ياداوري
اين ذكر قبل از خواب معادل هزار ركعت نماز است
يٓفْعٓلُ الله ما يٓشاءُ بقُدْرٓتِهِ ويٓحْكُمٰ
ما يُريدُ بِعِزٓتِهِ "
📕مستدرك وسايل الشيعة ج١ص٣٣٩
باب ده حديث ٢١
این پست هر شب تکرار می شود
یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (علیه السلام) و حضرت نرجس (سلام الله علیها) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (ارواحنا فداه)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
🕊🌹 قبل ازدواج...
هر خواستگاری که میومد...
به دلم نمینشست...!
اعتقاد و ایمان همسر آیندم خیلی واسم مهم بود...
دلم میخواست ایمانش واقعی باشه نه به ظاهر و حرف....
میدونستم مؤمن واقعی واسه زن و زندگیش ارزش قائله...
شنیده بودم چله زیارت عاشورا خیلی حاجت میده...
این چله رو "آیتالله حقشناس" توصیه کرده بودن...
با چهل لعن و چهل سلام...!
کار سختی بود اما به نظرم ازدواج موضوع بسیار مهمی بود...
ارزششو داشت واسه رسیدن به بهترینا سختی بکشم...
۴۰ روز به نیت همسر معتقد و با ایمان...
.
۴،۳روز بعد اتمام چله…
خواب شهیدی رو دیدم...
چهره ش یادم نیست ولی یادمه...
لباس سبز تنش بود و رو سنگ مزارش نشسته بود...
دیدم مردم میرن سر مزارش و حاجت میخوان...
ولی جز من کسی اونو نمی دید انگار...
یه تسبیح سبز رنگ داد دستم و گفت:
"حاجت روا شدی..."
به فاصله چند روز بعد اون خواب...
امین اومد خواستگاریم...
.
از اولین سفر سوریه که برگشت گفت:
"زهرا جان…
واست یه هدیه مخصوص آوردم..."
یه تسبیح سبز رنگ بهم داد و گفت:
"زهرا…...این یه تسبیح مخصوصه...
به همه جا تبرک شده و...
با حس خاصی واست آوردمش...
این تسبیحو به هیچکس نده..."
تسبیحو بوسیدم و گفتم:
"خدا میدونه این مخصوص بودنش چه حکمتی داره..."
بعد شهادتش…
خوابم برام مرور شد...
تسبیحم سبز بود که یه شهید بهم داده بود...
✍راوی: همسر شهید
"شهید امین کریمی چنبلو"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
#خاطرات_شهیدان
خاطرات شهید #برونسی
مکاشفه
نقل از #همسر شهید
💠یک بار خاطره ای از جبهه برایم تعریف می کرد می گفت کنار یکی از زاغه مهمات ها سخت مشغول بودیم جعبه های مخصوص مهمات میگذاشتیم و درشان را می بستیم
💠گرم کاربودیم یک دفعه چشمم افتاد به یک خانم محجبه با چادری مشکی داشت پا به پای ما مهمات می گذاشت توی جعبه ها با خودم گفتم حتما از این خانم هایی که میان جبهه اصلا حواسم به این نبود که هیچ زنی را نمی گذارند وارد آن منطقه شود به بچه ها نگاه کردم مشغول کارشان بودن و بی تفاوت می رفتند و میآمدند انگار آن خانم را نمیدیدند قضیه برام سوال شده بود موضوع عادی به نظر نمی رسید
کنجکاو شدم بفهمم جریان چیست رفتم نزدیک تر تا رعایت ادب شده باشد سینه ام را صاف کردم و خیلی با احتیاط گفتم خانم! جایی که ما مردها هستیم شما نباید زحمت بکشید
🔰رویش طرف من نبود به تمام قد ایستاد و فرمود مگر شما در راه برادر من زحمت نمی کشید؟
💠یک آن یاد امام حسین سلام الله علیه افتادم و اشک توی چشمام حلقه زد خدا بهم لطف کرد که سریع موضوع را گرفتم و فهمیدم جریان چیست بی اختیار شده بودم و نمیدانستم چه بگویم خانوم همانطور که رویشان آنطرف بود فرمودند هر کس که یاور ما باشد البته ما هم یاریش می کنیم
#پایان
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
#یه_صبح_عالی🤩
چه زيباست صبح،
وقتی روی لبهايمان
ذكر مهربانی به شكوفه مینشيند
❤️و با عشق، روزمان آغاز میشود
🏳خدايا...
روزمان را سرشار از آرامش
عشق و محبت کن🌸
سلاااام
الهی به امیدتو
صبحتون بخیر💖
#مهارت_های_تربیت_فرزند
#مهارت_روبرو_شدن_با_عادت_های_رفتاری_کودکان
#ترس_از_مرگ
🌹 بسم الله الرحمن الرحیم🌹
قسمت1⃣
⬅️معمولاً کودکان در سنین ۴ تا ۶ سالگی سوالاتی در زمینه مرگ میپرسند مخصوصاً اگر فرد نزدیکی از دست رفته و فوت کند😔
⬅️ و یا در مراسم عزاداری شرکت کنند سوالات زیادی از این قبیل که فرد فوت شده به کجا رفته چگونه رفته چه شد که این چنین شد اگر جوابتان منفی است پس به این قسمت توجه کنید🧐
⬅️همانگونه که گفته شد کودکان در سنین ۴ تا ۶ سالگی به این مسئله توجه کرده و در مورد مرگ و بیماری و عوارض آن سوال میکنند، در مورد مرگ با آنها صحبت کنید👻
⬅️اگر بچه در سنین ۴ سالگی است و می پرسد مثلاً پدربزرگ به کجا رفت می توانید به او بگویید نزد خدا و به دنیای دیگر رفت😇
❌هرگز دروغ نگویید مثلاً به او نگویید سفر کرده که کودک فکر کند پدربزرگ یا هر فرد دیگر او را دوست نداشته و او را تنها گذاشته و بی خبر به سفر رفته😞
❌ و یا نگویید خواب است که به این دلیل موجب اختلال در خواب کودک می شوید🤯
✅روش های سالم زندگی کردن و چگونگی رعایت بهداشت و جلوگیری از آلودگی ها را برای او شرح دهید👌
#ادامه_در_پست_بعدی
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─