🌸🍃🌸🍃
#زندگینامه_معصومین
#قسمت_چهل_و_یکم
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
💢 ماجرای جانشین بر حق امام عسکری (ع)
ابوالادیان بصری که در مراسم تشییع و خاکسپاری امام یازدهم حضور داشته، شاهد نماز خواندن امام مهدی علیه السلام بر پیکر پدر بزرگوار خویش بوده است. روایتی که در این زمینه از او نقل شده به قرار زیر است:
ابوالادیان گوید:من در خدمت امام حسن عسکری(ع) کار می کردم و نوشته های او را به شهرها می بردم در مرض موتش شرفیاب حضور او شدم و نامه هایی نوشت و فرمود:
اینها را به مدائن برسان . چهارده روز سفرت طول می کشد و روز پانزدهم وارد «سر من رای » (سامرا) می شوی و واویلا از خانه من می شنوی و مرا روی تخته غسل می بینی .
عرض کردم:ای آقای من! چون این پیشامد واقع شود به جای شما کیست؟
فرمود:هر کس جواب نامه های مرا از تو خواست او بعد من قائم [به امر امامت] است.
عرض کردم:نشانه ای بیفزایید . فرمود:هر کس بر من نماز خواند او است قائم بعد از من .
عرض کردم:بیفزایید . فرمود:هر کس به آنچه در همیان است خبر داد اوست قائم بعد از من.
هیبت حضرت مانع شد که من بپرسم در همیان چیست . من نامه ها را به مدائن رسانیدم و جواب آنها را گرفتم و چنانکه فرموده بود روز پانزدهم به «سر من رای » برگشتم و در خانه اش عزاداری بود. به ناگاه دیدم «جعفر کذاب » پسر علی، برادرش بر در خانه است و شیعه گرد او جمع اند و تسلیت می دهند و به امامت تهنیت می گویند. با خود گفتم:اگر امام این است که امامت باطل است زیرا می دانستم جعفر شراب می نوشد و در «جوسق » قمار می کند و تنبور هم می زند.
من نزدیک او رفتم و تسلیت گفتم و تهنیت دادم و چیزی از من نپرسید. سپس «عقید» (خادم امام) بیرون آمد و گفت:ای آقای من! برادرت کفن شده است برخیز و بر او نماز بگذار.
جعفر بن علی با شیعیان او که اطرافش بودند وارد حیاط شد و پیشاپیش شیعیان «سمان » (عثمان بن سعید عمری) بود و «حسن بن علی » معروف به «سلمه ». وقتی وارد صحن خانه شدیم جنازه حسن بن علی بر روی تابوت کفن کرده بود. جعفر جلو ایستاد که بر برادرش نماز بخواند. چون خواست «الله اکبر» بگوید; کودکی با صورتی گندمگون، موهایی مجعد و دندانهایی که در بین آنها فاصله بود، از اتاق بیرون آمد و ردای جعفر را عقب کشید و گفت:ای عمو! من سزاوارم که به جنازه پدرم نماز گزارم عقب بایست.
جعفر با روی درهم و رنگ زرد عقب ایستاد و آن کودک جلو ایستاد و بر او نماز خواند و سپس امام را در کنار قبر پدرش به خاک سپردند. سپس آن کودک گفت:ای بصری! جواب نامه ها را که با توست بیاور آنها را به وی دادم و با خود گفتم:این دو نشانه; باقی می ماند همیان. سپس نزد جعفر بن علی رفتم که داشت ناله و فریاد می کرد و از دست آن کودک می نالید. «حاجز وشا» به او گفت:ای آقای من! آن کودک کیست تا ما بر او اقامه دلیل کنیم. گفت:به خدا من تاکنون نه او را دیده ام و نه می شناسم.
ما هنوز نشسته بودیم که چند نفر از قم آمدند و از حسن بن علی علیه السلام پرسش کردند و دانستند که فوت شده است. گفتند:به چه کسی باید تسلیت بگوییم؟
عده ای به جعفر بن علی اشاره کردند. آنها بر او سلام کردند و او را تسلیت دادند و به امامت تهنیت گفتند و اظهار داشتند که نامه ها و اموالی که با ماست بگو نامه ها از کیست و اموال چقدر است؟ جعفر از جا پرید و جامه های خود را تکان داد و گفت:از ما علم غیب می خواهید؟! خادمی از میان خانه بیرون شد و به آنها گفت:نامه هایی که با شماست از فلان و فلان است و در همیان هزار اشرفی است که ده تای آنها قلب است . آنها نامه ها و اموال را به دست او سپردند و گفتند:آن که تو را به خاطر اینها فرستاده است او امام است.(الصدوق، محمدبن علی بن الحسین، کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 475 - 476)
🎁انتشار مطالب جهت نشر معارف و شادی روح امام حسین ع و شهدا برای اعضای کانال مجاز میباشد!
🌿🌺@yasin1401day17🌺🌿
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•