eitaa logo
#یاس نبی۷
52 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
2.4هزار ویدیو
177 فایل
بیان وبررسی مسائل سیاسی روز و مهارتها و قصه های شب مارادر این کانال همراهی کنید 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ارتباط بامدیرکانال 👇 @M_chavoshi
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام: ✍️ 💠 فرصت هم‌صحبتی‌مان چندان طولانی نشد که حلیه دنبالم آمد و خبر داد امشب همه برای نماز مغرب و عشاء به مقام (علیه‌السلام) می‌روند تا شیخ مصطفی سخنرانی کند. به حیدر که گفتم خواست برایش دو رکعت نماز حاجت بخوانم و همین که قدم به حیاط مقام گذاشتم، با خاطره حیدر، خانه خیالم به هم ریخت. 💠 آخرین بار غروب روزی که عقد کردیم با هم به مقام آمده بودیم و دیدن این گنبد سفید نورانی در آسمان نیلی نزدیک اذان مغرب، بر جراحت جالی خالی حیدر نمک می‌پاشید. نماز مغرب و عشاء در فضای غریبانه و عاشقانه مقام اقامه شد در حالی که می‌دانستیم دور تا دور شهر اردو زده و اینک ما تنها در پناه امام حسن (علیه‌السلام) هستیم. 💠 همین بود که بعد از نماز عشاء، قرائت دعای فرج با زمزمه گریه مردم یکی شده و به روشنی حس می‌کردیم صاحبی جز (روحی‌فداه) نداریم. شیخ مصطفی با همان عمامه‌ای که به سر داشت، لباس رزم پوشیده بود و بلافاصله شروع به سخنرانی کرد :«ما همیشه خطاب به (علیه‌السلام) می‌گفتیم ای کاش ما با شما بودیم و از شما می‌کردیم! اما امروز دیگه نیاز نیست این حرف رو بزنیم، چون ما امروز با (علیهم‌السلام) هستیم و از شون دفاع می‌کنیم! ما به اون چیزی که آرزو داشتیم رسیدیم، امروز این مقام و این شهر، حرم اهل بیت (علیهم‌السلام) هست و ما باید از اون دفاع کنیم!» 💠 گریه جمعیت به‌وضوح شنیده می‌شد و او بر فراز منبر برایمان می‌سرود :«جایی از اینجا به نزدیک‌تر نیست! دفاع از حرم اهل بیت (علیهم‌السلام) عین بهشت است! ۱۴۰۰ سال پیش به خیمه امام حسن (علیه‌السلام) حمله کردن، دیگه اجازه نمیدیم دوباره به مقام حضرت جسارت بشه! ما با خون‌مون از این شهر دفاع می‌کنیم!» شور و حال حاضر در مقام طوری بود که شیخ مصطفی مدام صدایش را بلندتر می‌کرد تا در هیاهوی جمعیت به گوش همه برسد :«داعش با چراغ سبز بعضی سیاسیون و فرمانده‌ها وارد شد، با خیانت همین خائنین و رو اشغال کرد و دیروز ۱۵۰۰ دانشجوی شیعه رو در پادگان تکریت قتل عام کرد! حدود چهل روستای اطراف رو اشغال کرده و الآن پشت دیوارهای آمرلی رسیده.» 💠 اخبار شیخ مصطفی، باید دل‌مان را خالی می‌کرد اما ما در پناه امام مجتبی (علیه‌السلام) بودیم که قلب‌مان قرص بود و او همچنان می‌گفت :«یا باید مثل مردم موصل و تکریت و روستاهای اطراف تسلیم بشیم یا سلاح دست بگیریم و مثل (علیه‌السلام) مقاومت کنیم! اگه مقاومت کنیم یا پیروز میشیم یا میشیم! اما اگه تسلیم بشیم، داعش وارد شهر میشه؛ مقدسات‌مون رو تخریب می‌کنه، سر مردها رو می‌بُره و زن‌ها رو به اسارت می‌بَره! حالا باید بین و یکی رو انتخاب کنیم!» و پیش از آنکه کلامش به آخر برسد فریاد در فضا پیچید و نه تنها دل من که در و دیوار مقام را به لرزه انداخت. دیگر این اشک شوق بود که از چشمه چشم‌ها می‌جوشید و عهد نانوشته‌ای که با اشک مردم مُهر می‌شد تا از شهر و این مقام مقدس تا لحظه شهادت دفاع کنند. 💠 شیخ مصطفی هم گریه‌اش گرفته بود، اما باید صلابتش را حفظ می‌کرد که بغضش را فروخورد و صدا رساند :«ما اسلحه زیادی نداریم! می‌دونید که بعد از اشغال عراق، دست ما رو از اسلحه خالی کردن! کل سلاحی که الان داریم سه تا خمپاره، چندتا کلاشینکف و چندتا آرپی‌جی.» و مردم عزم مقاومت کرده بودند که پیرمردی پاسخ داد :«من تفنگ شکاری دارم، میارم!» و جوانی صدا بلند کرد :«من لودر دارم، میتونم یکی دو روزه دور شهر خاکریز و خندق درست کنم تا داعش نتونه وارد بشه.» مردم با هر وسیله‌ای اعلام آمادگی می‌کردند و دل من پیش حیدرم بود که اگر امشب در آمرلی بود فرمانده رشید شهر می‌شد و حالا دلش پیش من و جسمش ده‌ها کیلومتر دورتر جا مانده بود. 💠 شیخ مصطفی خیالش که از بابت مقاومت مردم راحت شد، لبخندی زد و با آرامش ادامه داد :«تمام راه‌ها بسته شده، دیگه آذوقه به شهر نمی‌رسه. باید هرچی غذا و دارو داریم جیره‌بندی کنیم تا بتونیم در شرایط دووم بیاریم.» صحبت‌های شیخ مصطفی تمام نشده بود که گوشی در دستم لرزید و پیام جدیدی آمد. عدنان بود که با شماره‌ای دیگر تهدیدم کرده و اینبار نه فقط برای من که را روی حنجره حیدرم گذاشته بود :«خبر دارم امشب عزا شده! قسم می‌خورم فردا وارد آمرلی بشیم! یه نفر از مرداتون رو زنده نمی‌ذاریم! همه دخترای آمرلی ما هستن و شک نکن سهم من تویی! قول میدم به زودی سر پسرعموت رو برات بیارم! تو فقط عروس خودمی!»... ✍️نویسنده: 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈
🔘 بازداشت معترضین مخفی شده در فروشگاه ها و ساختمان ها همراه با ضرب و شتم و خشونت شدید ➖ بندگان خدا به خیابان آمدن فقط اعتراض کنند که چرا با حمایت از اوکراین فرانسه را به جنگ نزدیک کرده اید؟ ✍جا داره دولت مکرون را در مواجهه با معترضین به خویشتن داری دعوت کنیم 😏 •┈┈••✾❀✾🍃💠🍃✾❀✾••┈┈•
احتمال تعطیلی بیمارستان‌ها در آلمان به خاطر بحران سوخت کارل لوتریاخ، وزیر بهداشت آلمان یکشنبه شب هشدار داد که شاید بیمارستان‌ها به خاطر بحران سوخت و تورم کنونی تعطیل شوند. بخش بهداشت و درمان آلمان به دلیل بحران انرژی در شرایط خاصی قرار دارند و بسیاری از بیمارستان‌ها با خطر تعطیلی کامل مواجه هستند •┈┈••✾❀✾🍃💠🍃✾❀✾••┈┈•
🔻پس از برهنگی و همجنسبازی و روابط جنسی با حیوانات، روند عادی سازی روابط جنسی با کودکان در غرب به صورت چراغ خاموش، شروع شده است... 🔹️این پایان کار نیست! همزمان با آن، در حال عادی سازی روابط جنسی با محارم نیز هستند و روزانه صد ها ویدئو با چنین مضامینی در وبسایت های مستهجن بارگذاری می‌شوند ... •┈┈••✾❀✾🍃💠🍃✾❀✾••┈┈•
🔴‏در عصری که عصر صدای غرش موشک‌ها، جت‌های جنگنده نسل 5 رادار گریز و عصر گنبدهای آهنین و پاتریوت و پدافندهای ناتو است، این پهپاد ‎۱۳۶ است که با صدای موتور ملخ دارش جایگاه و خاطرات کشورهای فتوشاپی اروپایی و غربی را تا قبل ازجنگ جهانی اول عقب برده است سلام به ابرقدرت جدید جهانی 🇮🇷 🇮🇷 •┈┈••✾❀✾🍃💠🍃✾❀✾••┈┈•
🔺‏ثروتمندان اروپایی در حال نامه نگاری برای پرداخت ۲۰ یورو پول بلیط قطار! مگه نمیگفتن حقوق تو آلمان ساعتی ۲۰ یورو هست و با یک هفته کار‌میشه آیفون پرومکس یک ترابایتی خرید و با دو روز کار بنز آخرین مدل قسطی برداشت؟ الان لنگ همون پول قطار موندن و دارندبه راه اهن المان التماس میکنند. ✍علی جهان •┈┈••✾❀✾🍃💠🍃✾❀✾••┈┈•
🚨لیدر زن مسلح اغتشاشات ملارد دستگیر شد دادستان عمومی و انقلاب شهرستان ملارد: 🔹لیدر زن مسلح اغتشاشات ملارد با رصد فنی و اطلاعاتی فرد مذکور در مخفیگاه خود دستگیر شد. 🔹متهم به حمل سلاح گرم از نوع کلت کمری اعتراف کرده است که در جریان اغتشاشات ملارد این جریانات هنجارشکنانه را هدایت می‌کرد. 🔹در بازجویی از این زن، مشخص شد با برخی جریانات مرتبط با خارج از کشور در ارتباط بوده است. •┈┈••✾❀✾🍃💠🍃✾❀✾••┈┈•
🔰آذربایجان شمالی🔰 🔹 هر چقدر ایران صبر استراتژیک می کند و خویشتنداری به خرج می دهد اما برادران کوچک در همسایگی ما شیطنت می کنند. 🔸 البته تحریک آمریکا، ناتو(اتحادیه اروپا)، اسرائیل و توهمات اردوغان نمی گذارد الهام علی اف از قمارخانه بیرون بیاید. ✅ آذری زبانان عزیز در آذربایجان شمالی مدتهاست منتظرند در یک کشوری مثل ایران، با آزادی کامل مذهبی زندگی کنند. 🔹چند سال پیش، تحرکات ناتو در کِریمه – شبه جزیره ای در جنوب اوکراین- باعث شد در یک عملیات آزادسازی به روسیه ملحق شود. 🔹 یا ادامه تحرکات ناتو در مرزهای مشترک با روسیه سبب شد در ابتدای سال جدید روسیه مجبور شود چند منطقه از اوکراین را به خود ملحق کند. ✅ البته سیاست های کلی نظام اسلامی تنش زدایی و کمک دائم به همسایه ها بوده و هست و هرگز قصد تعرض و تغییر مرزها نداشته و ندارد. 👈 اما اگر شیطنت های گاه و بیگاه برخی همسایگان ادامه پیدا کند آیا ایران هم مجبور می شود با الحاق بخشی از سرزمین بزرگ کهن خود به مام وطن این فتنه را برای همیشه بخواباند. ✍️ •┈┈••✾❀✾🍃💠🍃✾❀✾••┈┈•
🔴 گرسنگی یا یخ زدن تا مرگ 🔹سی‌ان‌ان نوشته میلیون‌ها بریتانیاییِ مسن از انتخابی تلخ در زمستان امسال می‌ترسند؛ انتخاب بین تهیه غذا و یا گرم کردن خانه؛ زیرا هزینه‌ها به‌طور سرسام‌آوری در حال افزایش است. (لینک) •┈┈••✾❀✾🍃💠🍃✾❀✾••┈┈•
♨️اجتماع بزرگ طلایه داران انقلاب اسلامی ✅سخنران :خطیب توانا حجةالاسلام ماندگاری 🔹مجری : سید علی ظفر ♦️با هنرمندی کمدین برتر کشوری سیدمحسن هاشمی ⏰زمان: سه شنبه ۱۴۰۱/۰۸/۰۳ بعداز نماز مغرب و عشا 🚪مکان: مهدیه بزرگ هیئت رزمندگان اسلام 🔴-ناحیه مقاومت امام علی (علیه السلام) -حوزه ۷ امام موسی الکاظم (علیه السلام)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📜 تصویرسازی متحرک 🇮🇷به بدخواه این خاک گلگون بگو که مِهر وطن عین ایمان ماست بگو چشم بردار از این سرزمین بگو خاک پاک وطن جان ماست 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 🌕کانال تبیین و گفتمان سازی فرهنگی هنری"روشنا استان اصفهان" ⚘سپاس از حضور تک تک بزرگواران⚘ 👇👇👇 🆔https://eitaa.com/joinchat/2639790170Ca53fab4355
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قصه ی شب 🌃
سلام: ✍️ 💠 شاید اگر این پیام را جایی غیر از مقام (علیه‌السلام) خوانده بودم، قالب تهی می‌کردم و تنها پناه امام مهربانم (علیه‌السلام) جانم را به کالبدم برگرداند. هرچند برای دل کوچک این دختر جوان، ترسناکی بود و تا لحظه‌ای که خوابم برد، در بیداری هر لحظه کابووسش را می‌دیدم که از صدای وحشتناکی از خواب پریدم. 💠 رگبار گلوله و جیغ چند زن پرده گوشم را پاره کرد و تاریکی اتاق کافی بود تا همه بدنم از ترس لمس شود. احساس می‌کردم روانداز و ملحفه تشک به دست و پایم پیچیده و نمی‌توانم از جا بلند شوم. زمان زیادی طول کشید تا توانستم از رختخواب جدا شوم و نمی‌دانم با چه حالی خودم را به در اتاق رساندم. در را که باز کردم، آتش تیراندازی در تاریکی شب چشمم را کور کرد. 💠 تنها چیزی که می‌دیدم ورود وحشیانه به حیاط خانه بود و عباس که تنها با یک میله آهنی می‌خواست از ما کند. زن‌عمو و دخترعمو‌ها پایین پله‌های ایوان پشت عمو پناه گرفته و کار دیگری از دست‌شان برنمی‌آمد که فقط جیغ می‌کشیدند. از شدت وحشت احساس می‌کردم جانم به گلویم رسیده که حتی نمی‌توانستم جیغ بزنم و با قدم‌هایی که به زمین قفل شده بود، عقب عقب می‌رفتم. 💠 چند نفری عباس را دوره کرده و یکی با اسلحه به سر عمو می‌کوبید تا نقش زمین شد و دیگر دست‌شان را از روی ماشه برداشتند که عباس به دام افتاده بود. دستش را از پشت بستند، با لگدی به کمرش او را با صورت به زمین کوبیدند و برای بریدن سرش، چاقو را به سمت گلویش بردند. بدنم طوری لمس شده بود که حتی زبانم نمی‌چرخید تا التماس‌شان کنم دست از سر برادرم بردارند. 💠 گاهی اوقات تنها راه نجات است و آنچه من می‌دیدم چاره‌ای جز مردن نداشت که با چشمان وحشتزده‌ام دیدم سر عباسم را بریدند، فریادهای عمو را با شلیک گلوله‌ای به سرش ساکت کردند و دیگر مانعی بین آن‌ها و ما زن‌ها نبود. زن‌عمو تلاش می‌کرد زینب و زهرا را در آغوشش پنهان کند و همگی ضجه می‌زدند و به دل این حیوانات نبود که یکی دست زهرا را گرفت و دیگری بازوی زینب را با همه قدرت می‌کشید تا از آغوش زن‌عمو جدایشان کند. 💠 زن‌عمو دخترها را رها نمی‌کرد و دنبال‌شان روی زمین کشیده می‌شد که ناله‌های او را هم با رگباری از گلوله پاسخ دادند. با آخرین نوری که به نگاهم مانده بود دیدم زینب و زهرا را با خودشان بردند که زیر پایم خالی شد و زمین خوردم. همانطور که نقش زمین بودم خودم را عقب می‌کشیدم و با نفس‌های بریده‌ام جان می‌کَندم که هیولای داعشی بالای سرم ظاهر شد. در تاریکی اتاق تنها سایه وحشتناکی را می‌دیدم که به سمتم می‌آمد و اینجا دیگر آخر دنیا بود. 💠 پشتم به دیوار اتاق رسیده بود، دیگر راه فراری نداشتم و او درست بالای سرم رسیده بود. به سمت صورتم خم شد طوری که گرمای نفس‌های را حس کردم و می‌خواست بازویم را بگیرد که فریادی مانعش شد. نور چراغ قوه‌اش را به داخل اتاق تاباند و بر سر داعشی فریاد زد :«گمشو کنار!» داعشی به سمتش چرخید و با عصبانیت اعتراض کرد :«این سهم منه!» 💠 چراغ قوه را مستقیم به سمت داعشی گرفت و قاطعانه حکم کرد :«از اون دوتایی که تو حیاط هستن هر کدوم رو می‌خوای ببر، ولی این مال منه!» و بلافاصله نور را به صورتم انداخت تا چشمانم را کور کند و مقابلم روی زمین نشست. دستش را جلو آورد و طوری موهایم را کشید که ناله‌ام بلند شد. با کشیدن موهایم سرم را تا نزدیک صورتش بُرد و زیر گوشم زمزمه کرد :«بهت گفته بودم تو فقط سهم خودمی!» صدای نحس عدنان بود و نگاه نجسش را در نور چراغ قوه دیدم که باورم شد آخر اسیر هوس این شده‌ام. 💠 لحظاتی خیره تماشایم کرد، سپس با قدرت از جا بلند شد و هنوز موهایم در چنگش بود که مرا هم از جا کَند. همه وزن بدنم را با موهایم بلند کرد و من احساس کردم سرم آتش گرفته که از اعماق جانم جیغ کشیدم. همانطور مرا دنبال خودش می‌کشید و من از درد ضجه می‌زدم تا لحظه‌ای که روی پله‌های ایوان با صورت زمین خوردم. 💠 اینبار یقه پیراهنم را کشید تا بلندم کند و من دیگر دردی حس نمی‌کردم که تازه پیکر بی‌سر عباس را میان دریای دیدم و نمی‌دانستم سرش را کجا برده‌اند؟ یقه پیراهنم در چنگ عدنان بود و پایین پیراهنم در خون عباس کشیده می‌شد تا از در حیاط بیرون رفتم و هنوز چشمم سرگردان سر بریده عباس بود که دیدم در کوچه شده است... ✍️نویسنده: ╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮ 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آموزش خواندن نماز آیات جهت گرفتگی خورشید که امروز سه شنبه در ایران قابل مشاهده است در کمتر از دو دقیقه
قصه ی شب 🌃
سلام: ✍️ 💠 بدن بی‌سر مردان در هر گوشه رها شده و دختران و زنان جوان را کنار دیوار جمع کرده بودند. اما عدنان مرا برای خودش می‌خواست که جسم تقریباً بی‌جانم را تا کنار اتومبیلش کشید و همین که یقه‌ام را رها کرد، روی زمین افتادم. گونه‌ام به خاک گرم کوچه بود و از همان روی زمین به پیکرهای بی‌سر شهر ناامیدانه نگاه می‌کردم که دوباره سرم آتش گرفت. 💠 دوباره به موهایم چنگ انداخت و از روی زمین بلندم کرد و دیگر نفسی برای ناله نداشتم که از شدت درد، چشمانم در هم کشیده شد و او بر سرم فریاد زد :«چشماتو وا کن! ببین! بهت قول داده بودم سر پسرعموت رو برات بیارم!» پلک‌هایم را به سختی از هم گشودم و صورت حیدر را مقابل صورتم دیدم در حالی که رگ‌های گردنش بریده و چشمانش برای همیشه بسته بود که تمام تنم رعشه گرفت. 💠 عدنان با یک دست موهای مرا می‌کشید تا سرم را بالا نگه دارد و پنجه‌های دست دیگرش به موهای حیدر بود تا سر بریده‌اش را مقابل نگاهم نگه دارد و زجرم دهد و من همه بدنم می‌لرزید. در لحظاتی که روح از بدنم رفته بود، فقط حیدر می‌توانست قفل قلعه قلبم را باز کند که بلاخره از چشمه خشک چشمم قطره اشکی چکید و با آخرین نفسم با صورت زیبایش نجوا کردم :«گفتی مگه مرده باشی که دست به من برسه! تو سر حرفت بودی، تا زنده بودی نذاشتی دست داعش به من برسه!» و هنوز نفسم به آخر نرسیده، آوای صبح در گوش جانم نشست. 💠 عدنان وحشتزده دنبال صدا می‌گشت و با اینکه خانه ما از مقام (علیه‌السلام) فاصله زیادی داشت، می‌شنیدم بانگ اذان از مأذنه‌های آنجا پخش می‌شود. هیچگاه صدای اذان مقام تا خانه ما نمی‌رسید و حالا حس می‌کردم همه شهر حضرت شده و به‌خدا صدای اذان را نه تنها از آنجا که از در و دیوار شهر می‌شنیدم. 💠 در تاریکی هنگام ، گنبد سفید مقام مثل ماه می‌درخشید که چلچراغ اشکم در هم شکست و همین که موهایم در چنگ عدنان بود، رو به گنبد ضجه زدم و به حضرت التماس می‌کردم تا نجاتم دهد که صدای مردانه‌ای در گوشم شکست. با دست‌هایش بازوهایم را گرفته و با تمام قدرت تکانم می‌داد تا مرا از کابوس وحشتناکم بیرون بکشد و من همچنان میان هق هق گریه نفس نفس می‌زدم. 💠 چشمانم نیمه باز بود و همین که فضا روشن شد، نور زرد لامپ اتاق چشمم را زد. هنوز فشار انگشتان قدرتمندی را روی بازویم حس می‌کردم که چشمانم را با ترس و تردید باز کردم. عباس بود که بیدارم کرده و حلیه کنار اتاق مضطرّ ایستاده بود و من همین که دیدم سر عباس سالم است، جانم به تنم بازگشت. 💠 حلیه و عباس شاهد دست و پا زدنم در عالم خواب بودند که هر دو با غصه نگاهم می‌کردند و عباس رو به حلیه خواهش کرد :«یه لیوان آب براش میاری؟» و چه آبی می‌توانست حرارت اینهمه را خنک کند که دوباره در بستر افتادم و به خنکای بالشت خیس از اشکم پناه بردم. صدای اذان همچنان از بیرون اتاق به گوشم می‌رسید، دل من برای حیدرم در قفس سینه بال بال می‌زد و مثل همیشه حرف دلم را حتی از راه دور شنید که تماس گرفت. 💠 حلیه آب آورده بود و عباس فهمید می‌خواهم با حیدر خلوت کنم که از کنارم بلند شد و او را هم با خودش برد. صدایم هنوز از ترس می‌تپید و با همین تپش پاسخ دادم :«سلام!» جای پای گریه در صدایم مانده بود که از هم پاشید، برای چند لحظه ساکت شد، سپس نفس بلندی کشید و زمزمه کرد :«پس درست حس کردم!» 💠 منظورش را نفهمیدم و خودش با لحنی لبریز غم ادامه داد :«از صدای اذان که بیدار شدم حس کردم حالت خوب نیس، برای همین زنگ زدم.» دل حیدر در سینه من می‌تپید و به روشنی احساسم را می‌فهمید و من هم می‌خواستم با همین دست لرزانم باری از دلش بردارم که همه غم‌هایم را پشت یک پنهان کردم :«حالم خوبه، فقط دلم برای تو تنگ شده!» 💠 به گمانم دردهای مانده بر دلش با گریه سبک نمی‌شد که به تلخی خندید و پاسخ داد :«دل من که دیگه سر به کوه و بیابون گذاشته!» اشکی که تا زیر چانه‌ام رسیده بود پاک کردم و با همین چانه‌ای که هنوز از ترس می‌لرزید، پرسیدم :«حیدر کِی میای؟» 💠 آهی کشید که از حرارتش سوختم و کلماتی که آتشم زد :«اگه به من باشه، همین الان! از دیروز که حکم اومده مردم دارن ثبت نام می‌کنن، نمی‌دونم عملیات کِی شروع میشه.» و من می‌ترسیدم تا آغاز عملیات تعبیر شود که صحنه سر بریده حیدر از مقابل چشمانم کنار نمی‌رفت... ✍️نویسنده: ╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮ 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🌐⭕️ 📝 | ◀️ چرا در ایران مانند کشورهای متمدن غربی آزادی وجود ندارد؟ ♨️ کمی به نمونه‌های آزادی در غرب توجه کنید:🙄 ♦️در جشنواره کن "لارس فون تریر" در نشست خبری گفت: "ضدیهود نیستم؛ اما اسرائیل موی دماغ است" بلافاصله جشنواره طی بیانیه‌ای او را «عنصر نامطلوب» خواند و از جشنواره اخراجش کرد و با تهدید مجبور به عذرخواهی شد. ♦️"جینا کارانو" بازیگر جنگ ستارگان و سومین بوکسور زن دنیا بخاطر توئیتی در نقد هلوکاست اخراج شد ♦️"مل گیبسون" کارگردان مشهور، بخاطر انتقاد از رفتار یهودیان کنار گذاشته شد ♦️"کلت کلر" صاحب ۵ مدال المپیک برای آمریکا به خاطر شرکت در اعتراضات کنگره به 30 سال زندان محکوم و برای همیشه از تیم ملی کنار گذاشته شد. ♦️توئیتر در دی ماه ۱۳۹۹ اکانت ترامپ و ۷۰ هزار طرفدارش را مسدود کرد ♦️کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال فرانسه " ادریسا گوئیه" بازیکن تیم پاری‌سن‌ژرمن را بخاطر‌ حمایت نکردن از همجنس‌گرایی احضار کرد ♦️مردی که با اتومبیل روی پرچم همجنس‌بازان نقاشی شده کف تقاطع، رد لاستیک انداخته بود، به ۵ سال زندان و ۱۲۰۰۰ دلار جریمه محکوم شد. ♦️باشگاه بارسلونا «عبدالصمد ازازولی» بازیکن خود را مجبور به حذف استوری‌های اینستاگرامش در حمایت از حقوق فلسطینی‌ها کرده است. ♦️یوتیوب، مصاحبه تولسی گابارد نماینده کنگره با فاکس نیوز را که در آن بایدن و هیلاری کلینتون را به بر افروختن جنگ در افغانستان و تحریک اوکراین علیه روسیه متهم کرده بود، حذف کرد ♦️اندی استون، سخنگوی «شرکت متا» گفت که متا به طور موقت ممنوعیت تحریک به خشونت علیه ارتش روسیه و نه علیه غیرنظامیان روسی را لغو کرده است. ♦️ نیوزویک: به‌دلیل اینکه بنگلادش در سازمان ملل علیه روسیه رای نداده، لیتوانی اهدای نیم‌میلیون واکسن به این کشور را لغو کرد. ♦️کانادا یک نوع سیب زمینی سرخ کرده که تلفظ اسمش شبیه به نام رئیس جمهور روسیه یعنی «پوتین» بود تا اطلاع ثانوی از منو برداشته شد ♦️دانشگاه میلان بیوکا در راستای تحریم روسیه درس ادیب بزرگ روسی داستایوفسکی را حذف کرد! ♦️«ووپی گلدبرگ» مجری برنامه گفتگومحور The View در شبکه ABC آمریکا در پی اظهاراتش درباره هولوکاست به مدت دو هفته از کار تعلیق شد. او تنها گفته بود که هولوکاستِ ادعایی یهودیان، ارتباطی با تبعیض نژادی نداشته است. ♦️خانم فاطمه انوری، معلم ایرانی در استان کبک کانادا، بخاطر داشتن روسری از تدریس منع شد ♦️برنا لاچین سلبریتی معروف ترکیه‌ای گفته برای ادای توضیحات احضار شده، چون در صفحه شخصیش گفته «گیلاس گران است»! ♦️چند روز بعد از هجوم طرف‌داران دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، به کنگره، بعضی از عوامل خشونت‌ها در ساختمان «کاپیتول هیل» در حال شناسایی از سوی پلیس فدرال آمریکا هستند و تصاویر‌ آنها در حال انتشار در شبکه‌‌های اجتماعی است و هم‌زمان با شناسایی این افراد در بحران روز چهارشنبه در کنگره، از کار خود اخراج شده یا در حال اخراج شدن و ترک مشاغل خود هستند. ✍ حجت‌ الاسلام راجی | |
🌐⭕️ 📝 | ◀️ آمار مضحک تجمعات برلین نشینان‼️ 🔴 ضدانقلاب در حال آمار سازی با عنوان «تجمع بالغ‌ بر 50هزار نفر در برلین!! 😂» است که در واقع نهایتاً حدود 20هزار نفر آن هم با چند هزار غیرایرانی همراه بوده است،، آن هم با وعده غذای مجانی و وسیله حمل و نقل رایگان🤓 🔻 بر فرض آمار 50هزار نفری تجمع‌کنندگان را بپذیریم که در مقایسه با جمعیت بیش از 5میلیونی ایرانیان خارج از کشور، عدد بسیار ناچیزی است که نشان می‌دهد حتی ایرانیان خارج از کشور هم با این‌ها همراهی نکرده‌اند، چه برآوردی از شرایط برانداز و تجزیه‌طلب‌ها به ما می‌دهد؟ 🔹 ۵۰ هزار نفر یعنی یک‌چهارمِ ۲۰۰هزار شرکت‌کننده ایرانی ساکن غرب در انتخابات سال ۱۳۸۸ و ۱۳۹۶ 🔹 ۵۰ هزار نفر یعنی یک‌دوم دهه نودی‌های شرکت‌کننده مراسم سرود «سلام فرمانده» در ورزشگاه ۱۰۰هزارنفره آزادی 🔹 ۵۰ هزار نفر یعنی ۲۰هزار نفر کمتر از ۷۰هزار تماشاچی کشتی با چوخه در اسفراین 🔹 ۵۰ هزار نفر یعنی یک‌چهلمِ ۲میلیون تهرانی حاضر در جشن عیدغدیر امسال ✅ دیگه مقایسه نمی‌کنیم با آمارِ: 🔹 ۴ میلیون زائر اربعین 🔹 ۵ میلیون شرکت‌کننده در راهپیمایی ۹دی ۱۳۸۸ 🔹 ۲۵ میلیون ایرانی حاضر در مراسم تشییع پیکر شهید سلیمانی 🔹 ۲۹ میلیون شرکت‌‌کننده در انتخابات ۱۴۰۰ 🔹 میلیون‌ها نفر شرکت‌کننده در راهپیمایی‌های روز قدس و ۲۲ بهمن 🔺 تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل... | |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دروغ‌هایی که یک به یک برملا می‌شود بررسی شرایط فوت تمام افرادی که رسانه های بیگانه مدعی شدند که در جریان اغتشاشات کشته شدند. سارینا، نیکا، حدیث، نگین، پارسا و..... با ارسال این پست، روایت صحیح را جایگزین کنید🙏🌹 بهانه بود 🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امروز سالروز#چندآسمون_نشین_شهرستانمونه تولدتان مبارک 🌷 جهادگر حسن عبدالرضایی 🌼(محمدعلی) 🌷 پاسدار حسن مددی 🌼 (عباسعلی) 🌷 سرباز احمد صالحی 🌼 (کریم) 🌷 سرباز ناصر یوسفان 🌼 (لطفعلی) شادی روحشون ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
سلام خدمت دوستان محترم هر عزیزی برا برنامه نیم پلاک تشریف میارد در شخصی حتما خبر بدید شروع برنامه ساعت ۱۶ سخنرانی همراه با زیارت عاشورا بر سر مزار شهید بزرگوار عبدالحسین پاینده سرویس رفت از درب مسجد شهدا ساعت ۳:۱۵ به دیگر دوستان هم اطلاع بدید 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏
قصه ی شب 🌃