هدایت شده از مجمع عاشقان بقیع اردکان
قرار نوکری....
عرض سلام و ارادت و آرزوی قبولی عباداتتون در این ماه با عظمت
اگر خدا توفیق بده امشب از ساعت ۲۱:۰۰ جهت نظافت و آماده سازی مجمع برای شبهای قدر ، دور هم جمع خواهیم شد. انشاالله
هم خواهرا و هم برادرا......
اجرتون با امیر المومنین ع
😁😁😁😁😁لبخند حلال
💐یه بار پسر داییم مکبر نماز جماعت شده بود
سر رکوع یادش رفت چی بگه گفت دولا شید
امام جماعت 😳😳
من 😐😐
صف اول 😄😄😄
صف دوم 😆😆😆
صف سوم 😂😂😂😂😂
صف چهارم 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
متأسفانه صف پنجم و ششم در قید حیات نیستند
💐سوپری محلمون "پوست پسته" میفروشه کیلویی 10هزار تومن! 😳🙄😐
ازش پرسیدم پوست پسته چه صیغهایه دیگه؟
میگه: یکی اینکه قاطی پسته ها کنی بزاری جلو مهمون که زیاد نشون بده
دوم اینکه بزاری جلو در خونه قاطی آشغالا که مردم فکرکنن پسته خوردین
منم دیدم راس میگه 7-8کیلو خریدم 😁🤣🤣
💐طرف تا وقتی مجرده دوستاشو میپیچونه با نامزدش بره مسافرت،
بعد باهمون دختر ازدواج میکنه اونو میپیچونه با دوستاش بره مسافرت😐
خب چته روانی😐😂
💐ﻣﻦ نمیفهمم ﭼﺮﺍ مردا با همسرشون ﻭﻗﺘﯽ حرف میزنن ﺻﺪﺍشون ﺷﺒﯿﻪ ﺧﺮﺳﻪ!
ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ همکارای خانومشون ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰنن، صداشون ﺷﺒﯿﻪ مرحوم ﺧﺴﺮﻭ ﺷﻜﻴﺒﺎییه؟😁😂
💐بچه بودم مامانم هر روز به زور یه شیشه شربت آهن میریخت تو حلقم و میگفت واسه اسکلتبندیت خوبه...
انگار ساختمون نیمهکاره زائیده بود😁😂
💐ته چین چیست؟🤔🤔
به آخرین منطقه ی کشور چین «ته چین» میگویند
و من الله توفیییییییق😌
من برم دانشگاه شریف سمینار دارم!😂😂
دم افطار التماس دعا
سلام
طاعات قبول
عزیزانی که پیج جدید مجمع رو دنبال نمیکنن لطفا فالوو کنید
👇👇👇👇
www.instagram.com/yasgharibardakan
جوان خیر و بزرگ منشی که همیشه پای کار خیریه مجمع بوده و هست ، برای پر کردن این یخچال خالی ، مبلغ دو میلیون تومان به حساب خیریه مجمع واریز کردند....
(سلام حاجی
یه مبلغی برای این خانواده محترم واریز شد
میدونم زحمت مشه براتون
اگه لطف کنید براشون
برنج
ماکارونی
رب گوجه
روغن
عدس
لوبیا
نخود
لپه
گوشت
مرغ
تخم مرغ
بگیرید
اگه کم و کسر اومد بگید واریز کنم)
چه دعایی میشه در حقش کرد؟!!....
خدایا هر چه حقشه ، خودت بهش عنایت کن... الهی آمین
"رمان #پلاک_پنهان
#قسمت_هفتاد_و_پنج
کمیل با عصبانیت روبه روی آرش که از شدت گریه با بی حالی روی مبل نشسته بود،ایستاد.
ـــ از خودت خجالت نمیکشی؟یکم به این فکر نکردی،دایی محمد با این آبروریزی
چطور میخواد کنار بیاد؟
آرش با صدایی که از شدت گریه خشدار شده بود ،گفت:
ــ من اشتباه کردم من غلط کردم
با فریاد کمیل خود جمع شد و مانند بچه ای دبستانی گریست،هرکس او را میدید
باورش نمی شد او یک دانشجو باشد.
ـــ غلط کردن به درد خودت میخوره
ضربه ای به سینه اش زدو گفت:
ــ تو داشتی سمانه،زنِ منو،به کشتن میدادی،متوجه شدی چیکار کردی؟
آرش که از شدت گریه نمی توانست درست صحبت کند،مقطع گفت:
ــ م م ن ،من به پو پولش نیازردا ،داشتم
کمیل پوزخندی زد و گفت:ــ
ــ به خاطر پول حاضر بودی از خانوادت بگذری؟؟
فریاد زد:
ــ ها جوابمو بده،به خاطر پول حاضر بودی سمانه روبه کشتن بدی،منو داغون کنی
به خاطر چندتا اسکناس قبول کردی گزارش و عکسای ناموس کمیلو بدی دست یه مشت آدم خدا نشناس
فریاد زد:
ــ چرا خفه خون گرفتی آرش،حرف بزن لعنتی حرف بزن
سکوت خانه را نفس نفس زدن های کمیل و گریه های آرش شکستند،کمیل باور نمیکرد که جاسوسی که این همه بلا بر سرشان آورده آرش پسر دایی اش باشد
با صدای زنگ خانه،آرش ترسید از جایش بلند شدو گفت:
ــ زنگ زدی بیان منو بگیرن،کمیل غلط کردم کمیل توروخدا اینکارو نکن
کمیل کلافه دستی در موهایش کشید وتشر زد:
ــ بتمرگ سر جات
نمی دانست چه کسی پشت در است غیر ازامیرعلی ومحمد و سمانه کسی از این
خانه خبر ندارد.
در را باز کرد که با دیدن سمانه با عصبانیت غرید:
ــ تو اینجا چیکار میکنی مگه بهت نگفتم یه ساعت دیگه
سمانه شوکه از رفتار کمیل چند لحظه ای ساکت ماند،دیگر مطمئن بود اتفاقی افتاده.
ــ کمیل چی شده؟
ــ هیچی ،برو تو ماشین تا صدات کنم
سمانه تا میخواست اعتراض کنه ،صدای گریه و التماس آشنایی او را به سکوت دعوت کرد.
ــآجی توروخداتو راضیش کن منو نندازه زندون
سمانه کمیل را کنار زد و سریع وارد خانه شد ،با دیدن آرش با چشمان سرخ ازگریه و رد دست کمیل بر روی گونه اش،حیرت زده و عصبی به طرف کمیل برگشت و گفت:
ــ اینجا چه خبره؟آرش چشه؟برا چی با اون وضع رفتی دنبالش،میدونی زندایی
نزدیک بود از ترس سکته کنه،اصلا برا چی اوردیش اینجا
آرش از جایش بلند شد و به سمت سمانه آمد و چادرش را در دست گرفت و با
التماس گفت:
ــ آجی سمانه توروخدا بهش بگو منو نندازه زندان آجی بهش بگو
کمیل ارش را هل داد و سمانه را به طرف خودش کشید و غرید:
ــ خفه شو احمق،آخرین بارت باشه بهش نزدیک میشی یا باهاش حرف میزنی
فهمیدی؟
اما آرش از ترس اینکه در زندان بیفتد از تقلا دست بردار نبود.
ــ آجی کمیل دوست داره،بهش بگی قبول میکنه آجی به خاطر مامانو بابام ،باور کن مجبور بودم ،والا کی دوس داره اینکارو با خواهر و بردارش بکنه
سمانه که کم کم مسئله برای او حل می شد نا باور پیراهن کمیل در دستانش فشرده شد و با بغض نالید:
ــ کمیل ،آرش دارع چی میگه
کمیل شانه ی سمانه را در آغوش گرفت و آرام زمزمه کرد:
ــ تو فقط آروم باش همه چیو خودم حل میکنمو با عصبانیت رو به آرش گفت:
ــ تو هم تکلیفت معینه ،کاری میکنم هزار بار از به دنیا اومدنت پشیمون بشی،حالا
هم از جلو چشام گم شو
ــ توروخدا کمیل،جان سمانه اینکارو نکن ،اصلا به خاطر بابام،فکر کن همه بفهمن برا بابام آبرو نمیمونه
آرش دست بر نقطه ضعف او گذاشت،کمیل عصبی فریاد زد:
ــ خفه شو،تو اگه نگران دایی بودی اینکارو نمیکردی
از سمانه جدا شد و بازوی آرش را در دست گرفت، و او را در حالی که او را قسم میدادبه طرف در برد:
ــ خودتو خسته نکن که نظرم عوض نمیشه،در را باز کرد و آرش را بیرون کرد و در را بست ،سرش را به در چسباند و چشمانش را بست.
صدای فریاد و التماس و ضربه هایی که آرش به در می زد ،دل کمیل را خون می کرد ،اما او هم آدم است کم میآورد،بخصوص اگر نامردیی از خانواده ی خود ببیند،
با قرار گرفتن دست لرزان و سردی بر شانه اش آرام برگشت،که با چشمان اشکی و سرخی مواجه شد.
می دانست سمانه الان چه حالی دارد،او هم داغون بود،نگاهشان در هم گره خورد.
کمیل زیر لب زمزمه کرد:
ــ سمانه دیگه کم اوردم
ادامه دارد...
"نویسنده : #فاطمه_امیری
😁😁😁😁😁
حیف نون میره پنی سیلین بزنه
دکتر میپرسه تا حالا زدی؟
میگه: ها! دیروز زدم😁
دکتره میگه: خب دیگه تست نمیخواد دیروز زده!
پنی سیلینو میزنن! حیف نون تشنج میکنه میخوابه کف زمین دهنش کف میکنه😐
بعد که حالش خوب میشه دکتر میپرسه مگه نگفتی دیروز زدی😠
حیف نون میگه: ها دیروزم که زدم همینجوری شدم😐😳😂
قرار نوکری امشب
انشاالله از ساعت ۲۱:۳۰
برادران و خواهران....
آماده سازی و نظافت مجمع برای شبهای قدر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#لطفا_تماشا_کنید_ونشر_دهید 👆👆👆
#شبهای_احیاء_فرصتی_برای_تغییر
◾ مراسم عزاداری و احیای شب های قدر
⏪ سخنران: دکتر محمدحسین فلاح
▪️ با موضوع: معرفت الله برگرفته از
دعای جوشن کبیر
⏪ مداح: حاج محمد ابراهیمیان
➖ با اجرای پامنبری و احیاء سنت های اردکان
➖ قرائت دعای جوشن با حضور مادحین گرامی
☑ شبهای قدر | راس ساعت ۲۲:۳۰
☑ خیابان شهید مطهری | بیت الزهرا س
🙏لطفا قرآن و مفاتیح به همراه داشته باشید
✅ روابط عمومی مجمع عاشقان بقیع اردکان
@yasegharibardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جهت وضعیت و استوری
قدمی برای تبلیغ جلسه امیر المومنین برداریم انشاالله
مجمع عاشقان بقیع اردکان
#لطفا_تماشا_کنید_ونشر_دهید 👆👆👆 #شبهای_احیاء_فرصتی_برای_تغییر ◾ مراسم عزاداری و احیای شب های قدر ⏪
سلام و عرض ادب و قبولی طاعات
در صورت امکان و صلاحدید و به عشق امیرالمومنین منتشر بفرمایید.
کانال ها
گروه ها
استوری
وضعیت
لیست انتشار
قابل توجه مستمعین عزیز مجمع
پیرو سوالات مکرر شما عزیزان ، خدمتتون عرض کنم که مانند سالهای گذشته شما عزیزان میتوانید در برگزاری مراسم شبهای قدر سهیم و شریک بشید و بخشی از هزینه ها رو در حد توانتون به حساب مجمع واریز نمایید....
مخصوصا خیرات اموات.... خیرات ... خیرات که چه بهره معنوی کثیری به روحشون عاید و واصل میشه...
واقعا چشم براه هستند....
هر مبلغی که در توانتونه رو واریز بفرمایید و اسم مرحوم یا مرحومه مد نظرتون رو برامون ارسال کنید تا در این شبها یادشون کنیم و از مردم براشون صلوااااات و فاتحه درخواست کنیم.
این مبالغ برای تهیه قند، چایی، شیر ، شیرینی، کیک، خرما و رطب ، سحری( اگر به اندازه کافی بود) و سایر هزینه های این سه شب مصرف میشه....
الهی روح گذشتگانتون با امیرالمومنین ع محشور و مأنوس بشه
شماره حساب سیبا ۰۱۰۶۵۵۶۶۹۴۰۰۱ به شماره کارت ۶۰۳۷۹۹۱۸۹۹۵۲۲۹۹۳ به نام مجمع عاشقان اردکان
واحد تدارکات و حسابداری مجمع
ممنون از همه عزیزانی که دارن برای هزینه این شبها کمک میکنن.
مجمع رو تنها نمیزارن....
اجرتون با اشک چشمهای امشب زینب س👇👇
هدایت شده از مجمع عاشقان بقیع اردکان
قابل توجه مستمعین عزیز مجمع
پیرو سوالات مکرر شما عزیزان ، خدمتتون عرض کنم که مانند سالهای گذشته شما عزیزان میتوانید در برگزاری مراسم شبهای قدر سهیم و شریک بشید و بخشی از هزینه ها رو در حد توانتون به حساب مجمع واریز نمایید....
مخصوصا خیرات اموات.... خیرات ... خیرات که چه بهره معنوی کثیری به روحشون عاید و واصل میشه...
واقعا چشم براه هستند....
هر مبلغی که در توانتونه رو واریز بفرمایید و اسم مرحوم یا مرحومه مد نظرتون رو برامون ارسال کنید تا در این شبها یادشون کنیم و از مردم براشون صلوااااات و فاتحه درخواست کنیم.
این مبالغ برای تهیه قند، چایی، شیر ، شیرینی، کیک، خرما و رطب ، سحری( اگر به اندازه کافی بود) و سایر هزینه های این سه شب مصرف میشه....
الهی روح گذشتگانتون با امیرالمومنین ع محشور و مأنوس بشه
شماره حساب سیبا ۰۱۰۶۵۵۶۶۹۴۰۰۱ به شماره کارت ۶۰۳۷۹۹۱۸۹۹۵۲۲۹۹۳ به نام مجمع عاشقان اردکان
واحد تدارکات و حسابداری مجمع
🔶 دانلود صوتی مراسم شب احیای نوزدهم ماه رمضان 1401
👤مداحی سنتی: #حاج_اسدالله_سرافراز
👤سخنرانی: #دکتر_محمدحسین_فلاح
🗣مداح: #حاج_محمد_ابراهیمیان
🆔 @YasegharibArdakan
1Asad Sarafraz.mp3
12.86M
✅ #مداحی سنتی
👤ذاکر: حاج_اسدالله_سرافراز
🔶 دانلود صوتی مراسم شب احیای نوزدهم ماه رمضان 1401
🆔 @YasegharibArdakan
2sokhan1.mp3
7.91M
✅ #سخنرانی بخش اول
👤سخنرانی: دکتر_محمدحسین_فلاح
🔶 دانلود صوتی مراسم شب احیای نوزدهم ماه رمضان 1401
🆔 @YasegharibArdakan
3sokhan2.mp3
5.92M
✅ #سخنرانی بخش دوم
👤سخنرانی: دکتر_محمدحسین_فلاح
🔶 دانلود صوتی مراسم شب احیای نوزدهم ماه رمضان 1401
🆔 @YasegharibArdakan
4sokhan3.mp3
4.6M
✅ #سخنرانی بخش سوم
👤سخنرانی: دکتر_محمدحسین_فلاح
🔶 دانلود صوتی مراسم شب احیای نوزدهم ماه رمضان 1401
🆔 @YasegharibArdakan
5sokhan4.mp3
3.59M
✅ #سخنرانی بخش چهارم
👤سخنرانی: دکتر_محمدحسین_فلاح
🔶 دانلود صوتی مراسم شب احیای نوزدهم ماه رمضان 1401
🆔 @YasegharibArdakan