#دلنوشته
#سحربیستوهشتم
دلم میلرزد خدا.... 💓
فقط یک سحر دیگر پایان باقی مانده است😔
دلم میلرزد خدا....
از شیطانی که پشت دروازه های رمضان کمین کرده است‼️
از دنیای شلوغی که منتظر است چنان مشغولم کند که تورا در هیاهوی روز هایش گم کنم 🍂
از نفس خبیثی که ارامش های امروزش را حاصل عبادت هایش میداند نه حاصل عنایت هایت.... ☘
خدایا دلم، تورا برای همیشه میخواهد❤️
آغوش گرم و بی همتای تورا🦋
که آرامشش حتی در آغوش مادرم نیز قابل تجربه نیست✨
من از دنیای بدون تو میترسم
از شبهای سیاهی که نور یاد تو دلم را روشن نمیکند🌑
از روزهای سپیدی🌞
که بدون هم نفسی با تو تاریک ترین لحظه های عمر من هستند🌸
قلبم بهانه های لحظهی وداع را آغاز کرده است🍃
و دستانم لرزش ثانیه های وداع را پیش کشیده است.....🌹
چه کنم بی سحر های روشن؟؟
بی زمزمه های ابوحمزه؟؟
بی اشکهای افتتاح؟؟
نرو از خانه ما دلبرم 💞
من بیتو از پرکاهی سبک ترم که به اشارهای اسیر دست شیطان میشوم😓
نـرو از خانه ما،
بمـان…همین جا، در لابلای تار و پود سجاده ای که به نگاهت خو گرفته است.🌺
بمـان!
من، بی تو، فقیرترین انسانِ زمینم؛
خــ🧡ـدا