eitaa logo
خانواده یاسین مهسیما
97 دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
14.3هزار ویدیو
182 فایل
کجایی اقای تنهایی کجایی اقای دلتنگی عزیزم اباصالح عجل لویک الفرج🌸🌸
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 ٨۵٨ 🌹سلام بر ابراهیم 🌹 شرط بندی راویان ـ مهدی فريدوند، سعيد صالح تاش تقريباً سال 1354 بود. صبح يک روز جمعه مشغول بازی بوديم. سه نفرغريبه جلو آمدند و گفتند: ما از بچه‌های غرب تهرانيم، !؟ بعد گفتند: بيا بازي سر 200 تومان. دقايقی بعد بازی شروع شد. ابراهيم تک و آن‌ها سه نفر بودند، ولی به ابراهيم باختند. همان روز به يكي از محله‌های جنوب شــهر رفتيم. ســر 700 تومان شــرط بستيم. بازی خوبی بود و خيلی سريع برديم. موقع پرداخت پول، ابراهيم فهميد آن‌ها مشغول قرض گرفتن هستند تا پول ما را جور كنند. يک‌دفعه ابراهيم گفت : آقا يكي بياد تكی با من بازی كنه. اگه برنده شــد ما پول نمی‌گيريم. يكي از آن‌ها جلو آمد و شــروع به بازي كرد. ابراهيم خيلي ضعيف بازي كرد. آن‌قدر ضعيف كه حريفش برنده شد! همه آن‌ها خوش‌حال از آنجا رفتند. من هم كه خيلي عصباني بودم به ابراهيم گفتم : آقا ابــرام، چرا اين‌جوری بازی كردی؟! باتعجــب نگاهم كرد و گفت: ميخواستم ضايع نشن! همه اينها روي هم صد تومن تو جيبشون نبود! هفتــه بعد دوباره همان بچه هاي غرب تهران با دو نفر ديگر از دوستانشــان آمدند. آنها پنج نفره با ابراهيم سر 500 تومان بازي کردند. ابراهيم پاچه‌های شلوارش را بالا زد و با پای برهنه بازي مي‌کرد. آن‌چنان به توپ ضربه مي‌زد که هيچ‌کس نمي‌توانست آن را جمع کند! از 🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺 ودیگر شهدای جاویدالاثر وپدران ومادرانشون