بسم الله الرحمن الرحیم
#ولادت_حضرت_جوادالائمه_علیه_السلام
باز شبیه شبِ بارانیام
زادهیِ دریایم و طوفانیام
مثلِ اویس از قَرَن آوارهام
در پِیِ یارانِ خراسانیام
عاشقیام را همه فهمیدهاند
مُهر شده مُهر به پیشانیام
دستِ نسیم است سر گیسویش
دست خودم نیست پریشانیام
اَبروی او نور عَلی نور شد
عاشق این طاق چراغانیام
داده جنون هستی من را به باد
روز نخستی که شنیدم جواد
-
میچکد از کنج لبانم شراب
خانهات آباد خرابم خراب
سنگ تراشی دل سنگم گرفت
تیشه زد و ساخت از آن دُرِّ ناب
شانه زد و یکسره دل ریخت ریخت
در خَم آن گیسویِ پُر پیچ و تاب
وای اگر دست تو اُفتد دلم
فارقم از روزِ حساب و کتاب
جاذبهی محض مرا نور کن
حضرت خورشید به جانم بتاب
-
جذبهی پیغمبرِ اُمّی جواد
ای به ابی انت و اُمی جواد
نیست فقط روز مبادا کریم
هست همه روز و شبم با کریم
یاد گرفته است که بر هیچ کس
رو نزند این دلم الا کریم
هرچه گره بیشترم میزند
کم شود این فاصلهها... تا کریم
خواهشِ ما جرعهای از آب بود
داد ولی پهنهی دریا کریم
بس که درِ بسته زدم خستهام
باز نشد هیچ در امّا کریم...
-
در نزده در به رویَم باز کرد
باز هم این طایفه اعجاز کرد
فیضِ مسیحاییات عیسیٰ بَرَد
دست به دامان تو موسیٰ بَرَد
از همه دل میبَرَد آقای ما
بیشتر از حضرت زهرا بَرَد
رویِ پَرَش لطف کن و پا گذار
رتبهی جبریل به بالا بَرَد
شُکر براتِ حرم آخر رسید
نالهی مجنون دلِ لیلا بَرَد
-
بال بده تا حرمِ کاظمین ...
با نَفَسِ وای حسینم...حسین
مثل همیشه دَمِ ایوان طلا
نام تو شد نامِ تو سوگندِ ما
نامِ تو را گفتم و باران گرفت
خیس شد از گریهی ما صحنها
پنجره فولاد گره باز کرد
از منِ اُفتاده به لطفِ شما
مثل همیشه دَمِ باب الجواد
حاجت ما بود که آقا رضا ...
... جان جوادت ببرم کاظمین
تا که بخوانیم به پایین پا ...
-
..." آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده "
وای اگر غصهی مادر نبود
حالِ تو اینقدر مکدر نبود
مثلِ حسن شد جگرت ریز ریز
حیف که بالینِ تو خواهر نبود
کاش زمین آب نمیریختند
حیف به جز خنده پسِ در نبود
سخت کشیدند تو را رویِ بام
وای اگر بالِ کبوتر نبود
شُکرِ خدا قسمت تو بام شد
گودی و نامحرم و خنجر نبود
خوب شد از حنجرهات خون نریخت
حرمله در لحظهی آخر نبود
شُکرِ خدا پیشِ نگاهت زِ بام
بر سرِ نیزه سرِ اصغر نبود
-
شُکرِ خدا پیکرت عریان نشد
زیر سُم اسب پریشان نشد
(حسن لطفی)
#یاشبیر
#کانال_اشعار_دکتر_حسن_لطفی
@yashobeyr_hassan_lotfi
بسماللهالرحمنالرحیم
#ولادت_حضرت_جوادالائمه_علیه_السلام
#ولادت_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
اگر دست و بالت کمی خالی است
اگر حال و روز تو بی حالی است
اگر آسمان در قفس میکشی
اگر قسمتت بی پَر و بالی است
اگر کار و بارِ تو پیچیده و...
اگر چند وقتی بد اقبالی است
اگر تار و پودت گره خورده است
اگر غصهها نقشِ این قالی است
اگر رنگ و روی تو زرد است و سرد
اگر مثل پائیز یک شالی است
علاجش فقط یک نفس یا علیست
خدا هست با آنکه او با علیست
خدا در شکوهِ جلال علیست
خدا در ظهورِ جمال علیست
خدا در نزولش علی میشود
خدا در مقامش کمالِ علیست
حرام خدا و حلالِ خدا
حرام علی و حلالِ علیست
پیمبر پس از سِیرِ معراج گفت
که ما هرچه دیدیم مالِ علیست
علی چارده مرتبه آمده
علی عین میلادِ آلِ علیست
علی گفته و غرق عینَش شدیم
همه راهیِ کاظمینش شدیم
مرا فارغ از قیل و قالم کنید
مرا راحت از خشکسالم کنید
محال است لب را به مِی تر کنم
مرا تشنهی این محالم کنید
مرا بشکنید و بسازید باز
تَرَکهای روی سفالم کنید
فقط روی چشمان خود میکشم
از این خانه هرچه"حوالم"کنید
مرا میکشاند دو گنبد طلا
شبِ رفتنم شد حلالم کنید
ببینید رویایِ جبریل را
مبارکترین کودکِ ایل را
شلوغ است اگر آستانِ جواد
پُر از برکت است آسمانِ جواد
گدایی به شاهی مقابل نشست
چهها میکند تکه نانِ جواد
پیمبر پدر با خدیجه شد و...
رضا نیز با خیزران جواد
علیاکبرش را ببین بعد از این...
رضا میشود میهمان جواد
شبیه نماز حسین و علی است
نماز رضا با اذانِ جواد
فقط شانهات را به دیوار نِه
فقط زیرِ لب گو به جانِ جواد
تو را میدهد تا قیامت مُراد
گره وا کُنَد خاکِ باب الجواد
خدا خواست تا بی کرانش دهند
و در یک افق سه جوانش دهند
علی جان آقای کرببلاست
حسین آمده تا سه جانش دهند
فقط دوست دارد ببیند علی
فقط دوست دارد همانش دهند
علی در سه صورت تماشایی است
علی را سه جلوه نشانش دهند
علی اصغرش هم علیاکبر است
اگر فرصتِ امتحانش دهند
به صف فطرس و جبرئیل و رُباب
که نوبت به نوبت تکانش دهند
زمین خوردها را که جان میدهند
به باب الحوائج نشان میدهند
اگر بارِ ما از کَرَم میکشد
برای پدر بارِ غم میکشد
رسیده بگوید اگر قد کِشَد
شبیهِ عمویش عَلَم میکشد
غریبی ببین تشنگیاش ببین
که کارِ پدر بر قسم میکشد
گمانم به دنبال گهواره است
کسی که به آتش حرم میکشد
فقط مادرش آه دنبال او
در آن راهِ پُر پیچ و خَم میکشد
بِبَر نامِ او را خدا بعد آن
به حجم گناهت قلم میکشد
رباب است یک فاصله تا حسین
چهها کرده این حرمله با حسین
(حسن لطفی)
#حسن_لطفی
#کانال_اشعار_دکتر_حسن_لطفی
@yashobeyr_Hassan_lotfi
بسماللهالرحمنالرحیم
#ولادت_حضرت_جوادالائمه_علیه_السلام
#ولادت_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
گاهگاهی نگاه ما را بَس
بوسهای گاهگاه ما را بَس
گرچه از دستِ یار ممکن نیست
جگری روبراه ما را بَس
ما گره در گره شدیم اما...
لطفِ زُلفی سیاه ما را بَس
رو به چشمش نمازِ خود خواندیم
و همین اشتباه ما را بَس
تا به کویَش نرفتهایم افسوس
ولی این شوقِ راه ما را بَس
در بساطم نبود غیر از آه
و همین نصفه آه ما را بَس
مرقدی با دو گنبد زردش
خاکِ آن بارگاه ما را بَس
یک ضریح و دو قبله و دو امام
یک حرم با دو شاه ما را بَس
به ضریحش نشد اگر برسیم
کنجِ آن سرپناه ما را بَس
ما حسینی شدیم شُکرِ خدا
کاظمینی شدیم شُکرِ خدا
زلفِ ما را به بادها داند
لطف خود را به یادها دادند
تا گرههای کارِ من دیدند
به لبم یاجوادها دادند
تا که بردیم نام او دیدیم
رونقی بر کِسادها دادند
تا از این خانه ما جدا نشویم
به لبم وَاِنیکادها دادند
نانِ خود را دوباره بخشیدند
از سرِ ما زیادها دادند
نامُراد آمدیدم اما باز
قبلِ گفتن مُرادها دادند
مثل باران شدند رحمت را
بر تمامِ بلادها دادند
خط کشیدند روی بدها و...
باز هم امتدادها دادند
حرفهای نگفته آوردم
تا به دستم مدادها دادند
هی نوشتیم نامه ادرکنی
یاجواد الائمه ادرکنی
از جمالش کمال میریزد
از کمالش جلال میریزد
از لبش دانههای سرخِ انار
از قدش اعتدال میریزد
به تماشاش ایستاده جهان
که بهم نظم سال میریزد
روی دوشِ رضا از آن گیسو
آبشاری زُلال میریزد
نورِ او لَنتَرانیِ موسی است
کوه هم بی مجال میریزد
چقدر چامه و چکامه براش
از قلمهای لال میریزد
همه تقصیرِ تیغ آن اَبروست
خونِ ما را حلال میریزد
آمد و از غبارِ جادهی او
معجزاتی محال میریزد
بعد از این از دلِ غریب رضا
غمِ قال و مقال میریزد
به علی رفته نور سرمدِ ما
آمده سومین محمدِ ما
ای مبارکترین سلامِ رضا
آفتاب علی الدوامِ رضا
سبزی مسجد النبیِ علی
کعبهی مسجدالحرامِ رضا
نهمین رکعتِ رسول خدا
اولین اَشهد ، السلام رضا
امتداد همیشهی زهرا
شرفالشمس مستدام رضا
سجدهی شُکر فاطمه این است
برکتهای خاص و عامِ رضا
آمدی و به عشق تو خواندند
بچهها را همه غلام رضا
دم بابالجواد هرکه رسید
میشود جبرئیلِ بام رضا
بازهم آمده است امام حسن
بازهم آمده امام رضا
پیش آغوش خیزران زهرا
بوسه میداد بر تمام رضا
گوئیا جمع یاس و یاسمن است
بِینِ آغوش فاطمه حسن است
آخرین مرتضای راه حسین
سومین جلوه از پگاهِ حسین
تو علی هستی و عجب هم نیست
خیره باشد به تو نگاه حسین
صبر باید کند خدا برسی
تا که کامل کنی سپاه حسین
گفت در گوش تو پدر اذان و خدا..
..گفت حی علی الفلاحِ حسین
با تو شیرین شدهاست عمرِ رباب
با تو زیبا شده است ماه حسین
مادرت در خیال خود میگفت
بشَوی کاش تکیهگاه حسین
تا که رفتی به کربلا گفتند
شیر آمد به رزمگاه حسین
آنقدر خشک شد لبت دیدند
رو زدنهای گاهگاهِ حسین
حرمله کاشکی زمان میداد
سیر بیند تو را نگاه حسین
به گمانم سهشعبه آتش بود
سوخت در بین سینه آهِ حسین
پیش تو روی زانویش میزد
مادری پشت خیمهگاه حسین
بِینِ گودال نه ، زِ شرم رُباب
پشت خیمه است قتلگاه حسین
بعد گودال پیش او رفتند
نیزهها بر زمین فرو رفتند
(حسن لطفی ۴۰۱/۱۱/۱۱)
#یاشبیر
#کانال_اشعار_دکتر_حسن_لطفی
@yashobeyr_hassan_lotfi
بسماللهالرحمنالرحیم
#ولادت_حضرت_جوادالائمه_علیه_السلام
#ولادت_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
اگر دست و بالت کمی خالی است
اگر حال و روز تو بی حالی است
اگر آسمان در قفس میکشی
اگر قسمتت بی پَر و بالی است
اگر کار و بارِ تو پیچیده و...
اگر چند وقتی بد اقبالی است
اگر تار و پودت گره خورده است
اگر غصهها نقشِ این قالی است
اگر رنگ و روی تو زرد است و سرد
اگر مثل پائیز یک شالی است
علاجش فقط یک نفس یا علیست
خدا هست با آنکه او با علیست
خدا در شکوهِ جلال علیست
خدا در ظهورِ جمال علیست
خدا در نزولش علی میشود
خدا در مقامش کمالِ علیست
حرام خدا و حلالِ خدا
حرام علی و حلالِ علیست
پیمبر پس از سِیرِ معراج گفت
که ما هرچه دیدیم مالِ علیست
علی چارده مرتبه آمده
علی عین میلادِ آلِ علیست
علی گفته و غرق عینَش شدیم
همه راهیِ کاظمینش شدیم
مرا فارغ از قیل و قالم کنید
مرا راحت از خشکسالم کنید
محال است لب را به مِی تر کنم
مرا تشنهی این محالم کنید
مرا بشکنید و بسازید باز
تَرَکهای روی سفالم کنید
فقط روی چشمان خود میکشم
از این خانه هرچه"حوالم"کنید
مرا میکشاند دو گنبد طلا
شبِ رفتنم شد حلالم کنید
ببینید رویایِ جبریل را
مبارکترین کودکِ ایل را
شلوغ است اگر آستانِ جواد
پُر از برکت است آسمانِ جواد
گدایی به شاهی مقابل نشست
چهها میکند تکه نانِ جواد
پیمبر پدر با خدیجه شد و...
رضا نیز با خیزران جواد
علیاکبرش را ببین بعد از این...
رضا میشود میهمان جواد
شبیه نماز حسین و علی است
نماز رضا با اذانِ جواد
فقط شانهات را به دیوار نِه
فقط زیرِ لب گو به جانِ جواد
تو را میدهد تا قیامت مُراد
گره وا کُنَد خاکِ باب الجواد
خدا خواست تا بی کرانش دهند
و در یک افق سه جوانش دهند
علی جان آقای کرببلاست
حسین آمده تا سه جانش دهند
فقط دوست دارد ببیند علی
فقط دوست دارد همانش دهند
علی در سه صورت تماشایی است
علی را سه جلوه نشانش دهند
علی اصغرش هم علیاکبر است
اگر فرصتِ امتحانش دهند
به صف فطرس و جبرئیل و رُباب
که نوبت به نوبت تکانش دهند
زمین خوردها را که جان میدهند
به باب الحوائج نشان میدهند
اگر بارِ ما از کَرَم میکشد
برای پدر بارِ غم میکشد
رسیده بگوید اگر قد کِشَد
شبیهِ عمویش عَلَم میکشد
غریبی ببین تشنگیاش ببین
که کارِ پدر بر قسم میکشد
گمانم به دنبال گهواره است
کسی که به آتش حرم میکشد
فقط مادرش آه دنبال او
در آن راهِ پُر پیچ و خَم میکشد
بِبَر نامِ او را خدا بعد آن
به حجم گناهت قلم میکشد
رباب است و یک فاصله تا حسین
چهها کرده این حرمله با حسین
(حسن لطفی)
بسم الله الرحمن الرحیم
#ولادت_حضرت_جوادالائمه_علیه_السلام
باز شبیهِ شبِ بارانیام
زادهیِ دریایم و طوفانیام
مثلِ اویس از قَرَن آوارهام
در پِیِ یارانِ خراسانیام
عاشقیام را همه فهمیدهاند
مُهر شده مُهر به پیشانیام
دستِ نسیم است سر گیسویش
دست خودم نیست پریشانیام
اَبروی او نور عَلی نور شد
عاشق این طاق چراغانیام
داده جنون هستی من را به باد
روز نخستی که شنیدم جواد
میچکد از کنج لبانم شراب
خانهات آباد خرابم خراب
سنگ تراشی دل سنگم گرفت
تیشه زد و ساخت از آن دُرِّ ناب
شانه زد و یکسره دل ریخت ریخت
در خَم آن گیسویِ پُر پیچ و تاب
وای اگر دست تو اُفتد دلم
فارقم از روزِ حساب و کتاب
جاذبهی محض مرا نور کن
حضرت خورشید به جانم بتاب
جذبهی پیغمبرِ اُمّی جواد
ای به ابی انت و اُمی جواد
نیست فقط روز مبادا کریم
هست همه روز و شبم با کریم
یاد گرفته است که بر هیچ کس
رو نزند این دلم الا کریم
هرچه گره بیشترم میزند
کم شود این فاصلهها... تا کریم
خواهشِ ما جرعهای از آب بود
داد ولی پهنهی دریا کریم
بس که درِ بسته زدم خستهام
باز نشد هیچ در امّا کریم...
در نزده در به رویَم باز کرد
باز هم این طایفه اعجاز کرد
فیضِ مسیحاییات عیسیٰ بَرَد
دست به دامان تو موسیٰ بَرَد
از همه دل میبَرَد آقای ما
بیشتر از حضرت زهرا بَرَد
رویِ پَرَش لطف کن و پا گذار
رتبهی جبریل به بالا بَرَد
شُکر براتِ حرم آخر رسید
نالهی مجنون دلِ لیلا بَرَد
بال بده تا حرمِ کاظمین ...
با نَفَسِ وای حسینم...حسین
مثل همیشه دَمِ ایوان طلا
نام تو شد نامِ تو سوگندِ ما
نامِ تو را گفتم و باران گرفت
خیس شد از گریهی ما صحنها
پنجره فولاد گره باز کرد
از منِ اُفتاده به لطفِ شما
مثل همیشه دَمِ باب الجواد
حاجت ما بود که آقا رضا ...
... جان جوادت ببرم کاظمین
تا که بخوانیم به پایین پا ...
..." آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده "
وای اگر غصهی مادر نبود
حالِ تو اینقدر مکدر نبود
مثلِ حسن شد جگرت ریز ریز
حیف که بالینِ تو خواهر نبود
کاش زمین آب نمیریختند
حیف به جز خنده پسِ در نبود
سخت کشیدند تو را رویِ بام
وای اگر بالِ کبوتر نبود
شُکرِ خدا قسمت تو بام شد
گودی و نامحرم و خنجر نبود
خوب شد از حنجرهات خون نریخت
حرمله در لحظهی آخر نبود
شُکرِ خدا پیشِ نگاهت زِ بام
بر سرِ نیزه سرِ اصغر نبود
شُکرِ خدا پیکرت عریان نشد
زیر سُم اسب پریشان نشد
(حسن لطفی)
بسماللهالرحمنالرحیم
#ولادت_حضرت_جوادالائمه_علیه_السلام
#ولادت_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
گاهگاهی نگاه ما را بَس
بوسهای گاهگاه ما را بَس
گرچه از دستِ یار ممکن نیست
جگری روبراه ما را بَس
ما گره در گره شدیم اما...
لطفِ زُلفی سیاه ما را بَس
رو به چشمش نمازِ خود خواندیم
و همین اشتباه ما را بَس
تا به کویش نرفتهایم افسوس
ولی این شوقِ راه ما را بَس
در بساطم نبود غیر از آه
و همین نصفه آه ما را بَس
مرقدی با دو گنبد زردش
خاکِ آن بارگاه ما را بَس
یک ضریح و دو قبله و دو امام
یک حرم با دو شاه ما را بَس
به ضریحش نشد اگر برسیم
کنجِ آن سرپناه ما را بَس
ما حسینی شدیم شُکرِ خدا
کاظمینی شدیم شُکرِ خدا
زلفِ ما را به بادها داند
لطف خود را به یادها دادند
تا گرههای کارِ من دیدند
به لبم یاجوادها دادند
تا که بردیم نام او دیدیم
رونقی بر کسادها دادند
تا ازاین خانه ما جدا نشویم
به لبم وَاِنیکادها دادند
نان خود را دوباره بخشیدند
ازسرِ ما زیادها دادند
نامراد آمدیدم اما باز
قبل گفتن مُرادها دادند
مثل باران شدند رحمت را
بر تمام بلادها دادند
خط کشیدند روی بدها و...
باز هم امتدادها دادند
حرفهای نگفته آوردم
تا به دستم مدادها دادند
هی نوشتیم نامه ادرکنی
یاجواد الائمه ادرکنی
از جمالش کمال میریزد
از کمالش جلال میریزد
از لبش دانههای سرخ انار
از قدش اعتدال میریزد
به تماشاش ایستاده جهان
که بهم نظم سال میریزد
روی دوشِ رضا از آن گیسو
آبشاری زلال میریزد
نورِ او لَنتَرانیِ موسی است
کوه هم بی مجال میریزد
چقدر چامه و چکامه براش
از قلمهای لال میریزد
همه تقصیرِ تیغ آن ابروست
خونِ ما را حلال میریزد
آمد و از غبارِ جادهی او
معجزاتی محال میریزد
بعد از این از دلِ غریب رضا
غم قال و مقال میریزد
به علی رفته نور سرمدِ ما
آمده سومین محمدِ ما
ای مبارکترین سلام رضا
آفتاب علی الدوام رضا
سبزی مسجد النبیِ علی
کعبهی مسجدالحرامِ رضا
نهمین رکعت رسول خدا
اولین اشهدُ ، السلامِ رضا
امتداد همیشهی زهرا
شرفالشمس مستدام رضا
سجدهی شکر فاطمه این است
برکتهای خاص و عامِ رضا
آمدی و به عشق تو خواندند
بچهها را همه غلام رضا
دم بابالجواد هرکه رسید
میشود جبرئیلِ بام رضا
بازهم آمده است امام حسن
بازهم آمده امام رضا
پیش آغوش خیزران زهرا
بوسه میداد بر تمام رضا
گوییا جمع یاس و یاسمن است
بین آغوش فاطمه حسن است
آخرین مرتضای راه حسین
سومین جلوه از پگاهِ حسین
تو علی هستی و عجب هم نیست
خیره باشد به تو نگاه حسین
صبر باید کند خدا برسی
تا که کامل کنی سپاه حسین
گفت در گوش تو پدر اذان و خدا
گفت حی علی الفلاحِ حسین
با تو شیرین شدهاست عمرِ رباب
با تو زیبا شده است ماه حسین
مادرت در خیال خود میگفت
بشَوی کاش تکیهگاه حسین
تا که رفتی به کربلا گفتند
شیر آمد به رزمگاه حسین
آنقدر خشک شد لبت دیدند
رو زدنهای گاهگاهِ حسین
حرمله کاشکی زمان میداد
سیر بیند تو را نگاه حسین
به گمانم سهشعبه آتش بود
سوخت در بین سینه آهِ حسین
پیش تو روی زانویش میزد
مادری پشت خیمهگاه حسین
بین گودال نه ، زِ شرم رُباب
پشت خیمه است قتلگاه حسین
بعد گودال پیش او رفتند
نیزهها بر زمین فرو رفتند
(حسن لطفی
بسم الله الرحمن الرحیم
#ولادت_حضرت_جوادالائمه_علیه_السلام
#ولادت_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
ما دهِ ویرانهایم و خانهی آباد عشق
هرچه بادا باد یار و هرچه بادا باد عشق
شعله و پروانه و خاکسترِ بر باد عشق
داد عشق و یاد عشق و هرچه در فریاد عشق
عشق، لبخندِ رضا و وان یکاد فاطمه است
عشق یعنی یا علی یعنی جواد فاطمه است
عاشقان بیچتر هم در شرشر باران خوشاند
با وجودت با گرفتاری گرفتاران خوشاند
تو کریمی و کریمان با بدهکاران خوشاند
با خیالِ جمع با تو آبرو داران خوشاند
کعبه میبوسد همیشه خاک این درگاه را
جبرئیل امشب بخوان مدح جوادالله را
اخم اگر دارد فلک ابرو گشادِ ما که هست
گیرم، اما عاشقیها بر مراد ما که هست
ما به یاد او اگر نه او به یاد ما که هست
بی کسم گرچه ولی بابالجواد ما که هست
بعد از این دنیای ما دنیاتر از این حرفهاست
آنکه امشب آمده آقاتر از این حرفاست
نذر کردم نذر چشمش کارِ دنیامان گرفت
تا که گفتم یاعلی دنیا به من آسان گرفت
ظرف آبی خواستم دیدم ولی باران گرفت
آنقدر بخشید ما را آنقدر... طوفان گرفت
با حسن یک روح اما در دو تن، میخوانمش
مینویسم یا جواد و یا حسن میخوانمش
یک سحر بین حرم پرواز در پرواز شد
پنجرهفولاد رفتم درد و دل آغاز شد
صد گره در هر گره بودم ولی اعجاز شد
تا که گفتم جان تو جان جوادت باز شد
من که تا عمر است در پیش تو مهمانم چه غم
با علیِ اکبرِ شاه خراسانم چه غم
تا شدم با نام تو مأنوس رفتم کاظمین
من کبوتر بچهام از طوس رفتم کاظمین
شُکر از پیش رضا پابوس رفتم کاظمین
از غمِ دنیا ی پُرکابوس رفتم کاظمین
شُکر هی محو دو گلدسته دو گنبد میشویم
از نجف تا کاظمین از کربلا رد میشویم
تو تجلیِ علی تو انعکاس فاطمه
بوی سیب کربلا و عطر یاس فاطمه
ای به تو مشغول هر لحظه حواس فاطمه
از همان اول پُر از حسِ تقاص فاطمه
در کنار قائم زهرا قیامت دیدنی است
ای جوانِ آل حیدر انتقامت دیدنی است
****
باز هم عکس علی را بین قاب آورده است
چشم زهرا روشن، امشب آفتاب آورده است
روی دامان رُباب عالیجناب آورده است
آفتابی را در آغوش رُباب آورده است
هر قدر از عشق میخواند حسین امّا کم است
هر قدر باشد علی در خانهی آقا کم است
آمده تا که بگوید کار عالم با علی است
که علی کوچک ندارد که علی تنها علی است
خیر دنیا یا علی و خیر عقبی یا علی است
لیس عشق الا حسین و لا فتی الا علی است
ذوالفقاری میشود شش ماه بر دوش حسین
آمده تا جا کند تنها در آغوش حسین
(حسن لطفی ۴۰۳/۱۰/۲۱)
#یاشبیر
#کانال_اشعار_دکتر_حسن_لطفی
@yashobeyr_hassan_lotfi