بسم الله الرحمن الرحیم
#فاطمیه
داد از این درد که اُفتاده به جانم ای داد
"من زمین خورده ترین مردِ جهانم " ای داد
من جوانم تو جوان پیر شدی پیر شدم
زود میاُفتد از این غم ضربانم ای داد
نوزده سالگیات قسمت ما حیف نشد
چشم خوردیم من و تازه جوانم ای داد
من که لب دوختم اما جگرم را چه کنم
میشود تا دو سه خط روضه بخوانم : ای داد
همهی شهر به اُفتادنمان خندیدند
همه دیدند که پاشید تَوانم ای داد
هفت جای بدنت تا در مسجد بشکست
و نمیشد به تو خود را برسانم ای داد
همه گفتند علی بود و زنش را کُشتند
من جگر سوخته از زخمِ زبانم ای داد
درِ خیبر ، صفِ دشمن همه هیچ.. این غم را
نتوانم نتوانم نتوانم ای داد
(حسن لطفی ۹۹/۱۰/۲۵)
#یاشبیر
#کانال_اشعار_دکتر_حسن_لطفی
@yashobeyr_hassan_lotfi
بسماللهالرحمنالرحیم
#فاطمیه
قبل خلقت بود وقتی که خدا زهرا نوشت
پیشتر از پیش قبل از ابتدا زهرا نوشت
با ظهورِ او کمالاتِ خدا اظهار شد
دستِ حق از ابتدا تا انتها زهرا نوشت
آفرینش امتدادِ نورِ لولا فاطمه است
چارده دفعه خدا با کبریا زهرا نوشت
قلعهی خیبر خودش فهمید دَرهم میشود
روی بازوبندِ خود تا مرتضی زهرا نوشت
بر درِ بیتش علی حک کرد بیتُالفاطمه
در نجف هم رویِ ایوانِطلا زهرا نوشت
آنقدر جبریل نازل شد به قلبِ فاطمه
تا که قرآن را علی در خانه با زهرا نوشت
شد مفاتیحالجنان تازه مفاتیحالجنان
شیخ عباس اولین خطش که تا زهرا نوشت
از شهیدان مادریهایند مفقودالاثر
سرنوشتِ بچههای جنگ را زهرا نوشت
ما کجا ، فیضِ سحرهای حرم این سالها
مادری کرد و براتِ کربلا زهرا نوشت
ما گرفتار حسینِ بین گودالش شدیم
نامِ مارا تا که رویِ بوریا زهرا نوشت
در میانِ شعلهها یک سوم سادات رفت
محسنش با میخِ در انگار یازهرا نوشت
(حسن لطفی ۹۹/۱۰/۲۶)
#یاشبیر
#کانال_اشعار_دکتر_حسن_لطفی
@yashobeyr_hassan_lotfi
بسماللهالرحمنالرحیم
#فاطمیه
شب و روز شهادت
نذر حضرت فاطمه بنتاسد سلامالله
ابرها بر سقفِ ما بارانِ نمنم ریختند
در میانِ آشیانم یک جهان غم ریختند
خانهام را سیل دارد میبرد کاری بکن
در نگاهِ بچههایم آب زمزم ریختند
یک بغل واکردی و گفتند مادر خوب شد
چار طفلم بینِ آغوشِ تو باهم ریختند
تو خودت دارالشفایی پس شفایت را طلب
در نفسهایت عزیزم اسم اعظم ریختند
اشکهایم ای شکستهسینه رویت خیس کرد
سرفههایت لکهخونها را به رویم ریختند
هم نمیآید چرا زخمت ، چرا بهتر نشد
فضه و اسماء و زینب هرچه مرحم ریختند
چند روزی هست دارد بچهام جان میدهد
چه شده؟ انگار در کامِ حسن سم ریختند
مادرم را در بقیع گفتی چه شد با کودکت
کاش میگفتی سرت یکباره باهم ریختند
فاطمه بنتاسد حالِ عروست را ببین
بر سرِ شیرخدا چند ابنملجم ریختند
در به رویت فاطمه اُفتاد و از آن رد شدند
بارِ شیشه داشتی با ضرب محکم ریختند
از تو چادرخاکی و از من محاسن روی خاک
تو زمین خوردی سرِ من خاکِ عالم ریختند
ریسمان بر گردنم بود و تو هم در شعلهها
تازه واردها سرِ طفلانِ ما هم ریختند
* *
دادم از حالا برای زینبِ بی مَحرم است
آه میبیند که در گودال یکدم ریختند
نیزهها با تیغها بسیار بسیار آمدند
آب را در پیش آن لب تشنه کمکم ریختند
(حسن لطفی۹۹/۱۰/۲۷)
#یاشبیر
#کانال_اشعار_دکتر_حسن_لطفی
@yashobeyr_hassan_lotfi
بسماللهالرحمنالرحیم
#فاطمیه
از دیدنِ راهِ کوچه میترسیدم
از فصل خزان غنچه میترسیدم
گفتم که نرو زِ کوچه رفتی دیدی
آمد به سرم از آنچه میترسیدم
(حسن لطفی ۹۹/۱۰/۲۸)
#یاشبیر
#کانال_اشعار_دکتر_حسن_لطفی
@yashobeyr_hassan_lotfi
بسم الله الرحمن الرحیم
#وفات_حضرت_امالبنین_سلامالله
یا اُمالبَنین سلاماللهعلیه
گرچه فرقی هست از این فاطمه تا فاطمه
ذکرِ یا اُمالبَنین یعنی همان یا فاطمه
خانهی بی فاطمه هرگز نمیخواهد علی
هست شیرینیِ مولا در دو دنیا فاطمه
حضرتِ اُمالبَنین از جلوههای فاطمهاست
گرچه زهرا رفت اما هست اینجا فاطمه
بچههای فاطمه بر دامنِ اُمالبَنین
خواب میرفتند و میدیدند رویا: فاطمه
از همان اول همه گفتند مادرجان به او
چشمشان میدید در این خانه تنها فاطمه
با ادب فرمود : آقاجان بگو اُمالبَنین
وَرنه نامش را صدا میکرد مولا فاطمه
او کنیزی آمد و زهرا عزیزِ خویش کرد
او زمین بوسید و زینب گفت اُمّا فاطمه
مریم و آسیه و حوا و هاجر کیستند
مادر عباس وقتی میرسد با فاطمه
روز محشر چادر او هم شفاعت میکند
تا که میآید به محشر پشت زهرا فاطمه
بچههای او هم آری بچههای فاطمهاند
نیست او در کربلا و هست اما فاطمه
بسکه یا اُمالبَنین از ما گره وا میکند
هست بر لبهای ما یافاطمه یافاطمه
دورِ زهرا بچهها بودند و مولا بود حیف
وای از اُمالبَنین اینبار تنها بود حیف
(حسن لطفی ۹۹/۱۱/۰۷)
#یاشبیر
#کانال_اشعار_دکتر_حسن_لطفی
@yashobeyr_hassan_lotfi
یا مَنْ اِسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِکْرُهُ شِفآءٌ
با عرض سلام
با توجه به #مثبت شدن جواب آزمایش #کرونای #دکتر_حسن_لطفی .
لطفا برای سلامتی ایشان و تمامی مرضا یک حمد شفا قرائت بفرمایید.
التماس دعا
یا مَنْ اِسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِکْرُهُ شِفآءٌ
با سلام
خدا را شکر حال جناب لطفی از روزهای قبل بهتر میباشد
عکس از ریه گرفتند و گفتند بحمدلله ریه سالم است و درگیر نیست.
لطفا برای سلامتی ایشان و تمامی مرضا یک سوره حمد قرائت بفرمایید.
یاعلی
التماس دعا
بسمالله الرحمن الرحیم
#ولادت_حضرت_زهرا_سلامالله
گرچه در سِرِّ هوالهو همهی ها زهراست
گرچه در جانِ حرا چلهی اِحیا زهراست
گرچه در عینِ علی معنی اَعلی زهراست
گرچه در معنیِ لولاک معما زهراست
بنویسید فقط حضرتِ زهرا زهراست
آنکه در ذائقهی عشق تصرف کردهاست
آنکه پیش از قدم خویش تشرف کردهاست
آنکه در قامت یک نور توقف کردهاست
شب معراج خودش سیب تعارف کردهاست
تا بدانند چرا اُمِابیها زهراست
از خدا جلوهی او گرمِ دلآرایی بود
موقع آمدنش عشق تماشایی بود
عرش تا فرش فقط غرقِ شکوفایی بود
آنکه در گوش خدیجه خودِ لالایی بود
قبل میلادِ خدیجه به تماشا زهراست
دید حق نور فقط نور جهان میخواهد
قلبِ بی جانِ زمین یک ضربان میخواهد
دید حق ظلمت مکه فوران میخواهد
جمع احمد و علی ، فاطمهجان میخواهد
گفت ای جهل و خرافات مهیا زهراست
دختری آمده تا زن به کمالش برسد
تاکه زمزم به تماشای زُلالش برسد
تا پیمبر به جوابش به جلالش برسد
صلواتی که خدا داده به آلَش برسد
تا ببینند همه کار فقط با زهراست
آمده تا بنشیند به شبستان علی
آمده تا برود باز به قربان علی
تا که نُهسال شود بی سرو سامان علی
تا بسازد فقط او با نمک و نان علی
تا بمیرند حسودانِ علی تا زهراست
شیر وقتی که به سر ، تیغِ دوسر میچرخاند
مثل گرداب سر و دست و سپر میچرخاند
گِرد خود دست خدا کوه و کمر میچرخاند
درِ خیبر به رویِ دست اگر میچرخاند
همه دیدند رجزهای علی یازهراست
آب را مهریهاش ساخت که باران بشود
دو سه خرما به کسی داد که سلمان بشود
چادرش داد که یک قوم مسلمان بشود
او رضا داد به ما ، کشورم ایران بشود
مادر اینهمه آلالهی زیبا زهراست
مادری کرد و به ما لطف ، فراوان کرده
با حسینش همه را مستِ حسن جان کرده
کربلا را جگرِ مردم ایران کرده
خاکِ ما را حرمِ شاهخراسان کرده
به شهیدان حرم زمزمهی ما زهراست
گفته بودیم به این خصم خزانش برسد
صبر کردیم فقط تا هیجانش برسد
رخش بر رستم و آرش به کمانش برسد
انتقامی که بزرگ است زمانش برسد
لب اگر تر بکند نعرهی ما یازهراست
(حسن لطفی ۹۹/۱۱/۱۴)
#یاشبیر
#کانال_اشعار_دکتر_حسن_لطفی
@yashobeyr_hassan_lotfi
بسم الله الرحمن الرحیم
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ...
#ولادت_حضرت_علی_علیهالسلام
عشق و شور و شوق اگر در آستین داریم شُکر
حال اگر با های و هویی آتشین داریم شُکر
قبلهای عینُالیقین حقُالیقین داریم شُکر
در نجف هفت آسمان را در زمین داریم شُکر
از دو عالم ما همین تنها همین داریم شُکر
از دو عالم یک امیرالمؤمنین داریم شُکر
ماهِ نو با یادِ تیغِ آبدارش کج شده
آسمان اصلا به عشقِ ذوالفقارش کج شده
ذوالفقارش کج شده عالم مدارش کج شده
و زمین در زیر پای شهریارش کج شده
از کجیِ ابرویش محرابِ دین داریم شُکر
هرچه داریم از امیرالمؤمنین داریم شُکر
قبل از اینها که فقط تنها خدا بود و خدا
قبلتر - از قبل از اینها - مرتضا بود و خدا
گفت در معراج دیدم هرکجا بود و خدا
هرکجا رفتم علی در انتها بود و خدا
نَفسِ احمد نَفسِ زهرا را یقین داریم شُکر
یک نَفَس گوییم امیرالمؤمنین داریم شُکر
عقل حیران است مدحش را شجاعت خوانده است
عشق در بُهت است و وصفش را قیامت خوانده است
پیشِ او جبریل عمری درسِ حیرت خوانده است
با علی گویا خدا عقدِ اُخوت خوانده است
نقشِ ایوانِ طلا را بر نگین داریم شُکر
ذکر مولانا امیرالمؤمنین داریم شُکر
در دل آتش زده شوقش نهان داریم ما
در دل دوزخ بهشت جاودان داریم ما*
بر سر این سفره تنها ، آب و نان داریم ما
ما علی داریم و دیگر هیچ ، آن داریم ما
از پدر نان حلالی دلنشین داریم شُکر
آی مردم ما امیرالمؤمنین داریم شُکر
رمزِ اَنزَلنا علی و سِرِّ اَرسلنا علی
کعبهی احمد علی و قبلهی زهرا علی
باعلی رفته است تا حق هرکه رفته تا علی
لا هوَ الا هوَ یا لاعلی الاعلی
از میان خوبرویان دست چین داریم شُکر
یازده نور از امیرالمؤمنین داریم شُکر
ذوالفقارِ خم ببین ، سر پشت سر انداخته
صد سپاه اینجا سر و تیغ و سپر انداخته
آنقدر از جنگویان آنقدر انداخته
باز عزرائیل را در دردسر انداخته
مدح او را بِینِ میدان بیش از این داریم شُکر
مرد مردان و امیرالمؤمنین داریم شُکر
هرکه صید چشم او شد تیر میخواهد چکار
کشتهی عشق علی شمشیر میخواهد چکار
حق بده دیوانهاش زنجیر میخواهد چکار
با مریض او بگو تدبیر میخواهد چکار
نسخهای از دست جبریل امین داریم شُکر
بینِ غمها یاامیرالمؤمنین داریم شُکر
حال ما وقتی گرفته یک زیارت کافی است
مستِ ایوان نجف را یک اشارت کافی است
برگ کاهیم و فقط یک لحظه غارت کافی است
از خوشیها گوشهی دنج اسارت کافی است
حسرت خاک حرم را بر جبین داریم شُکر
چشم بر لطفِ امیرالمؤمنین داریم شُکر
با جزامیها نشست و پیششان خرما گذاشت
لقمهها را دردهانِ مردِ نابینا گذاشت
ظرف شیری را به دست کودکی تنها گذاشت
مرکب طفلان شد و بر روی دنیا پا گذاشت
دست اگر خالی ولی حبلُالمَتین داریم شُکر
ما کرم را از امیرالمؤمنین داریم شُکر
اینکه شبها میبرد بر دوش ، خرما را علیست
اینکه دارد میکشد غمهای زهرا را علیست
آنکه با خود میبرد اندوهِ دنیا را علیست
آنکه روشن میکند تکلیفِ فردا را علیست
مردمی دلداده در این سرزمین داریم شُکر
کهنه عهدی با امیرالمؤمنین داریم شُکر
شیعه یعنی ذوالفقار و راه حیدر مانده است
شیعه یعنی که علی آنسوی معبر مانده است
شیعه یعنی فتح ما یعنی که خیبر مانده است
شیعه یعنی جای پای مالک اشتر مانده است
پیش رو مردی از آفاق یقین داریم شکر
شُکر فرزند امیرالمؤمنین داریم شُکر
*صائبتبریزی
( حسن لطفی ۹۹/۱۲/۰۶)
#یاشبیر
#کانال_اشعار_دکتر_حسن_لطفی
@yashobeyr_hassan_lotfi
بسماللهالرحمنالرحیم
#وفات_حضرت_ابوطالب_علیهالسلام
کنار بسترت حالی حزین است
که داغت داغِ ختمالمرسین است
دم آخر پیمبر گفت و گفتی
فقط حیدر امیرالمومنین است
(حسن لطفی ۹۹/۱۲/۲۰)
#یاشبیر
#کانال_اشعار_دکتر_حسن_لطفی
@yashobeyr_hassan_lotfi
بسمالله الرحمن الرحیم
#وفات_حضرت_ابوطالب_علیهالسلام
دردی پدر کشید و فراقی پسر کشید
داغی پسر کشید و کفن بر پدر کشید
گرچه یتیم بود پیمبر ، در این عزا
از هرکه بود درد ، علی بیشتر کشید
چشمش که بست حضرت عمران اهل بیت
مولا به روی گونه او چشم تر کشید
چل سال هی به گرد پیمبر طواف کرد
چل سال روی سینه خود یک سپر کشید
تا داشت جان برای نبی سینه چاک کرد
تا داشت سر برای خدا دردسر کشید
تا مرتضی به دوش پیمبر شود خلیل
یک عمر منتظر روی دوشش تبر کشید
در شِعبِ او سه سال پیمبر پناه داشت
با هرچه داشت، او همه را زیر پر کشید
مادر ، عروس ، همسر او فاطمه شدند
با عشق ، نام فاطمهها را به زر کشید
شیر آورد زنی که خودش شیررزاده است
از اوست نعره شیرِخدا در خطر کشید
شعرش حماسه بود علی را رجز به رزم
عزمش بلند و جام بلا را به سر کشید
تیغی بجای خویش و یکی هم بجای او
گر مرتضی به معرکه تیغ دوسر کشید
او شد کفیل و ارث شد از او سقایتش
عباس اگر لباس کفیلی به بر کشید
داغ پدر کشید علی و زمین نخورد
داغی که خورد بر جگرش پشت در کشید
آخر مدینه دید علی مو سفید شد
وقتی که وای فاطمه را از جگر کشید
(حسن لطفی ۹۹/۱۲/۲۰)
#یاشبیر
#کانال_اشعار_دکتر_حسن_لطفی
@yashobeyr_hassan_lotfi