بسماللهالرحمنالرحیم
#فاطمیه
از دیدنِ راهِ کوچه میترسیدم
از فصل خزان غنچه میترسیدم
گفتم که نرو زِ کوچه رفتی دیدی
آمد به سرم از آنچه میترسیدم
(حسن لطفی ۹۹/۱۰/۲۸)
#یاشبیر
#کانال_اشعار_دکتر_حسن_لطفی
@yashobeyr_hassan_lotfi
بسم الله الرحمن الرحیم
#وفات_حضرت_امالبنین_سلامالله
یا اُمالبَنین سلاماللهعلیه
گرچه فرقی هست از این فاطمه تا فاطمه
ذکرِ یا اُمالبَنین یعنی همان یا فاطمه
خانهی بی فاطمه هرگز نمیخواهد علی
هست شیرینیِ مولا در دو دنیا فاطمه
حضرتِ اُمالبَنین از جلوههای فاطمهاست
گرچه زهرا رفت اما هست اینجا فاطمه
بچههای فاطمه بر دامنِ اُمالبَنین
خواب میرفتند و میدیدند رویا: فاطمه
از همان اول همه گفتند مادرجان به او
چشمشان میدید در این خانه تنها فاطمه
با ادب فرمود : آقاجان بگو اُمالبَنین
وَرنه نامش را صدا میکرد مولا فاطمه
او کنیزی آمد و زهرا عزیزِ خویش کرد
او زمین بوسید و زینب گفت اُمّا فاطمه
مریم و آسیه و حوا و هاجر کیستند
مادر عباس وقتی میرسد با فاطمه
روز محشر چادر او هم شفاعت میکند
تا که میآید به محشر پشت زهرا فاطمه
بچههای او هم آری بچههای فاطمهاند
نیست او در کربلا و هست اما فاطمه
بسکه یا اُمالبَنین از ما گره وا میکند
هست بر لبهای ما یافاطمه یافاطمه
دورِ زهرا بچهها بودند و مولا بود حیف
وای از اُمالبَنین اینبار تنها بود حیف
(حسن لطفی ۹۹/۱۱/۰۷)
#یاشبیر
#کانال_اشعار_دکتر_حسن_لطفی
@yashobeyr_hassan_lotfi
یا مَنْ اِسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِکْرُهُ شِفآءٌ
با عرض سلام
با توجه به #مثبت شدن جواب آزمایش #کرونای #دکتر_حسن_لطفی .
لطفا برای سلامتی ایشان و تمامی مرضا یک حمد شفا قرائت بفرمایید.
التماس دعا
یا مَنْ اِسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِکْرُهُ شِفآءٌ
با سلام
خدا را شکر حال جناب لطفی از روزهای قبل بهتر میباشد
عکس از ریه گرفتند و گفتند بحمدلله ریه سالم است و درگیر نیست.
لطفا برای سلامتی ایشان و تمامی مرضا یک سوره حمد قرائت بفرمایید.
یاعلی
التماس دعا
بسمالله الرحمن الرحیم
#ولادت_حضرت_زهرا_سلامالله
گرچه در سِرِّ هوالهو همهی ها زهراست
گرچه در جانِ حرا چلهی اِحیا زهراست
گرچه در عینِ علی معنی اَعلی زهراست
گرچه در معنیِ لولاک معما زهراست
بنویسید فقط حضرتِ زهرا زهراست
آنکه در ذائقهی عشق تصرف کردهاست
آنکه پیش از قدم خویش تشرف کردهاست
آنکه در قامت یک نور توقف کردهاست
شب معراج خودش سیب تعارف کردهاست
تا بدانند چرا اُمِابیها زهراست
از خدا جلوهی او گرمِ دلآرایی بود
موقع آمدنش عشق تماشایی بود
عرش تا فرش فقط غرقِ شکوفایی بود
آنکه در گوش خدیجه خودِ لالایی بود
قبل میلادِ خدیجه به تماشا زهراست
دید حق نور فقط نور جهان میخواهد
قلبِ بی جانِ زمین یک ضربان میخواهد
دید حق ظلمت مکه فوران میخواهد
جمع احمد و علی ، فاطمهجان میخواهد
گفت ای جهل و خرافات مهیا زهراست
دختری آمده تا زن به کمالش برسد
تاکه زمزم به تماشای زُلالش برسد
تا پیمبر به جوابش به جلالش برسد
صلواتی که خدا داده به آلَش برسد
تا ببینند همه کار فقط با زهراست
آمده تا بنشیند به شبستان علی
آمده تا برود باز به قربان علی
تا که نُهسال شود بی سرو سامان علی
تا بسازد فقط او با نمک و نان علی
تا بمیرند حسودانِ علی تا زهراست
شیر وقتی که به سر ، تیغِ دوسر میچرخاند
مثل گرداب سر و دست و سپر میچرخاند
گِرد خود دست خدا کوه و کمر میچرخاند
درِ خیبر به رویِ دست اگر میچرخاند
همه دیدند رجزهای علی یازهراست
آب را مهریهاش ساخت که باران بشود
دو سه خرما به کسی داد که سلمان بشود
چادرش داد که یک قوم مسلمان بشود
او رضا داد به ما ، کشورم ایران بشود
مادر اینهمه آلالهی زیبا زهراست
مادری کرد و به ما لطف ، فراوان کرده
با حسینش همه را مستِ حسن جان کرده
کربلا را جگرِ مردم ایران کرده
خاکِ ما را حرمِ شاهخراسان کرده
به شهیدان حرم زمزمهی ما زهراست
گفته بودیم به این خصم خزانش برسد
صبر کردیم فقط تا هیجانش برسد
رخش بر رستم و آرش به کمانش برسد
انتقامی که بزرگ است زمانش برسد
لب اگر تر بکند نعرهی ما یازهراست
(حسن لطفی ۹۹/۱۱/۱۴)
#یاشبیر
#کانال_اشعار_دکتر_حسن_لطفی
@yashobeyr_hassan_lotfi
بسم الله الرحمن الرحیم
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ...
#ولادت_حضرت_علی_علیهالسلام
عشق و شور و شوق اگر در آستین داریم شُکر
حال اگر با های و هویی آتشین داریم شُکر
قبلهای عینُالیقین حقُالیقین داریم شُکر
در نجف هفت آسمان را در زمین داریم شُکر
از دو عالم ما همین تنها همین داریم شُکر
از دو عالم یک امیرالمؤمنین داریم شُکر
ماهِ نو با یادِ تیغِ آبدارش کج شده
آسمان اصلا به عشقِ ذوالفقارش کج شده
ذوالفقارش کج شده عالم مدارش کج شده
و زمین در زیر پای شهریارش کج شده
از کجیِ ابرویش محرابِ دین داریم شُکر
هرچه داریم از امیرالمؤمنین داریم شُکر
قبل از اینها که فقط تنها خدا بود و خدا
قبلتر - از قبل از اینها - مرتضا بود و خدا
گفت در معراج دیدم هرکجا بود و خدا
هرکجا رفتم علی در انتها بود و خدا
نَفسِ احمد نَفسِ زهرا را یقین داریم شُکر
یک نَفَس گوییم امیرالمؤمنین داریم شُکر
عقل حیران است مدحش را شجاعت خوانده است
عشق در بُهت است و وصفش را قیامت خوانده است
پیشِ او جبریل عمری درسِ حیرت خوانده است
با علی گویا خدا عقدِ اُخوت خوانده است
نقشِ ایوانِ طلا را بر نگین داریم شُکر
ذکر مولانا امیرالمؤمنین داریم شُکر
در دل آتش زده شوقش نهان داریم ما
در دل دوزخ بهشت جاودان داریم ما*
بر سر این سفره تنها ، آب و نان داریم ما
ما علی داریم و دیگر هیچ ، آن داریم ما
از پدر نان حلالی دلنشین داریم شُکر
آی مردم ما امیرالمؤمنین داریم شُکر
رمزِ اَنزَلنا علی و سِرِّ اَرسلنا علی
کعبهی احمد علی و قبلهی زهرا علی
باعلی رفته است تا حق هرکه رفته تا علی
لا هوَ الا هوَ یا لاعلی الاعلی
از میان خوبرویان دست چین داریم شُکر
یازده نور از امیرالمؤمنین داریم شُکر
ذوالفقارِ خم ببین ، سر پشت سر انداخته
صد سپاه اینجا سر و تیغ و سپر انداخته
آنقدر از جنگویان آنقدر انداخته
باز عزرائیل را در دردسر انداخته
مدح او را بِینِ میدان بیش از این داریم شُکر
مرد مردان و امیرالمؤمنین داریم شُکر
هرکه صید چشم او شد تیر میخواهد چکار
کشتهی عشق علی شمشیر میخواهد چکار
حق بده دیوانهاش زنجیر میخواهد چکار
با مریض او بگو تدبیر میخواهد چکار
نسخهای از دست جبریل امین داریم شُکر
بینِ غمها یاامیرالمؤمنین داریم شُکر
حال ما وقتی گرفته یک زیارت کافی است
مستِ ایوان نجف را یک اشارت کافی است
برگ کاهیم و فقط یک لحظه غارت کافی است
از خوشیها گوشهی دنج اسارت کافی است
حسرت خاک حرم را بر جبین داریم شُکر
چشم بر لطفِ امیرالمؤمنین داریم شُکر
با جزامیها نشست و پیششان خرما گذاشت
لقمهها را دردهانِ مردِ نابینا گذاشت
ظرف شیری را به دست کودکی تنها گذاشت
مرکب طفلان شد و بر روی دنیا پا گذاشت
دست اگر خالی ولی حبلُالمَتین داریم شُکر
ما کرم را از امیرالمؤمنین داریم شُکر
اینکه شبها میبرد بر دوش ، خرما را علیست
اینکه دارد میکشد غمهای زهرا را علیست
آنکه با خود میبرد اندوهِ دنیا را علیست
آنکه روشن میکند تکلیفِ فردا را علیست
مردمی دلداده در این سرزمین داریم شُکر
کهنه عهدی با امیرالمؤمنین داریم شُکر
شیعه یعنی ذوالفقار و راه حیدر مانده است
شیعه یعنی که علی آنسوی معبر مانده است
شیعه یعنی فتح ما یعنی که خیبر مانده است
شیعه یعنی جای پای مالک اشتر مانده است
پیش رو مردی از آفاق یقین داریم شکر
شُکر فرزند امیرالمؤمنین داریم شُکر
*صائبتبریزی
( حسن لطفی ۹۹/۱۲/۰۶)
#یاشبیر
#کانال_اشعار_دکتر_حسن_لطفی
@yashobeyr_hassan_lotfi
بسماللهالرحمنالرحیم
#وفات_حضرت_ابوطالب_علیهالسلام
کنار بسترت حالی حزین است
که داغت داغِ ختمالمرسین است
دم آخر پیمبر گفت و گفتی
فقط حیدر امیرالمومنین است
(حسن لطفی ۹۹/۱۲/۲۰)
#یاشبیر
#کانال_اشعار_دکتر_حسن_لطفی
@yashobeyr_hassan_lotfi
بسمالله الرحمن الرحیم
#وفات_حضرت_ابوطالب_علیهالسلام
دردی پدر کشید و فراقی پسر کشید
داغی پسر کشید و کفن بر پدر کشید
گرچه یتیم بود پیمبر ، در این عزا
از هرکه بود درد ، علی بیشتر کشید
چشمش که بست حضرت عمران اهل بیت
مولا به روی گونه او چشم تر کشید
چل سال هی به گرد پیمبر طواف کرد
چل سال روی سینه خود یک سپر کشید
تا داشت جان برای نبی سینه چاک کرد
تا داشت سر برای خدا دردسر کشید
تا مرتضی به دوش پیمبر شود خلیل
یک عمر منتظر روی دوشش تبر کشید
در شِعبِ او سه سال پیمبر پناه داشت
با هرچه داشت، او همه را زیر پر کشید
مادر ، عروس ، همسر او فاطمه شدند
با عشق ، نام فاطمهها را به زر کشید
شیر آورد زنی که خودش شیررزاده است
از اوست نعره شیرِخدا در خطر کشید
شعرش حماسه بود علی را رجز به رزم
عزمش بلند و جام بلا را به سر کشید
تیغی بجای خویش و یکی هم بجای او
گر مرتضی به معرکه تیغ دوسر کشید
او شد کفیل و ارث شد از او سقایتش
عباس اگر لباس کفیلی به بر کشید
داغ پدر کشید علی و زمین نخورد
داغی که خورد بر جگرش پشت در کشید
آخر مدینه دید علی مو سفید شد
وقتی که وای فاطمه را از جگر کشید
(حسن لطفی ۹۹/۱۲/۲۰)
#یاشبیر
#کانال_اشعار_دکتر_حسن_لطفی
@yashobeyr_hassan_lotfi
بسمالله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#مبعث
خبرت هست که آن طاق معلیٰ اُفتاد
ناگهان کُنگرهیِ سنگیِ کسریٰ اُفتاد
خبرت هست ستونهای یَهودا اُفتاد
خبرت هست هُبَل خورد شد عُزیٰ اُفتاد
خبر این است زمین پُر شده از آب حیات
آی بر احمد و بر آلِ محمد صلوات
یک نفر آمده تا بارِ جهان بردارد
پرده از منظرهی باغ جنان بردارد
تاکه از گُردیِ ما یوقِ گران بردارد
از کران تا به کران بانگِ اذان بردارد
آخر از سمتِ خدا آنکه نیامد آمد
چهارده تَن همه با نامِ محمد آمد
شب شکست و به زمین بارشِ مهتاب آمد
عشق برقی زد و بر هر دلِ بی تاب آمد
جبروت و ملکوتیست که در قاب آمد
فالِ حافظ زدم و این غزل ناب آمد
"گلعُزاری زِ گلستان جهان ما را بس
زین چمن سایهی آن سَروِ روان ما را بس"
حق بده دیدنِ این معجزه حیرت دارد
فقط این ابر به باریدنش عادت دارد
نفسش گرم خدایا چه حرارت دارد
سایهاش نیست و در سایه قیامت دارد
انبیا را بنویسید پیمبر این است
قبلهی روز و شبِ حضرت حیدر این است
کیستی ای نفَسَت پاکتر از پاکیها
غرقِ تسبیحِ بزرگیِ تو افلاکیها
اَشهَدُ اَنَّ که حیرانِ تو بی باکیها
نوری و نورِ پراکنده بر این خاکیها
ای نَفَسهای علی ای همه هستِ زهرا
عالمی دستِ تو بوسید و تو دستِ زهرا
تو درخشیدی و انوارِ حیات آوردی
سیزده رشته قنات از عرفات آوردی
سیزده چشمهی جوشان نجات آوردی
سیزده مرتبه بانگِ صلوات آوردی
آخرین بادهات از این همه خُم میآید
با دُعایت عَلَم چهاردهم میآید
ششمین آینهات آمد و پروانه شدیم
سر زلفیم که با مرحمتش شانه شدیم
مرد این راه نبودیم که مردانه شدیم
شیعهی جعفریِ خادم این خانه شدیم
آسمان را کلماتش سخنش پُر کرده
و خداوند بر این جلوه تفاخر کرده
گرچه از عطر تو این دشت شقایق دارد
چقدر دور و برت شهر منافق دارد
چه غریبی که فقط چند تن عاشق دارد
دل زهرایی تو صحبت صادق دارد
تو بشیری و به شور ازلی میآیی
سرِ هر صبح به دیدار علی میآیی
باز پیچیده در این شهر پیامت آقا
پشتِ یک خانه تو هستی و قیامت آقا
عادت صبح تو شد عرض سلامت آقا
و سلام است فقط تکه کلامت آقا
از تو داریم سلامی پُر عطر و برکات
باز بر احمد و بر آل محمد صلوات
(حسن لطفی۹۲)
#یاشبیر
#کانال_اشعار_دکتر_حسن_لطفی
@yashobeyr_Hassan_lotfi
بسم الله الرحمن الرحیم
#ولادت_امام_حسین_علیهالسلام
تکه به تکه دلم حکایت عشق است
شعله به شعله پُر از حرارت عشق است
دست مزن بر دلم وگرنه بسوزی
در جگرم آتش محبت عشق است
هیچم و از هیچِ هیچ ، هیچ نمانده
هرچه که مانده ظهورِ حضرت عشق است
هرچه که پروانه داشت شمع از او برد
غارت عشق است این و عادت عشق است
کاش خلائق ببیند آنچه که دیدیم
حیِ علیالعشق که قیامت عشق است
حضرت عشق آمده است کیست حسین است
آنکه شبیهاش نبود و نیست حسین است
سوخته دل ، در بساط آه ندارد
خرمن آتش زده نگاه ندارد
آه که تقصیر آن حُسنِ حسینیست
عاشق بیچاره که گناه ندارد
زندگیِ بی حسین تلخی محض است
چون غم آن برکهای که ماه ندارد
«شُکر خدا را که در پناه حسینیم
عالم از این خوبتر پناه ندارد»
نام مرا هم در آن صحیفه نوشتند
رحمتِ عشق است کوه و کاه ندارد
گفت پیمبر که سینه چاکِ حسین است
بیشتر از ما خدا هلاکِ حسین است
چشم اگر این است و تابِ زلف اگر این است
آنچه نماند برای ما دل و دین است
نظم کواکب ببین بهم زده زین بعد
گردش خورشید در مدار زمین است
شیشه آن عطرسیب اگر که شود باز
کوچهی ما بهتر از بهشت برین است
محمل لیلی گذشت باز ندیدش
قسمت مجنون نوشتهاند چنین است
با حرم و بی حرم همیشه اسیریم
عاقبت عاشقی همیشه همین است
دست خودم نیست اگر که عاشق اویم
آنکه سیه کرده روزگار من این است
بسته به زنجیر آن دو زلف دوتائیم
شکر که دیوانههای کرببلاییم
مثل حسین علی بجان علی نیست
هیچ کسی اینقدر نشان علی نیست
عاشق او هم شدن به برکت مولاست
بر سر هر سفرهای که نان علی نیست
کرببلا را به ما هوای نجف داد
راه حرم جز از آستان علی نیست
جز حسنینِ علی هیچ دو خورشید
لایق جلوه در آسمان علی نیست
کرببلا گفت که هیچ نیرزد
شکل نمازی که با اذان علی نیست
فاطمه گفتا بگو با دل آگاه
اشهد ان علی .... علی ولی الله
خانه خرابیم اگر خراب حسینیم
شُکر دعاهای مستجاب حسینیم
فاطمه ما را به نام کوچکمان خواند
گفت بیایید انتخاب حسینیم
قوتِ این مِی ، اگرچه هستی ما بُرد
جرعهی لاجرعهی شراب حسینیم
خانهی ما کربلاست شارع العباس
معتکف بارگاه باب حسینیم
با ملک الموت هم که کار نداریم
فاطمه فرموده در حساب حسینیم
لطف حرم شامل کبوتر ماشد
مادر سادات باتو مادر ما شد
زخمی لب تشنه در برابر زینب
آه که کشتی مرا برادر زینب
تیغ و سنان تا نشست بر تن زخمیت
خاک دوعالم نشست بر سر زینب
داد زدی بسکه روی سینه ی اکبر
حنجر تو خون شده است وحنجر زینب
روبه یتیمان نگاه آخر تو بود
رو به شریعه نگاه آخر زینب
آمده پایین پای جسم تو خواهر
آمده بالاسرتو مادر زینب
جُون تو هستم که غیر آه ندارد
«خواجه مگر بنده سیاه ندارد»
(حسن لطفی ۹۹/۱۲/۲۶)
#یاشبیر
#کانال_اشعار_دکتر_حسن_لطفی
@yashobeyr_hassan_lotfi
بسم الله الرحمن الرحیم
#ولادت_حضرت_ابالفضل_العباس_علیهالسلام
اَلسّلامُ عَلیک أیهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ الْمُطِیعُ للّه وَلِرَسُولِهِ وَلاِءمِیرِالْمُؤمِنِینَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَینِ، اَلسَّلامُ عَلَیک وَرَحْمَةُ اللّه وَبَرَکاتُهُ
زنده کند نامِ تو دوباره علی را
باز نمایان نما تبارِ علی را
چشمِ بهشت است فرش ، پیش قدمهات
تا که کند توتیا غبارِ علی را
قیمت یوسف شکست اگر ، که هنر نیست
گرم کند رویِ تو بازار علی را
پنج امامِ تو همه گرم ببوسند
دست علیوارِ علمدارِ علی را
در صفِ صفین گفت: مالک اشتر
کیست چنین میکند او کارِ علی را؟
روی تو داروندارِ اُمِبنین است
فاطمه باتو کنارِ اُمِبنین است
نام تو را تا علی به رزم عَلَم کرد
هرچه سپاه آمد از شکوهِ تو رَم کرد
صحبت رزم تو شد میانهی میدان
لشکرِ پاشیده آرزوی عدم کرد
فکر نبردت عرقِ شام درآورد
کوفه زمین گیرشد و علقمه دَم کرد
مردی و مردانگی و غیرت و همت
نامِ ابالفضل را نقش عَلَم کرد
سایهی تو تا که بود ابر نمیخواست
در وسط ظهر هم خواب حرم کرد
اَبروی تو تیغ آبدار حسین است
تا که تو هستی علی کنارِ حسین است
مردِ خطیبِ فصیحِ آل یقین تو
سینه ستبرِ رشیدِ اُمِبنین تو
حضرتِ بابالحوائجِ همه عالم
ارمنیان را اُمیدِ روزِ پسین تو
دست تهی من ، فقیرِ خورده گره من
بازوی مشگل گشای کار زمین تو
شهپر جبریل فرش نافلههایت
شمسْ جمال علی و ماهْ جبین تو
اهل حرم را پناه و پلهی زینب
مایهی آرامش هر پرده نشین تو
با ادب سربهزیر سنگر زینب
خاک دوعالم مریز بر سرِ زینب
خیز برادر که داغ و درد زیاد است
خیز ببین گردِ تو نامرد زیاد است
تا که سرت خورد زمین خواهرم اُفتاد
بینِ حرم بعدِ تو سردرد زیاد است
گرچه فقط خرج تو شد هرچه که تیر است
بعد تو سرنیزهی خونسرد زیاد است
گوش کن از اهل خیام از لب طفلان
نالهی -از علقمه برگرد- زیاد است
بعد تو باغارت این قوم چه سازم
دورِ حرم سارق ولگرد زیاد است
دست خودم نیست اگر خم شدم عباس
بر سرِ تو خیمهی ماتم شدم عباس
(حسن لطفی ۹۹/۱۲/۲۷)
#یاشبیر
#کانال_اشعار_دکتر_حسن_لطفی
@yashobeyr_hassan_lotfi