eitaa logo
یاشبیر(اشعار دکتر حسن لطفی)
2.9هزار دنبال‌کننده
60 عکس
25 ویدیو
6 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم یا امام مجتبی علیک السلام سرِ ما و سرمد ما علی ؛ نَفَس مجدد ما علی همه رفت‌وآمد ما حرم ؛ تبِ شوق مشهد ما علی همه عمرْ معبد ما نجف ؛ همه عمر مقصد ما علی نفس علی است فاطمه ؛ صلوات فاطمه یاحسن نکند بیانِ فضائلت ؛ نه قصیده‌ای نه مسمطی نکشد خیالِ کمال تو ؛ نه کرامتی نه فضیلتی نرسد به پای شکوهِ تو ؛ نه قرابتی نه شرافتی که تویی سیادت فاطمه ؛ که تویی سلام خدا حسن تو علی خصال و علی وصال و علی مثال و علی قدم تو علی جلال و علی جمال و علی کمال و علی کرم تو علی نظر تو علی جگر  تو علی ظفر تو امیر دم همه دین ماست با علی ؛ همه عمرِ ماست با حسن نه فقط زمین و فقط زمان ؛ برکاتِ پهنه‌ی آسمان نفَس بهشت و بهشتیان ؛ نفحاتِ قدسی قدسیان  به همه زبان به همه مکان ؛ همه‌ی عوالمِ لامکان همه خاکِ این در و آستان ؛ همه خاکِ کوی شما حسن اگر است حُسنِ تو حُسن پس ؛ بفدای حُسن و شمایلت اگر است این کَرم و کریم و کرامتت ، همه سائلت اگر است حِلم تو حلم پس ؛ همه بندگانِ خصائلت   من اگر حسین گفته‌ام ؛ همه از شماست ، یا حسن به جمل نشان بده هیبتت ؛ به عمل نشان بده صولتت نبوَد نیاز به مرتضی ؛ که تو هستی و پرِ قدرتت که تویی و تیغ و حرارتت ؛ که تویی و وقت قیامتت دَمِ ذوالفقار علی بوَد ؛ که کجا یلان و کجا حسن من و ازدحامِ گدا و تو ؛ چه‌کنم رسم به جناب تو همه جز مِیِ تو حرامِ ما ؛ همه جز شرابه‌ی ناب  تو چه غم از قیامت و محشرم ؛ منم و حساب و کتاب تو نفَسی، دمی، گذری، سری به گدای بی سر و پا ؛ حسن دل ما است بین خیال ما ؛ به بقیعِ غرقِ چراغ تو دل ماست کاشی صحن تو ؛ دل ماست گنبد و طاق تو گره خورده‌های همیشه‌ام ؛ به ضریح تو به رواق تو  که بگیرم از برکات تو، سرِ سالِ کرببلا ؛ حسن به خدا  که می‌رسد  آنکه دارد از ابتدا کرمِ تورا به خدا که می‌زند عاقبت ؛ روی قله‌ها علَم تورا و بنا کند به امید حق ؛ به دو دست ما حرم تورا رجزِ امام زمانِ ما، همه دم حسن ؛ همه جا حسن (حسن لطفی ۴۰۳/۰۱/۰۶) @yashobeyr_hassan_lotfi
بسم الله الرحمن الرحیم امام رضا ؛ امام زمان علیهما السلام من اگه نمی‌شنوم ولی بجاش تو همه درد و دلامو می‌شنوی یا امام‌رضا اگه حرف نزنم از تهِ دلم صدامو می‌شنوی می‌دونم که هم‌صدای همه‌ای بخدا امام‌رضای همه‌ای ما همه مثل همیم کنار تو می‌خرن اینجا  دِلای طاهرو برای شنیدن صدای تو گوشِ دل می‌خواد نه گوشِ ظاهرو تو اُمید گریه‌های همه‌ای بخدا امام‌رضای همه‌ای حال ما پیش شما فقط خوشِ حال ما پیش امام‌رضا خوشِ قرآن‌و به سر می‌گیریم و می‌گیم چقده هوای کربلا خوشِ تو  براتِ کربلای همه‌ای بخدا امام‌رضای همه‌ای حرف من حرف دلای بی کسه یه امام‌رضا دارم واسم بسه اگه دنیا هم برامون قفسه یه امام‌رضا دارم واسم بسه استحابت دعای همه‌ای بخدا امام‌رضای همه‌ای من اگه کم نمی‌یارم، همیشه مرحم شکستگی‌های منی به امیدی اومدم  ردم نکن که پناه خستگی‌های منی نه برای من برای همه‌ای بخدا امام‌رضای همه‌ای شبِ قدره شبه گریه کردنه شب قدره همه حاجاتو میدن خوشبحال اونکه بِین آدما که بهش فیضِ ملاقات‌و میدن می‌بینه یه شب امامْ زمانش‌و می‌شنوه با گوشِ دل اذانش‌و باتو هیچی کم ندارم آقاجون میشه که روی منم حساب کنی اونقده مراقب دلم میشم تا من و آخرش انتخاب کنی هرچی غیر تو بخوام زیانمه حاجتم فقط امام زمانمه داره مولا می‌رسه به قتلگاه مسجد کوفه نمازه آخِره همه می‌گن که نرو ولی میره می‌دونه که فاطمه  منتظره حاجت علی دیگه روا شده گریه کن برای فرق وا شده (حسن لطفی ۴۰۳/۰۱/۱۰) @yashobeyr_hassan_lotfi
بسم الله الرحمن الرحیم از زبان حضرت زینب سلام‌الله روضه شب بیستم کنار بسترت خواهی نخواهی دو چشمم می‌رود امشب سیاهی به این فرقی که مانندِ دلم شد الهی یا الهی یا الهی نگاهی که دلم بال و پرش ریخت بجای اشک، خون  چشم ترش ریخت دلم حال یتیمی دارد امشب که سقفِ خانه‌اش روی سرش ریخت تو خوردی ضربت و دختر شکسته تو را این نه  غمِ مادر شکسته ندارد مرحمی این فرقِ زخمی شبیهِ پهلویی که در شکسته چِسان برتو دوچشمِ تر ببندم چگونه مرحمی بر سر بندم به این‌ها بند  خونِ تو نیاید مگر با معجرِ  مادر ببندم همینکه فرقِ تو پاشید خندید همینکه مجتبی  نالید خندید تو از شیرِ خودت دادی به قاتل همینکه شیرِ تو نوشید خندید عوالم را همینکه زد، بهم ریخت غمی این خانه را آمد بهم ریخت بمیرد نانجیبی که تو را زد خدایا حال ما را بد بهم ریخت حسین اُفتاده  و در  روبرویش تویی و زینب و حال مگویش نداری جان و گفتی که بجایت بگیرم بوسه از زیر گلویش... (حسن لطفی ۴۰۳/۰۱/۱۱) @yashobeyr_hassan_lotfi
بسم‌الله الرحمن الرحیم سرِ ما است و آستان نجف چشم ما است و آسمان نجف ما نگفتیم  غیرِ یا مولا ما نخوردیم غیرِ نان نجف هر شب قدر ؛ فاطمه شخصاً داد بر دستِ ما امان نجف بی نیازیم از همه  بجان رضا با علی از همه بجان نجف پیش غیرش نشستنم هیات که  نشستیم پیش خوان نجف هرکجا می‌روید می‌شنوید بین ایرانِ ما اذان نجف تا به  مشهد که می‌رسم دارم حسِ بودن در آستان نجف رو به ایوان طلا نگاه من است حرم مرتضی پناه  من است کس ما مرتضاست کس علی است تپش ما علی  نفَس علی است اول و انتهای عمرم اوست همه‌ی عمر، پیش و پس علی است اولین رکن ؛ اولین شمشیر آخرین مردِ داردرس علی است ما از أَتْمَمْتُ نِعْمَتی  خواندیم همه عالم کم است  بس علی است فاطر و فجر و انفطار و فلق قصص و کوثر و عبس علی است همه ایرانِ ما علی جان است از خلیج‌اش و تا ارس علی است خالی از غیرِ او شوی بچشی عشق، شوق، آرزو، هوس علی است حرف ما نیست حرفِ فاطمه است که غرض مرتضی نفَس علی است شُکر ممنون دست تقدیریم با علی آمدیم و می‌میریم بعد از این كوفه ساكت و سرد است كوفه تلخ است  کوفه پُر درد است كوفه امشب نميرود در خواب كوفه گرچه عجيب نامرد است چشمهایِ يتيمها پُر خون سرِ راهِ اميرِ شبگرد است كاسه‌ها خالی است از شير و... چهره از فرطِ گريه‌ها زرد است آه مادر ، غريبه امشب نيست نانِ ما را پدر نياورده است چند شب می‌شود نیامده است آنکه با بوسه خوابمان کرده است جگرم سوخت خونجگر شده‌ام من يتيمم يتيم‌تر شده‌ام پيرمردی كه می‌رسید اينجا مو سپيدی كه در دلِ شبها رویِ دوشش هميشه زخمی بود ردّی از بارِ كيسه‌ی خُرما در كنارِ تنور  نان می‌پخت خنده‌اش می‌ربود غمها را جایِ بازیِ ما به دامنِ او پهلوان بود و بود مَركبِ ما آه مادر بگو كجا رفته؟ آه بابا دلم گرفته بيا چهره‌اش بينِ خانه ديدن داشت حرفهایِ دلش شنيدن داشت گفت با ما كه طعنه‌ها نزنيد دستِ رد بر من و خدا نزنيد گريه می‌كرد و زيرِ لب ميگفت كه نمک رویِ زخمِ ما نزنيد روزگاری يتيم اگر ديديد خنده بر اشک بی صدا نزنيد پيشِ چشمانِ دختری كوچک سنگها را به نيزه‌ها نزنيد سرِ زنجیر هر طرف نکشید عمه‌اش را در آن عزا نزنيد اُف به آن روزگار و این دنیا وامصیبت به یَومِ عاشورا وای از  شهر بی وفا ای وای آه ؛ ای داد ای خدا ای وای کودکانی که شیر نوشیدند شیر گشتند کربلا ای وای نوه‌های علی کتک خوردند از همین جمعِ بی‌حیا ای وای کودکی زیرِ بوته در آتش دختری زیر دست‌و پا ای وای عمه می‌گفت: این عزیزِ علی است می‌زنی بی هوا چرا ای وای بچه‌های یتیم را کشتند پیرمردهای با عصا ای وای آخر انداخت نان خورِ مولا تکه‌نان پیش بچه‌ها ای وای بغض در سینه از علی دارند چقدر کینه از علی دارند (حسن لطفی ۴۰۳/۰۱/۱۳) @yashobeyr_hassan_lotfi
بسم الله الرحمن الرحیم غسل و تشییع چگونه سَر کنم شب را عزیزم چه سازم جانِ بر لب را عزیزم بجای تو حسن ای کاش امشب کفن می‌کرد زینب را عزیزم تو را می‌شوید امشب دستِ دریا تو را با اشکِ ما با اشکِ زهرا نمیدانم چرا می‌گویم امشب بریز آبِ روان آهسته اَسما غم آمد تا لبالب گردد آنهم زِ داغت جانِ بر لب گردد آنهم من و این یک کفن با دو برادر دعا کن سهم زینب گردد آنهم به اشکم شسته‌ام از روت خونت که بردم از سر و ابروت خونت دعاکردم که زخمت وا نگردد نریزد تاکه  از تابوت خونت دوباره غسل و تشییع شبانه دوباره گریه‌های مخفیانه خدارا شکر جسم تو ندارد جراحاتِ غلاف و تازیانه قسم بر این سر رو روی شکسته قسم بر فرق و ابروی شکسته خدایا می‌رود بابای زینب به مهمانی پهلویی شکسته نه سلمان نه ابوذر، نیست مقداد از این تشییع خلوت ، داد بیداد شنیدم که حسین از غم زمین خورد خدارا شکر پیش من نیافتاد حسن ؛ بگذار رویش را ببوسم پریشانم که مویش را ببوسم سفارش کرده بابا جایِ او هم حسینش را  گلویش را ببوسم دعایی کُن که بی بازو نگردد لبِ گودال  از پهلو نگردد زدم بوسه بر این حنجر ولی تو دعایی کن که پشت و رو نگردد (حسن لطفی۴۰۳/۰۱/۱۳) @yashobeyr_hassan_lotfi
بسم الله الرحمن الرحیم آنکه حکمت به لب او جریان داشت که‌بود آنکه علم از نفَس او فوران داشت که‌بود آنکه اندیشه از او شیره‌ی جان داشت که‌بود آنکه ایمان به وجودش ضربان داشت که‌بود خانه‌ای در حرم هر  دل عاشق دارد شیعه امروز از او  وعده‌ی صادق دارد همه‌جا سایه‌ی فیض‌اش به  سرِ سرورها است حُکمِ او حکمت او ژَرفترین باوررها است  چقدر خطبه‌ی او خط به خطِ دفترها است قالَ صادق همه‌جا تاج سر منبرها است از اشارات نگاهش لب ما جان دارد از احادیث لبش مذهب ما جان دارد آنقدر گفت علی  روز و شب از حال علی که جهان پُر شده از قالَ علی قال علی فیض او بود که دل رفت به دنبال علی که فقط آل علی آل علی آل علی آنقدر گفت علی بر لب ما جامِ علیست کوری دشمن مولا همه‌جا نامِ علیست باده‌نوشان زِ دَمش رازِ مگو ساخته‌اند خاک راهش همه بردند و سبو ساخته‌اند کعبه را روز ازل از گِل او ساخته‌اند عالمان از لب این چشمه وضو ساخته‌اند همه‌ی اهل نظر بر درِ او رو زده‌اند انبیا محضر او آمده زانو زده‌اند نفس اوست اگر گریه‌ی ما طولانی‌است نفس اوست اگر دیده‌ی ما بارانی‌است مقتل اوست اگر حال جگر  طوفانی‌است مجلس صبح و شبش مجلس و روضه خوانی‌است بی سبب نیست که سوزد جگرش گاه به گاه حق بده کُنیه‌ی او هست اباعبدالله بارها حُرمتش از کینه‌ی منصور شکست دید بی حرمتیِ آنهمه مامور...شکست آمدند و در این مقتلِ ماثور شکست وایِ من از در این خانه که با زور شکست وای از شیخ حرم هیچ کسی شرم نکرد از سفیدی محاسن نفسی شرم نکرد او که پیر است از این خانه به اجبار مبر آبروی همه‌ی ماست در انظار مبر رسیمان؛ شرم کن از کوچه به اصرار مبر همه‌جا می‌روی اما سویِ بازار مبر   مو سفید حرم و دست به دیوارش هست خاطرات بدی از کوچه و بازارش هست از روی شانه کشیدند عبایش اُفتاد ناگهان آمد و هُل داد عصایش اُفتاد ریسمان را که کشیدند به پایش، اُفتاد فاطمه پشت سرش بود بجایش اُفتاد او زمین خورد ولیکن زِ روی مرکب نه از روی ناقه نه؛ در خواب نه؛ غرق تب نه دخترک بود و شبی تار که مهتاب نداشت دخترک بود و تب و آه ولی تاب نداشت پای پُر آبله جز گریه‌ی خوناب نداشت دخترک بود ولی زجر که اعصاب نداشت تا خودِ قافله او را به روی خار کشید مثل آن در که به پهلو خط مسمار کشید (حسن لطفی ۴۰۳/۰۲/۱۴) @yashobeyr_hassan_lotfi
بسم الله الرحمن الرحیم چشم خود را بستم و دیدم حرم را بازهم احترام خادمانِ محترم را بازهم بین من با تو فقط یک چشم بستن فاصله‌است احتیاجی نیست بردارم قدم را بازهم چشم خود را بستم و دیدم که با نقاره‌ها در دلم   کوبیدن باب‌الکرم را بازهم چشم خود را بستم و دیدم که قبلِ آمدن می‌کشیدی بر گناهانم قلم را بازهم چشم خود را بستم و دیدم شبی با ویلچر می‌برم آهسته سمتت مادرم را بازهم از کریمان"خانی"اش در گوشی‌ام آواز خواند قلب من می‌خواند با او " آمدم  " را باز هم چشم خود را بستم و دیدم که دادی زودتر حاجت آنکه نمی‌آید حرم را بازهم چشم خود را بستم و دیدم خودت برداشتی بی صدا از شانه‌هایش بارِ غم را باز هم چشم خود را بستم و خواندم میان صحن تو زیر لبها شعرهای محتشم را بازهم بازکردم چشم را دیدم به دستم داده‌ای  تو برات کربلایی  پشت هم را بازهم آنقدر دادی مکرر در مکرر دَم‌به‌دَم تا بگویم تا قیامت "بازهم" را بازهم هرکسی هرجا که باشد پَر به مشهد می‌کشد یاااااا علی موسی الرضااااا را تا که با مَد می‌کشد بسکه مشتاق‌اند دلها بر خراسانِ رضا سیل شد دلها و شد امروز مهمان شما شستنِ دلهای ما هیچ است وقتی دیده‌ایم آب هم تطهیر می‌شد زیر باران رضا این حرم بسیار دیده سالها و قرنها سیلِ اشک زائران و سیلِ احسان رضا اولیا جمع‌اند شبها در حرم فهمیده‌اند فاطمه هرشب می‌آید در شبستان رضا باید از دُرّ نجف می‌ساختند این قبله را من نجف را دیده‌ام در پیش ایوان رضا در حرم بودم در و دیوار می‌گفتند علی هِی گریبان می‌درم با هر علی‌جانِ رضا ما از این آقا خدا تنها خدا را خواستیم مابقی را خواستیم از زیردستانِ رضا کوزه‌ام سیرابِ آب سرد سقاخانه‌ام بی نیاز از دست میکائیلم از نان رضا اقتداری هست اگر با ما  فقط الطاف اوست چارده قرن است نام ماست ایران رضا وقت جان دادن خدایا کاش با این جان دهم ای به قربان حسین و ای به قربان رضا در شلوغی یاد چشمان غریبت سوختیم ما همه یک عمر با یابن‌الشبیبت سوختیم (حسن لطفی ۴۰۳/۰۲/۳۰) @yashobeyr_hassan_lotfi
👑نذر ناصرالدین شاه قاجار یک سالی ناصرالدین‌شاه به مرض سختی مبتلا گردیده بود که معالجه‌اش در تهران مُیسّر نگردید. نذر کرد در صورتی که بهبودی یابد پانزده روز کفشداری و جاروب کشی صحن مقدس امام هشتم (علیه‌السلام) را به عهده گیرد. لذا وقتی که سلامتی برای او حاصل می‌شود نذر به جا آورده و به این مناسبت نیز شعری سروده و دستور می‌دهد آن را بالای کفش کَن حرم مطهر حضرت رضا(علیه‌السلام) کتیبه کنند؛ آن شعر این است: کجا هوای شهنشاهی زمین دارم که کفشداری سلطان هشتمین دارم سزد که فخر کنم بر شهان به روز جزا به کفش‌داری سلطان دین امام رضا دیوان کامل ناصرالدین شاه قاجار؛ص۱۸۲ اللّهم عجّل لولیک الفرج
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📢 «رئیسی عزیز خستگی نمی‌شناخت» ✍️ پیام تسلیت رهبر انقلاب اسلامی و اعلام عزای عمومی در پی درگذشت شهادت‌گونه رئیس‌جمهور و همراهان گرامی ایشان 📝 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیامی شهادت حجت‌الاسلام والمسلمین سیّدابراهیم رئیسی رئیس‌جمهور اسلامی ایران، دکتر امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه، حجت‌الاسلام‌والمسلمین آل‌هاشم نماینده ولی‌فقیه در آذربایجان شرقی، دکتر رحمتی استاندار آذربایجان شرقی و همراهان گرامی ایشان در سانحه هوایی را تسلیت گفتند. 📝 متن پیام تسلیت رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است: بسم الله الرّحمن الرّحیم انا لله و انا الیه راجعون ▪️با اندوه و تاسف فراوان خبر تلخِ درگذشتِ شهادت گونه‌ی عالم مجاهد، رئیس جمهور مردمی و با کفایت و پرتلاش، خادم‌الرضا علیه السلام جناب حجة الاسلام و المسلمین آقای حاج سید ابراهیم رئیسی و همراهان گرامی ایشان رضوان الله علیهم را دریافت کردم. ▪️این حادثه‌ی ناگوار در اثنای یک تلاش خدمت‌رسانی اتفاق افتاد؛ همه‌ی مدت مسئولیت این انسان بزرگوار و فداکار چه در دوران کوتاه ریاست جمهوری و چه پیش از آن، یکسره به تلاش بی‌وقفه در خدمت به مردم و به کشور و به اسلام سپری شد. ▪️رئیسی عزیز خستگی نمیشناخت. در این حادثه‌ی تلخ، ملت ایران، خدمتگزار صمیمی و مخلص و با ارزشی را از دست داد. برای او صلاح و رضایت مردم که حاکی از رضایت الهی است بر همه چیز ترجیح داشت، از این رو آزردگیهایش از ناسپاسی و طعن برخی بدخواهان، مانع تلاش شبانه روزیش برای پیشرفت و اصلاح امور نمیشد. ▪️در این حادثه‌ی سنگین شخصیتهای برجسته‌ئی مانند حجةالاسلام آل هاشم امام جمعه‌ی محبوب و معتبر تبریز، جناب آقای امیر عبداللهیان وزیر خارجه‌ی مجاهد و فعال، جناب آقای مالک رحمتی استاندار انقلابی و متدین آذربایجان شرقی و گروه پروازی و دیگر همراهان نیز به رحمت الهی پیوستند. ▪️اینجانب پنج روز عزای عمومی اعلام میکنم و به ملت عزیز ایران تسلیت میگویم. جناب آقای مخبر طبق اصل ۱۳۱ قانون اساسی در مقام مدیریت قوه‌ی مجریه قرار میگیرد و موظف است به همراهی رؤسای قوای مقنّنه و قضائیه ترتیبی دهند که ظرف حداکثر پنجاه روز رئیس جمهور جدید انتخاب شود. ▪️در پایان تسلیت صمیمی خود را به مادر گرامی جناب آقای رئیسی و همسر فاضل و بزرگوار ایشان و دیگر بازماندگان رئیس جمهور و خانواده‌های محترم همراهان بویژه والد ماجد جناب آقای آل هاشم معروض میدارم و صبر و تسلای آنان و رحمت الهی برای درگذشتگان را مسألت میکنم. سیّدعلی خامنه‌ای ۴۰۳/۲/۳۱ 💻 Farsi.Khamenei.ir