🏴🏴🏴🏴
#روضه شب اول محرم(2)
#مناجات امام زمان (عج)
#روضه دفتری حضرت مسلم بن عقیل(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن ویا رحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ. وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ. اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.
🔸سلام من به تو و بر محرم جدت
🔸سلام من به تو و روضه ی غم جدت
🔸فدای شال سیاهت که پرچم روضه است
🔸دوباره آمده ام زیر پرچم جدت
🔸به زیر چادر زهرا دوباره جمع شدیم
🔸شدیم سینه زن داغ ماتم جدت
🔸چقدر گریه نوشتیم پا به پای لهوف
🔸چقدر روضه کنار مُقرَّم جدت
🔸قسم به گریه ی هر شام و اشک هر صبحت
🔸که اشک گریه کنان است، مرهم جدت
🔸خدا کند که بمیرم غروب عاشورا
🔸میان ذکر مصیبات اعظم جدت
🔸هزار بار نوشتیم روضه را، هر بار
🔸رسیده ایم به آن جسمِ درهم جدت
🔸رسیده ایم به دست بدون انگشتر
🔸رسیده ایم به آن پیکر کم جدت
🔸بیا به مجلس روضه به خاطر عباس
🔸بیا به حق همان قامت خم جدت
صلی عَلَيْكَ يَا مُسْلِمَ بْنَ عَقِيلِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ
🔸جان ختم المرسلین در کوفه جا دارد، ندارد
🔸بهتر از روح المین در کوفه جا دارد، ندارد
🔸افسر جانباز حق در کوفه سر گردان و بی کس
🔸نائب سلطان حق در کوفه جا دارد، ندارد
🔸مسلم بی خانمان در کوچه می گردد امشب
🔸یک جهان ایمان و دین در کوفه جا دارد، ندارد
🔸آسمان کوفه امشب گریه کن بر حال مسلم
🔸اختر قرآن ببین در کوفه جا دارد، ندارد
🔸امتحان حق نگر از مسلمانان و مسلم
🔸مسلم است ای مسلمی در کوفه جا دارد،ندارد
.⬅️شب اول محرمه بریم در خونه مسلم بن عقیل انشاءالله حاجت روا بشید روضه حضرت مسلم بخونم همه اموات فیض ببرند
نمیدونم تا حالا تو یه شهری غریب بودید یانه...
تا حالا براتون اتفاق افتاده تو یه شهری...
بی کس و تنها باشید...
احساس غربت کنید...
خیلی سخته.
اما...
میخام بگم اگر هم تو شهری غریب بودید شاید دیگه دشمن نداشتید...
قربون غریبیت برم آقا یا مسلم بن عقیل...
تنها و غریب در کوچه های شهر کوفه...
اومد کنار یک خونه ای ایستاد... تکیه داد به دیوار غریبی...
یه پیره زنی در رو باز کرد.. صدازد.. آقا...چرا اینجا ایستادید؟
مگه خبر ندارید شهر امنیت نداره...
اول آقا مسلم بن عقیل صدا زد... خانوم... میشه برام آبی بیاری...
(قربون لبهای تشنه ات برم اقاجانم)
این پیرزن رفت و برا آقا آب آورد...
وقتی حضرت آب رو نوشیدند...
دوباره این پیر زن صدا زد...
آقا این روزها شهر امنیت نداره...
برای چی هنوز ایستادید...
یه دفعه آقا مسلم بن عقیل فرمودند...
کجا برم...
من تو این شهر خونه ای ندارم..
من توی این شهر غریبم...
پیر زن به سیمای نورانی اقا مسلم بن عقیل نگاهی کرد..
عرضه داشت... آقا جان... مگه شما کی هستید..حضرت فرمودند
من مسلم بن عقیلم...
سفیر ابی عبد الله ام...
تا پیر زن فهمید این آقا فرستاده ی حسینه.
صدا زد... آقا.
جانم به فدای شما...
این خانه... خانه ی شماست... منم کنیز شمام.
ای کاش مردم کوفه.. به اندازه این پیر زن معرفت میداشتند...هرطوری بود
نانجیبها خبردار شدند... نزدیکی های صبح خونه پیرزن رو محاصره کردند
مسلم از خانه بیرون اومد... جنگ نمایانی کرد.
خیلی از این نانجیبها رو به درک واصل کرد.
اما بالاخره آقا رو با مکر و حیله گرفتار کردند...بردن بالای دارالاماره
حالا میخواهی گریه کنی بسم الله.
مردم کوفه دارن نگاه میکنند.هرکسی یه حرفی میزنه.یکی میگه حتما آقا را آزاد میکنن...یکی میگه نه
دیگه آقا رو به شهادت میرسونند..
همه دارن نگاه میکنند.
یه دفعه دیدن سر از تن آقا جدا کردند...
ای وای... ای وای..
غریبانه... بدن بی جان مسلم را...
از بالای دارالإماره به زمین انداختند...
یاصاحب الزمان.
میخوام بگم اینجا...
سر از تن آقا مسلم بن عقیل جدا کردن...
بدن نازنینش رو غریبانه از بالای بام به زمین انداختند.......اما
دیگه زن و بچه مسلم نبودن ببینن..
دیگه دختر بچه اش نبود ببینه.
بمیرم... برات حسین.... جلوچشمان زینب
جلو چشمان بچه های حسین.. صدا زدند.
اسبهاتون رو نعل تازه بزنید...
آنقدر بر روی بدن عزیز زهرا...
اسب دواندند..
تمام استخوان ها شکست...
یک جای سالمی دربدن ابی عبدالله نبود نبود
حسین آرام جانم..حسین روح روانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
#نشر_لینک_کانال_صدقه_جاریه
به کانال مداحی و اشعار مناسبتی بپیوندید👇
✅کانون مداحان یاس کبود استان گیلان
1⃣ایتا
https://eitaa.com/yaskabodgilan
2⃣سروش
http://splus.ir/yas_kabod_gilan
3⃣واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DkIXskZaYx7AhPtvJmbk3
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#شب چهارم محرم
#مناجات امام زمان (عج)
#روضه دفتری طفلان حضرت زینب سلام الله
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
اول مجلس دعای سلامتی امام زمان(عج)را باهم زمزمه می کنیم
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یا صاحب الزمان
🔸یابن الحسن، فدای تو و شال ماتمت
🔸قسمت نشد که من بشوم یار و همدمت
🔸ماه عزا رسیده ولی ای غریب شهر
🔸یک شیعه نیست مستمع خیمه ی غمت
🔸ای روضه خوان ِصبح و مسای تمام سال
🔸با گریه سر شده شب و روز مُحرّمت
🔸آقا دوباره روضه ی اولاد زینب است
🔸خرج دو یاس او شده اشک دمادمت
🔸زینب رسید نزد برادر به ناله گفت :
🔸این دو کبوترم به فدای قد ِ خَمت
🔸بگذار تا شهادت این لاله های من
🔸باشد نشان عزّت من زیر پرچمت
🔸در خیمه می روم که نبینم در این زمین
🔸وقت شهادت دو گلم ، ناله ی دمت
🔸شکر خدا شهید شدند و ندیده اند
🔸درد اسارت من و آل مکرّمت
🔸در داغ اکبرت شده موی سرت سپید
🔸من هم شدم شریک، در این داغ اعظمت
⬅️امشب، شبِ چهارم محرمه ای کسانی که گفتی حاجت داری مریض داری گرفتاری جون داری زینب شب بچه های بی بیاست .. ان شاءالله نباشه کسی بعد از این روضه دست خالی برگرده حاجت تو از بی بی زینب بخوا بگو.. بی بی جان .. به حق دو تا آقازادهی غریبت یه نگاه امشب به ما بنداز ..
اومد دست بچه هارو گرفت، عون و محمد رو آورد مقابل ابی عبدالله .. مادرای شهدای ما از این مادر یاد گرفتن .. خودش تن بچه ها کفن کرده .. موها رو شانه زده .. مرتب این دو تا بچه رو آورد جلوی دایی داره التماس میکنه .. (از قبل بهشون گفته) بچه ها من میدونم داداشم بهتون اجازه نمیده .. اما یه اسم رمز هست اگر خواستید از دایی اجازه بگیرید اون لحظه که کار گره خورده، بگید دایی جان به حقِ مادرت زهرا .. گفت حسین : *
🔻رو سفیدم میکنند و فخر مادر میشوند
🔻نوجوانهایم سپرهای برادر میشوند
🔻این پسرها پیشکش های منو عبداللهاند
🔻صحبت جنگ و جدل باشد قلندر میشوند
رجزها خوندن این دو آقازاده .. امیری حسین و نعم الامیری ..
🔸آینه انگار پیش مرتضی بگذاشتند
🔸هیبت جنگی که میگیرند حیدر میشوند
🔸دست بر شمیر میگیرند طوفان میکنند
🔸یک تنه قطعاً حریف چند لشکر میشوند
⏪بچههای منو دست کم نگیر داداش ..
خون قتالالعرب جاریاست در رگهایشان
قابض الارواح کوفی هایِ کافر میشوند
بوی زهرا میدهد پهلوی آقازاده ها
چونکه با یک واسطه فرزند کوثر میشوند
*من خواهشم اینه مخصوصاً خانومایِ در محفل امشب خیلی باید حق و ادا کنن .. آخه تنها شهدایی بودن که این مادر از خیمه بیرون نیومد .. هر کدوم از شهدا رو زمین میفتادن عمهی سادات تو بعضی جاها نوشتن جلوتر از ابی عبدالله میرسید بالای سر کشته ها .. اما حالا تو خیمه نشسته داره گریه میکنه .. اما از خیمه بیرون نیومد ..
🔸زیر نیزه یاد غم های مدینه میکند
🔸گریه کن های جوان مرگی مادر میشوند
🔸هرچه باشد هر دو خواهرزادههای محسنن
🔸منتقم های شهید ضربهی در میشوند
🔸اکبر تو ارباً ارباً شد ولی شکر خدا
🔸دستگل هایم پس از او زود پرپر میشوند
⏪گفت داداش بذار برن این بچه ها .. اینا طاقت ندارن ببینن دستای مادرشونُ بستن .. اینا طاقت ندارن ببینن تو شام منو سنگ میزنن ..*
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
#نشر_لینک_کانال_صدقه_جاریه
به کانال مداحی و اشعار مناسبتی بپیوندید👇
✅کانون مداحان یاس کبود استان گیلان
1⃣ایتا
https://eitaa.com/yaskabodgilan
2⃣سروش
http://splus.ir/yas_kabod_gilan
3⃣واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DkIXskZaYx7AhPtvJmbk3
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#روضه عرفه
#مناجات امام زمان(عج)
#روضه حضرت اباالفضل(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن ویا رحیم
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.
♦️ما همانیم که از عشق تو غفلت کردیم
♦️با همه آدمیان غیر تو خلوت کردیم
♦️جای خالیِ تو را هیچکس احساس نکرد
♦️به گمانم که به دوری تو عادت کردیم
♦️سال ها می گذرد، منتظری برگردیم !!
♦️پس مشخص شده ماییم که غیبت کردیم
♦️نمک سفره ی تان را همه خوردیم ولی
♦️با گناهان، به همین سفره خیانت کردیم
♦️جمکران هم که رسیدیم ،به جای ندبه
♦️فقط از حاجت خود پیش تو صحبت کردیم
♦️دلمان از همه ی مردم عالم که گرفت
♦️گریه کردیم و سپس سجده به تربت کردیم
⬅️چقدر دلمون میخواست این عرفه ای کربلا باشیم، بخدا کربلا عرفه یه حالِ دیگه است، عرفه کربلا دیدنی است.اما
حسین جان! اگه کربلا نیستم امروز، اما اینجارو برات کربلا میکنم..اما
اونایی که عرفات روضه می خونن، هر جا اباالفضلی شد روضه شون، آقا امام زمان سر زده بهشون، آقاجان! امروز به ما سر نمی زنی؟ می خوام روضه عموتون عباس رو بخونیم.
روز عاشورا وقتی صدای غربت ابی عبدالله بلند شد.
ابالفضل العباس سریع خودش رو رسوند کنار برادر..
صدازد آقا جانم...
قَدْ ضَاقَ صَدْرِي
دیگه سینه ام تنگ شده.
دیگه طاقت ندارم صدای غربتت رو بشنوم..
اجازه میدان بده .
ابی عبدالله فرمودند.. برادرم.
يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي
تو علمدار منی .
تو پرچمدار منی
عباسم میخای بری برادرت رو تنها بگذاری.
تمام دلخوشی بچه ها تویی عباسم.
این بچه ها میان نگاه میکنند میبینند
هنوز خیمه عباس برپاست خوشحال میشند
میخواهی بری اول برا بچه ها آب بیار عباسم.
صدا زد سمعا و طاعتا مولای.
عباس علمدار مشک و گرفت.
حرکت کرد.
اما دید صدای غربت بچه های حسین بلنده
هی بچها میگن االعطش العطش
خدا ميدونه چه کرد صدا العطش بچه ها با دل عباس.
رفت به سمت شریعه ی فرات.
دیدن مشک رو پر از آب کرد
دست برد زیر آب.
میخواد آب بنوشه اما.
ذَكَرَ عَطَش الحسين و اهل بيته
یادش اومد از لب تشنه ی حسین.
یادش اومد از لب تشنه علی اصغر یادش اومد از لبان تشنه بچه های ابی عبدالله.
آی عباس تو میخای آب بنوشی...
درحالیکه بچه های حسین توی خیمه ها تشنه اند.
صداشون به ناله بلنده
هی میگن العطش.
برگشت به سمت خیمه ها.
یه نانجیبی خدا لعنتش کنه.
دست راست حضرت رو قطع کرد.
صدا زد.
بخدا اگه دست راستم رو قطع کنید من از دینم دست برنمیدارم.
یه نانجیبی هم دست چپ آقا رو قطع کرد.
(یارب مکن امید کسی را تو ناامید)
همه ی امید اباالفضل اینه آب رو به خیمه ها برسونه.
چهار هزار نفر کمان دار دور آقا رو گرفتند...
هرکسی تیری از کمان رها میکنه...
یک تیر آمد و به مشک اصابت کرد
آب روی زمین ریخت..
یا زهراا ... همین جا بود که دیگه امید اباالفضل نا امید شد...
آقا جانم ابالفضل ....اینام امشب به یه امیدی اومدن درخونه ی شما آقا.
متحیر ایستاد.
دیگه دست دربدن نداره.
آب هم نداره.
با چه رویی برگرده به سمت خیمه ها..
در همون حالت تیری آمد و به چشم مبارک.
ای وای... ای وای..
هرچی سر رو حرکت داد این تیر از چشم بیرون نیومد.
سر رو خم کرد.
نانجیب... آنچنان با عمود آهنین بر فرق ابالفضل زد
صدای ناله اش بلند شد
(یا اخا ادرک اخاک)
برادر حسین به فریادم برس
یاصاحب الزمان منو ببخشید آقا.
هر کسی از بلندی بر زمین میخوره.
اول کاری که میکنه دستانش را سپر میکنه
عباس که دست در بدن نداشت.
بمیرم باصورت به زمین افتاد
تا صدای ابالفضل رو ابی عبدالله شنید
خودش رو سریع رساند کنار برادر.
خدایا چکار کردن با برادرم.
اومد کنار بدن عباسش نشست.
صدا زد
🔸گر نخیزی تو زجا کار حسین سخت تر است
برادرم عباسم پاشو ببین دیگه تنها شدم
🔸نگران حرمم آبرویم در خطر است
آی برادر خوبم
بلند شو ببین بچه ها بهونه ی آب گرفتند
نه... میگن دیگه آب هم نمیخواهیم.
بگید عموجانمون عباس برگرده.
🔸قامت خم شده را هر که ببیند گوید
برادر ببین دیگه قدم خمیده.
🔸بی علمدار شده دست حسین بر کمر است
نگاه کرد به بدن عباسش.
دید دستهای برادر رو قطع کردن.
تیر به چشم عباسش زدند
عمود آهنین به فرقش زدند.
بدن رو قطعه قطعه کردند.
طاقت نیاورد.
دستهاش رو گذاشت روی کمر.
صدا زد.
اَلآن اِنْکَسَر ظهری، وَقَلَّتْ حیلتی ، وَشَمَتَ بی عدوّی
الان کمرم رو شکستند.
بلند شو عباسم ببین دشمن داره به من میخنده.
🔸تا تو بودی خیمه ها آرام بود
🔸دشمنم در کربلا ناکام بود
🔸تا تو بودی خیمه ها پاینده بود
🔸اصغر ششماهه ی من زنده بود
🔸تا تو رفتی چهره ها نیلی شدند
🔸دستها آماده سیلی شدند
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
#نشر_لینک_کانال_صدقه_جاریه
به کانال مداحی و اشعار مناسبتی بپیوندید👇
✅کانون مداحان یاس کبود استان گیلان
1⃣ایتا
https://eitaa.com/yaskabodgilan
محرم۱۴۰۴
#روضه شب نهم محرم
#مناجات امام زمان عج
#روضه دفتری حضرت ابوالفضل علیهالسلام
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ سَلَّمَ السَّلامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ مَغْفِرَتُهُ وَ رِضْوَانُهُ وَ عَلَى رُوحِكَ وَ بَدَنِكَ
🔸بیا یا بـــن الحسن جانم فدایت
🔸تمــــــام زندگی باشد برایت
🔸بیا یا بـن الحسن دردم دوا کن
🔸مرا با دیدنت حاجت روا کن
🔸بیا یا بن الحسن دورت بگردم
🔸بیا تــا دست خالی بر نگردم
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یا صاحب الزمان.
🔸ازدوچشم یاس می خوانم بیا
🔸شعری از احساس می خوانم بیا
🔸نیستم لایق به دیدارت ولی
🔸روضه عباس می خوانم بیا
⬅️شب نهم محرمه بریم درخونه حضرت عباس علیه السلام بگید اقا
امشب اومدیم درخونه شما آقای من
مسیحی ها میان درخونتون دست
خالی ردشون نمی کنی آقا..
ما که یه عمره گدای درخونه شمائیم
میشه یک نگاهی هم به مجلس ما کنید آقا .به امیدی اومدیم
خیلی ها مریض دارند گرفتارند حاجت دارند
روزعاشورا وقتی صدای غربت ابی عبدالله بلند شد
اباالفضل عباس سریع خودش رو رسوند کنار برادر
صدا زد اقا جانم دیگه سینه ام تنگ شده یعنی بیشتر طاقت ندارم غربت شما رو ببینم .دیگه طاقت ندارم صدای غربتت رو بشنوم
اجازه میدان بده ابی عبدالله فرمودند برادرم تو علمدار منی توپرچمدار منی
عباسم برادر عزیزم میخای بری برادرت روتنها بگذاری
تمام دلخوشی بچهها توی عباسم
این بچه ها میان نگاه می کنند میبیند هنوز خیمه عباس برپاست خوشحال میشند.می خواهی بری اول برا بچه ها آب بیار عباسم
صدا زد سمعا وطاعتا مولای
عباس علمدار مشک وگرفت حرکت کرد
اما دید صدای غربت بچههای حسین بلنده هی بچهها میگن العطش .العطش
خدا میدونه چه کرد صدا العطش بچهها با دل عباس
رفت سمت شریعه ی فرات دیدن مشک رو پر آب کرد دست برد زیر آب
میخواد آب بنوشه اما
یادش اومد ازلب تشنه ی حسین
یادش اومد ازلب تشنه علی اصغر یادش اومد ازلبان تشنه بچههای ابی عبدالله
ای عباس تومیخای آب بنوشی در
حالیکه بچههای حسین توی خیمهها
تشنه اند
صداشون به ناله بلنده.
هی میگن العطش
برگشت سمت خیمهها ..
یک نانجیبی خدا لعنتش کنه دست راست حضرت روقطع کرد.
صدا زد به خدا اگه دست راستم روقطع کنید من از دینم دست بر نمی دارم یه نانجیبی هم دست چپ آقا روقطع کرد
( یارب مکن امید کسی را تو نا امید)
همه ی امید اباالفضل آینه آب روبه خیمهها برسونه
🔸ای مشک تولااقل وفاداری کن
🔸من دست ندارم تو مرا یاری کن
🔸من وعده آب توبه اصغردادم
🔸یک جرعه برای او نگهداری کن
⏪چهار هزار نفرکماندار دور اقارو گرفتند
هرکسی تیری ازکمان رها میکنه
یک تیر آمد و به مشک اصابت کرد
آب روی زمین ریخت..
یا زهرا..همین جا بود که دیگه امید اباالفضل ناامید شد.
آقا جانم اباالفضل اینام امشب به یه امیدی اومدن درخونتون ی شما آقا
متحیر ایستاد..
دیگه دست دربدن ندارد آب هم ندارد
با چه رویی برگرده به سمت خیمهها
درهمین حالت تیری آمد و به چشم مبارک. ای وای ای وای
هرچه سرروحرکت داد این تیراز چشم بیرون نیومد سرروخم کرد
نانجیب آن چنان با عمود آهنین برفرق اباالفضل زد ..صدای ناله اش بلند شد
(یا اخا ادرک اخاک)
برادر حسین به فریادم برس
یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا
هرکسی از بلندی بر زمین میخوره
اول کاری که میکنه دستانش را سپر میکنه عباس که دست دربدن نداشت
بمیرم باصورت به زمین افتاد
تا صدای اباالفضل رو آبی عبدالله شنید خودش روسریع رساند کنار بدن برادر
خدایا چکار کردن با برادرم
اومد کنار بدن عباسش نشست
صدا زد
🔻گرنخیزی توزجا کار حسین سخت تراست
🔻نگران حرمم آبرویم درخطر است
ای برادر خوبم
بلند شو ببین بچهها بهونه ی آب گرفتند .نه.میگن دیگه آب هم نمی خواهیم بگید عموجانمون عباس برگرده
قامت خم شده را هر که ببیند گوید
بی علمدار شده دست حسین برکمراست
نگاه کرد بدن عباسش
دید دستهای برادر روقطع کردن..تیر به چشم عباس زدند عمود آهنین به فرقش زدند بدن روقطعه قطعه کردند
طاقت نیاورد دستهاش رو گذاشت روی کمر..صدا زد
«الان انکسر ظَهری و قلت حیلتی»
الآن کمرم رو شکستند
بلند شو عباسم ببین دشمن داره به من میخنده
🔸تا تو بودی خیمهها آرام بود
🔸دشمنم درکربلا ناکام بود
🔸تا تو بودی خیمهها پاینده بود
🔸اصغر ششماهه من زنده بود
🔸تا تو رفتی چهره ها نیلی شده
🔸دستها آماده سیلی شده
حسین ...
#نشر_لینک_کانال_صدقه_جاریه
✅کانون مداحان یاس کبود استان گیلان
https://eitaa.com/yaskabodgilan
.
#مناجات
#پیشواز_محرم
گریه بر داغ حسین رزق شب جمعه ی ماست
مجلس روضه یقینا حرم کرب و بلاست
راه کوتاه کنیم و ز غمش آه کشیم
دستِ سینه زنِ دلسوخته در دست خداست
جای العفو سحرها همه گفتیم حسین
بهترین توبه ی ما بردنِ نام آقاست
همه دلواپس شبهای محرم هستیم
رزق شبهای محرم همگی دست رضاست
هر شب جمعه صدایی ز حرم می آید
صاحب ناله به گیسوی پریشان زهراست
تن بی سر شده را در بغلش میگیرد
میزند ناله بُنَیَ سرِ تو نیست کجاست
پیش چشمان خودم پیروهنت را بردند
تن عریان شده بی غسل و کفن در صحراست
دردم این است که با آبرویت بازی شد
پسر با ادبم جسم تو بر خاک رهاست
🔸انتظار و #پیشواز ماه محرم
#روضه_گودال #امام_حسین
#حاج_منصور_ارضی 1404
#نشر_لینک_کانال_صدقه_جاریه
به کانال مداحی و اشعار مناسبتی بپیوندید👇
✅کانون مداحان یاس کبود استان گیلان
1⃣ایتا
https://eitaa.com/yaskabodgilan
2⃣سروش
http://splus.ir/yas_kabod_gilan
3⃣واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DkIXskZaYx7AhPtvJmbk3
.
#مناجات
با قطره قطره خون، هوادار تو هستم
تا آخرین لحظه گرفتار تو هستم
این زندگانی را بدهکار تو هستم
در کربلا باشم، علمدار تو هستم
من نخلم و ترسی ز داسم نیست هرگز
از فتنۀ کوفه هراسم نیست هرگز
از پا نیفتم، گرچه غرق دردم آقا
جان سپاهی را به لب آوردم آقا
هر کار از دستم برآمد کردم آقا
بر هم نریزم کوفه را، نامردم آقا
سینه سپر، مرد نبرد هر بلایم
من از برادر زادههای مرتضایم
کوفه به جای عهد و پیمان، جنگ دارد
کوفه هزاران خدعه و نیرنگ دارد
ساز و دف و تنبور و ساز و چنگ دارد
قد تمام کاروانت سنگ دارد
خونم به جوش آمد، ولی دستم به بند است
دیشب شنیدم قیمت خلخال چند است؟
تنها بیا بی ماه و خورشید و ستاره
تنها بیا بی اکبر و بی شیرخواره
آقا زبانم لال دختر! گوشواره!
ظهر دهم، چادر! لباس پاره پاره!
از من که گفتن بود، تیغ تیز دارند
شرمندهام، خیلی نگاه هیز دارند
از خیر اهل کوفه بگذر، جان زهرا
یا رحم کن بر حال خواهر، جان زهرا
آقا قسم دادم تو را بر جان زهرا
انگشترت را در بیاور، جان زهرا
ای وای بر انگشتر و ای وای، انگشت
خنجر نبرد از جلو، ای وای از پشت
#علیرضا_وفایی ✍
#نشر_لینک_کانال_صدقه_جاریه
به کانال مداحی و اشعار مناسبتی بپیوندید👇
✅کانون مداحان یاس کبود استان گیلان
1⃣ایتا
https://eitaa.com/yaskabodgilan
2⃣سروش
http://splus.ir/yas_kabod_gilan
3⃣واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DkIXskZaYx7AhPtvJmbk3
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#روضه عرفه
#مناجات امام زمان(عج)
#روضه دفتری حضرت اباالفضل(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن ویا رحیم
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.
♦️ما همانیم که از عشق تو غفلت کردیم
♦️با همه آدمیان غیر تو خلوت کردیم
♦️جای خالیِ تو را هیچکس احساس نکرد
♦️به گمانم که به دوری تو عادت کردیم
♦️سال ها می گذرد، منتظری برگردیم !!
♦️پس مشخص شده ماییم که غیبت کردیم
♦️نمک سفره ی تان را همه خوردیم ولی
♦️با گناهان، به همین سفره خیانت کردیم
♦️جمکران هم که رسیدیم ،به جای ندبه
♦️فقط از حاجت خود پیش تو صحبت کردیم
♦️دلمان از همه ی مردم عالم که گرفت
♦️گریه کردیم و سپس سجده به تربت کردیم
⬅️چقدر دلمون میخواست این عرفه ای کربلا باشیم، بخدا کربلا عرفه یه حالِ دیگه است، عرفه کربلا دیدنی است.اما
حسین جان! اگه کربلا نیستم امروز، اما اینجارو برات کربلا میکنم..اما
اونایی که عرفات روضه می خونن، هر جا اباالفضلی شد روضه شون، آقا امام زمان سر زده بهشون، آقاجان! امروز به ما سر نمی زنی؟ می خوام روضه عموتون عباس رو بخونیم.
روز عاشورا وقتی صدای غربت ابی عبدالله بلند شد.
ابالفضل العباس سریع خودش رو رسوند کنار برادر..
صدازد آقا جانم...
قَدْ ضَاقَ صَدْرِي
دیگه سینه ام تنگ شده.
دیگه طاقت ندارم صدای غربتت رو بشنوم..
اجازه میدان بده .
ابی عبدالله فرمودند.. برادرم.
يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي
تو علمدار منی .
تو پرچمدار منی
عباسم میخای بری برادرت رو تنها بگذاری.
تمام دلخوشی بچه ها تویی عباسم.
این بچه ها میان نگاه میکنند میبینند
هنوز خیمه عباس برپاست خوشحال میشند
میخواهی بری اول برا بچه ها آب بیار عباسم.
صدا زد سمعا و طاعتا مولای.
عباس علمدار مشک و گرفت.
حرکت کرد.
اما دید صدای غربت بچه های حسین بلنده
هی بچها میگن االعطش العطش
خدا ميدونه چه کرد صدا العطش بچه ها با دل عباس.
رفت به سمت شریعه ی فرات.
دیدن مشک رو پر از آب کرد
دست برد زیر آب.
میخواد آب بنوشه اما.
ذَكَرَ عَطَش الحسين و اهل بيته
یادش اومد از لب تشنه ی حسین.
یادش اومد از لب تشنه علی اصغر یادش اومد از لبان تشنه بچه های ابی عبدالله.
آی عباس تو میخای آب بنوشی...
درحالیکه بچه های حسین توی خیمه ها تشنه اند.
صداشون به ناله بلنده
هی میگن العطش.
برگشت به سمت خیمه ها.
یه نانجیبی خدا لعنتش کنه.
دست راست حضرت رو قطع کرد.
صدا زد.
بخدا اگه دست راستم رو قطع کنید من از دینم دست برنمیدارم.
یه نانجیبی هم دست چپ آقا رو قطع کرد.
(یارب مکن امید کسی را تو ناامید)
همه ی امید اباالفضل اینه آب رو به خیمه ها برسونه.
چهار هزار نفر کمان دار دور آقا رو گرفتند...
هرکسی تیری از کمان رها میکنه...
یک تیر آمد و به مشک اصابت کرد
آب روی زمین ریخت..
یا زهراا ... همین جا بود که دیگه امید اباالفضل نا امید شد...
آقا جانم ابالفضل ....اینام امشب به یه امیدی اومدن درخونه ی شما آقا.
متحیر ایستاد.
دیگه دست دربدن نداره.
آب هم نداره.
با چه رویی برگرده به سمت خیمه ها..
در همون حالت تیری آمد و به چشم مبارک.
ای وای... ای وای..
هرچی سر رو حرکت داد این تیر از چشم بیرون نیومد.
سر رو خم کرد.
نانجیب... آنچنان با عمود آهنین بر فرق ابالفضل زد
صدای ناله اش بلند شد
(یا اخا ادرک اخاک)
برادر حسین به فریادم برس
یاصاحب الزمان منو ببخشید آقا.
هر کسی از بلندی بر زمین میخوره.
اول کاری که میکنه دستانش را سپر میکنه
عباس که دست در بدن نداشت.
بمیرم باصورت به زمین افتاد
تا صدای ابالفضل رو ابی عبدالله شنید
خودش رو سریع رساند کنار برادر.
خدایا چکار کردن با برادرم.
اومد کنار بدن عباسش نشست.
صدا زد
🔸گر نخیزی تو زجا کار حسین سخت تر است
برادرم عباسم پاشو ببین دیگه تنها شدم
🔸نگران حرمم آبرویم در خطر است
آی برادر خوبم
بلند شو ببین بچه ها بهونه ی آب گرفتند
نه... میگن دیگه آب هم نمیخواهیم.
بگید عموجانمون عباس برگرده.
🔸قامت خم شده را هر که ببیند گوید
برادر ببین دیگه قدم خمیده.
🔸بی علمدار شده دست حسین بر کمر است
نگاه کرد به بدن عباسش.
دید دستهای برادر رو قطع کردن.
تیر به چشم عباسش زدند
عمود آهنین به فرقش زدند.
بدن رو قطعه قطعه کردند.
طاقت نیاورد.
دستهاش رو گذاشت روی کمر.
صدا زد.
اَلآن اِنْکَسَر ظهری، وَقَلَّتْ حیلتی ، وَشَمَتَ بی عدوّی
الان کمرم رو شکستند.
بلند شو عباسم ببین دشمن داره به من میخنده.
🔸تا تو بودی خیمه ها آرام بود
🔸دشمنم در کربلا ناکام بود
🔸تا تو بودی خیمه ها پاینده بود
🔸اصغر ششماهه ی من زنده بود
🔸تا تو رفتی چهره ها نیلی شدند
🔸دستها آماده سیلی شدند
#نشر_لینک_کانال_صدقه_جاریه
✅کانون مداحان یاس کبود استان گیلان
1⃣ایتا
https://eitaa.com/yaskabodgilan
2⃣سروش
http://splus.ir/yas_kabod_gilan
3⃣واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DkIXskZaYx7AhPtvJmbk3
#مناجات
#امام_زمان
#محرم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ای واسط فیض دو سرا، آجَرَکَالله
وی حجّت حق، صاحب عزا، آجرکالله
با نالهی زهراست عجین سوز صدایت
همنالهی اُمّالنُّجَبا، آجرکالله
دریاب مرا در غم سالار شهیدان
ای منتقم خون خدا، آجرکالله
اذنی بده تا گریهکن جدّ تو باشم
هرجا که شود روضه بهپا، آجرکالله
ما روضه گرفتیم قدمرنجه نمایی
تا جلوه کنی بر دل ما، آجرکالله
ما هرچه که داریم از آن گوشهی چشم است
تو روی مگردان ز گدا، آجرکالله
راضی به رضای تو شدن خیر و فلاح است
کی میشوی از شیعه رضا؟ آجرکالله
با اشک بشوئیم دل از زنگ معاصی
باشیم سرِ خوان ولا، آجرکالله
ای بانی هرسالهی روضه! مددی تا
در روضه بیابیم تو را، آجرکالله
بر عاشق جاماندهی ارباب عطا کن
یک تذکرهی کرب و بلا، آجرکالله
شاعر: احسان محسنی فر
#نشر_لینک_کانال_صدقه_جاریه
به کانال مداحی و اشعار مناسبتی بپیوندید👇
✅کانون مداحان یاس کبود استان گیلان
1⃣ایتا
https://eitaa.com/yaskabodgilan
2⃣سروش
http://splus.ir/yas_kabod_gilan
4_5922617523018137957.mp3
زمان:
حجم:
1.77M
#شب_حضرت_قاسم (ع)
#مناجات_امام_زمان (علیه السلام)
#مناجات
🔸ای داغدار اصلی این روضه ها بیا
🔸صاحب عزای ماتم کرب و بلا بیا
صاحب عزا کجایی...
یا بن الحسن...
🔸تنها امید خلق جهان یابن فاطمه
🔸ای منتهای آرزوی اولیاء بیا
ای آقایی که آمدنت آرزوی همه عالمه...
آرزوی همه اولیاء خداست...
امام صادق فرمودند:
لَوْ أَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَیامَ حَیاتِی
(منبع: الغیبة النعمانی، ص 246)
اگه پسرم مهدی رو درک کنم تمام عمرم بهش خدمت میکنم...
ولی امام صادق این تعبیر رو داره...
من چی بگم آقا...
🔸بالا گرفته ایم برایت دو دست را
🔸ای مرد مستجاب قنوت و دعا بیا
کی میای آقای خوبم...
میترسم اون روزی که شما میای...
دیگه من زنده نباشم...
زیر خاکها باشم...
🔸هفته به هفته می گذرد با خیال تو
🔸پس لا اقل به حرمت خون خدا بیا
آقا جانم... امام زمان...
امشبم اومدیم خدا رو به ابی عبدالله قسم بدیم...
فرج شما رو نزدیک کنه
یا صاحب الزمان...
#نشر_لینک_کانال_صدقه_جاریه
به کانال آموزش مداحی واشعار مناسبتی بپیوندید👇
#کانون_مداحان_یاس_کبود_استان_گیلان
1⃣ایتا
https://eitaa.com/yaskabodgilan
2⃣سروش
http://splus.ir/yas_kabod_gilan
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#محرم 1404
#شب هشتم محرم
#مناجات امام زمان( عج)
#روضه حضرت علی اکبر علیه السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
🔸ای دادخواه عترت و قرآن بیا بیا
🔸وی زخم دین به تیغ تو درمان بیا بیا
🔸از زخم هر شهید ندا میشود بلند
🔸کای التیام زخم شهیدان! بیا بیا...
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یا صاحب الزمان..
⬅️اجرومزده همه شما برادران و خواهران عزاداربا آقا امام حسین علیه السلام انشاالله به آبروی جوانش علی اکبر حاجت روا بشید شب هشتم محرمه این ایام هم دارد تمام میشه معلوم نیست تا سال آینده ومحرم دیگری زنده باشیم خیلی ها سالهای گذشته در این مجلس ومحفل شرکت داشتند که اسیر خاک شده اند انشاالله روحشان ازاین مجلس ومحفل فیض ببرند
حسین جان شب علی اکبرِ امشب .. میگن همه کارایِ پدر دست پسر بزرگه .. میدونی چقدر علی اکبر مودب بود مقابل باباش؟ آی جوونایی که امشب گرۀ دلتون باز نشد زود نیت کنید بگید ما امشب میریم دستُ پای باباهامونُ می بوسیم بزار بابات تعجب کنه بگه چرا اینجوری میکنی بگو اخه رفتم فهمیدم اقام علی اکبر دوست داره پسر نوکر باباش باشه منم میخوام نوکرت باشم .. بگو اگه بابا من باهات بلند حرف زدم منو ببخش بابا ....عزادران
علی اکبر آمد خدمت بابا اذن میدان گرفت امام حسین یک نگاه به علی اکبر کردبا دست خود بر آو زره جنگ پوشانیدند زنهای حرم آمدند دور علی اکبر راگرفتند مثل پروانه دور علی اکبر می چرخاند اشک از چشمان همه سرازیر شده آبی عبدالله جلو آمد فرمود دامن علی اکبر را رها کنید علی اکبر قدری که حرکت کرد اشک از چشمان ابا عبدالله برمحاسن شریفش جاری شد عرض کرد
خدا شاهد باش رفت به طرف این قوم.. جوانی که شبیه ترین مردم به رسول تو بود، هر وقت مشتاق نگاه پیغمبر میشدیم، نگاه به چهره علی می کردیم ..
هروقت امام حسین با اهل بیت یاد پیغمبر می کردند نگاه به علی اکبر می کردند وقتی امام حسین دلشان برای صوت قرآن پیغمبر تنگ می شد می فرمود علی برایم قرآن بخوان حالا علی اکبر از کنار بابا سوی میدان می رود همین که روانه میدان شد دستها رابه محاسنش گرفت قدری پیاده دنبال علی اکبر رفت
پشت سر علی قرآن خواند
رفت به سمت میدان..
یا صاحب الزمان..
جنگ نمایانی کرد..
خیلی از این نانجیبا رو به درک واصل کرد..برگشت صدا زد بابا
بابا دارم از تشنگی میمیرم.
ابی عبدالله به گریه افتاد..
فرمود عزیز دلم..
علی جان طاقت بیار بابا..
خیلی زود به دست جدت رسول خدا سیراب میشی..برگشت به سمت میدان
طولی نکشید.. صدای ناله اش بلند شد
یا ابتاه.. بابا به دادم برس
افتاد روی اسب..
بعضی مقاتل نوشتند..
مرکب به جای اینکه علی رو به خیمه ها برگردونه.. رفت وسط لشکر دشمن.
چه کردند با علی اکبر..
حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله..
انشاالله داغ جوان نبینی
دور تا دور علی اکبر رو گرفتند..
یکی با شمشیر میزنه...یکی با نیزه میزنه
یکی با سنگ میزنه...
بدن علی اکبر رو قطعه قطعه کردند..
ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند.. کنار بدن علی جانش..
ولی دیگه پاها رمق نداره.
روی زمین نشست..
دید جوونش رو قطعه قطعه کردند..
🔸نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه ی خولی
🔸زمانه کشت مرا لحظه ای که داغ تو دیدم
خدایا حالا حسین چکار کنه..
سر علی رو به دامن گرفته..دلش آرام نشد
هی صدا میزنه..
ولدی علی..
دید جواب نمیده..
دوباره صداش زد..
ولدی علی..
علی جواب نمیده..
دلش طاقت نیاورد..
سر رو به سینه چسباند
دلش طاقت نیاورد.
یدفعه دیدند..
ابی عبدالله صورت به صورت علی جانش چسباند..
هی صدا میزنه.
عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا
علی جان بابا..
اُف بر این دنیا بعد از تو علی..
حالا حسین میخواد علی جانش رو به سمت خیمه ها ببره..
هرکاری کرد دید رمق در بدن نداره..
یه نگاه به سمت خیمه ها..صدا زد
🔸جوانان بنی هاشم بیاید
🔸علی را بر در خیمه رسانید
🔸خدا داند که من طاقت ندارم
🔸علی را بر در خیمه رسانم
حسین آرام جانم..حسین روح و روانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
#التماس دعا
#نشر_لینک_کانال_صدقه_جاریه
به کانال آموزش مداحی واشعار مناسبتی بپیوندید👇
#کانون_مداحان_یاس_کبود_استان_گیلان
1⃣ایتا
https://eitaa.com/yaskabodgilan
2⃣سروش
http://splus.ir/yas_kabod_gilan
#مناجات با امام زمان
#مهدی زهرا بیا آرام جان
#کربلایی مجتبی باآبرو🎤
###################
غرق دریای غمم طوفانیم
ابر چشمانم نگر بارانیم
زورق بشکسته ام ای ناخدا
این من و درد و غم پنهانیم
با تو گویم مهدی زهرا بیا
این من و کنج قفس تنهائیم
من همان پروانه ام بالم بسوخت
دور شمع ات من همان قربانیم
من خودم شمعم که گِریَم تاسحر
از چه بیش از این مرا گریانیم
چشم تو زنجیر شد پای مرا
تا ابد از عشق تو زندانیم
کی به دادم میرسی رحمی نما
کن به بزم خود شبی مهمانیم
(بیقرارم) صبر من رفته ز کف
غرق دریای غمم طوفانیم
#بیقرار اصفهانی
#نشر_لینک_کانال_صدقه_جاریه
به کانال آموزش مداحی واشعار مناسبتی بپیوندید👇
#کانون_مداحان_یاس_کبود_استان_گیلان
1⃣ایتا
https://eitaa.com/yaskabodgilan
2⃣سروش
http://splus.ir/yas_kabod_gilan
#مناجات
#امام_زمان
#حضرت_رقیه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
آقا سلام وقت گدایی رسیده است
عشقت دوباره چند گدا را کشیده است
روز ازل خدا ز گل و آب کربلا
بی شک مرا برای شما آفریده است
نوکر همان کسی ست که با جمع دوستان
هر جا بساط روضه علم شد دویده است
من عاشق تو ام همه دنیای من حسین
از روح تو خدا به گل من دمیده است
با خاطرات کرببلا زنده مانده ام
با اینکه قدّم از غم زینب خمیده است
هر روز و شب به اشک و دعا لعن میکنم
آن کس که از قفا سرتان را بریده است
داریم آرزو که بمیریم از غمِ
دردانه ای که حرف کنیزی شنیده است
شاعر: محمد قاجار
#نشر_لینک_کانال_صدقه_جاریه
به کانال آموزش مداحی واشعار مناسبتی بپیوندید👇
#کانون_مداحان_یاس_کبود_استان_گیلان
1⃣ایتا
https://eitaa.com/yaskabodgilan
2⃣سروش
http://splus.ir/yas_kabod_gilan