eitaa logo
یاشبیر(اشعار دکتر حسن لطفی)
2.9هزار دنبال‌کننده
60 عکس
26 ویدیو
6 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم اینبار فقط خشم فقط غیرت و دردیم هیهات اگر تیغ ، اگر نعره نگردیم کوهیم و زمین دید که ما مَردِ نبردیم کوهیم و دل آزرده‌ی هتاکیِ گَردیم ای گَرد بچش سیلیِ طوفانیِ ما را از یاد مَبر زخمِ سلیمانیِ ما را گفتیم علی تا که به خیبر بگریزید گفتیم علی تا همه یکسر بگریزید گیریم که بر قلعه‌یِ صد در بگریزید هیهات که از شیعه‌ی حیدر بگریزید توهین به پیمبر شده ای‌وای به صهیون صبرِ علوی سر شده ای‌وای به صهیون خُفاش کجا و حرمِ حضرتِ خورشید یک ذره کجا و همه‌ی وسعت خورشید یک گَرد کجا منزلتِ ساحتِ خورشید یک قطره کجا آتشِ پُر شوکت خورشید ای لکه بیا شرم کن او وسعت دریاست باز آبروی رفته مبَر ، صحبت دریاست زخمیم و نمک بر جگرِ ما مگذارید هشدار ، قدم دور و بر ما مگذارید ای خصم فقط سربه‌سر ما مگذارید پا روی دُمِ شیرِ نرِ ما مگذارید هرچند که بُرنده ترین تیغ دَمِ ماست بُرنده تر از صاعقه‌ی ما ، قلم ماست او رحمت و نور است ندیدید رحیم است بی‌مرزترین وسعتِ یک دست کریم است آرامش محض است عزیز است عظیم است اَبر است بهار است سپهر است نسیم است او گمشده‌ی گمشدگانِ شبِ دنیاست او چاره‌ی انسان گره خورده به غمهاست این راه فقط راه نجات است بیایید این جاده مسیرِ برکات است بیایید این چشمه پُر از آبِ حیات است بیایید عشق است و سلام و صلوات است بیایید وقتی دلتان سخت‌تر از هر دل سنگی است آرایه‌ی این شعر هم آرایش جنگی است او آمده تا دست زمین خورده بگیرد با عشق غم از مردمِ دل‌مُرده بگیرد تا عطرِ خدا را دلِ پژمرده بگیرد تا خستگی از شانه‌ی افسرده بگیرد او آمده تا بَرده و بی درد نباشند تا زور و زر و ظالم و نامرد نباشند اسلامِ من اسلامِ رزیلانه نباشد اسلامِ سعودیِ ذلیلانه نباشد اسلامِ سرافرازی بیگانه نباشد اسلامِ سرافکندگی خانه نباشد اسلام فروش است هرآنکس که چنین است اسلام فقط مرحم اندوه زمین است اسلامِ من اسلامِ شهود است و شهادت اسلامِ من اسلامِ شعور است و رشادت اسلامِ تلاش است نه رخوت  و نه عادت اسلامِ سلام نفس صبح سعادت جان علی است او نفس فاطمه‌ی ماست سوگند محمد همه‌ی زمزمه ی ماست کوریِ شما وحدتِ ما بیشتر از پیش بالندگی ملت ما بیشتر از پیش کوری شما همت ما بیشتر از پیش چون کوه بود قامت ما بیشتر از پیش ما پای گرفتیم از اسلامِ محمد در نام علی نیست مگر نام محمد (حسن لطفی ۹۹/۰۸/۱۳) @yashobeyr_hassan_lotfi
بسم الله الرحمن الرحیم یا که از عشق مگو یا که جگر را بتراش خَم اَبرو بکش و قرص قمر را بتراش از علی دَم بزن و تیغِ دوسر را بتراش مژه را تَر کن و با خطِ مُعلی بنویس هرقدر می‌شود از حضرتِ مولا بنویس دید حق ، معرکه شمشیر زنی کم دارد دید میدانِ بلا شیرزنی کم دارد دید پیغمبرِ تکبیر زنی کم دارد آنکه کم بود در این خانه فقط زینب بود آنکه باید برود تا تَهِ خط زینب بود پس ، پس از فاطمه تصویرِ خدا زینب شد فاطمه ضرب درِ شیر خدا زینب شد صاحبِ مجلسِ تفسیرِ خدا زینب شد مُحرمِ عشق بخوان مَرحم هر درد آمد مَرد می‌خواست خدا  مَرد تر از مَرد آمد شانه‌ای آمده تا بارِ بلا را ببرد قامتی آمده تا کرببلا را ببرد چادری آمده تا آلِ عبا را ببرد فاطمه‌وار نوشتند حسین آمده است شصت و نُه بار نوشتند حسین آمده است آمده تا که نبیند همه را اِلا یار آمده تا برود سایه به سایه با یار سایه هم دورتر و دورتر از او تا یار... هیچ کس نیست در آفاقِ تماشاییِ او نیست مانند برای دل زهرایی او جای گهواره‌ی او قلبِ حسین است حسین دلِ آواره‌ی او قلبِ حسین است حسین و فقط چاره‌ی او قلب حسین است حسین ماه و خورشید نَه بر محور او می‌چرخند  شش برادر همه دورِ سرِ او می‌چرخند ماند تا بشکند او خطِ ستم را تنها ماند تا جمع کند اهل حرم را تنها تا که بردارد از این خاک عَلَم را تنها ماند تا چادرِ خود را بتکاند زینب کوفه را بر سرِجایش بنشاند زینب خطبه‌ای خواند که از شام بجز نام نماند نامِ او ماند به تاریخ ولی شام نماند خطِ خون زنده شد و خِطّه‌ی دشنام نماند گفت در شام که اسلامِ علی می‌ماند به رویِ مأذنه‌ها نامِ علی می‌ماند همه رفتند ولی سنگرِ او دست نخورد به پَرِ بیرق آبِ آور او دست نخورد به سویِ سایه‌ای از معجرِ او دست نخورد آه یک روزه عطش دور و برش را سوزاند خواست آهی بکشد غم جگرش را سوزاند خواهری بود که  بی  پنج برادر  بود و با حرم در وسط آنهمه لشگر بود و دید در خیمه‌ی آتش‌زده دختر بود و یک نفر بود و هرآنکس که نمی‌زد می‌زد بشکند دست حرامی چقدر بد می‌زد... تپشِ ما نَفَسِ ما قلمِ ما زینب قدم ما دو دمِ ما علَم ما زینب شرف ما نجف ما حرم ما زینب ما مسلمان شده‌ی غیرت زینب هستیم بنویسید که ما ملت زینب هستیم (حسن لطفی ۹۹/۰۹/۲۹) @yashobeyr_hassan_lotfi
بسم الله الرحمن الرحیم انتها نیست در آن جلوه که با فاطمه است نقطه‌ی"فا"علی و نقطه‌ی"با"فاطمه است کیست او حضرتِ حق یا که نبی یا که علی کیست او فاطمه یا فاطمه یا فاطمه است بارها محضرِ او خورد زمین ، جبرائیل بارها گفت محمد به حرا فاطمه است بیش از کعبه پیمبر به طوافش می‌رفت یعنی ای قوم فقط قبله نما فاطمه است گرچه این خانه مفاتیح جناند ولی بیشتر بین همه کارگشا فاطمه است سه امام است همیشه سرِ سجاده‌ی او گرچه مجروح ولی دستِ دعا فاطمه است در بقیع بودم دیدم که غریبی می‌خواند یارالی آی یارالی دردَ دوا فاطمه است من از اَمرش به علی یادِ حدیثی کردم حجت‌الله عَلی  حُجَّتُنا فاطمه است گفت سوگند به مظلومیِ تو کم نشود یک سرِ موت در این معرکه تا فاطمه است آنچنان رویِ زمین ریخت چهل تَن را که همه گفتند مگر شیرِخدا فاطمه است همه گفتند که در شهر دو حیدر باشد همه گفتند که در شهر دوتا فاطمه است مرتضی گفت بمان ورنه خودش میفهماند که اذازُلزلتِ الاَرض و سَما فاطمه است چادرش را نتکاند   آخ ببینید همه نامِ او مردمِ نامرد  چرا فاطمه است روز محشر شود ؛ از آمدنش معلوم است که چرا کارِ خلائق همه با فاطمه است تا که او هست شفاعت به شفیعی نرسد تا که او هست فقط ناله‌ی ما فاطمه است (حسن لطفی۹۷) @yashobeyr_hassan_lotfi
بسم الله الرحمن الرحیم از زبان مولا امیرالمومنین(علیه‌السلام) با گزیدن‌های لب این درد را پنهان مکن هرچه خواهی کُن ولی این خانه را ویران مکن یاکه جارو می‌زنی یاکه غذا را می‌پزی جانِ زینب این مکن ، جان حسینت آن مکن من‌که می‌دانم که از این زخم می‌پیچی به خود تاکه می‌آیم به زور این چهره را خندان مکن زینبت را می‌کُشی وقتی که خود را می‌کِشی مردِ خود را بیش از این شرمنده از طفلان مکن سرفه‌هایت را رها کُن لااقل آهی بکش شیشه‌ام می‌پاشی از هَم سینه را زندان مکن بر تَرک‌هایت ضرر دارد بغل وا می‌کنی با بغل واکردنت این جمع را گریان مکن بشکند دستِ کسی که دستِ او دستت شکست هیچ کس آنجا نگفت اینگونه با قرآن مکن چهره پنهان کن  وصیت کن  شکایت کن  ولی با فشردن‌های دندان درد را پنهان مکن (حسن لطفی ۹۹/۱۰/۲۱) @yashobeyr_hassan_lotfi
بسم الله الرحمن الرحیم داد از این درد که اُفتاده به جانم ای داد "من زمین خورده ترین مردِ جهانم " ای داد من جوانم تو جوان پیر شدی پیر شدم زود می‌اُفتد از این غم ضربانم ای داد نوزده سالگی‌ات قسمت ما حیف نشد چشم خوردیم من و تازه جوانم ای داد من که لب دوختم اما جگرم را چه کنم می‌شود تا دو سه خط روضه بخوانم : ای داد همه‌ی شهر به اُفتادنمان خندیدند همه دیدند که پاشید تَوانم ای داد هفت جای بدنت تا در مسجد بشکست و نمی‌شد به تو خود را برسانم ای داد همه گفتند علی بود و زنش را کُشتند من جگر سوخته از زخمِ زبانم ای داد درِ خیبر ، صفِ دشمن همه هیچ.. این غم را نتوانم نتوانم  نتوانم ای داد (حسن لطفی ۹۹/۱۰/۲۵) @yashobeyr_hassan_lotfi
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم قبل خلقت بود وقتی که خدا زهرا نوشت پیشتر از پیش  قبل از ابتدا زهرا نوشت با ظهورِ او کمالاتِ خدا اظهار شد دستِ حق از ابتدا تا انتها زهرا نوشت آفرینش امتدادِ نورِ لولا فاطمه است چارده دفعه خدا  با کبریا زهرا نوشت قلعه‌ی خیبر خودش فهمید دَرهم می‌شود روی بازوبندِ خود تا مرتضی زهرا نوشت بر درِ بیتش علی حک کرد بیت‌ُالفاطمه در نجف هم رویِ ایوان‌ِطلا زهرا نوشت آنقدر جبریل نازل شد به قلبِ فاطمه تا که  قرآن را علی در خانه با زهرا نوشت شد مفاتیح‌الجنان تازه مفاتیح‌الجنان شیخ عباس اولین خطش که تا زهرا نوشت از شهیدان مادری‌هایند مفقود‌الاثر سرنوشتِ بچه‌های جنگ را زهرا نوشت ما کجا ، فیضِ سحر‌های حرم این سالها مادری کرد و براتِ کربلا زهرا نوشت ما گرفتار حسینِ بین گودالش شدیم نامِ مارا تا که  رویِ بوریا زهرا نوشت در میانِ شعله‌ها یک سوم سادات رفت محسنش با میخِ در انگار یازهرا نوشت (حسن لطفی ۹۹/۱۰/۲۶) @yashobeyr_hassan_lotfi
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم شب و روز شهادت نذر حضرت فاطمه بنت‌اسد سلام‌الله ابرها بر سقفِ ما بارانِ نم‌نم ریختند در میانِ آشیانم یک جهان غم ریختند خانه‌ام را سیل دارد می‌برد کاری بکن در نگاهِ بچه‌هایم آب زمزم ریختند یک بغل واکردی و گفتند مادر خوب شد چار طفلم بینِ آغوشِ تو باهم ریختند تو خودت دارالشفایی پس شفایت را طلب در نفسهایت عزیزم  اسم اعظم ریختند اشکهایم ای شکسته‌سینه رویت خیس کرد سرفه‌هایت لکه‌خون‌ها را به رویم ریختند هم نمی‌آید چرا زخمت ، چرا بهتر نشد فضه و اسماء و زینب هرچه مرحم ریختند چند روزی هست دارد بچه‌ام جان می‌دهد چه شده؟ انگار در کامِ حسن سم ریختند مادرم را در بقیع گفتی چه شد با کودکت کاش می‌گفتی سرت یکباره باهم ریختند فاطمه بنت‌اسد  حالِ عروست را ببین بر سرِ شیرخدا چند ابن‌ملجم  ریختند در به رویت فاطمه اُفتاد و از آن رد شدند بارِ شیشه داشتی با ضرب محکم ریختند از تو چادرخاکی و از من محاسن روی خاک تو زمین خوردی  سرِ من خاکِ عالم ریختند ریسمان بر گردنم بود و تو هم در شعله‌ها تازه وارد‌ها  سرِ طفلانِ ما هم ریختند * * دادم از حالا برای زینبِ بی مَحرم است آه می‌بیند که در گودال یکدم ریختند نیزه‌ها با تیغ‌ها بسیار بسیار آمدند آب را در پیش آن لب تشنه کم‌کم ریختند (حسن لطفی۹۹/۱۰/۲۷) @yashobeyr_hassan_lotfi
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم از دیدنِ راهِ کوچه می‌ترسیدم از فصل خزان غنچه می‌ترسیدم گفتم که نرو زِ کوچه رفتی دیدی آمد به سرم از آنچه می‌ترسیدم (حسن لطفی ۹۹/۱۰/۲۸) @yashobeyr_hassan_lotfi
بسم الله الرحمن الرحیم یا اُم‌البَنین سلام‌الله‌علیه گرچه فرقی هست از این فاطمه تا فاطمه ذکرِ یا اُم‌البَنین یعنی همان یا فاطمه خانه‌ی بی فاطمه هرگز نمی‌خواهد علی هست شیرینیِ مولا در دو دنیا فاطمه حضرتِ اُم‌البَنین از جلوه‌های فاطمه‌است گرچه زهرا رفت اما هست اینجا فاطمه بچه‌های فاطمه بر دامنِ اُم‌البَنین خواب می‌رفتند و می‌دیدند رویا: فاطمه از همان اول همه گفتند مادرجان به او چشمشان می‌دید در این خانه تنها فاطمه با ادب فرمود : آقاجان بگو اُم‌البَنین وَرنه نامش را صدا می‌کرد مولا  فاطمه او کنیزی آمد و زهرا عزیزِ خویش کرد او زمین بوسید و زینب گفت اُمّا فاطمه مریم و آسیه و حوا و هاجر کیستند مادر عباس وقتی می‌رسد با فاطمه روز محشر چادر او هم شفاعت می‌کند تا که می‌آید به محشر پشت زهرا فاطمه بچه‌های او هم آری بچه‌های فاطمه‌اند نیست او در کربلا و هست اما فاطمه  بسکه یا اُم‌البَنین از ما گره وا می‌کند هست بر لبهای ما یافاطمه یافاطمه دورِ زهرا بچه‌ها بودند و مولا بود حیف وای از اُم‌البَنین این‌بار تنها بود حیف (حسن لطفی ۹۹/۱۱/۰۷) @yashobeyr_hassan_lotfi
یا مَنْ اِسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِکْرُهُ شِفآءٌ با عرض سلام با توجه به شدن جواب آزمایش . لطفا برای سلامتی ایشان و تمامی مرضا یک حمد شفا قرائت بفرمایید. التماس دعا