#رمان📚
#قصه_دلبری 💞
#قسمت_بیستم 0⃣2⃣
💟خیلی دوست داشتم پشت سرش نماز را به #جماعت بخوانم😍 از دوران دانشجویی تجربه کرده بودم. همان دورانی که به خوابم هم نمی آمد روزی با او #ازدواج کنم. در اردوها, کنار معراج شهدای گمنام🌷 دانشگاه آقایان می ایستادند ماهم پشت سرشان, صوت ولحن خوبی داشت
💟بعد از ازدواج فرقی نمی کرد خانه🏠 خودمان باشد, یا خانه ی پدر مادرهایمان گاهی آن ها هم می آمدند پشت سرش #اقتدا می کردند. مواقعی که نمازش را زود شروع می کرد بلند بلند می گفتم: (والله یحبُ الصابرین)😄 مقید بود به نماز #اوّل_وقت در مسافرت ها زمان حرکت را طوری تنظیم می کرد که وقت نماز بین راه نباشیم.
💟زمان هایی که اختیار ماشین🚙 دست خودش نبود و با کسی همراه بودیم, اولین فرصت در #نماز خانه های بین راهی یا پمپ بنزین می گفت: نگه دارین. اغلب در قنوتش این آیه از قرآن را می خواند: رَبَنا هَب لَنا مِن اَزواجِنا و ذُریاتنا قُرَه اَعیُنِ وَ جَعَلنا لِلمُتَقینَ اِماماً.
💟قرآنی جیبی داشت وبعضی وقت ها که فرصتی پیش می آمد, می خواند: مطب دکتر, در تاکسی, گاهی اوقات هم از داخل موبایلش📱 قرآن می خواند. با موبایل بازی می کرد. انگری برد, هندوانه ای🍉 بود که با انگشت قاچ قاچ می کرد. اسمش را نمیدانم ویک بازی قورباقه. بعضی مرحله هایش را کمکش می کردم. اگر من هم در مرحله ای می ماندم, برایم رد می کرد.
💟می گفتم: نمی شه وقتی بازی می کنی, صدای #مداحی هم پخش بشه؟ تنظیم کرده بود که بازی می کردیم وبه جای آهنگش , مداحی گوش می دادیم.
اهل #سینما نبود. ولی فیلم اخراجی ها را باهم رفتیم دیدیم. بعداز فیلم نشستیم به نقد وتحلیل . کلی از حاجی گیرینف های جامعه را فهرست کردیم. چقدر خندیدیم😅
💟طرف مقابلش را با چند برخورد شناسایی می کرد و #سلیقه اش را می شناخت👌 از همان روزهای اول, متوجه شد که جانم برای لواشک در می رود😋هفته ای یک بار را حتماً گل 🌹می خرید.
همه جوره می خرید. گاهی یک شاخه ی ساده , گاهی دسته تزیین 💐شده. یک بسته لواشک, #پاستیل با قره قروت هم می گذاشت کنارش😍 اوایل چند دفعه بودگل از سر چهارراه🚦 می خرید. بهش گفتم : واقعاً برای من خریدی یا دلت برای بچه گل فروشی سوخت؟ از آن به بعد فقط می رفت گل فروشی.
💟دل رحمی هایش را دیده بودم. مقید بود پیاده کنار خیابان را سوار کند. به خصوص خانواده ها را. یکبار در صندوق عقب ماشین 🚕عکس رادیولوژی دیدم👀. ازش پرسیدم : این مال کیه؟ گفت: راستش مادر وپسری رو سوار کردم که شهرستانی بودن واومده بودن برای دوا درمون. پول 💶کم آورده بودن و داشتن برمی گشتن شهرشون. به مقدار نیاز, پول برایشان کارت💳 به کارت کرده بود و دویست هزار تومان هم دستی به آن ها داده بود. بعد برگشته بود وآن ها را رسانده بود بیمارستان🏨
💟می گفت: از بس اون زن #خوشحال شده بود, یادش رفته عکسش را برداره. رفته بود بیمارستان که صاحب عکس را پیدا کند یا نشانی ازشان بگیرد وبفرستد برایشان📬
#ادامه_دارد...
@YasegharibArdakan
❣️ #همسرانه
✅ حواستان باشد به هیچ وجه وقتهایی که خیلی #خوشحال هستید #قول ندهید!
💟 تجربه ثابت کرده آدمها وقتی خیلی خوشحال هستند #جَوگیر میشوند! برای همین تصمیمهایی میگیرند
👈 و قولهایی میدهند که واقعا #در_حد_توانشان نیست و وقتی خوشحالیشان کم میشود قولشان از یادشان میرود!
🔴 پس منطقی باشید و قولهایتان را در شرایط #عادی و با فکر بدهید!
🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹
1️⃣همیشه در انجام کارها از همسرتون نظر بخواین. این کار اقتدار مرد را بالا میبره.
2️⃣ قناعت خوبه ولی طوری باشه که همسری متوجه بشه.😉
3️⃣ احترام به خانواده همسر فراموش نکنید که باعث محبت بیشتر همسری میشه. 😌
4️⃣ خانواده هاتون رو در جریان بحث و دعواتون قرار ندید که خودتون بیشتر آسیب میبینید. 😔
5️⃣ با دوستان و آشنایانی که منفی بین و منفی گو هستند، کمتر ارتباط برقرار کنید. 🙄
6️⃣ همیشه خداروشکر کنید بابت اینکه سایه همسر بالاسرتونه 🤗
برای خوشبختی هم دعا کنیم. 🙃
شب خوش
همسرانه
❤️🍃❤️
#همسرانبدانند
❗️از یکدیگه #تنفر نداشته باشید
❗️ اگر از همسرتان کار #خطایی سر زد
به هیچ وجه از او #متنفر نشوید
✔️ بلکه از #کارش انتقاد کنید و یا ناراحت باشید.
🔴 تنفر از همسر، باعث میشود تا #خوبیهای او را نبینید
❗️و فقط در جستجوی #عیبهای دیگر او برآیید.
#شیطان نیز به این قضیه کمک میکند.
👌 حتما همسرتان رفتارهای #خوبی غیر از خطایش دارد که با یادآوری آنها #خوشحال میشوید و دلتان نسبت به او نرم میگردد.
✔️و با این روش از #کینهورزی جلوگیری کنید.
و بعد ....
❤️🍃❤️
#همسرانگرامی
وقتی باهم صحبت میکنید تاحدامکان مزاحم های محیطی مانند👇
✔️ تلویزیون،رادیو و حتی گوشی تان راخاموش کنید
اگرشرایط محیطی فراهم نبود
✍ صحبت های تان را به زمان دیگری موکول کنید.
@yasegharibardakan