بیشتر از درد در این خانه درمان ریخته
بیشتر از سر در این کاشانه سامان ریخته
پرچمی که می تکاند دامنش را هر نسیم
دائما از آستینش لطف سلطان ریخته
صبح دم خورشید می کوبید با انگشت نور
پنجره فولاد با اشک سوزان ریخته
دست هر گلدسته با نقاره مشغول دعاست
مستجاب الدعوه در هر سوی ایوان ریخته
خادمان دریای زائر را به پر وا می کنند
هر طرف در صحن صد موسی ابن عمران ریخته
بسکه از صحن حریمش می تراود اشک شوق
در تمام فصل ها گویی که باران ریخته
کی شود نومید کس وقتی برای کفتران
صاحب این خانه با دست خودش دان ریخته
کوهها هشت اند از این روست در دامانشان
اینقدر خون از دل آهوی حیران ریخته
از حدیث سلسله اینگونه دانستم که یار
باده این عشق را در جام ایمان ریخته
شوری اشک فراق و شهد وصل یار را
در مزاق زائران قم، خراسان ریخته
انقلاب ما اگر برپاست لطف فاطمه است
روح غیرت را علی در جسم ایران ریخته
جاری جانبخش سقاخانه صبر و رضاست
آنچه عمری از لب پیر جماران ریخته
من یقین دارم بهای عاشقی جان دادن است
بسکه پای پرچمش خون شهیدان ریخته
✍️: #یاسر_رحمانی
#امام_رضا #حضرت_معصومه #مشهد #قم #دهه_کرامت #شهید #امنیت_اتفاقی_نیست
@yasererahmani