#روضه_صبحگاهی
#حضرت_زینب
#محرم
#اعتکاف
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔸بنا به بعضی از اقوال بی بی این چند وقته شام بوده،حالا تبعید کردن،یا عبدالله آورده،چی میدونیم چه به سرش آوردن
هنوز نمی دونیم چه به سرش آوردن،باور کن اینقدر روضه خوند.. 😭
تو مدینه من بعید نمیدونم مسمومش کرده باشن،چون حکومت تبعید که میخواست بکنه..
آری معروفه میگن گفت:
عبدالله،نفسا آخرمه،حلالم کن،بگو بسترم رو ببرند زیر آفتاب پهن کنند.. 😭
اشاره کردن آقا نه! این کارُ نکن
عبدالله گفت:من نوکر زینبم.. 😭
از اولم همین بوده،شوهر چیه،هر چی خانم بگه،فقط گفت:چرا بی بی جان؟
▪️فرمود عبدالله تو میدونی،من حسینم یادم نمیره، دیدم داداشم آروم پنچه هاش رو خاک میکشه.. 😭
#نشر لینک کانال صدقه جاریه
به کانال مداحی و اشعار مناسبتی بپیوندید👇
✅کانون مداحان یاس کبود استان گیلان
1⃣ایتا
https://eitaa.com/yaskabodgilan
2⃣سروش
http://splus.ir/yas_kabod_gilan
3⃣واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DkIXskZaYx7AhPtvJmbk3
#روضه_صبحگاهی
#امام_حسین
#حضرت_زینب
#اسارت
#محرم
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
مائیم و طفلانی به هم زنجیر کرده
داغ اسیری هر دومان را پیر کرده
یا صاحب الزمان ایام اسارت آل اللهِ
ما مانده ایم و کاروانی دل شکسته
جمع یتیمانی که دشمن پای بسته
در گوشه ای تیر سه شعبه اوفتاده
نیزه شکسته روی جسمی ایستاده
اینک سپاه ما علمداری ندارد
جز زینب و سجاد یک یاری ندارد
▪️ارباب مقاتل نوشتن عمر سعد ملعون صبح روز یازدهم محرم دستور داد کاروان اسرا رو از کنار بدن های شهدا عبور بدن
▪️یا صاحب الزمان آجرک اله فی مصیبت جدک الحسین...😭
چه گذشت به خاندان رسول خدا..
الهی بمیرم وقتی نازنین بدنِ برادرُ پیدا کرد
گاهی صدا میزد أأنت أخی ، أنت ابن والدتی..
آیا تو برادر منی؟ آیا تو پسر مادرم زهرایی.. 😭
▪️گاهی صدا میزد برادرم..
یوم علی صدر المصطفی و یوم علی وجه الثّری..
یابن الحسن..
اومدن با کعب نی و تازیانه این خواهر تسلی دادن میخواد از برادر جدا بشه.. 😭
علی القاعده باید صورت برادرو ببوسه
سر بالای نیزه ست.. 😭
سری به نیزه بلند است در برابر زینب
خدا کند که نباشد سر برادر زینب
یا امام زمان منو ببخشید ، سادات مجلس اینجا بدن بی سر برادرُ دید..
زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست
خار و خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست
▪️دم دروازه ی کوفه گرم خطبه خواندن بود، یه صدای آشنایی به گوشش رسید
سر از محمل بیرون آورد دید سر برادر بالای نیزه قرآن میخوانه...😭
▪️برادرم خیال نمیکردم یه روزی برسه تو این شهر من خطبه بخوانم ، سر تو بالای نیزه قرآن بخوانه حسین جانم.. 😭
صدا بزن..
حسین حسین آرام جانم
حسین حسین روح و روانم
حسین حسین داروی دردم
حسین حسین دورت بگردم
نور خداست جلوه ی نورانی حسین
بوسیده است نبی مهِ پیشانی حسین
باشد حسین چراغ هدایت برای ما
روشن نموده است ره روحانی حسین
#نشر_لینک_کانال_صدقه_جاریه
به کانال مداحی و اشعار مناسبتی بپیوندید👇
✅کانون مداحان یاس کبود استان گیلان
1⃣ایتا
https://eitaa.com/yaskabodgilan
2⃣سروش
http://splus.ir/yas_kabod_gilan
3⃣واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DkIXskZaYx7AhPtvJmbk3
#روضه_صبحگاهی
#حضرت_زینب
#اسارت
#محرم
#شام
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔸مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی، فرمودند: وقتی حضرت فاطمه (سلام الله علیها) قنداقه ی زینب (سلام الله علیها) را به محضر رسول اکرم برد، این نوزاد عزیز فاطمه،چشم مبارک را برای هیچ یک دام از اهل بیت باز نکرد، و تنها وقتی قنداقه در بغل امام حسین قرار گرفت، چشم مبارک را گشود..
▪️در مجلس یزید نیز سر مبارک آقا از فراز نیزه به تمام اسرا نگاه کرد، ولی وقتی که مقابل حضرت زینب (سلام الله علیها) رسید، چشمها را روی هم گذاشت و از گوشه های چشم مبارکش اشک جاری شد..😭
گویی می خواست فرموده باشد که:
خواهر عزیز ! از این که این همه محبت به یتیمانم کرده ای، ممنون شما هستم..
و بیش از این مرا خجل مکن.. 😭
گیسو به دست باد رها کردنت بس است
اینگونه ای ستاره ی من دیدنت بس است
رأست به روی نیزه ولی بی تعادل است
یک سنگ هم به نیت افتادنت بس است
#نشر_لینک_کانال_صدقه_جاریه
به کانال مداحی و اشعار مناسبتی بپیوندید👇
✅کانون مداحان یاس کبود استان گیلان
1⃣ایتا
https://eitaa.com/yaskabodgilan
2⃣سروش
http://splus.ir/yas_kabod_gilan
3⃣واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DkIXskZaYx7AhPtvJmbk3
#روضه_صبحگاهی
#مقتل
#مصائب
#امام_حسین
#رأس_مطهر
#محرم
#شام
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🩸دیر راهب و سر مطهر سیدالشهداء علیهالسلام
در نقلها آمده است:
🥀 در مسیر شام، هنگامی که سر امام حسین علیهالسّلام را وارد «قِنَّسرین» کردند، راهبی از صومعه خود متوجه سر مقدس آن حضرت شد و دید نوری از دهان مبارک امام حسین علیهالسلام خارج میشد و به طرف آسمان صعود میکرد.
🥀 آن راهب مبلغ ده هزار درهم آورد و سر امام حسین علیهالسّلام را از آنان گرفت و داخل صومعه خویش نمود. راهب صدایی شنید، ولی صاحب آن صدا را ندید. آن گوینده به راهب میگفت: خوشا به حال تو! و خوشا به حال آن کسی که از حرمت حسین علیه السّلام آگاه شد.
🥀 راهب سر خود را بلند کرد و گفت: پروردگارا! تو را به حق عیسی قسم میدهم که این سر را مأمور کنی با من تکلم نماید. آن سر تکلم کرد و گفت: ای راهب! چه منظوری داری؟ راهب گفت: تو کیستی؟ فرمود:
📋 أَنَا ابْنُ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَی وَ أَنَا ابْنُ عَلِیٍّ الْمُرْتَضَی وَ أَنَا ابْنُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ أَنَا الْمَقْتُولُ بِکَرْبَلَاءَ أَنَا الْمَظْلُومُ أَنَا الْعَطْشَانُ وَ سَکَتَ
▪️من پسر محمّد مصطفی هستم؛ من پسر علی مرتضی هستم؛ من پسر فاطمة الزهراء هستم؛ من مقتول در کربلایم؛ من مظلوم و عطشانم! بعد آن سر مقدس ساکت شد.
📋 فَوَضَعَ الرَّاهِبُ وَجْهَهُ عَلَی وَجْهِهِ فَقَالَ لَا أَرْفَعُ وَجْهِی عَنْ وَجْهِکَ حَتَّی تَقُولَ أَنَا شَفِیعُکَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَتَکَلَّمَ الرَّأْسُ
▪️راهب صورت به صورت امام حسین علیهالسّلام نهاد و گفت: صورتم را از صورت تو بر نخواهم داشت تا این که بگویی که من روز قیامت شفیع تو خواهم بود.
🥀 آن سر مقدس به سخن آمد و فرمود:
به دین جدم محمّد مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله بازگرد. راهب گفت: «اشهدُ ان لا اله الا اللَّه و اشهدُ انّ محمدا رسول اللَّه.»
🥀 امام حسین علیهالسّلام قبول کرد که شفیع وی شود. هنگامی که صبح شد، موکلین آن سر مبارک را با درهمها از آن راهب گرفتند. وقتی به وادی رسیدند، دیدند آن درهمها به سنگ تبدیل شدهاند!
📚المناقب ج۴ ص۶۰
📚بحارالانوار ج ۴۵ ص۳۰۳
✍ این چه وضعیست که در این سر و صورت باشد
این سر سوخته مملوّ جراحت باشد
روضه ی صورت تو دامنهاش بس باز است
راهب دیر، پی ذکر مصیبت باشد
از تنور آمده ای یا ز سر شاخ درخت ؟
هر چه کردند به این رأس جنایت باشد
لبت از سنگ ترک خورده و یا چوب زدن ؟
این لب پاره گرفتار چه ضربت باشد ؟
لب و دندان تو مجروحِ عبیدالله است
لب و دندان تو زخمی ز جسارت باشد
گونه های تو چرا جای کبودی دارد
این هم انگار که سوغات تلاوت باشد
دِیر من آمدی و مسجد مردم نروی
ای مسلمانِ تو عالم ! چه حکایت باشد؟
مریم و آسیه و هاجر و حوا دارند
میرسانند زنی را که روایت باشد
هودج فاطمه امشب به کلیسا آمد
این پریشانی از آداب زیارت باشد
دخترت کاش نبیند سر تو اینگونه
دختران عاطفه دارند حواست باشد
من سرت ریخته ام مشک و گلاب اما حیف
دستِ فرزندِ زنا ، ظرف نجاست باشد
برو ای سر به سلامت ! برو ای سر به سفر !
هر کجا میروی ای سر به سلامت باشد
#نشر_لینک_کانال_صدقه_جاریه
به کانال مداحی و اشعار مناسبتی بپیوندید👇
✅کانون مداحان یاس کبود استان گیلان
1⃣ایتا
https://eitaa.com/yaskabodgilan
2⃣سروش
http://splus.ir/yas_kabod_gilan
3⃣واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DkIXskZaYx7AhPtvJmbk3
#روضه_صبحگاهی
#حضرت_زینب
#امام_حسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
می دود سمت دشتِ لب تشنه
بانویی از تبار دریاها
دست ها را گرفته روی سر
می رود تل خاک را بالا
دید گودال رو به رویش را
یک نفر در میان جمعی بود
در طوافند گوئیا دورش
مثل در باد مانده شمعی بود
سنگ ها دور او فراوان بود
شیشه ی آینه ترک خورده
دید بر خاکِ گرم، عشقش را
پرِ از بوسه های شمشیر است
نیزه داران به دورِ پیکر او
فاتحه بهرِ زنده می خوانند
▪️بمیرم برای آن لحظه ای که زینب آمد بالای بلندی ، دید یک عده دارند با شمشیر حسینش را می زنند.. 😭
یک عده دارند با نیزه می زنند ، کماندار با تیر می زند..
آنهایی که حربه ای ندارند دامن هایشان را پر از سنگ کردند بر عزیز فاطمه... 😭
زینب دست هایش را روی سر گذاشت صدا زد : وامحمدا ، واعلیا، وااُماه ، واحسینا...
هذا حسینٌ مرملٌ بالدما..
از تل زینبیه ، زینب صدا می زد حسین
با قامتی خمیده زینب صدا می زد حسین
هر جا به هر بهانه زینب صدا می زد حسین
در زیر تازیانه زینب صدا می زد حسین
هاااای حسین... 😭
#نشر_لینک_کانال_صدقه_جاریه
به کانال مداحی و اشعار مناسبتی بپیوندید👇
✅کانون مداحان یاس کبود استان گیلان
1⃣ایتا
https://eitaa.com/yaskabodgilan
2⃣سروش
http://splus.ir/yas_kabod_gilan
3⃣واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DkIXskZaYx7AhPtvJmbk3
#روضه_صبحگاهی
#حضرت_زینب
#شام
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔸مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی، فرمودند: وقتی حضرت فاطمه (سلام الله علیها) قنداقه ی زینب (سلام الله علیها) را به محضر رسول اکرم برد، این نوزاد عزیز فاطمه، چشم مبارک را برای هیچ یک از اهل بیت باز نکرد، و تنها وقتی قنداقه
در بغل امام حسین قرار گرفت، چشم مبارک را گشود.
▪️در مجلس یزید نیز سر مبارک آقا از فراز نیزه به تمام اسرا نگاه کرد، ولی وقتی که مقابل حضرت زینب (سلام الله علیها) رسید، چشم ها را روی هم گذاشت و
از گوشه های چشم مبارکش اشک جاری شد، گویی می خواست فرموده باشد که:
خواهر عزیز ! از این که این همه محبت به یتیمانم کرده اید، ممنون شما هستم..
و بیش از این مرا خجل مکن.. 😭
گیسو به دست باد رها کردنت بس است
اینگونه ای ستاره ی من دیدنت بس است
رأست به روی نیزه ولی بی تعادل است
یک سنگ هم به نیت افتادنت بس است..
#نشر_لینک_کانال_صدقه_جاریه
به کانال مداحی و اشعار مناسبتی بپیوندید👇
✅کانون مداحان یاس کبود استان گیلان
1⃣ایتا
https://eitaa.com/yaskabodgilan
2⃣سروش
http://splus.ir/yas_kabod_gilan
3⃣واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DkIXskZaYx7AhPtvJmbk3
#روضه_صبحگاهی
#امام_حسین
🔸آمد محضرِ امام باقر علیه السلام ، عرضه داشت :
یابن رسول الله ، من مکه ، مدینه ، نجف بودم، هیچ جا تُربتش بویِ تربتِ جدت حسین رو نمیده"
▪️دید امام باقر داره گریه میکنه، فرمود :
علتش اینه ، این تربت با پوست و گوشت و استخوانِ جدم عجین شد ...😭
"یاالله" کجا عجین شد ؟ ...
▪️همه محاصره اش کردن دور گودال..
یه وقت دیدن عمر سعد ملعون فریاد زد :«مَن یَنتَدِبُ لِلْحُسَینِ؟!».. 😭
کیه بر بدنِ حسین اسب بتازونه ؟.. 😭
کاری کردن با این بدن که خواهرش خانم زینب وقتی پیداش کرد از زیر نیزه ها و تیغ ها... نشناختش
با آه سوزان صدا زد:
آیا تو حسین منی؟!..
آیا تو پسر مادرم فاطمه ای؟!... 😭
#کانون_مداحان_یاس_کبود_استان_گیلان
https://eitaa.com/yaskabodgilan
#روضه_صبحگاهی
#فاطمیه
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
سلام ما بوَد بر فاطميه
به شب هاي مطهر، فاطميه
اگر قدرش بداني چون شب قدر
ز صدها سالْ بهتر، فاطميه
بوَد زهرا به آل الله مِحوَر
به ايام است محور، فاطميه
خوشا آنكه وجودش وقف زهراست
بوَد عمرش سراسر، فاطميه
جدايم كرده زهراي مطهر
وَد مانند محشر، فاطميه
ز لب هاي گُل زيباي نرجس
بگو از حال مادر، فاطميه
بيا اي مُصحف زهرا به دستت
شود از تو معطر، فاطميه
🔸آقا جون همهجا و همهوقت عنايت و توجه به مجلس عزاي مادر داري، اصلاً هيچ مجلسي بدون وجود شما معنا نداره
▪️اما نميدونم اون لحظه كه درِ نيمه سوخته رو به پهلوي مادرت زهرا زدن، اگه بودي چيكار ميكردي ؟.. 😭
▪️آقا جون شنيدم پشت در، مادرت زهرا استغاثه ميكرد.
گاهي ميفرمود: وا اَبَتاه
پدر بزرگوارشُ صدا ميكرد..😭
▪️ گاهي ميفرمود: پسرم
اما نميدونم با گفتن پسرم چهكسي رو صدا ميزد، امام حسن يا امام حسين و صدا ميزد يا عزيز دلبندش مهدي رو.. 😭
يا شايد بيبي داشت محسن شش ماههاش رو صدا ميزد …😭
#نشر_لینک_کانال_صدقه_جاریه
به کانال آموزش مداحی واشعار مناسبتی بپیوندید👇
#کانون_مداحان_یاس_کبود_استان_گیلان
1⃣ایتا
https://eitaa.com/yaskabodgilan
2⃣سروش
http://splus.ir/yas_kabod_gilan
#روضه_صبحگاهی
#ام_البنین
#حضرت_عباس
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ام البنین به اهل مدینه گفت:
دیگه به من ام البنین نگویید این مال وقتی بود که چهار پسر داشتم.. 😭
همه رفتند..
🔸اباالفضل سر پایین، آقا سینه ام تنگ شده..
آقا فرمود: عبا س با هم می رویم میدان..
رفتند قرار گذاشتند هر کدام به آب رسید، علامت بده..
▪️عباس رسید یه نگاه کرد، آب رو آب ریخت ،مشک رو پر کرد، فریاد زد:
أنا بن علیٍ المرتضی..
امام حسین متوجه شد، صدا زد:
أنا بن محمدٍ مصطفی..
▪️ دست راست عباسُ بریدن..
به دست چپ داد مشکرا..
فریاد زد:
أنا بن حیدرٌ الکرار..
امام حسین جواب داد:
أنا بن فاطمه الزهرا..
اما هر چه امام صدا زد، صدای عبا س نیامد.. 😭
▪️دو دستش را قطع کردند..
مشکُ به دندان گرفت.. 😭
اون نامرد اومد گفت:
میگن یل عرب توی..
گفت: نا نجیب وقتی اومدی دست ندارم، گفت اگه تو نداری مندارم..
عمود آهنُ بالابرد، چنان به فرق عباس زد...
یا حسین... 😭
#نشر_لینک_کانال_صدقه_جاریه
به کانال مداحی و اشعار مناسبتی بپیوندید👇
✅کانون مداحان یاس کبود استان گیلان
1⃣ایتا
https://eitaa.com/yaskabodgilan
2⃣سروش
http://splus.ir/yas_kabod_gilan
3⃣واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DkIXskZaYx7AhPtvJmbk3
#روضه_صبحگاهی
#علی_اکبر
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
اولین نفر از بنی هاشم که اجازه میدان خواست علی اکبر بود.
بلافاصله حضرت اجازه داد
▪️ثم نظر آیس منه..
پشت سر علی یه نگاه ناامیدانه ای کرد ، محاسنش رو رو دست گرفت فرمود:
یا راحم شیخ الکبیر ای خدا یی که به محاسن سفیدها رحم میکنی به من حسین رحم کن..😭
🔸علی داره به میدان میره..
یه وقت صدای ناله علی بلند شد..
ابی عبداله صدا زد انالله و انا الیه الراجعون..
سراسیمه رسید کنار پیکر نیمه جان علی.. سر علی رو به دامن گرفت خاک ها و خون ها رو کنار زد شاید حرفی بزنه..😭
▪️ثم شهق شهقه فمات علی..
یه صیحه ای زد از دنیا رفت ابی عبداله سر علی رو به سینه چسباند آرام نشد،
صورت به صورت علی گذاشت..
وضع خدّه علی خدّه.. 😭
▪️صدا زد: علی عَلی الدّنیا بعدکَ العَفا..
بعد از تو خاک بر سر دنیا..
به همره تو رود روح من ز پیکر من
سپردمت به خدا ای یگانه گوهر من
دو غصه بر جگر عمهات زده آتش
دهان خشک تو و اشک دیدة تر من
#نشر_لینک_کانال_صدقه_جاریه
به کانال آموزش مداحی واشعار مناسبتی بپیوندید👇
#کانون_مداحان_یاس_کبود_استان_گیلان
1⃣ایتا
https://eitaa.com/yaskabodgilan
2⃣سروش
http://splus.ir/yas_kabod_gilan
#روضه_صبحگاهی
#حضرت_رقیه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
شام غربت سر اومد
تا پدر از در اومد
با سر از نیزه بابا
دیدن دختر اومد
زود رسیدم به پیری بابا
تو لباس اسیری بابا
مُردم از سر به زیری بابا
ای بابای خوب و غریب من
ای خورشید شیب الخضیب من
🔸بچه این جوریه..
حالتش اینجوریه،مخصوصاً وقتی بعد مدتها باباش رو ببینه،تا بابا رو می بینه،شروع میکنه تعریف کردن،بابا کجاها رفتیم،بابا چی ها دیدم..
دیدم بزم شرابُ
از خواب پرید زین العابدین دید هی میزنه به سر و صورت "ناله بزن این شب ها وقتشه"
دیدم بزم شرابُ
می چشیدم عذابُ
کی عزیزم؟
وقتی مردِ غریبه
بست به دستم طنابُ
پر شدم از کبودی بابا
کجا؟
بین چندتا یهودی بابا
خوب شدم اصلاً نبودی بابا
شهر شام و ازدحامُ
تاره چشم کم سوی دخترت
آتیش افتاد بین موی دخترت
دیشب خوابت رو دیدم
صورتت رو بوسیدم
▪️بچه وقتی خوابه،اولاً درست بیدارش میکنند،خصوصاً وقتی داره خواب می بینه،میبینی ،متوجه میشی داره خواب می بینه،یهو بیدارش نمیکنی،این نازدانه رو چطور بیدار کردن؟.. 😭
دیشب خوابت رو دیدم
صورتت رو بوسیدم
اما با تازیونه
ناگه از خواب پریدم
جای پنجه به صورت دارم
من کجا خواب راحت دارم
من برا عمه زحمت دارم
هر کجا میومدن سراغ ما،تازیانه،تا نگاه مون به تو می اُفتاد بالای نیزه،تا میگفتیم بابا،بابا با تازیانه می اومدن سراغ م..
عمه می اومد جلو،خودش رو سپر میکرد،اینقده تازیانه ها به بدن،عمه جانم زینب خورده، من دیگه روم نمیشه،تو چشمای عمه ام نگاه کنم.. 😭
▪️این نازدانه رو آقا زین العابدین بغل گرفت،عزیز خواهرم،چرا اینجور بیتابی میکنی،چرا اینجور به سر و صورت میزنی،گفت:
دادش الان اینجا بود،بغلم کرد،بغلش کردم،همین الان بابام پهلوم بود،بی تابی کرد،همه اسرا دور سه ساله جمع شدن،صدای ضجه و گریه بلند شد،به گوش اون ولد الزنای اول و آخر رسید،گفت:
چیه سر و صدا راه انداختن،منو بی خواب کردن؟
گفتن یتیم حسین بی تاب شده،بهانه ی بابا گرفته،میگه من بابامو میخوام..
گفت:خوب باباشو ببرید،سر حسین رو گذاشتن تو یه طبق،وارد خرابه کردن..
▪️همین که چشمش به طبق افتاد،دختری که تا چند لحظه پیش،دست به دیوار می گرفت راه میرفت،از جا پرید،بابامو بذار زمین..
▪️نشت کنار طبق،روپوش رو کنار ز..
بابایی،من الّذی ایتمنی علی صِغَر سنی؟..😭
من الّذی قَطع وَریدک؟..
کی رگ های گلوی تو رو برید بابا؟..😭
یا حسین...
#نشر_لینک_کانال_صدقه_جاریه
به کانال آموزش مداحی واشعار مناسبتی بپیوندید👇
#کانون_مداحان_یاس_کبود_استان_گیلان
1⃣ایتا
https://eitaa.com/yaskabodgilan
2⃣سروش
http://splus.ir/yas_kabod_gilan
#روضه_صبحگاهی
#حضرت_رقیه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
شام غربت سر اومد
تا پدر از در اومد
با سر از نیزه بابا
دیدن دختر اومد
زود رسیدم به پیری بابا
تو لباس اسیری بابا
مُردم از سر به زیری بابا
ای بابای خوب و غریب من
ای خورشید شیب الخضیب من
🔸بچه این جوریه..
حالتش اینجوریه،مخصوصاً وقتی بعد مدتها باباش رو ببینه،تا بابا رو می بینه،شروع میکنه تعریف کردن،بابا کجاها رفتیم،بابا چی ها دیدم..
دیدم بزم شرابُ
از خواب پرید زین العابدین دید هی میزنه به سر و صورت "ناله بزن این شب ها وقتشه"
دیدم بزم شرابُ
می چشیدم عذابُ
کی عزیزم؟
وقتی مردِ غریبه
بست به دستم طنابُ
پر شدم از کبودی بابا
کجا؟
بین چندتا یهودی بابا
خوب شدم اصلاً نبودی بابا
شهر شام و ازدحامُ
تاره چشم کم سوی دخترت
آتیش افتاد بین موی دخترت
دیشب خوابت رو دیدم
صورتت رو بوسیدم
▪️بچه وقتی خوابه،اولاً درست بیدارش میکنند،خصوصاً وقتی داره خواب می بینه،میبینی ،متوجه میشی داره خواب می بینه،یهو بیدارش نمیکنی،این نازدانه رو چطور بیدار کردن؟.. 😭
دیشب خوابت رو دیدم
صورتت رو بوسیدم
اما با تازیونه
ناگه از خواب پریدم
جای پنجه به صورت دارم
من کجا خواب راحت دارم
من برا عمه زحمت دارم
هر کجا میومدن سراغ ما،تازیانه،تا نگاه مون به تو می اُفتاد بالای نیزه،تا میگفتیم بابا،بابا با تازیانه می اومدن سراغ م..
عمه می اومد جلو،خودش رو سپر میکرد،اینقده تازیانه ها به بدن،عمه جانم زینب خورده، من دیگه روم نمیشه،تو چشمای عمه ام نگاه کنم.. 😭
▪️این نازدانه رو آقا زین العابدین بغل گرفت،عزیز خواهرم،چرا اینجور بیتابی میکنی،چرا اینجور به سر و صورت میزنی،گفت:
دادش الان اینجا بود،بغلم کرد،بغلش کردم،همین الان بابام پهلوم بود،بی تابی کرد،همه اسرا دور سه ساله جمع شدن،صدای ضجه و گریه بلند شد،به گوش اون ولد الزنای اول و آخر رسید،گفت:
چیه سر و صدا راه انداختن،منو بی خواب کردن؟
گفتن یتیم حسین بی تاب شده،بهانه ی بابا گرفته،میگه من بابامو میخوام..
گفت:خوب باباشو ببرید،سر حسین رو گذاشتن تو یه طبق،وارد خرابه کردن..
▪️همین که چشمش به طبق افتاد،دختری که تا چند لحظه پیش،دست به دیوار می گرفت راه میرفت،از جا پرید،بابامو بذار زمین..
▪️نشت کنار طبق،روپوش رو کنار ز..
بابایی،من الّذی ایتمنی علی صِغَر سنی؟..😭
من الّذی قَطع وَریدک؟..
کی رگ های گلوی تو رو برید بابا؟..😭
یا حسین...
#نشر_لینک_کانال_صدقه_جاریه
به کانال آموزش مداحی واشعار مناسبتی بپیوندید👇
#کانون_مداحان_یاس_کبود_استان_گیلان
1⃣ایتا
https://eitaa.com/yaskabodgilan
2⃣سروش
http://splus.ir/yas_kabod_gilan