eitaa logo
#یاس نبی۷
49 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.5هزار ویدیو
179 فایل
بیان وبررسی مسائل سیاسی روز و مهارتها و قصه های شب مارادر این کانال همراهی کنید 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ارتباط بامدیرکانال 👇 @M_chavoshi
مشاهده در ایتا
دانلود
عشق يعنے؛ عاشقے كردن به پاۍ فاطمه . . مـزد ِآن بـاشـد بدون شــك دعاۍ فاطمه❤🌱 بانوان سرزمینم سلام عید و روزتون مبارک🎉🎉🎉 📣📣 خب خب بریم سر اصل مطلب جشن داریم چه جشنی...🤩 جشنی ویژه شما بدون حضور آقایون😉🚷 با مسابقه ای جذاب و برنامه های متنوع 😀 اونم با مجری گری خانواده صالحی برنامه های جذاب واجرای سرود و.. زمانش هم همین شنبه یعنی 24دی ساعت 3 بعدازظهر - مکانش؟ یادم رفت 😅 مکانش هم سالن شهروند منتظر حضورتون هستیم💐💐
قصه ی شب 🌃
سلام: 💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎 💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے 💎 💞قسمـــٺ کم کم آفتاب غروب میکرد... 🍃مرضیه کمک فاطمه میکرد. وسایل فیلمبرداری را جمع کند. 🍃یوسف کمک دلدارش بود. با، ، ، همه را به ترتیب، قامت بانویش را پوشانید.☺️💎 بانویی گرفته بود زهرایی. فقط برای ...😎 احدی او را ببیند..😇☝️ مرضیه و فاطمه، سوار شدند. یوسف هم عروسش را سوار ماشینشان کرد... یوسف را باز کرد. از باغ بیرون رفتند. کمی در ماشین نشستند تا دوست آقابزرگ بیاید. کلید را بگیرد. اذان را میگفتند،.. که دوست آقابزرگ آمد. کلید را گرفت. یوسف پیاده شد وتشکر کرد. دوست آقابزرگ، تبریک گفت.😊 حرکت کردند.. ماشین مرضیه جلو میرفت و ماشین یوسف پشت سرش.. اذان مغرب✨ را که گفتند... ریحانه از داخل کیسه ای که جلو پایش گذاشته بود. 🌟ظرف کوچکی را بیرون آورد.روی دامنش گذاشت. 🌟فلاکس کوچکی را درآورد. لیوانها را هم همینطور.کمی از چادر را عقب برد. شربتی از عرق🌱 بیدمشک و نسترن🌱 را که گرم کرده بود، در لیوان ریخت.😋👌 یوسف بالبخند.. غرق تماشای لیلایش بود. ریحانه ظرف خرما✨ را به یوسفش داد. تا بازکند در ظرف را.یوسف روزه اش را باز کرد. چقدر لذیذ بود... این ✨خرما و شربت گرمی✨ که از دست دلبرش میگرفت.😋☝️چند دقیقه ای، ریحانه دستکشش را درآورد. خودش هم روزه اش را باز کرد. عجب .. عجب .. به تالار رسیدند... مستقیم، رفتند. نمازشان را خواندند. غیر از چند نفری از دوستان ریحانه، خانم بزرگ، طاهره خانم و مرضیه.. کسی نه دست میزد..😔 نه شاد بود...😔 نه تبریک میگفتند.. 😔 نه به استقبال عروس و داماد امدند.😔 و نه حتی کادویی دادند..😔 همه روی صندلی هایشان... نشسته بودند. فقط پچ پچی بود که هر از گاهی مجلس را شلوغ میکرد.😔 عروس و داماد در جایگاه،.. پای سفره نشستند..عاقد خطبه میخواند. فاطمه قند میسابید و مرضیه و دوستانش اطرافش بودند... بقیه همه نشسته بودند. عده ای با اخم😠 و عده ای ناراحت.😔 آن طرف قسمت مردانه، ۴ صندلی، پشت درب گذاشته شده بود.... یکی برای عاقد. دوتا برای عمومحمد و کوروش خان و یکی هم برای آقابزرگ. . و روی صندلی های خودشان نشسته بودند.👌 همه سکوت کرده بودند. ریحانه بله گفت، عاقد بود.بار چهارم عاقد گفت: _سرکار خانم آیا وکیلم؟؟ و دوباره ریحانه بله گفت. عاقد لبخندی زد. _مبارک باشه دخترم. به میمنت و مبارکی. ✨روز خوبی✨ انتخاب کردید. ان شاالله که زیر سایه و .ع. زندگی شاد و پربرکتی داشته باشین. یوسف به سفره ای که مقابلش پهن بود، خیره شد...👀😍 ✨✨💚💚💚✨✨ ادامه دارد... ✍نام نویسنده؛ بانو خادمـ کوےیار 💚✨💚✨✨✨💚✨💚💚 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾•
سلام: 💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎 💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے 💎 💞قسمـــٺ یوسف به سفره ای که... مقابلش پهن بود، خیره شده بود.👀 تک تک قوها را از نظر گذراند.👀 عجب ای.. سفره ای با چیدمانی مدرن و ..👀😍 و ریحانه منتظر عکس العمل یوسفش بود. در آینه ای که مقابلشان بود به همسرش نگاه میکرد.☺️ یوسف همه را خوب نگاه کرد. چشمش به آینه خورد و البته بانویش. با ذوقی سرشار لبخندی زد.😍☺️آرامتر از همیشه. سرش را به گوش همسفرش نزدیک کرد. یوسف _همون که تو باغ گفتم.😍 ریحانه، از آینه حرف میزد. _چی😌 _اینهمه اعتراف کردم بس نبود.😊 _نچ🙈 _لااله الاالله... گفتم بضرر من میشه.. دیدی حالا..!😉 ریحانه نگاهش از آینه برداشت.🙈 یوسف _یه سورپرایز برات دارم. رفتم قسمت مردونه میفهمی. ریحانه لبخندی عمیق زد.☺️ مرضیه بود کسی باگوشی فیلم یا عکس نگیرد. فاطمه پشت سر هم عکس فیلم میگرفت. بعد از دست کردن حلقه ها💍💍و بقیه رسم و رسومات..یوسف کنار جایگاه، به قسمت مردانه رفت.. و بانویش تا درب نزدیک جایگاه، به .👌 یوسف دستش را روی سینه اش گذاشت. _ اجازه میفرمایید بانو..!😊 ریحانه_ خیلی دوست دارم.. یوسفم.😍 نگاهی عاشقانه،پاسخ ریحانه بود. دوستان ریحانه، مرضیه،طاهره خانم اطراف ریحانه را گرفتند.که شادی کنند که دل عروس مجلس نگیرد.😊😔 یوسف هنوز... پایش به قسمت مردانه نرسیده بود..که رفقای هیئتی اش😜 دست و پای او را گرفتند.. و او را به هوا پرتاب میکردند.😱😂 صدای داد و فریاد یوسف🗣 و بقیه کل تالار را گرفته بود. رفقا همه باهم_ یک... دو... پنج..😂😂 و یوسف را به هوا پرتاب کردند.همه میخندیدند.😂😁😄😀😀 حتی خانمهایی که با دلخوری روی صندلیهایشان نشسته بودند. مداح آمده بود... روی سن ایستاده بود. اما نمیگذاشتند شروع کند،.. این داماد بازیگوش😁🙈 با رفقای باصفای هیئتی اش.😍 یوسف تک تک با همه... خوش و بش کرد. به سیدهادی رسید. سیدهادی_ خوشبخت بشی رفیق. از ماموریت که اومدم رفتم خاستگاری. بعدش رفقا گفتن.. شرمنده داداش.😊✋ _این چه حرفیه☺️ علی حرفهایشان را شنید. _سید تو که مقصر نیستی..😜 این دل بی قرار یوسف، داشت کار دستت میداد.😁 یوسف_😅 علی_ خوب شد اون روز تو پایگاه به یوسف گفتم.. وگرنه دیر رسیده بودم تکه بزرگت گوشت بود..😂 سیدهادی_😂 یوسف_🙈☺️ علی_😂 میثم، علی، مهران، سید هادی و حسین صندلی ها را عقب تر برده، و محوطه ای ۵، ۶ متری را باز کرده بودند.😍👌 هنوز ریحانه از سورپرایزش خبر نداشت... ✨✨💚💚💚✨✨ ادامه دارد... ✍نام نویسنده؛ بانو خادمـ کوےیار 💚✨💚✨✨✨💚✨💚💚 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در فصل امتحانات و تعطیلی مدارس ☺️ بهترین فرصت برای کلاس ها تقویتی مربیان مجرب بصورت جهادی و یا هزینه خیلی ناچیز در پایگاه أسرا برگزار میکنند جهت ثبت‌نام با شماره داخل تبلیغ پیامک فرمائید 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏
❌ نماز صبحتان قضا نشود. 🔺 ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ علیه السلام: 📛 اگر نماز صبح قضا شود حتی اگر کل دنیا طلا شود و آن را در راه خدا و اسلام بدهی، جبران نمیشود. 📚 ثواب الاعمال و عقاب الاعمال...شیخ صدوق
🚨مدیریت بحران به سبک بانوان.... 🌹🌹🌹🌹🌹🌸🌸🌸🌸🌸🌸 مامان های گل تو خونه 🤱🤱🤱 کدبانوهای هنرمند 😎😎😎😎😎 شماها که هم مدیرید 💼 هم ناظم👓 هم معلم📄 هم دکتر، هم پرستار💉🌡💊 هم مهندس ⚙⚙⚙و ...... 🖼🖼🖼🖼 این چندروز نقش بابا برقی و مامور گاز رو هم به دوش بکشید و حواستون به مصرف برق و گاز خونه هاتون باشه💡⌛️🖥🔕 🌧🌦❄️🌨☃⛄️☔️⛈⛈⛈ ✅ لباس گرم و جوراب پاپوش روسري يا كلاه حتما داشته باشيم 🧤🧣🧦. ✅ غذاهايي كه نياز كمتر به مصرف گاز دارن بپزيم. آب رو جوش آورديم، داخل فلاكس بذاريم سماور يكسره روشن نمونه. ☕️☕️☕️یا یک غذا حجم بیشتر بپزیم در طول روز استفاده کنیم نیاز به پخت و پز مجدد نباشه ...🍚🍜🍚 ✅ تغذيه مون خوراكيهاي باطبع گرم باشن چاي زنجفيل و دارچين ......نبات .....ارده شيره عسل🍯🌰🥛 گردو .....بنظرم با همينا ديگه پخت و پز لازم نيست 🙈😉😅نهايتا نيمرو 🥚🍳☺️ ✅ غذاهاي طبع سرد و مدر رو حذف كنيم كه هي لازم نشه بريم ..... يخ كنيم😬😬😬 بيايم بچسبيم به بخاري ✅تعطيلات هست نگيم خونه تكاني رو شروع كنيم پرده و فرش اينا رو بديم بشورن خونه رو خالی كنيم بعد بيشتر سررررررد بشه❄️❄️❄️❄️ ✅ به جاش حتما كتاب بگيريم دستمون كنار خانواده يك تكان به سرانه مطالعه بديم..... 💬💬📺 بازيهاي قديمي و شاد و مهیج رو كنار بچه هامون تجربه كنيم تا ان شاالله اين چندروزي رو هم پشت سر بذاريم. ✅ از سر بيكاري سراغ پخت كيك و شيريني و اينام نريم🍰🍪🥟🍩🥧 ⭕️⭕️⭕️⭕️😋 هم چاق ميشيم تيپمون واسه خريد لباس عيد به هم ميريزه😁 هم مصرف گاز ميره بالا🤨 ✔️✔️✔️✔️دوستون داریم، ممنون که هستید و همراهی می کنید، مثل همیشه 🎁🎁🎁🎁 👌نشر حداکثری.... @Samen53
🌿🌹🌿 مجموعه چکار کنیم گاز کمتر مصرف بشه 🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
⭕️💢⭕️ بســـته خبــــــری از گستردگی سیستم گازکشی کشور تا فکر برای آیندگانمون و.....راهکارهای کاهش مصرف، در این بسته خبری 🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen