ای دوست، هر لحظه تو را
غرق صفا می خواهم
هر روز تو را
کامروا می خواهم
از بهر تو و هر که تو را دارد دوست
آرامش خاطر از خدا می خواهم
#اغاز_روز_هفته
🍃🌺🍃🌼🍃🌸
هدایت شده از بچانجباد(شهرستان نجف آباد)
🔴 آیین استقبال از پیکر مطهر چهار شهید دفاع مقدس در فرودگاه اصفهان
🔹شهید مهدی شکیبایی فرزند حسین که در ۱۷ سالگی از چزابه به آسمان پرکشید و امروز که بازگشته، پدر و مادرش خفته در خاک هستند.
🔹شهید عباس نصیری فرزند سعادت هم در ۱۶ سالگی جام شهادت را از چزابه سرکشید و او هم پدر و مادر را در تشییع به همراه نخواهد داشت.
🔹شهیدفتح الله عابدینی فرزند محمود از دلاورمردان لشکر۸ در سال ۶۰ شهادت را در آغوش گرفت و نامش را در طومار افتخارات چزابه ثبت و ضبط کرد.
🔹شهید حسین احمدی فرزند جعفرعلی از مردان ارتش فداکار زبیدان را به عنوان سکوی حرکت به سوی دوست برگزید و مدال شهادت را برگردن آویخت و امروز که بازگشته، پدرش نیست اما مادر همچنان چشم به در و منتظر مانده است.
@becha_nejebad
باز باران..
با ترانه..
دارد از مادر نشانه..
بوی باران..
بوی اشک مادرانه..
پر ز ناله..
کودکی با مادری پهلو شکسته..
سمت خانه..
کوچه ها و تازیانه..
گریه های کودکانه..
حمله ی نامرد پَستی وحشیانه..
تازیانه تازیانه..
پس چرا مادر، چرا گم کرده راه آشیانه
باز باران..
دانه دانه ،حیـدرانه..
بی صدا ومخفیانه..
آه،از غسل شبانه..
زینبــانه..
لرزه افتاده به شانه..
پشت تابوتی روانه..
حضرت فاطمه الزهرا(ص)
#شعر_فاطمیه شماره 45
بریز آب روان اسما، ولی آهسته آهسته
به جسم اطهر زهرا ولی آهسته آهسته
بریز آب روان تا من، بشویم مخفی از دشمن
تنش از زیر پیراهن، ولی آهسته آهسته
ببین بشکسته پهلویش، سیه گردیده بازویش
تو خود ریز آب بر رویش، ولی آهسته آهسته
همه خواب و علی بیدار، سرش بنهاده بر دیوار
بگرید از فراق یار، ولی آهسته آهسته
حسن ای نورچشمانم حسین ای راحت جانم
بنالید ای عزیزانم، ولی آهسته آهسته
بیا ای دخترم زینب به پیش مادرت امشب
بخوان او را به تاب و تب، ولی آهسته آهسته
روم شب ها سراغ او، به قبر بی چراغ او
کنم زاری ز داغ او، ولی آهسته آهسته
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
خبر فوری فوری
سلام دوستان خوبم .
سالروز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها تسلیت باد.
🖤🖤🖤
برنامه امشب مسجد شهدا با حضور شهید تازه تفحص شده شهید فتح اله عابدینی مزین خواهد شد.
شروع برنامه همزمان با نماز مغرب و عشا
بازخوانی ماجرای خونهای آلوده در کشور
🔹در سالهای ۱۳۶۱ و ۱۳۶۳ دو محموله دارو از #فرانسه وارد ایران شد که بعدها تحت عنوان #خونهای آلوده باعث رسوایی تاریخی برای سازمان انتقال خون این کشور شد.
🔹آن روزها بیماری نوظهوری به نام ایدز در دنیا مطرح شده بود که خون آلوده یکی از اصلیترین راههای انتقالش بود. با این حال، شرکت داروسازی فرانسوی مریو با انگیزه سود مالی بیشتر، از مقررات انتقال خون عدول کرد و از افراد معتاد و فاقد صلاحیت لازم، خون گرفت و این شروع یک ماجرای تلخ بود.
🔹مریو بعد از اطلاع از مخاطرهآمیز بودن فرآوردههای خونیاش، از مصرف داخلی آنها در فرانسه جلوگیری کرد اما با علم به اینکه ممکن است این داروها آلوده به ویروس ایدز باشد، آنها را به ۱۰ کشور ازجمله ایران صادر کرد!
🔹فرآوردههای خونی آلوده، پای #ایدز را به ایران باز کرد و ۲۵۰بیمار هموفیلی، قربانی آن بیاخلاقی فرانسوی شدند که اغلب آنها در سالهای بعد جان باختند.
🔹از آمریکاییها واکسن نمیخریم؟ کار خوبی میکنیم. چرا؟ چون صدمهای که آمریکاییها با تحریم به سلامت مردم ایران وارد کردند، نابخشودنی است.
🔹دسترسی به داروهای جدید سالهاست برای بیماران هموفیلی ایرانی متوقف شده. با اینکه کانون هموفیلی ایران عضو رسمی فدراسیون جهانی هموفیلی است، نام ایران را از ردیف کشورها حذف کردهبودند و ایرانیها برای استفاده از این برنامهها ناچار باید با ملیت دیگری وارد میشدند.
@basijnews_isf
10.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فتوکلیپ:
موضوع:
♠️ دهه فاطمیه
♠️ شهادت صدیقه طاهره سلام الله علیها
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها_تسلیت_باد
تدوین گر خانم چاوشی
🍃♠️🍃♠️🍃♠️
✨﷽✨
🏴چرا مردم مدینه فاطمه(س) را یاری نکردند؟
✍ یکی از زشتترین انواع ترسها در جامعه «ترس از تحقیر و سرزنش» است که یک ترس روانی است. این بدتر از ترسِ از مرگ یا فقر است که سلطهگران بهکار میگیرند.
➖ مردم کوفه از سرِ چه ترسی امامحسین(ع) را یاری نکردند؟ ترسیدند که مبادا لشکر یزید بیاید و آنها را تکهتکه کند. اما در فاطمیه، مردم از چه چیزی ترسیدند و نالۀ فاطمه(س) را جواب ندادند؟ آیا کسی تهدید کرده بود که آنها را تکهتکه میکند؟
➖ وقتی امامحسین(ع) صدا زد «هَل مِن ناصرٍ ینصُرنی» هرکسی به ایشان کمک میکرد، کشته میشد، اما وقتی فاطمۀ زهرا(س) بین در و دیوار ضجه زد، اگر کسی به ایشان کمک میکرد، کشته نمیشد. کمااینکه زبیر با شمشیر آمد که مثلاً کمک کند، اما شمشیرش را گرفتند و خودش را نکشتند.
➖ در مدینه نه ترس از فقر بود، نه ترس از کشتار بود، بلکه یک ترس روانی وجود داشت؛ مردم مدینه در رودربایستیِ همدیگر ماندند و فاطمه را کمک نکردند، آنها سکوت زشتی کردند و این خیلی خیانتکارانه بود.
➖ یک جوّ روانی سنگین علیهِ علی(ع) ایجاد شده بود که هیچکسی به ایشان کمک نمیکرد. حتی نقل شده است تعداد زیادی در یک شب به علی(ع) وعدۀ یاری دادند اما روز که شد، در رودربایستی ماندند و نیامدند!
📚استاد پناهیان
✨🏴✨🏴✨🏴✨