🔘 داستان کوتاه
در زمانهاى قديم، مردی ساز زن و
خواننده ای بود؛ بنام "برديا"
که با مهارت تمام می نواخت و همیشه در مجالس شادی و محافل عروسی، وقتی برای رزرو نداشت
بردیا چون به سن شصت سال رسید روزی در دربار شاه می نواخت که خودش احساس کرد دستانش دیگر می لرزند
و توان ادای نت ها را به طور کامل ندارد و صدایش بدتر از دستانش می لرزید و کم کم صدای ساز و صداى گلویش ناهنجار می شود.
عذر او را خواستند و گفتند دیگر در مجالس نیاید.
بردیا به خانه آمد، همسر و فرزندانش از این که دیگر نمی توانست کار کند و برایشان خرجی بیاورد بسیار آشفته شدند .
بردیا سازش را که همدم لحظه های تنهاییش بود برداشت و به کنار قبرستان شهر آمد.
در دل شب در پشت دیوار مخروبه قبرستان نشست و سازش را به دستان لرزانش گرفت و در حالی که در کل عمرش آهنگ غمی ننواخته بود، سازش را برای اولین بار بر نت غم کوک کرد و این بار برای خدایش در تاریکی شب، فقط نواخت.
بردیا می نواخت و خدا خدا می گفت و گریه می کرد و بر گذر عمرش و بر بی وفایی دنیا اشک می ریخت و از خدا طلب مرگ می کرد.
در دل شب به ناگاه دست گرمی را بر شانه های خود حس کرد،
سر برداشت تا ببیند کیست.
شیخ سعید ابو الخیر را دید در حالی که کیسه ای پر از زر در دستان شیخ بود.
شیخ گفت این کیسه زر را بگیر و ببر در بازار شهر دکانی بخر و کارى را شروع کن.
بردیا شوکه شد و گریه کرد و پرسید ای شیخ آیا صدای ناله من تا شهر می رسید که تو خود را به من رساندی؟
شیخ گفت هرگز. بلکه صدای ناله مخلوق را قبل از این که کسی بشنود خالقش می شنود
و خالقت مرا که در خواب بودم بیدار کرد
و امر فرمود کیسه زری برای تو در پشت قبرستان شهر بیاورم.
به من در رویا امر فرمود برو در پشت قبرستان شهر، مخلوقی مرا می خواند برو و خواسته او را اجابت کن.
بردیا صورت در خاک مالید و گفت
خدایا عمری در جوانی و درشادابی ام با دستان توانا سازهایی زدم براى مردم این شهر
اما چون دستانم لرزید مرا از خود راندند.
اما یک بار فقط برای تو زدم و خواندم.
اما تو با دستان لرزان و صدای ناهنجار من، مرا خریدی و رهایم نکردی
و مشتری صدای ناهنجار ساز و گلویم شدی و بالاترین دستمزد را پرداختی.
تو تنها پشتیبان ما در این روزگار غریب و بی وفا هستی.
به رحمت و بزرگیت سوگندت میدهیم که ما را هیچ وقت تنها نگذار
و زیر بار منت ناکسان قرار نده.
eitaa.com/yas110f
@yas110f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا دعاهای بسیار زیبای #دکتر_انوشه را در حرم مطهر #رضوی در حق همه پیروان حق و حقیقت و مسلمانان جهان به درجه استجابت برسان؛
آمین یا رب العالمین 🤲🌹
eitaa.com/yas110f
@yas110f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏝تماشاچی غربت #امام_زمان ارواحنافداه نباشیم🏝
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
eitaa.com/yas110f
@yas110f
🌺امام على عليه السلام :
به عمرى كه گذر زمان از آن مى كاهد، چگونه مى توان دلشاد بود؟
📚غررالحكم ، حدیث ۶۹۸۳
eitaa.com/yas110f
@yas110f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اولین تصاویر از عملیات برخورد نیروی دریایی #سپاه با ناوهای آمریکایی
#نفتکش
#استکبارستیزی
eitaa.com/yas110f
@yas110f
1_381572307.mp3
38.31M
🎤صوت دعای ندبه
با صدای #استاد_فرهمند
|در زمان غیبت،خواندن دعا از
#وظایف_منتظران امام عصر(عج)است
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
التماس دعا
eitaa.com/yas110f
@yas110f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه فرقی می کند ؟
هر که را صبح شهادت نیست ،شام مرگ هست....
بی شهادت ،مرگ با خسران چه فرقی میکند؟
eitaa.com/yas110f
@yas110f
یکی از اهم مراقبات این است که انسان واردات و صادرات دهانش را مواظب باشد.
وقتی واردات انسان هرزه شد صادرات او هم هرزه و پلید و کثیف میشود.
یعنی قلم او هرزه و نوشتههایش زهرآگین
خواهد شد
استادعلامه #حسن_زاده_آملی
eitaa.com/yas110f
@yas110f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طبیعت خدا را بانوای قرآن ببینید ولذت ببرید و خداراشکر و تسبیح کنید
eitaa.com/yas110f
@yas110f
❤️مبغوضترین حلال
❇️ چرا خانواده مهم است؟
ما اَحَلّ الله شَیئاً اَبْغَضَ اِلَیْه. هیچ حلالی پیش خدا نیست مغبوضتر از چه چیزی؟ مِنَ الطَّلاق. مبغوضترین حلال پیش خدا #طلاق است. حلالی است که اگر اتفاق بیفتد، عرش خدا را به لرزه میآورد، الله اکبر. راجع به خیلی از محرمات این حرف را نداریم، حرام استها؛ اما نمیگوید عرش خدا به لرزه میافتد، اما راجع به این حلال این را داریم. چرا؟ چون طلاق #خانواده را متلاشی میکند یعنی آن سلول مهم، آن جایگاهی که موجب رشد ما است، را از بین میبرد.
eitaa.com/yas110f
@yas110f
4_5800937268411631752.mp3
7.14M
#جمعه
#امام_زمان
#پویانفر
من همونم...
همیشه از خودم فراری...
که جز شما نداره یاری...
اگه منو به جا بیاری...
مهربونم بازم برات غرل سرودم...
نگی به یاد تو نبودم...
تویی تموم تارو پودم...
منو از خودت نرونم...
بذار عاشقت بمونم...
بذار تا نفس دارم از تو و خوبیهات بخونم...
خواهم رضای تو...
جانم فدای تو...
دلم می خواد که باشم با تو...
خسته ام از دنیا...
از این دو رنگی ها...
دلم می خواد که باشم با تو
eitaa.com/yas110f
@yas110f