فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#توسلبهحضرتزهراسلام الله علیها
🔴 گفتن چه ذکری هر حاجتی را بر آورده میکند؟؟؟
#استاد_عالی
#فاطمیه
امشب هم قرار نوکری برقراره.... ساعت ۱۸:۰۰
https://eitaa.com/yasegharibardakan
IMG_20241110_191119_273_۱۰۱۱۲۰۲۴.mp3
1.91M
عظمت حضرت زهرا(سلام الله علیها) در روز قیامت!
حجت الاسلام👇
#عالی🎙
سخنرانی🔊
#فاطمیه🏴
#فاطمیه_سلام_الله_علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای وااااااای😱
حجه الاسلام علوی
https://eitaa.com/yasegharibardakan
قسمت ۳
شاهرخ
بالاتر از چهارراه جمهوري، نرسيده به چهارراه اميراکرم، کاباره اي بود به نام «پل کارون» بيشتر مواقع بعد از ورزش با شاهرخ به آنجا مي رفتيم. هميشه چهار يا پنج نفر به دنبال شاهرخ بودند. هميشه هم او رفقا را مهمان مي کرد. صاحب آنجا شخصي به نام ناصر جهود از يهوديان قديمي تهران بود. يک روز بعد از اينکه کار ما تمام شد، ناصرجهود من را صدا کرد و خيلي آهسته گفت: اين جواني که هيکل درشتي داره اسمش چيه؟! چي کاره است؟! گفتم: شاهرخ رو مي گي؟ اين پسر ورزشکار و قهرمان کُشتيه، اما بيکاره، گنده لات محل خودشونه، خيلي ها ازش حساب مي برن، اما آدم مهربونيه. گفت: صداش کن بياد اينجا. شاهرخ را صدا کردم، گفتم: برو ببين چي کارت داره! آمد کنار ميز ناصر، روبه روي او نشست. بعد با صداي کلفتي گفت: فرمايش؟! ناصرجهود گفت: يه پيشنهاد برات دارم. از فردا شما هر روز مي ياي کاباره پل کارون، هر چي مي خواي به حساب من مي خوري، روزي هفتاد تومن هم بهت مي دم، فقط کاري که انجام مي دي اينه که مواظب اينجا باشي. شاهرخ سرش را جلو آورد. با تعجب پرسيد: يعني چي کار کنم؟!
ناصر ادامه داد: بعضي ها مي يان اينجا و بعد از اينکه مي خورن، همه چي رو به هم مي ريزن. اين ها کاسبي من رو خراب مي کنن، کارگرهاي من هم زن هستن و از پس اون ها بر نمي يان. من يکي مثل تو رو احتياج دارم که اين جور آدم ها رو بندازه بيرون. شاهرخ سرش را پايين گرفت و کمي فکر کرد. بعد هم گفت: قبول. از فردا هر روز تو کاباره ي پل کارون کنار ميز اول نشسته بود. هيکل درشت، موهاي فرخورده و بلند، يقه ي باز و دستمال يزدي او را از بقيه جدا کرده بود. يک بار براي ديدنش به آنجا رفتم. مشغول صحبت و خنده بوديم. در گوشه اي از سالن جوان آراسته اي نشسته بود. بعد از اينکه حسابي خورد، از حال خودش خارج شد و داد و هوار کرد! شاهرخ بلند شد و با يک دست، مثل َپر کاه او را بلند کرد و به بيرون انداخت. بعد با حسرت گفت: مي بيني، اين ها جَووناي مملكت ما هستند! ٭٭٭ عصر يكي از روزها پيرمردي وارد كاباره شد. قد كوتاه، كت و شلوار شيك قهوه اي، صورت تراشيده، كروات و كلاه نشان مي داد كه آدم با شخصيتي است. به محض ورود سراغ ميز ما آمد و گفت: آقا شاهرخ؟! شاهرخ هم بلند شد و گفت: بفرماييد! پيرمرد نگاهي به قد و بالاي شاهرخ كرد و گفت: ماشاءالله عجب قد و هيكلي. بعد جلوتر آمد و بي مقدمه ادامه داد: ببين دوست عزيز، من هر شب توي قمارخونه هاي اين شهر برنامه دارم. بيشتر مواقع هم برنده مي شم. به شما هم خيلي احتياج دارم.
بعد مكثي كرد و ادامه داد: با بيشتر افراد دربار و كله گنده ها هم برنامه دارم. من يه آدم قوي مي خوام كه دنبالم باشه. پول خوبي هم مي دم. شاهرخ كمي فكر كرد و گفت: من به اين پول ها احتياج ندارم. برو بيرون! پيرمرد قمارباز كه توقع اين حرف رو نداشت. با تعجب گفت: من حاضرم نصف پولي كه در مي ياد به تو بدم. روي حرفم فكر كن! اما شاهرخ داد زد و گفت: برو گمشو بيرون، ديگه هم اين طرفا نيا! براي من جالب بود که شاهرخ با پول قماربازي مشکل داشت، اما با پول مشروب فروشي نه!! ٭٭٭ سال 6531 بود. نزديک به پنج سال از کار شاهرخ در کاباره ي پل کارون مي گذرد. پيکان جوانان زيبايي هم خريد. وقتي به ديدنش رفتم، با خوشحالي گفت: ما ديگه خيلي معروف شديم، شهروز جهود ديروز اومده بود دنبالم، مي خواد منو ببره کاباره ي ميامي پيش خودش، مي دوني چقدر باهاش طي کردم؟ با تعجب گفتم: نه، چقدر؟! بلند گفت: روزي سيصد تومن! البته کارش زياده، اونجا خارجي زياد مي ياد و بايد خيلي مراقب باشم. شب وقتي از کاباره خارج مي شديم. شاهرخ تو حال خودش نبود. خيلي خورده بود. از چهارراه جمهوري تا ميدان بهارستان پياده آمديم. در راه بلندبلند عربده مي كشيد و داد مي زد. به شاه فحش هاي ناجوري مي داد. چند تا مأمور کلانتري هم ما را ديدند. اما ترسيدند به او نزديک شوند. شاه و خانواده ي سلطنت منفورترين افراد در پيش او بودند
ادامه دارد....
ــ ـ ــــــــ ــ ◇ ــ ــــــــ ـ ـ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 نمیشه بیتفاوت بود...
⚡️ یک دقیقه از صحبتهای تکاندهنده حاج حسین یکتا درباره وضعیت زندگی مردم لبنان و فلسطین
📲 شیوههای کمک نقدی:
۱. شمارهگیری # ۱۴ *
۲. شماره کارت
6037998200000007«بزنید روی شمارهها کپی میشه» ۳ـ شماره شبا
IR320210000001000160000526۴. پرداخت مستقیم از درگاه بانکی 👇 https://farsi.khamenei.ir/irane-hamdel 💍 اهدای طلا و جواهرات: ارسال عدد ٢ به
3000222☑️ کمکهزینهٔ سرپرستی از آوارگان: ارسال عدد ۳ به
3000222🔰 اطلاعات بیشتر در کانال ایران همدل: @irane_hamdel
مجمع عاشقان بقیع اردکان
سلام به مستمعین عزیز و بامعرفت مجمع آماده اید به امید خدا و عنایت حضرت زهرا س ، عَلَم و بیرق فاطمیه
#فصل_نوکری
#مثل_زهراس_پای_حق_میایستیم...
☑️ شب دوم خادمی در بیت الزهرا س
👈 یک شب دیگر تا شروع مراسم...
🙏تشکر از آقا ابوالفضل رحیمی
▪️روابط عمومی مجمع عاشقان بقیع اردکان
@yasegharibardakn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ببینید👆
🏴 برای فاطمیه وظیفه دارم...!؟؟
▪️دوستان...
برای فاطمیه باید زحمت کشید
باید تلاش کرد...
#فاطمیه۱۴۰۳
#مثل_زهراس_پای_حق_میایستیم...
@yasegharibardakan
امشب انشاالله آخرین مرحله آماده سازی مجمع .... راس ساعت ۱۸:۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫پاداش کسی که قدرت انجام گناه دارد،
ولی انجام نمیدهد چیست....؟؟
🎙 استاد #عالی
💠 أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج 💠
قسمت ۴
شاهرخ
اویل سال ۱۳۵۷ بود که شاهرخ به کاباره ي ميامي رفت. جايي بسيار بزرگ تر و زيباتر از کاباره ي قبلي. شهروزجهود گفته بود: اينجا بايد ساکت و آرام باشه؛ چون من مهمان هاي خارجي دارم. براي همين هم روزي سيصد تومن بهت مي دم. در آن ايام آوازه ي شهرت شاهرخ تقريباً در همه ي محله هاي شرق تهران و بين اکثر گنده لات هاي آنجا پخش شده بود. من ديده بودم، چند نفر از کساني که براي خودشان دار و دسته اي داشتند، چطور به شاهرخ احترام مي گذاشتند و از او حساب مي بردند. در يکي از دعواها شاهرخ به تنهايي اصغرِ ننه ليلا به همراه دار و دسته اش را زده بود. آن ها هم با نامردي از پشت به او چاقو زده بودند. شاهرخ در آن ايام هر کاري که مي خواست مي کرد و کسي جلودارش نبود.
عصر يکي از روزها شخصي وارد کاباره ي ميامي شد و سراغ شاهرخ را گرفت. گارسون، ميز ما را نشان داد. آن شخص هم آمد و کنار ميز ما نشست.
بعد از کمي صحبت هاي معمول، گفت: من يک کار کوچک از شما مي خوام و در مقابل پول خوبي پرداخت مي کنم! بعد چند تا عکس و آدرس و مشخصات را به ما داد و گفت: اين آدرس هتل جهان است. اين هم مشخصات اتاق مورد نظر، شما امشب توي اين اتاق بايد بهروز وثوقي رو با چاقو بزنيد!! چشمان شاهرخ يک دفعه گِرد شد و با تعجب گفت: آدم ُبکشم؟! نه آقا اشتباه گرفتي! آن مرد ادامه داد: نه، فقط مجروحش کنيد. اين يه دعواي ناموسيه، فقط مي خوام خط و نشون براش بکشيم. بعد دستش را داخل کيف ُبرد و سه تا دسته اسکناس صد توماني روي ميز گذاشت و گفت: اين پيش پرداخته. اگه موفق شديد، دو برابرش رو مي دم. در ضمن اگه احتياج بود، حبيب دولابي و دار و دسته اش هم هستن. شاهرخ پرسيد: شما از طرف کي هستين، اين پول رو کي داده؟! اما آن آقا جواب درستي نداد. شب با احتياط کامل رفتيم هتل جهان، يک روز هم در آن حوالي معطل شديم. اما بهروز وثوقي عصر روز قبل از ايران خارج شده بود.
یک روز جلسه ای گذاشته بود و ناصر کاسه بشقابي، اصغر ننه ليلا، حسين فرزين، حبيب دولابي1 و چند تا ديگه از گنده لات هاي شرق و جنوب شرق تهران دعوت شده بودند، شاهرخ هم بود. هر کدام از اين ها با چند تا از نوچه هاشون آمده بودند. من هم همراه شاهرخ بودم. (همه ي اين افراد به جرم همکاري با ساواک و کشتار مردم، بعد از انقلاب اعدام شدند)
جلسه که شروع شد نماينده ي ساواک تهران گفت: چند روزي هست که در تهران شاهد اعتصاب و تظاهرات هستيم. خواهش ما از شما و آدم هاتون اينه که ما رو کمک کنيد. توي تظاهرات ها شما جلوي مردم رو بگيريد، مردم رو بزنيد. ما هم از شما همه گونه حمايت مي کنيم. پول به اندازه ي کافي در اختيار شما خواهيم گذاشت. جوايز خوبي هم از طرف اعلي حضرت به شما تقديم خواهد شد. جلسه که تمام شد، همه از تعداد نوچه ها و آدم هاشون مي گفتن و پول مي گرفتن، اما شاهرخ گفت: بايد فکر کنم، بعداً خبر مي دم. بعد هم به من گفت: الان اوايل محرمِ، مردم عزادار امام حسين هستند. من بعد از عاشورا خبر مي دم.
ادامه دارد.....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تیزر 👆👆
🏴 مراسم عزاداری دهه اول فاطمیه
🌷 گرامیداشت شهدای مقاومت
▪️باکلام حجج الاسلام:
سیداسماعیل شاکر (امام جمعه محترم)
شیخ حسین حیدریان
▪️با نوای:
کربلایی آرش پیله ور
کربلایی رضا شیخی
حاج محمد ابراهیمیان
☑️ از امشب بمدت ۲ شب// ساعت ۱۹
☑️ مجمع عاشقان بقیع اردکان
#فاطمیه۱۴۰۳
#فاطمیه_خط_قرمز_ماست
#مثل_زهراس_پای_حق_میایستیم
▫️روابط عمومی بیت الزهرا س
@yasegharibardakan
#تاریخ
#فاطمیه
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
⚫️ قابل توجه عزاداران حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها
🏴حرمت ایام فاطمیه (سلام الله علیها)
😔از آنجا که تاریخ شهادت حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها تا قیام حضرت ولیعصر ارواحنا فدا بر همگان همانند قبر مطهرشان مخفیست
🥀 حفظ حرمت ایام فاطمیه در هر دو تاریخ شهادتی که نقل شده است بر همگان واجب است.
✍ با توجه به بیانات ولی امر مسلمین جهان حضرت آیت الله خامنه ایی (حفظه الله)
🌷در ایام فاطمیه ۲ روز قبل از شهادت
و ۲ روز بعد از شهادت و روز شهادت در
مجموعا ۵ روز فاطمیه اول و ۵ روز فاطمیه دوم ، باید مسلمین حرمت مادر سادات را حفظ نمایند.
✍جهت تاریخ زدن مراسمات شادی و عروسی دقت لازم را داشته باشید که در تاریخهای ذیل مراسمی جهت حفظ حرمت مادر سادات گرفته نشود 👇👇
🏴(فاطمیه اول بنابر سیزدهم جمادی الاولی)
⚠️چهارشنبه: ۱۴۰۳/۸/۲۳
⚠️پنج شنبه: ۱۴۰۳/۸/۲۴
⚠️جمعه: ۱۴۰۳/۸/۲۵ (روز شهادت)
⚠️شنبه: ۱۴۰۳/۸/۲۶
⚠️یکشنبه: ۱۴۰۳/۸/۲۷
🏴(فاطمیه دوم بنابر سوم جمادی الثانی)
⚠️سه شنبه: ۱۴۰۳/۹/۱۳
⚠️چهارشنبه: ۱۴۰۳/۹/۱۴
⚠️پنج شنبه: ۱۴۰۳/۹/۱۵ (روز شهادت)
⚠️جمعه : ۱۴۰۳/۹/۱۶
⚠️شنبه: ۱۴۰۳/۹/۱۷
❌به حرمت مادر سادات ثواب انتشـــــار این پیام فاطمیه با شما
https://eitaa.com/yasegharibardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭 مادر، مادر، مادر...
طاقت نداری نبین....
غزه.....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ قدر مجالس روضه رو نمیدونیم
غبطهها خواهیم خورد در قبرمون از کمی روضههامون
#روضه
#قبر
#مرگ
#گریه
#غبطه
#دلتنگی
🎙#سید_احمد_دارستانی
https://eitaa.com/yasegharibardakan
#فصل_نوکری
#مثل_زهراس_پای_حق_میایستیم
☑️ اینم از شام آخر این چند شب خادمی بچه های مجمع برای آماده سازی عزای مادر سادات حضرت زهرا سلام الله علیها....
بازم غذای تخمی .... تخم و گوجه😁
🙏تشکر از همه نوکرای بی بی دوعالم که این شب وقت گذاشتن....
▪️روابط عمومی مجمع عاشقان بقیع اردکان
@yasegharibardakan