eitaa logo
#یاس نبی۷
52 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
2.4هزار ویدیو
177 فایل
بیان وبررسی مسائل سیاسی روز و مهارتها و قصه های شب مارادر این کانال همراهی کنید 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ارتباط بامدیرکانال 👇 @M_chavoshi
مشاهده در ایتا
دانلود
گوشی از راهپیمایی امروز 👌👌
بعضیا با صدای تیر داعش هم بیدار نشدن و گفتن کار خودشونه، دوربین مخفیه یا واقعا اینقدر ؟! 🆔 @Houze4
قصه ی شب 🌃
سلام: ✍️ 💠 از صدای پای من مثل اینکه به حال آمده باشد، نگاهم کرد و زیر لب پرسید :«همه سالمید؟» پس از حملات دیشب، نگران حال ما، خود را از خاکریز به خانه کشانده و حالا دیگر رمقی برایش نمانده بود که حالش صدایم لرزید :«پاشو عباس! خودم می‌برمت درمانگاه.» 💠 از لحنم لبخند کمرنگی روی لبش نشست و زمزمه کرد :«خوبم خواهرجون!» شاید هم می‌دانست در درمانگاه دارویی پیدا نمی‌شود و نمی‌خواست دل من بلرزد که چفیه زخمش را با دست دیگرش پوشاند و پرسید :«یوسف بهتره؟» در برابر نگاه نگرانش نتوانستم حقیقت حال یوسف را بگویم و او از سکوتم آیه را خواند، سرش را دوباره به دیوار تکیه داد و با صدایی که از خستگی خش افتاده بود، نجوا کرد :« نمی‌ذاره وضعیت اینجوری بمونه، یجوری رو دست به سر می‌کنه تا هلی‌کوپترها بتونن بیان.» 💠 سپس به سمتم چرخید و حرفی زد که دلم آتش گرفت :«دلم واسه یوسف تنگ شده، سه روزه ندیدمش!» اشکی که تا روی گونه‌ام رسیده بود پاک کردم و پرسیدم :«می‌خوای بیدارش کنم؟» سرش را به نشانه منفی تکان داد، نگاهی به خودش کرد و با خجالت پاسخ داد :«اوضام خیلی خرابه!» 💠 و از چشمان شکسته‌ام فهمیده بود از غم دوری حیدر کمر خم کرده‌ام که با لبخندی دلربا دلداری‌ام داد :«ان‌شاءالله می‌شکنه و حیدر برمی‌گرده!» و خبر نداشت آخرین خبرم از حیدر نغمه ناله‌هایی بود که امیدم را برای دیدارش ناامید کرده است. دلم می‌خواست از حال حیدر و داغ بگویم، اما صورت سفید و پیشانی بلندش که از ضعف و درد خیس عرق شده بود، امانم نمی‌داد. 💠 با همان دست مجروحش پرده عرق را از پلک و پیشانی‌اش کنار زد و طاقت او هم تمام شده بود که برایم درددل کرد :«نرجس دعا کن برامون بیارن!» نفس بلندی کشید تا سینه‌اش سبک شود و صدای گرفته‌اش را به سختی شنیدم :«دیشب داعش یکی از خاکریزهامون رو کوبید، دو تا از بچه‌ها شدن. اگه فقط چندتا از اون اسلحه‌هایی که واسه کردها می‌فرسته دست ما بود، نفس داعش رو می‌گرفتیم.» 💠 سپس غریبانه نگاهم کرد و عاشقانه شهادت داد :«انگار داریم با همه دنیا می‌جنگیم! فقط و پشت ما هستن!» اما همین پشتیبانی به قلبش قوّت می‌داد که لبخندی فاتحانه صورتش را پُر کرد و ساکت سر به زیر انداخت. محو نیمرخ صورت زیبایش شده بودم که دوباره سرش را بالا آورد، آهی کشید و با صدایی خسته خبر داد :« با همه پشتیبانی که آمریکا از کردها می‌کرد، آخر افتاد دست داعش!» 💠 صورتش از قطرات عرق پُر شده و نمی‌خواست دل مرا خالی کند که دیگر از سنجار حرفی نزد، دستش را جلو آورد و چیزی نشانم داد که نگاهم به لرزه افتاد. در میان انگشتانش جا خوش کرده بود و حرفی زد که در این گرما تمام تنم یخ زد :«تا زمانی که یه نفر از ما زنده باشه، نمی‌ذاریم دست داعش به شما برسه! اما این واسه روزیه که دیگه ما نباشیم!» 💠 دستش همچنان مقابلم بود و من جرأت نمی‌کردم نارنجک را از دستش بگیرم که لبخندی زد و با شیرین سوال کرد :«بلدی باهاش کار کنی؟» من هنوز نمی‌فهمیدم چه می‌گوید و او اضطرابم را حس می‌کرد که با گلوی خشکش نفس بلندی کشید و گفت :«نترس خواهرجون! این همیشه باید دم دست‌تون باشه، اگه روزی ما نبودیم و پای به شهر باز شد...» 💠 و از فکر نزدیک شدن داعش به صورت رنگ پریده‌اش گل انداخت و نشد حرفش را ادامه دهد، ضامن نارنجک را نشانم داد و تنها یک جمله گفت :«هروقت نیاز شد فقط این ضامن رو بکش.» با دست‌هایی که از تصور داعش می‌لرزید، نارنجک را از دستش گرفتم و با چشمان خودم دیدم تا نارنجک را به دستم داد، مرد و زنده شد. 💠 این نارنجک قرار بود پس از برادرم فرشته نجاتم باشد، باید با آن جان خود و داعش را یکجا می‌گرفتیم و عباس از همین درد در حال جان دادن بود که با نگاه شرمنده‌اش به پای چشمان وحشتزده‌ام افتاد :«ان‌شاءالله کار به اونجا نمی‌رسه...» دیگر نفسش بالا نیامد تا حرفش را تمام کند، به‌سختی از جا بلند شد و با قامتی شکسته از پله‌های ایوان پایین رفت. 💠 او می‌رفت و دل من از رفتنش زیر و رو می‌شد که پشت سرش دویدم و پیش از آنکه صدایش کنم، صدای در حیاط بلند شد. عباس زودتر از من به در رسیده بود و تا در را باز کرد، دیدم زن همسایه، امّ جعفر است. کودک شیرخوارش در آغوشش بی‌حال افتاده و در برابر ما با درماندگی التماس کرد :«دو روزه فقط بهش آب چاه دادم! دیگه صداش درنمیاد، شما دارید؟»... ✍️نویسنده: ╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮ 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈
پاتو از روی آیات الهی بردار!.mp3
13.14M
پاتو از رو آیات قرآن بردار ●━━━━━────── ⇆ ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤ ↻ اگر خسته فتنه ها هستید، با این صوت خودتون را محک بزنین. 🎙استاد 🎙استاد 🔴غربال آخر الزمان عج 🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
-ویراست دوم- مهسا امینی.pdf
6.74M
| بررسی تکنیک های اقناعی و روش های عملیات روانی در اغتشاشات اخیر 💢 مناسب برای کلاسهای شبکه روشنگران فرهنگی ┅═༅𖣔🌺𖣔༅══ 👈سپاس و درود از همراهی عزیزان 🆔https://eitaa.com/roshana_esfahan 👈کانال پشتیبان(ویژه نشست های وبیناری): 🆔https://rubika.ir/roshana_nesfe_jahan ┅═༅𖣔🌺𖣔༅══
پرچم ما گفتگوست، انقلاب ما انقلاب اقناع است محسن آقایی فعال رسانه نوشت: 🔹آمده بوده وسط جمعیت سیزده آبان، شاید به عمد و به قصد تحریک حتی. 🔹وسط این همه چادری و حزب‌اللهی درست بعد از اتفاقات کرج، اکباتان و شاهچراغ، روزهایی که خون جلوی چشم های امت انقلابی را گرفته. 🔹اما می داند اتفاقی برایش نخواهد افتاد. هر کس به زبانی تذکری می داد، حتی بعضی رویش را هم بوسیدند... 🔹داشتم به این فکر می کردم که اگر یک بسیجی با چفیه و عکس رهبری وسط اینها برود چگونه با او برخورد خواهد شد؟ 🔹می دانید، این تصویر نشان از شجاعت و جسارت آن خانم کشف حجاب کرده نیست، نشانی است از قدرت گفتمانی انقلابی که باکی از مواجهه با رادیکال ترین مخالفانش هم ندارد، چون کمر به ستون حقانیت استوار کرده، کاش این جسارت در صدا و سیما و سایر نهادهای ما هم بود. ══┅═༅𖣔🌺𖣔༅═══┅ 👈سپاس و درود از همراهی عزیزان 🆔https://eitaa.com/roshana_esfahan 👈کانال پشتیبان(ویژه نشست های وبیناری): 🆔https://rubika.ir/roshana_nesfe_jahan ══┅═༅𖣔🌺𖣔༅═══┅
روایتی از هشدار ایران به عربستان و پاسخ ریاض/ اگر ایران اینترنشنال به شما ربط ندارد، اتفاقات ممکن هم به ما ربط ندارد!- https://www.tasnimnews.com/fa/news/1401/08/14/2796679/%D8%A7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 🎥 چرا نظام در کنترل اغتشاشات خیلی سریع عمل نمی‌کند؟ 🍃🌹🍃 🎙دکتر سید جلال حسینی | | 🆔http://rubika.ir/meyar_pb 🆔http://eitaa.com/meyarpb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹🇮🇷🌹🍃 ⚠️❌تذکراثردارد... اگر منتظرید مسیولین وضع را درست کنند در اشتباهید،امربه معروف وظیفه همگانیه. ❌⚠️یک تذکر ساده ،بگید و برید . ‌ 🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 🎥 چرا نظام در کنترل اغتشاشات خیلی سریع عمل نمی‌کند؟ 🍃🌹🍃 🎙دکتر سید جلال حسینی | | 🆔http://rubika.ir/meyar_pb 🆔http://eitaa.com/meyarpb
ولادت حضرت محمد ص-سخنرانی.MP3
37.01M
🎤سخنرانی با موضوع : تحلیلی بر اتفاقات اخیر کشور مهم 💯 https://eitaa.com/joinchat/861864148C93b6e8edf2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️مولوی عبدالحميد درخواست رفراندوم با نظارت بين المللى داده!! ❗️جناب مولوی❗️ 🔹اولا که رفراندوم دیروز ۱۳ آبان با حضور ده‌ها میلیون برگزار شد ⚠️چشم باز کنید ببینید 🔹 ثانیا شما چرا به برادرانت در طالبان و آل‌سعود نمی‌گویی يک برگزار كنند؟ 🔹 ثالثا انگار نمی‌دانید در دين سلف شما شرك است و حرام! ⁉️کدامیک از خلفای شما با رفراندوم به حکومت رسید؟ ⁉️شما در اين چند سال در اداره مسجد و مدرسه‌ات چندتا انتخابات یا حتی نظر سنجی داشتی؟ 🔹 رابعا‏ جمهوری اسلامی؛ تنها حکومت و انقلاب اسلامی؛ تنها انقلابی در جهان است که پس از پیروزی، سیستم حکومتی‌اش را به رفراندوم گذاشته است ✅چنین اتفاقی تا کنون نه در آمریکا، نه در اروپا و نه در هیچ کجای دنیا رخ نداده است. 🗳 هم اولش رفراندوم بوده، هم تا حالا ۴۰ انتخابات داشته، هم‌ مردمش سالی سه بار می‌ریزن بیرون برای حمایت از حکومتشون راهپیمایی می‌کنن، به این حکومت پیشنهاد رفراندوم داده؟!! @yarankharazi
32.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای بچه های انقلابی یک برداشت خودمونی و ساده از استکبارستیزی به روش اصفهانی ══┅═༅𖣔🌺𖣔༅═══┅ 👈سپاس و درود از همراهی عزیزان 🆔https://eitaa.com/roshana_esfahan 👈کانال پشتیبان روشنا(ویژه نشست های وبیناری): 🆔https://rubika.ir/roshana_nesfe_jahan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️پویش:«بیش از گذشته در اجتماع حضور پیدا میکنم» دوست عزیزم حضور با حجاب تو در اجتماع، جهاد است. باحجابم، همه جا را، گلستان میکنم🌸 @samen_meraj
🔴 صدور حکم اعدام نوجوان ۱۳ ساله ▪️ حکومت سعودی یک نوجوان ۱۳ ساله به نام عبدالله الحویطی را به اعدام محکوم کرد. ▪️ این حکم انتقاد شدید فعالان و مخالفان آل سعود را به دنبال داشته و یکی از فعالان تاکید کرده است زوال و نابودی رژیم سعودی با این اقدامات سرکوبگرانه نزدیک است. ✍جای بسی شگفتی است که چنین رژیمی از حقوق یک خانمی که در ایران به مرگ طبیعی از دنیا رفته است 50 روز است که از حقوق زنان ایران دفاع می کند!! و عجیب تر این که عبدالحمید از حقوق زن دفاع می کند و نسبت به جنایات آل سعود هیچ گونه محکومیتی دیده نمی شود!! http://eitaa.com/joinchat/2315059211Cdc06065a5f
قصه ی شب 🌃
سلام: ✍️ 💠 عباس بی‌معطلی به پشت سرش چرخید و با همان حالی که برایش نمانده بود به سمت ایوان برگشت. می‌دانستم از یوسف چند قاشق بیشتر نمانده و فرصت نداد حرفی بزنم که یکسر به آشپزخانه رفت و قوطی شیرخشک را با خودش آورد. 💠 از پله‌های ایوان که پایین آمد، مقابلش ایستادم و با نگرانی نجوا کردم :«پس یوسف چی؟» هشدار من نه‌تنها نکرد که با حرکت دستش به امّ جعفر اشاره کرد داخل حیاط شود و از من خواهش کرد :«یه شیشه آب میاری؟» بی‌قراری‌های یوسف مقابل چشمانم بود و پایم پیش نمی‌رفت که قاطعانه دستور داد :«برو خواهرجون!» نمی‌دانستم جواب حلیه را چه باید بدهم و عباس مصمم بود طفل را سیر کند که راهی آشپزخانه شدم. 💠 وقتی با شیشه آب برگشتم، دیدم امّ جعفر روی ایوان نشسته و عباس پایین ایوان منتظر من ایستاده است. اشاره کرد شیشه را به امّ جعفر بدهم و نصف همان چند قاشق شیرخشک باقی‌مانده را در شیشه ریخت. دستان زن بی‌نوا از می‌لرزید و دست عباس از خستگی و خونریزی سست شده بود که بلافاصله قوطی را به من داد و بی‌هیچ حرفی به سمت در حیاط به راه افتاد. 💠 امّ جعفر میان گریه و خنده تشکر می‌کرد و من می‌دیدم عباس روی زمین راه نمی‌رود و در پرواز می‌کند که دوباره بی‌تاب رفتنش شدم. دنبالش دویدم، کنار در حیاط دستش را گرفتم و با که گلویم را بسته بود التماسش کردم :«یه ساعت استراحت کن بعد برو!» 💠 انعکاس طلوع آفتاب در نگاهش عین رؤیا بود و من محو چشمان شده بودم که لبخندی زد و زمزمه کرد :«فقط اومده بودم از حال شما باخبر بشم. نمیشه خاکریزها رو خالی گذاشت، ما با قرار گذاشتیم!» و نفهمیدم این چه قراری بود که قرار از قلب عباس برده و او را به سمت معرکه می‌کشید. در را که پشت سرش بستم، حس کردم از قفس سینه پرید. یک ماه بی‌خبری از حیدر کار دلم را ساخته و این نفس‌های بریده آخرین دارایی دلم بود که آن را هم عباس با خودش برد. 💠 پای ایوان که رسیدم امّ جعفر هنوز به کودکش شیر می‌داد و تا چشمش به من افتاد، دوباره تشکر کرد :«خدا پدر مادرت رو بیامرزه! خدا برادر و شوهرت رو برات حفظ کنه!» او می‌کرد و آرزوهایش همه حسرت دل من بود که شیشه چشمم شکست و اشکم جاری شد. 💠 چشمان او هم هنوز از شادی خیس بود که به رویم خندید و دلگرمی داد :« و جوونای شهر مثل شیر جلوی وایسادن! شیخ مصطفی می‌گفت به حاج قاسم گفته برو آمرلی، تا آزاد نشده برنگرد!» سپس سری تکان داد و اخباری که عباس از دل غمگینم پنهان می‌کرد، به گوشم رساند :«بیچاره مردم ! فقط ده روز تونستن مقاومت کنن. چند روز پیش وارد شهر شده؛ میگن هفت هزار نفر رو کشته، پنج هزار تا دختر هم با خودش برده!» 💠 با خبرهایی که می‌شنیدم کابوس عدنان هر لحظه به حقیقت نزدیک‌تر می‌شد، ناله حیدر دوباره در گوشم می‌پیچید و او از دل من خبر نداشت که با نگرانی ادامه داد :«شوهرم دیروز می‌گفت بعد از اینکه فرمانده‌های شهر بازم رو رد کردن، داعش تهدید کرده نمی‌ذاره یه مرد زنده از بره بیرون!» او می‌گفت و من تازه می‌فهمیدم چرا دل عباس طوری لرزیده بود که برای ما آورده و از چشمان خسته و بی‌خوابش خون می‌بارید. 💠 از خیال اینکه عباس با چه دلی ما را تنها با یک نارنجک رها کرد و به معرکه برگشت، طوری سوختم که دیگر ترس در دلم خاکستر شد و اینها همه پیش غم حیدر هیچ بود. اگر هنوز زنده بود، از تصور اسارت بیش از بلایی که عدنان به سرش می‌آورد، عذاب می‌کشید و اگر شده بود، دلش حتی در از غصه حال و روز ما در آتش بود! 💠 با سرانگشتان لرزانم نارنجک را در دستم لمس کردم و از جای خالی انگشتان حیدر در دستانم گرفتم که دوباره صدای گریه یوسف از اتاق بلند شد. نگاهم به قوطی شیر خشک افتاد که شاید تنها یکبار دیگر می‌توانست یوسف را کند. به‌سرعت قوطی را برداشتم تا به اتاق ببرم و نمی‌دانستم با این نارنجک چه کنم که کسی به در حیاط زد. 💠 حس کردم عباس برگشته، نارنجک و قوطی شیر خشک را لب ایوان گذاشتم و به دیدار دوباره عباس، شالم را از روی نرده ایوان برداشتم. همانطور که به سمت در می‌دویدم، سرم را پوشاندم و به سرعت در را گشودم که چهره خاکی آینه نگاهم را گرفت. خشکم زد و لب‌های او بیشتر به خشکی می‌زد که به سختی پرسید :«حاجی خونه‌اس؟»... ✍️نویسنده: ╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮ 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••
دستگیری ۳ تیم تروریستی در خوزستان، فارس و اصفهان 🔹سازمان اطلاعات سپاه: با تلاش و اشراف اطلاعاتی سربازان گمنام امام زمان در سازمان اطلاعات سپاه، ۳ تیم وابسته به گروهک نفاق که قصد اقدامات خرابکارانه و تروریستی در خوزستان، فارس و اصفهان را داشتند، دستگیر شدند. 🔹این تیم‌ها قصد داشتند ضمن جذب و شبکه‌سازی در میان آشوبگران، اقداماتی مانند حمله به مراکز دولتی، امنیتی و انتظامی، تخریب اموال عمومی و سوءقصد به جان شهروندان را پیاده‌سازی کنند که به‌دلیل کنترل، اشراف و اقدام به موقع ناکام ماندند. 🔹سرپل‌های این گروهک در چند هفته اخیر محورهای متعددی را به عناصر عملیاتی خود ابلاغ کرده‌اند که موارد گفته شده بخشی از این محورهاست. ══┅═༅𖣔🌺𖣔༅═══┅ 👈سپاس و درود از همراهی عزیزان 🆔https://eitaa.com/roshana_esfahan 👈کانال پشتیبان روشنا(ویژه نشست های وبیناری): 🆔https://rubika.ir/roshana_nesfe_jahan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 🎥 چرا نظام در کنترل اغتشاشات خیلی سریع عمل نمی‌کند؟ 🍃🌹🍃 🎙دکتر سید جلال حسینی | | 🆔http://rubika.ir/meyar_pb 🆔http://eitaa.com/meyarpb