eitaa logo
یاشبیر(اشعار دکتر حسن لطفی)
2.9هزار دنبال‌کننده
60 عکس
26 ویدیو
6 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم این من و این حالِ پریشانی‌ام عابرِ این کوچه‌یِ بارانی‌ام موجم و بر صخره سَری میزنم من ز تو لبریزم و طوفانی‌ام آی جنون زود نجاتم بده مانده در این حیرت و حیرانی‌ام دست به رقص آمده‌ام با قلم تا تو شدی شمعِ غزل خوانی‌ام نام تو را گفتم و آتش شدم شهر شده پُر ز چراغانی‌ام شهپرِ جبریل در آورده‌ام شام شما هست و سَر آورده‌ام بَه چه شبی عشق سحر کرده است پشتِ درِ میکده سر کرده است عقل اگر رفت به غارت چه باک عشق از این کوچه گذر کرده است آمده جبریل و زمین را خودش با گُل و آئینه خبر کرده است پشتِ درِ خانه‌یِ سادات باز صحبتِ یک ماه‌پسر کرده است بر درِ این خانه گدا قیمتی‌است هرکه گدا هست نظر کرده است قبله‌ای از سمتِ خدا آمده شکر خدا صاحبِ ما آمده مانده‌ام این جلوه تویی یا حسین ای سَر و پا وقتِ تماشا حسین این قدمِ توست که دل می‌بَرد یا که حسین آمده دنیا حسین بر سرِ این کوچه بیا تا دَمی شهر ببیند شده پیدا حسین می‌وزد از گیسویِ تو بویِ سیب ای نفَست عطرِ حسن با حسین تا که شبیه تو شَوَم ساخته... در دلِ من کرب و بلا را حسین ما همه در سایه‌ی دِین توییم تا به ابد مستِ حسین توییم ماتِ تو گر هست کسی یک کلام حضرتِ زهراست علیه السلام مَجمعِ مجموعِ ائمه بیا جلوه نما جلوه‌ی زهرا تمام جلوه نما تا که ببیند زمین تکیه به پشتت زده بیت‌الحرام منتظر نعره‌ی تو ذوالفقار چشم به راه تو بُوَد در نیام بر سر ما بیرق تو سر بلند بر سر ما سایه‌یِ تو مستدام بانگ بزن حضرتِ صاحب عَلم تا بدرد سینه‌یِ خود را حرم وقت ظهورت که مقدر شود وقت رَجَز خوانی حیدر شود لرزه بیافتد به همه کائنات حیدر کرار مکرر شود هر که جگر داشت جگر می‌درَد هر که سَری داشته بی سر شود وقت تقاص از دو نفر میرسد وای از آن نعره زمین کَر شود پایِ رکاب تو ابوفاضل و..‌ بوسه زنِ تیغِ تو اکبر شود ناله‌یِ اَین اَلمَفَر از کارزار میرسد از شش جهتِ ذوالفقار ای دوسه تا کوچه زما دورتر نغمه‌ی تو از همه پر شور تر کاش که همسایه‌ی ما میشدی حیف تویی از همه محجور تر حیف تو را دیدم و نشناختم وای منم از همگان کور تر آه که ما غایب و تو حاضری از همه پیدا تر و مستور تر کاش سلامت دهم و بشنوم آمده‌ای از همه منصور تر ما همه محتاجِ تو یابن‌الحسن تشنه‌یِ امواجِ تو یابن‌الحسن من به تو نزدیک تر از هر کجا... ...در حرمم در حرمِ کربلا حسِ حضورت دلِ ما می‌برَدَ گوشه‌یِ شش گوشه و پایینِ پا حسِ حضورت همه جا با من است صحنِ نجف یا سحرِ سامرا یا که به مشهد دَمِ بابُ‌الجواد یا وسطِ سایه‌یِ ایوان طلا در همه جا رفته‌ام و خوانده‌ام باز به یاد تو و مولا رضا آمدم ای شاه پناهم بده خط امانی زِ گناهم بده (حسن لطفی) @yashobeyr_hassan_lotfi
بسم‌الله الرحمن الرحیم اللهم عجل لولیک الفرج عطری وزید و چاک گریبان درست شد دستی کشید و زلف پریشان درست شد جایی نبود سجده‌ی ما را جلا دهد شهرِ نجف بناشد و ایوان درست شد گفتند یاعلی به گِل ما ، نفس کشید گفتند یاعلی به لب ای‌جان درست شد خود نان خشک خورد به ما نان گرم داد این زندگی به لطف کریمان درست شد قدری غبارِ راه علی را فرشته بُرد بینِ عجم قبیله‌ی سلمان درست شد می‌خواست حق به لشکرِ موعود جان دهد از آن به بعد کشور ایران درست شد همسایگی خانه‌ی زهرا به ما رسید از آن زمان که نیمه‌‌ی‌شعبان درست شد بر سینه‌ام به روی لبم بر جبین علی‌است سوگند بر علی که شب آخرین علی‌است ای قامتت قیامتِ محشر شناس‌ها شیرین‌ترین حلاوتِ شکر شناس‌ها فهمیده‌اند نظم کواکب به دست توست در سجده‌اند رو به تو اختر شناس‌ها آهی کشید احمد و فرمود می‌رسد..‌ ...آن قبله‌ی تمامِ پیمبر شناس‌ها وقتی که ذوالفقار سرِ شانه می‌نهی حیران شوند دیده‌ی حیدر شناس‌ها* بر روی بازوی تو جهان چرخ می‌زند حق را بده به حیرت خیبر شناس‌ها ای فاتح مدینه و مکه قدم بزن تا سر نهند هر قدمت سر شناس‌ها یک اَبرویت برای فتوحات کافی است سوگند بر تجارب خنجر شناس‌ها وقت تقاص شد جگرِ ما خنک کنید تا حَظ کنند جمله‌ی کافر شناس‌ها ای ذوالفقار گَرد رویت را تکان بده منجی رسیده‌است علی را نشان بده ای از نفَس نفَس‌تر و از جان عزیزتر از خون برای هر رگِ ایران عزیزتر فرموده است حضرت صادق : خَدَمتُهُ* از شأن هم برای امامان عزیزتر دستش به سر گذاشت و به پاخواست  پس تویی از جان برای شاهِ خراسان عزیزتر از لقمه‌ای که خورد  به سائل کریم داد از خویشتن برای تو مهمان عزیزتر آلوده دامنیم گرچه ولی گفته‌ای به ما از عابد است چشم پشیمان عزیزتر یعقوب از انتظار  دو چشمانِ خویش داد چشمش عزیز و یوسفش از آن عزیزتر گو باد بویِ پیرهنت را بیاورد ای از هزار یوسف کنعان عزیزتر جز تو پناه گرچه به عالم نداشتیم ما را ببخش پای شما کم گذاشتیم سرد است بی تو گرمی خُردادهای ما آتش بزن به سردی پولادها‌ی ما از یاد بُرده گرچه تو را کوچه‌های شهر ای مثلِ جان  نرفته‌ای از یادهای ما تقصیر کیست اگر که تو را یاد بُرده‌اند تقصیر کیست جز من و بیدادهای ما از ما بگیر سستی و افسردگی و يأس شوری که بشکند شب غمبادهای ما ما با تو تا به آخرِ این راه مانده‌ایم با این ولی‌است ، همت فریادهای ما سر خَم نکرده‌ایم به دشمن ، دلیل ماست سجیل و قدر و فاتح و صیادهای ما دشمن بمیر ، بازیِ خود رو نکرده‌ایم چیزی که نیست قدرت پهبادهای ما بت‌های کعبه را به ظهورت خراب کن ما امتحان شدیم به روی ما حساب کن آقای اشک ، بی کس و تنها چه می‌کنی شبها کنارِ تربتِ زهرا چه می‌کنی حتی هنوز بعدِ  هزار و دویست سال با اشکِ صبح و گریه‌ی عشاء چه می‌کنی گفتند از کدام غمِ آقا  به صبح و شام  این چشم را شبیه به دریاچه می‌کنی گفتی که از مصیبت ناموس کربلا گفتیم وای که با ما چه می‌کنی دنبال نیزه‌ عمه‌ی سادات ناله زد کنج تنور  یا به کلیسا چه می‌کنی " ای جانِ من به نیزه‌ی اعدا چه میکنی؟ آغوش ماست جای تو ، آنجا چه میکنی؟ دیشب به یاد روی تو بودم ندا رسید او پیش مادر است ، تو تنها چه میکنی؟" جز آفتاب سایه‌ای بر سر نداشتم  تقصیر من نبود برادر نداشتم...‌‌ *اشاره به حدیث امام حسین علیه‌السلام يَضَعُ سَيْفَهُ عَلى عاتِقِهِ ثَـمانيَةَ اَشـْهُرٍ *اشاره به بیان امام صادق علیه‌السلام لَوْ أَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَیامَ حَیاتِی *وضع الرضا(علیه‌السلام) یده علی رأسه وتواضع قائما ودعا له بالفرج" (حسن لطفی ۴۰۱/۱۲/۱۶) @yashobeyr_hassan_lotfi
7.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای از نفَس نفَس‌تر و از جان عزیزتر از خون برای هر رگِ ایران عزیزتر شعرخوانی آقای حسن لطفی حرم مطهر رضوی @yashobeyr_hassan_lotfi
بسم الله الرحمن الرحیم با هر دم و بازدم علی می‌گوییم بی حسرت و بیش و کم علی می‌گوییم یک عمر علی گفته و انشاالله در سال جدید هم علی می‌گوییم در ظل توجهات حضرت زهرا سلام الله علیها سالی عالی اعلای علوی برایتان آرزو داریم. (حسن لطفی ۴۰۲/۰۱/۰۱)
إِنَّـا لِـلَّـهِ وَ إِنَّـا إِلَـیْـهِ رَاجِـعُـونَ برادر عزیز جناب آقای حاج محمود ژولیده درگذشت مادر گرامی‌تان را خدمت شما تسلیت عرض نموده و از خداوند متعال برای روح بزرگ ایشان، رحمت و مغفرت الهی را خواهانم. (حسن لطفی)
اللَّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَرِیضٍ لطفا برای شفای پدرم خادم الحسین که در بخش مراقبتهای ویژه بستری است یک حمد شفا و یک سلام به حضرت اباعبدالله‌الحسین(علیه‌السلام) قرائت فرمایید. باتشکر حسن لطفی
بسم الله الرحمن الرحیم ما را که مُفلِسیم  اگر هم خریده‌اند لطفِ کریم بوده که دَرهم خریده‌اند عاشق شدیم اگر همه‌اش کارِ عشق بود عشاق را بدون نظر هم خریده‌اند ما جنس بنجولیم، به دردی نمی‌خوریم ما را - بدون هیچ ثمر هم - خریده‌اند حتی قرار نیست دخیلِ درش شویم آن را که رد شده زِ گذر هم خریده‌اند پیشِ کریم فرق ندارد زیاد و کم از جبرئیل تا دو سه پَر هم خریده‌اند هِی بنده می‌خرند و هِی آزاد می‌کنند آزاد کرده‌اند اگر هم خریده‌اند گفتند ناسزا و ولی عاشقش شدند از بِین دشمنان چقدر هم خریده‌اند اصلاً به کم نمی‌رود این دستِ با کرم ما را ببین به قیمت زَر هم خریده‌اند این عشقِ داغ، سوختنش فرق می‌کند در پیش فاطمه حسنش فرق می‌کند اشراق می‌کنی و همه طور می‌شوند انگور زاده‌ها همه انگور می‌شوند اصلا نیاز نیست که ما دست و پا زنیم اسباب عاشقی خودشان جور می‌شوند با ابترانِ مکه بگو با همین حسن... امشب حسودهای علی کور می‌شوند دنیا به دست نسل خدیجه است، هر‌که هست جز بچه‌های فاطمه هاشور می‌شوند یکجا محمد است و علی هست و فاطمه با جلوه‌ای که نور علی نور می‌شوند برخیز از مسیر، برو، بند آمده است گیسو بهم مریز که مسحور می‌شوند باید که سجده کرد تو را قبلِ روز حشر یک روز عاقبت همه مجبور می‌شوند ما را به عشق پاره گریبان نوشته‌اند بشکاف سینه را که "حسن جان" نوشته‌اند باید که چشم‌های تو پیغمبری کند تو آمدی که فاطمه هم مادری کند مدیون توست خانه‌ی سادات بعد از این زهرا نشسته است علی پروری کند شهر مدینه با تو بهم ریخت حق بده در کوچه‌ها نبود کسی دلبری کند در هر سحر نسیم خدا می‌وزد که باز در بِینِ گیسوان تو خُنیاگری کند کُشتی بگیر تا که بگویند جان حسین تاکه حسین، جای تو جلوه‌گری کند این‌قدر هم بهانه به دست دلم مده هر روز سجده‌ات کند و کافری کند این نذر چشم ماست که جارو ببافد و هر صبح بِینِ صحن تو رفتگری کند ما را شریک خویش نموده عطای تو نیمی برای ماست و نیمی برای تو تا که عوض نکرده علی قبله‌گاه را پنهان بکن نقاب بزن  قرصِ ماه را   باید جمل سوار ببیند حسن که هست پیچانده‌ای به تیغ خودت رزمگاه را راحت نشسته است علی بین رزم اگر رفته حسن بهم بزند صد سپاه را با نیزه‌ای که سینه‌ی لشگر شکافتی برهَم زدی تَوَهّم آن فتنه‌گاه را هر جا زدی به پشت سرِ تو حسین بود دیدند وقت جنگ همه پادشاه را رم کرده‌اند پیش تو انبوه راه راه بردار از جماعتِ حیران، نگاه را راهی نمانده است مگر تار و مارِ جهل بسته است ذوالفقارِ تو هر دو جناح را   دور و بر تو هیمنه‌ای از ملائکه است فهماند تیغ تو پسر فاطمه که هست باید برای خاک تو مرقد درست کرد شهری به وسعت دو سه مشهد درست کرد با اشک‌های عاشق و با خشت‌های دل شهری به نام آل محمد درست کرد ایوان طلای شاه نجف را دوباره ساخت آنجا برای فاطمه گنبد درست کرد با غنچه‌های یاس ضریح تو را کشید دورش رواق‌های زبرجد درست کرد باید که زائران تو را باخبر کنند نقاره خانه‌های زبانزد درست کرد در جمع خادمان مؤدب به سمت تو راهی برای رفتن و آمد درست کرد صحنی برای حضرت ام‌البنین ولی باید که از بهشت سرآمد درست کرد باید حرم برای تو قبل از ظهور ساخت پایین پای فاطمه مسند درست کرد آوای کربلا، حرمین است یا حسن پنجاه و هشت سال حسین است با حسن (حسن لطفی ۴۰۲/۰۱/۱۶) @yashobeyr_hassan_lotfi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴سیاهپوشی حرم حضرت امیرالمومنین علیه‌السلام جهت اقامه عزا
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم فرقش شکافت ، رُکنِ زمین و زمان شکست یک ضربه زد ولی کمرِ آسمان شکست نالید فاطمه که نزن نانجیب  زد از فرق تا به اَبروی او ناگهان شکست راحت علی  به خاک نمی‌خورْد ، میخ در... شمشیر شد که باز زد و استخوان شکست تا خورد بر زمین دلِ زهرا دو نیم شد قلب حسین ، قلب حسن توأمان شکست فریادِ جبرئیل که پیچید ، دخترش بی اختیار  در  وسطِ آستان شکست خون پاک می‌کند زِ روی خویش مرتضی زینب دمِ در است ؛ ولی بی گمان  شکست اینبار روضه خواند علی پیشِ دخترش از تشنه‌ای که داغِ لبانش جهان شکست از تشنه‌ای که داغِ جوان ، داغِ طفل دید در حلقه‌های هلهله‌ی این و آن شکست از تشنه‌ای که در وسط جمع گیر کرد با سنگِ بی مُروّتِ این کوفیان شکست وقتی رسید نیزه‌ی خود را دوباره زد وقتی که رفت نیزه‌ی خود را سنان شکست انگشت مانده بود و عقیقی... از آن بدن انگشت مانده بود ؛ ولی ساربان شکست (حسن لطفی ۴۰۲/۰۲/۲۰) @yashobeyr_hassan_lotfi
بسم‌الله الرحمن الرحیم صورت همینکه بر کفِ پای پدر گذاشت آتش گرفت از غم و روی جگر گذاشت چون بچه‌های فاطمه بر گِرد بسترند او رفت سر به زیر و... سرش را به در گذاشت ام‌البنین به شانه‌ی او گریه می‌کند از اضطراب ، دستِ دعا روی سر گذاشت آمد صدای زخمی مولا ؛ تو هم بیا لب را به گوشِ او پدری محتضر گذاشت جانِ تو جانِ دخترِ زهرا عزیزِ من آتش به سینه‌اش، نفَسی شعله‌ور گذاشت.. کف را به آب برد و نهیبی به آب زد آبِ فرات سر کفِ پای قمر گذاشت خم شد به روی مشک تنش را سپر نمود خم شد به روی مشک قدم در گذر گذاشت نگذاشت تا به خیمه رسد مَشک با عمو زخمی که حرمله به دو چشمان تر گذاشت تیری که کُشت اهل حرم را ؛ رُباب را تیری گذشت و فاطمه را خونجگر گذاشت یک نانجیب تیغ به کتفش زد و گذشت یک نانجیب آمد و  زخم تبر گذاشت زینب دوید و دخترکان را به خیمه بُرد وقتی حسین دست به روی کمر گذاشت زخمِ سه‌شعبه‌ای که عمو را به مَشک دوخت نفرین به حرمله روی حلق پسر گذاشت از آن به بعد جای عموجان و شانه‌اش سر رویِ سنگ  دخترکی دربه‌در گذاشت..‌. (حسن لطفی ۴۰۲/۰۱/۲۱) @yashobeyr_hassan_lotfi
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم امامزاده‌ی ری مُلک واجب التعظیم سلام قبله‌ی شهرم  سلام عبدالعظیم سلامِ ما به حسینی‌ترین حسینیه سلام بر حرمت اولین حسینیه به کوریِ همه‌ی ابن‌سعدها دیدیم نصیبِ آل حسن شد تمامِ گندمِ ری از آن زمان که رسیدی به کشور زهرا خوشا به مردم ایران  خوشا به مردم ری من از کنار ضریحت به کربلا رفتم که بوی سیب حسین است با تبسم ری هوای مسلمیه داری و به یادم هست... صدای گریه کنان در شبِ تلاطم ری نوشته‌اند که از روزگار غم دیدید روایت است شما هم هزار غم دیدید روایت است به نَقلی که ناله‌ها کردی حسین گفتی و رِی را تو کربلا کربلا کردی غریبِ شهر  پُر از غربتِ مدینه شدی روایت است که مسمومِ زهرِ کینه شدی  تو زهر خوردی و آتش به سینه‌ات انداخت به خاکِ رِی نه به خاکِ مدینه‌ات انداخت شبیهِ جدِّ خودت شعله‌ور شدی آقا غریب بودی و خونین‌جگر شدی آقا شبیهِ جدِّ خودت نه  که او شبیه نداشت تو داشتی و شبیهت حسن ضریح نداشت ضریح داری و  پیرِ کرم ندارد آه هنوز جد غریبت حرم ندارد آه نوشته‌اند مقاتل که سینه چاک شدی تو زنده بودی و زنده به زیر خاک شدی نصیب روضه‌ی تو روضه‌های دیرین شد تو زنده بودی و دیدی که سینه سنگین شد برای یاری تو هیچکس نمی‌آید مکن دوباره تقلا ، نفس نمی‌آید دوباره رو به حسینت سلام کردی وای تو دست و پا نزدی و تمام کردی وای *در برخی از مقاتل آمده حضرت با جور و ظلم ؛ سرانجام زنده به گور و شهید می‌شوند (حسن لطفی ) @yashobeyr_hassan_lotfi