♦️تعطیلی یک رستوران در کربلاء با دستور استاندار به دلیل حضور بیحجاب یک بلاگر‼️
انتقادات گسترده ای در شبکه های اجتماعی بعد از افتتاح رستوران در کربلاء با حضور همسه ماجد بدون حجاب صورت گرفت که این امر را هتک حرمت قدسیت شهر امام حسین علیه السلام دانستهاند و سپس با دستور استاندار کربلاء رستوران تعطیل شد.
🇮🇷 👇👇👇
┏━💎🍃🌷🍃💎━┓
@yasin1401day17
┗━💎🍃🌷🍃💎━┛
6.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
✅ حمایت شبکۀ وهابی از رفسنجانی و اصلاحطلبان!
⚠️ چرا حامیان داعش از رفسنجانی و اصلاحطلبان حمایت میکنند؟!
👈همه باید مراقب جریان #نفوذ باشیم
🇮🇷👇👇👇
┏━💎🍃🌷🍃💎━┓
@yasin1401day17
┗━💎🍃🌷🍃💎━┛
📸رئیسی دستور برکناری معاون متخلف وزیر را صادر کرد
🔹رئیس شورای اطلاع رسانی دولت: در پی گزارش رئیس سازمان امور اداری و استخدامی در جلسه هیأت دولت مبنی بر کارسازی معاون یکی از وزارتخانهها برای استخدام چند نفر خارج از سازوکار قانونی، رئیسجمهور دستور برکناری آن معاون وزیر را صادر کرد.
👇👇👇
┏━💎🍃🌷🍃💎━┓
@yasin1401day17
┗━💎🍃🌷🍃💎━┛
7.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ | #استاد_شجاعی
√ مذهبیهایی که دشمن امام زمان علیه السلام هستن اما فکرش هم نمیکنند!
ـــــــــــــــــــــــ
👇👇👇
┏━💎🍃🌷🍃💎━┓
@yasin1401day17
┗━💎🍃🌷🍃💎━┛
5.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ استاد #رائفی_پور 🎙
🟨ازدواج تعطیل کردید توقع دارید جوونا مثل حضرت یوسف پاکدامنی کنند❗️
🟨دختر،پسر مجرد کنار هم خوشتیپ خوشگل تو جامعه بگردند کنار هم باشند. توقع دارید به رابطه حرام هم کشیده نشند❗️❗️
🟨اوج میل جنسی و عاطفی دختر و پسر از ۱۶سال تا ۲۵ سال هست. اما خانواده ها میگویند این سن زوده برای ازدواج ❗️
🟨بسیج ازدواج راه بندازید فرهنگ پوشیده شده ازدواج موقت در جامعه آشکار کنید. دفاتر معرفی ازداوج موقت درست کنید❗️
🟨آیا کسی هست مانند پیامبر جامعه را از فحشا و زنا نجات دهد❓
🔻پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله:
هر كس فرزندش به سنّ ازدواج برسد و توان ازدواج دادنِ او را داشته باشد [ ولى اين كار را نكند ] و از فرزندش لغزشى سر زند، گناهش به گردن اوست.
🔺الفردوس : ج ٣ ص ٤٨٦ ح ٥٥٠٧
👇👇👇
┏━💎🍃🌷🍃💎━┓
@yasin1401day17
┗━💎🍃🌷🍃💎━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 رهبر انقلاب: عده ای نمیخواهند انتخابات شایستهی ملت ایران برگزار شود
🔸در مقابل اینها باید با جهاد تبیین سینه سپر کرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️🤍....معجزه ای دیگر از آیات قرآن
تا ۴۰ روز آیت الکرسی رو به نیت حاجت به یک لیوان آب پاکیزه بخون و بخور...
❌هر زمان از طول روز میتونید انجامش بدین اما اگر زمان طلوع و غروب آفتاب باشه اثرش بیشتره....
خواص آیه الکرسی به حدی زیاده که حد نداره...
ان شالله که حاجت روا بشی رفیق....
سیوش کن تا گُمش نکنی رفیق 🕊️🤍
🎁انتشار مطالب جهت نشر معارف و شادی روح امام حسین ع و شهدا برای اعضای کانال مجاز میباشد!
👇👇👇
┏━💎🍃🌷🍃💎━┓
@yasin1401day17
┗━💎🍃🌷🍃💎━┛
🌸🍃🌸🍃
#داستان_واقعي_نصرالله_و_جن
نصرالله مردی است که شصت سال دارد. شبی در یکی از شهرهای آذربایجان (خوی)، در مزرعه خود مشغول آبیاری بود. به ناگاه نصرالله خسته میشود و آتشی روشن میکند تا چایی برای خود درست کند. هیزمها در اجاق حاضر بودند که نصرالله چوبها را آتش میزند.
بعد از روشن شدن آتش نصرالله متوجه صدای بچه خردسالی در نزدیکی خود میشود. فانوس خود را برداشته و به دنبال صدا حرکت میکند. ناگاه طفلی میبیند که بین بوتههای کدو نشسته و گریه میکند.
نصرالله که نمیدانست از سوی اجنه تصرّف شده است و عقلش در اختیار آنهاست طفل را در آغوش میگیرد؛ بدون اینکه اصلاً ذرهای بترسد و یا شک کند که نیمه شب طفل در مزرعه من چه میکند؟
(تصرف به عملی گفته میشود که انسان عقل خود را از دست میدهد و شرایط غیرعادی برای او عادی جلوه میکند؛ به عنوان نمونه همه ما در زمان خواب در تصرّف خدا هستیم و خوابهایی که میبینیم همان لحظه باور میکنیم؛ چون تعقل نمیتوانیم کنیم)
نصرالله طفل را در آغوش خود میگیرد و به سمت شهر حرکت میکند که به خانهاش برساند. بعد از اینکه از دو باغ عبور میکند، به ناگاه با خانه مجلل بزرگی روبرو میشود. در آن خانه زن جوانی زیبا با همسرش روی تختی نشسته بودند.
نصرالله چون نزدیک میشود مادر کودک او را از نصرالله تحویل میگیرد و در حالی که اشک میریزد او را به سینه خود میچسباند.
پدر کودک به نصرالله میگوید: «از اینکه فرزند ما را برگرداندی از تو متشکرم. از ما نترس ما از جنس شما نیستیم مخلوقات خدا هستیم ولی از جنس جنّ. ای نصرالله! در برابر این خشنودی که به همسرم امشب بخشیدی از من خواستهای داشته باش؟»
نصرالله میگوید: «قول میدهی به من آسیبی نرسانی؟»
جن میگوید: «ما اجنه کسی اگر آسیب به ما نزند آسیبش نمیزنیم؛ تو که به ما محبت کردهای چه نیازی است از من بترسی؟»
نصرالله گفت: «شنیدهام اجنه طلا و جواهرات دارند از آنها میخواستم.»
جنّ از تخت برخواست و نصرالله را خواست به زیر تخت او برود و هر چه طلا میخواهد بردارد. اما طلاها را باید در جیب و لباس خود جا دهد و حق بارکردن طلاها در ظرفی و حمل ظرف را ندارد.
نصرالله پذیرفت و شلوار خود را از قسمت پا داخل جوراب کرد و تا میتوانست بین شلوار و بدنش طلا جمع کرد؛ طوری که راه رفتن هم برای نصرالله سخت شد.
نصرالله با خوشحالیِ تمام خواست برود. جنّ او را صدا کرد و گفت: «قبل از آنکه بروی میخواهم معاملهای به تو پیشنهاد بنمایم...»
نصرالله ادامه میدهد، ایستادم، به ناگاه دیدم پشت سرم دختران بسیار زیبایی هستند که چون بلور نمک سفید و با موها و چشمهای ناز به من نگاه میکنند. جن گفت: «میخواهم طلاها را اگر خواستی بگذاری یکی از این دختران را به عقد تو در بیاورم. از عقد ما اجنّه نترس که کسی آنها را در خانه نزد تو نخواهد دید.»
بین دختران جوان و طلا ذرهای تردید نکردم و گفتم: «من فقط طلا میخواهم.»
جنّ گفت: «باشد طلاها را ببر ولی میخواهم به تو پیشنهادی بدهم که اگر آن را نپذیری بر عقل تو باید شک کنم. چیزی که تاکنون نکردهام؛ چون هر پیرمردی سن تو بود عشقبازی با دختران جوان را ردّ نمیکرد. ای نصرالله! بیا و نزد من بنشین.»
جنّ نصرالله را که به نامش صدا کرد. نصرالله باورش شد که حقیقتی از او خواهد شنید.
جن گفت: «ای نصرالله! در تمام این منطقه جایی نیست مِلک تو در آن منطقه نباشد. تو ثروتمندترین زمیندار منطقه هستی. اما ریالی از مال خود خرج نمیتوانی بکنی. همیشه به خاطر خساستت نزد فامیل و فرزندان تحقیر میشوی. پسرت به خاطر خساست تو از خانهات فراری شده و ساکن تهران است. داماد و دخترت منتظر روز مرگ تو هستند؛ چون سودی از تو به آنها نمیرسد و خانه خود به مستأجر دادهای تا کرایه بگیری ولی دختر و دامادت را از خانهات بیرون کردهای. در محل، هیچکس احترامت نمیگذارد؛ چون به هیچ نیازمندی از تو سودی نمیرسد. وقتی پلی در روستا میساختند هیچکس حاضر نشد از تو پولی بگیرد؛ چون میدانستند نمیدهی. ای نصرالله! تو میدانی خساست و دنیا دوستی تو چه اندازه تو را حقیر و بیارزش کرده است و حس میکنی که نمیتوانی سخاوتمند شوی و حتی دعا هم نمیکنی که خدا تو را سخاوتمند کند. درست است؟!!»
#ادامه_در_پست_بعدي
🎁انتشار مطالب جهت نشر معارف و شادی روح امام حسین ع و شهدا برای اعضای کانال مجاز میباشد!
👇👇👇
┏━💎🍃🌷🍃💎━┓
@yasin1401day17
┗━💎🍃🌷🍃💎━┛