eitaa logo
#یاس نبی۷
52 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
2.4هزار ویدیو
177 فایل
بیان وبررسی مسائل سیاسی روز و مهارتها و قصه های شب مارادر این کانال همراهی کنید 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ارتباط بامدیرکانال 👇 @M_chavoshi
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام: 💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎 💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے 💎 💞قسمـــٺ یوسف_ جان _به محض نوشتنش، ☺️ _لااله الاالله.. شما تصمیم گرفتی ما رو به فنا بدی؟! _همین که من میگم. وگرنه نمیخام. یوسف _نچ _عههه یوسف...! مهر حق زنه دوست دارم خودم تعیین کنم. یوسف _ شما الان ٢۴ سالته بانو..مهریه محرمیتمون هم راضی نبودم.. چن سال دیگه پشیمون میشیااا😁 ریحانه _اولا منو دست کم گرفتی آقاااا. حرفام هنوزم سرجاشه..قراره دنیا رو بهم بریزم تا تو ازم باشی.. قرار نیست باشم. که تو فکر کنی ام میخام اذیتت کنم. یه روزی... یه زمانی... 😇بعدشم من بجای تعداد سکه که بخام ببرم بالاتر، شما رو دارم که بیشتر از این چیزاست. _مهریه حرف خداست..کلام اهلبیت.ع. هست. پشتوانه یه زن هست.!😊 ریحانه_ یادت رفته اون روز خونه آقابزرگ خودت گفتی.. خب منم .🙈 یوسف _لااله الاالله.. من که هرچی میگم شما یه چی داری برا جواب دادن!! خب بفرمایید بنده چکار کنم الان.. ریحانه پشت چشمی نازک کرد و گفت: _سنگینه آقااا😌 _یامولا علییییی😨😍 _اولیش سفر زیارتی ١۴ معصوم.🕌 دومیش حفظ ١٨جزء از قرآن.✨ بعدشم ١۴ سکه. سکه رو هم از الان بگم پشت چراغ قرمز بودند... ترافیک شدیدی بود. چشمانش را بست. سرش را تکیه داد. دیوانه شده بود با جملات بانویش، نمیدانست از ذوقش چه کند... عجب ... عجب .. چشمه اشکش جوشیده بود..😭😍 نمیخاست مقابل همسرش پایین بریزد اشکش را.میدانست هرچقدرهم آرام بگوید. ریحانه اش میشنود. اما باز زمزمه کرد.«خدایا هرچقدر کنم.. باز کمه..»😭✨ اشکش روی محاسنش ریخت. _ ... ..😭 اشکهایش را ریحانه پاک کرد. _ببین حالا من که آرومم تو چرا گریه میکنی..! خوبه حالا منم بگم..😜 _چی😢 _خدایا منو کن از دست این عشقم نجاتم بده..😩 یوسف هردودستش را بالا برد. _تسلیم.. تسلیم بانوجان.🤚😍✋ راستی یه چیزی.. _شما که همیشه باید تسلیم باشی😌... تازه... شرطم رو نگفتم.. همون شرطی که وقتی اومدی خواستگاری.. نگفتم تا الان.. الان وقتشه..ولی بگو بعد من میگم _نچ.. بعدا میگم..شما شرطو بگو..! _یووووسف.. بگو خب..😬 _شرطت بگو تا یادت نرفته.! _شرطم اینه هیچوقت هیچ چیزی ازم پنهون نکنی.. البته منم هیچ چیزی ازت مخفی نمیکنم.. مطمئن باش _شرط سختیه.. _اصلنم سخت نیس.. فک کن من .. .. نمیخام چیزی تو دلت باشه..دلم میخاد همیشه باشی همیشه پیشرفت کنی.. هیچ چیزی نباشه.. هرچی غم و مشکل داری بیار .. _لااله الاالله... ✨✨💚💚💚✨✨ ادامه دارد... ✍نام نویسنده؛ بانو خادم کوی یار 💚✨💚✨✨✨💚✨💚💚 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 شما هم دعوتید🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 جلسه هادیان سیاسی و مدیران ثامن فردا سه شنبه۱۰/۲۰ ساعت۱۵/۳۰عصر استاد:حاج اقای هاشمی استادحوزه ودانشگاه موضوع(سلطه یهوددرنظم نوین جهانی) درنمازخانه سپاه ناحیه نجف اباد برگزارمیشود.
🥣چرا قیمه ها رو می ریزی تو ماستا! ⁉️تکنیک واقعیت مجهول ✍️ژورسان 🏟احتمالاً شما هم دیده‌اید گزارشگر وقتی تیم محبوبش شکست می‌خورد، می‌رود سراغ حاشیه‌ها ... داوری که بد سوت زد، چمن زمین که خراب بود و نور ورزشگاه که کافی نبود و ازاین‌دست بهانه‌ها. به این تکنیک در رسانه واقعیت مجهول گفته می‌شود. 🏅این تکنیک در اتفاق‌های خوب ایران استفاده می‌شود. وقتی در کشور یک خبر خوب اتفاق می‌افتد که ابعاد ملی دارد رسانه‌های بیگانه هم دقیقاً همین کار را می‌کنند، اصل خبر را می‌گویند؛ اما برایش روایت تمرکززدا می‌سازند. 🌁در این تکنیک رسانه یک موضوع را مطرح می‌کند که به‌عنوان یک واقعیت رخ‌داده و آحاد مردم آن را لمس کرده‌اند با پرداخت به حواشی و داستان‌های مبالغه انگیز، شما را مجهول می‌کند که نسبت به اصول آن واقعیت فاصله می‌گیرید و نسبت به فرعیات آن کشش پیدا می‌کنید. ⚡️در این تکنیک می‌خواهند به دلایل قطع برق اشاره کنند. آیا میزان مصرف برق ایرانی‌ها خیلی بالاست؟ آیا سرمایه‌گذاری در صنعت برق ایران انجام نشده است؟ آیا صنعت برق بسیار فرسوده شده؟ آیا دولت به فکر مردم هست یا نه؟ تمام موارد بالا را اعلام می‌کنند بعد می‌گویند برقی که دارید به عراق، سوریه و صادر می‌شود، پس این عامل قطع برق است، کدام عراق، عراقی که به کنسولگری ایران حمله کرد. 🇮🇶بنابراین، آن‌قدر از عراق می‌گویند که واقعیت‌های قطع برق را فراموش کنید و مجهول یک واقعیت را طراحی می‌کنند و بعد شایعات را به خدمت می‌گیرند و در مسیر اجرای تکنیک علوم‌شناختی نقش‌آفرینی می‌کند. ⚖️جلب‌توجه به نکات انحرافی با حاشیه راندن واقعیت‌ها، نوعی ترکیب محتوا و وزن‌دهی به سوژه‌ها است که با وقت‌گذاری بیشتر بر مسائل حاشیه‌ای می‌تواند مخاطب را در مارپیچ ناکجاآباد برساند. 🥘شاید شما هم این جمله رو شنیده باشید که آقا قیمه‌ها رو ریختی تو ماستا ! این جمله موقعی استفاده می‌شود که فرد موضوعی نامرتبط در یک جایگاه نامرتبی استفاده می‌کند و می‌خواهد پشت پرده نامربوطی از واقعیت را به ما نشان دهد. 💠 https://eitaa.com/roshana_esfahan
🔰 دغدغه‌های ! ♨️ دغدغه دوم: زنان بی‌پناه ⭕️ بخش دوم 💢 آیا می‌دانید بر خلاف آنچه درباره افغانستان و وضعیت زنان در افغانستان شنيده‌ايد، در دهه ۱۹۵۰ میلادی دختران در کابل و سایر شهرهای افغانستان در مدرسه تحصیل می‌کردند؛ نیمی از دانشجویان حاضر در دانشگاه‌ها زنان بودند و ۴۰ درصد از پزشکان افغانستان‌ زن بودند. همچنین ۷۰ درصد از معلمان و ۳۰ درصد از کارمندان زن بودند؟ 🔹 برخلاف دروغ‌پردازی‌های رسانه‌های آمریکایی درباره وضعیت بد زنان افغانستان، قانون اساسی افغانستان که در سال ۱۹۶۴ نوشته شد، حقوق پایه بانوان را به رسمیت شناخته بود؛ از جمله حق رای و پرداخت برابر نسبت به مردان. حتی تعدادی از زنان نیز به پست‌های مهم سیاسی و همینطور عضویت در پارلمان و قضاوت رسیده بودند. و برخلاف چیزهایی که درباره پوشش اجباری زنان افغانستان دیده و یا شنيده‌ايد، در این دوران بسیاری از زنان افغانستانی برقع نمی‌پوشیدند. 🔻پس از شروع درگیری‌های نظامی در افغانستان که حمایت آمریکا در مسلح کردن برخی از این گروه‌ها تاثیر داشت، گروه‌های افراطی مذهبی مانند طالبان با حمایت‌های تسلیحاتی روی کار آمدند. علیرغم اینکه آمریکا از رفتارهای نامناسب این گروه‌ها نسبت به زنان آگاه بود اما چون فعالیت آنها از نظر سیاسی در ابتدا راستای اهداف آمریکا بود، آمریکایی‌ها حمایت کامل از آنها داشتند و هیچگونه انتقادی راجع به رفتارهای بد آنها با زنان نمی‌کردند. ♦️ ناآرامی‌ها و از بین رفتن ثبات در افغانستان و همچنين روی کار آمدن طالبان وضعیت زنان افغانستانی را نابسامان کرد. گرچه طالبان در ابتدا مورد حمایت آمریکا بود، اما چون از نظر سیاسی کاملاً همراه با آمریکا نبودند آمریکایی‌ها همین رفتارهای محدودیت زای طالبان برای زنان را بهانه مداخله و حضور خود قرار دادند. 🔺در واقع آن‌ها با شعار مبارزه برای چیزی وارد افغانستان شدند که خود آن را به وجود آورده بودند! پس از آن نیز به مدت بیست سال، همواره تداوم حضور خود را به بهانه همان توجیه کردند. در حالی که مسبب آن خودشان بودند. اما وضعیت زنان پس از حضور آمریکا هیچ تغییری نکرد و حتی بدتر شد. 💢چه کسی زنان و کودکان عراق را نجات داد؟ حاج قاسم سلیمانی. چه کسی برای نجات زنان و کودکان افغانستان در تلاش بود؟ حاج قاسم سلیمانی. 🔻 داستان‌های زنان سوری و عراقی در ماجرای حمله داعش را نیز شنیده‌اید که گروه تروریستی مورد حمایت آمریکا چطور آنها را اسیر کرده و به بردگی می‌فروختند و حاج قاسم آنها را نجات داد. حاج قاسم می‌گوید: «در دیاله دیدیم کودکی را از سینه مادرش گرفتند و آن را روی آتش سرخ کردند و لای پلو گذاشتند و برای مادرش فرستادند. این جنایات وحشتناک در سابقه بشریت نایاب است. داعش بیش از دو هزار زن جوان ایزدی را بین خودشان دست به دست می‌کردند و به فروش می‌رساندند و کشتارهای پانصد نفره انجام می‌دادند. آن طفلی را که دیدیم با خنده سرش را در شرق حلب بریدند گوشه‌ای از جنایات آنها بود.» 💢 حاج قاسم سلیمانی حقیقتا منجی واقعی زنان و کودکان منطقه بود از چنگال داعش و آمریکا و ناتو. به همین جهت است که زنان ایزدی در شهادت حاج قاسم با سوز دل عزاداری می کردند و مراد شیخ کالو، فرمانده شاخه ایزدی حشد شعبی می گفت: «تنها دو نفر بودند که پای اقلیت‌هایی چون ایزدی‌ها ایستاده و از آن‌ها دفاع کردند؛ ابومهدی المهندس و حاج‌قاسم.» ♦️ حتی شاید بتوان گفت که حاج قاسم سلیمانی سربازهای زن آمریکایی را هم نجات داد. کافی است به گزارش‌هایی که از وضعیت زنان در ارتش آمریکا در زمان حضور در عراق رجوعی بکنیم. مارجوری کوهن در کتاب «ارتش علت مرگ زنان سرباز را پنهان می‌کند» در سال 2006 می‌نویسد: «اخیراً کارپینسکی به هیئتی از قضات که در مورد نقض حقوق بشر تحقیق می‌کردند، گفت که ژنرال ریکاردو سانچز، فرمانده ارشد سابق ارتش آمریکا در عراق، دستور داد تا علت مرگ چند سرباز زن که در عراق خدمت می‌کردند، پنهان بماند. کارپینسکی شهادت داد که این زنان به دلیل کم آبی جان خود را از دست دادند. آن‌ها از نوشیدن مایعات در اواخر روز خودداری می‌کردند؛ زیرا می‌ترسیدند که مجبور شوند اواخر شب از توالت استفاده کنند. آنها می‌ترسیدند که اگر مجبور به استفاده از توالت - که دور از پادگان آنها بود – شوند، مورد حمله و تجاوز سربازان مرد به خود بعد از تاریک شدن هوا قرار بگیرند.» ما چنین دنیایی داریم ولی افسوس که این‌ها را کسی نمی‌داند. ما باید راجع به ظلم آمریکا به زن صحبت کنیم. 💠 https://eitaa.com/roshana_esfahan
2073894659_1836085854.pdf
4.18M
📒 جزوه | پیشنهاد ویژه 💠 حجاب؛ مدخلی برای کنشگری زن در اسلام 📌 تقریر بیانات حجت‌الاسلام والمسلمین سوزنچی 📆 ایام فاطمیه اول ۱۴۴۴ ه.ق | ۱۲ الی ۱۵ آذرماه ۱۴۰۱ | | 💠 https://eitaa.com/roshana_esfahan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️🔴⭕️ 🔹 ۱۸ دی فقط روز نابودی پایگاه عین الاسد نبود، آغاز فرایند انتقام شهادت حاج قاسم سلبمانی بود. 🔻روز شکستن هیمنه شیطان بزرگ بود... 🔹روز بی اعتبار شدن آمریکای تروریست بود که باوجود در اختیار داشتن ارتش اول دنیا در قبال آمادگی ایران برای جنگ تمام عیار نتوانست هیچ غلطی بکند! 🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen ─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─ @masume8  ‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌ ‎‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌ ─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
🔴کشف حجاب رضا خانی ♦️امام خمینی(ره):"در طول این مدت هم گرفتاریهای همه جانب ملت ما را چه مردها و چه زنها همه می‌دانید. شاید بسیاریش را یادتان نباشد که من یادم است که اینها در زمان رضاخان به اسم اتحاد شکل، به اسم کشف حجاب، چه کارها کرده‌اند، چه پرده‌ها دریدند از این مملکت، چه زورگوییها کردند و چه بچه‌ها سقط شد در اثر حمله‌هایی که اینها می‌کردند به زنها که چادر را از سرشان بکشند. " 📚 صحیفه امام، ج۱۰، ص ۴۸۹_۴۹۰ 🔮کانال مرجع گفتمان @goftemansazan
سلام مادر جان 4.mp3
17.6M
سرود جهت همخوانی پویش مادر جان، فدای تو جانم مادر جان 🍃🍃🍃 توو سنگر تواییم، با تو بستیم عهدی تا آخر بمونیم، پای انقلاب، فرزند تو مهدی 🍃🍃🍃 سلام مادرجان، سلامی از جنس لطافت باران سلام مادرجان، ما اومدیم که بگیم، می‌مونیم با تو سر پیمان، سلام مادرجان  🍃🍃 ببین، پای چادرم، تا هرجا می‌تونم، تا سر حد جونم، همیشه می‌مونم خودمو به مهدی می‌رسونم با همین چادر پوشیدن منم، مرد میدونم 🍃🍃 سلام مادرجان، سلامی از جنس لطافت باران سلام مادرجان، ما اومدیم که بگیم، می‌مونیم، با تو سر پیمان سلام مادرجان 🍃🍃🍃 توو سنگر این چادر، هر چی دارم و فدا امام می‌کنم توو سنگر این چادر، مثه زینب می‌مونم کارو تمام می‌کنم توو سنگر این چادر، با حجابم برای مهدیِ تو قیام می‌کنم چادر که می‌پوشم، زیر سایه‌ی تو ام رو لطف تو حساب می‌کنم چادر که می‌پوشم، توی این شهر گناه آلوده من ثواب می کنم چادر که می‌پوشم، همه‌ی نقشه‌های دشمنارو خراب می کنم 🍃🍃🍃 سلام مادرجان، سلامی از جنس لطافت باران سلام مادرجان، ما اومدیم که بگیم، می‌مونیم، با تو سر پیمان سلام مادرجان 🍃🍃🍃 عهد می‌بندم، که بمونم پا رکاب، عهد می‌بندم، جون بدم برا حجاب عهد می‌بندم، عهد فاطمی، که بمونیم ما دخترها، پای انقلاب عهد می‌بندم، تو زندگیم، زینت شما بشم این پرچم رو، تا آخر من به دوشم بکشم 🍃🍃🍃 به یاد همه اونایی که توی راه فاطمه جون دادن ناهیدِ فاتحی و آرامش قوربون حجاب زهرا شدن 🍃🍃🍃 سلام مادرجان، سلامی از جنس لطافت باران سلام مادرجان، ما اومدیم که بگیم، می‌مونیم، با تو سر پیمان سلام مادرجان متن سرود پویش
🌎 برندن برمر، اعجوبه ای جوان با ضریب هوشی ۱۷۸، پیش بینی می شد که آینده روشنی داشته باشه. تو ۱۸ ماهگی بدون هیچ آموزشی خواندن میدونست، تو ۳ سالگی می‌تونست پیانو بزنه، تو ۱۱ سالگی از دانشگاه فارغ التحصیل شد و تو ۱۴ سالگی با شلیک گلوله به سرش خودکشی کرد!😳
37.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌹🍃 📽کلیپ/مقایسه تحلیلی نتایج گفتمان غیر انقلابی و انقلابی در مدیریت اقتصادی کشور 💢در این کلیپ👇 🔻تحلیل متن منتسب به دکتر دژپسند وزیر تیم روحانی 🔻خزانه خالی و سرازیر شدن نقدینگی به جامعه 🔻 انتظار سقوط دولت رئیسی با وضعیت بحران اقتصادی در روزهای اولیه 🔻خلق فرصتهای اقتصادی جدید کارشناس: دکتر سیدجلال حسینی 🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣📣📣 خبر داغِ داغ♨️ 🍀اومدیم با یه پویش زیبا و جذاب با جوایز ارزنده 😍 🦋پویــش بـــال پــــرواز🦋 🎀دخترای گل سرزمینمون..... همه دعوتید💌 🌱با اجرای ، بصورت گروهی، و ارسالش برای ما، در این پویش شرکت کنید. 🔹ویژه مدارس، پایگاهای بسیج، جمع های خانوادگی، کانونهای فرهنگی و... 🔸شرایط خاص پویش: 👇👇 🔻خواندن بخش یا کل سرود که حتما باید بصورت جمع خوانی بوده و تک خوانی نداشته باشد. 🔻پوشش اسلامی رعایت شده باشد. 🔻حجم کلیپ ارسالی کمتر از ۵۰ مگابایت باشد. 🔮جوایز 🎁یک جایزه یک میلیون تومانی 🎁یک جایزه هشتصد هزار تومانی 🎁و شش جایزه پانصدهزار تومانی به گروههایی که بهترین ایده، اجرا و نظم را داشته باشند. 🔴مهلت ارسال آثار تا ۲۰ بهمن ماه ۱۴۰۱ 🍀ارسال آثار به آیدی زیر در روبیکا و ایتا @Biineshaan برگزار کننده: ثامن استان اصفهان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قصه ی شب 🌃
سلام: 💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎 💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے 💎 💞قسمـــٺ _لااله الاالله... بعضی چیزا رو نمیشه گفت. _نوموخوام... اینو میذارم شرط ضمن عقدم..که نتونی زیرش بزنی..🙁 _ولی برخلاف انسانیته،مردونگیه..!! نه... نمیتونم.. ریحانه_ اینکه از حال دل آقامون خبر داشته باشم کجاش برخلاف انسانیته..؟ اینکه دلم بخاد کمک حالش باشم بنظرت بده؟! یوسف_ نه اصلا بد نیست!. فقط به مرور میشه به من.. همین میشه یه نقطه کدر تو زندگیمون!! ریحانه_ یعنی حرف زدنت، و رو زیر سوال میره؟! یوسف، در دلش، به ، آفرین گفت. نگاهی پرمهر، به خانمش کرد.سکوت کرد.اما پاسخ سوالش مثبت بود. ریحانه_ خب.. وقتی سکوت میکنی.. تو خودت میریزی.. نگران میشم.. سکوتت منو بهم میریزه! فکر میکنم شدم برات دردسر😔 یوسف گرسنه بود... پیشنهاد داد که به رستورانی بروند. ریحانه هم موافقت کرد.مسیرش را به سمت رستوران سنتی تغییر داد.. باید آنقدر حرف میزدند که هر دو قانع میشدند. ریحانه تماسی با مادرش گرفت که نگران نشوند. که شام را بیرون باهم صرف میکنند. یوسف_ من همه چیزو بهت میگم.. اما یه جاهایی رو نه.. نمیشه! _شما که تسلیم بودی😅 ریحانه اش بود... حرف حرف خودش بود. اما یوسف این را قبول نداشت. زیر بار نمیرفت. مرد بود. به برمیخورد که مدام چشم بگوید. باید به او میفهماند که حرفش لجبازی است. و یوسف بهیچوجه زیر بار نمیرود. 😠✋ جدی شد. _لجبازی نکن. وقتی میگم نه.. یعنی نه.! _باشه..قبول..پس، شرطم رو عوض میکنم..🙁 یوسف_ باشه. بگو.. ✨✨💚💚💚✨✨ ادامه دارد... ✍نام نویسنده؛ بانو خادم کوی یار 💚✨💚✨✨✨💚✨💚💚 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
سلام: 💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎 💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے 💎 💞قسمـــٺ یوسف_ باشه.. بگو ریحانه... مدام درفکر بود. دوست داشت از دوش همسرش بردارد. _مراسم عقد و عروسیمون باتو..اما دوست دارم رو من بدم.. از تالار تا خنچه عقد و آرایشگاه و... خلاصه همه چی.. _شرطهات یه جوریه.. دلیلت چیه.! ریحانه ناراحت شد. دوست نداشت از لحاظ مالی مردش را به زحمت بیاندازد. _خب.. خب.. دلیلم رو بذار بعدا بگم. 😒 _الان بگو.. باید بدونم _میترسم بگم... 😔 یوسف نگاهی کرد... که یعنی باید بگویی.. باید بدانم... ریحانه میترسید.. نمیدانست چطور جمله بندی کند.. چطور به همسرش بفهماند.. که دوست ندارد به بیافتد..❤️😔 _ما هرکاری کنیم برا زندگی خودمونه.. شیراز که رفتیم میخایم خونه کرایه کنیم. عوض میشه... من دوست ندارم تو رو به زحمت بیاندازم😔 به رستوران رسیدند.. سفره خانه ای زیبا، جایی دنج 🌳و باصفا⛲️ و طبیعتی بکر🎍.نیمکتی کوچک دونفره...را درنظر گرفتند. نشستند... ریحانه مشغول دیدن طبیعت بکر سفره خانه بود. اما یوسف... در فکر بود.. شک داشت.. از طرفی مردانه اش بود.. از طرفی حرف بانویش بود.. اما.. دوست داشت برای همسرش سنگ تمام بگذارد.. که همیشه در باشد.. او که اش را میبخشید.. مراسم هم بدون هیچ جشنی بود.. زندگی را ساده دوست داشت.. اما نمیخاست چیزی برای بانویش کم بگذارد..😔 لحظاتی بود، ریحانه او را صدا میکرد.. اما یوسف غرق در فکر بود. باصدای ریحانه، سرش را بالا گرفت.. _یوسف... یوسف.. با توام.. کجایی.. چرا جواب نمیدی؟! 🙁 یوسف چهار زانو نشست. _چی میخوری..؟! اینجا دیزی هاش معرکه ست.. بگیرم.!؟😊 _جدی..؟ باشه بگیر.پایه ام..!☺️ مرد گارسونی، میان تخت ها رد میشد. تا سفارش مشتریها را ببرد. یوسف صدایش کرد. سفارشش را گفت. به محض رفتن آن مرد، ریحانه گفت: _چیشده... تو فکر چی هسی.؟!🙁 _باشه شرطت قبول.. ولی اگه جایی داشتیم چی!؟😐 _شما مطمئن باش.. هرجا مخالف نظرت بود. 😊 _باشه.. 😊 _تو این فکر بودی که نکنه نظر من بالاتر از نظرت بشه..؟! وقتی روز اول گفتی .. من میدونستم منظورت چیه.. چقدر ساده بود... کلام بانویش.باذوق لبخند پهنی زد.با دندان لبش را گرفته بود، که ضایع نشود،که لبخندش حرف دلش را لو ندهد،اما موفق نمیشد.. جالب بود که حرف دلش را خوانده بود.. جالب بود چقدر حرفی را که دوست داشت به زبان بیاورد را او به زبان آورده بود. ذکر روی زبانش جاری شد..🙏 بالبخند گفت: _مراسم رو کی بگیریم؟! ٢٧ رجب بهتره یا چهارم شعبان.!؟ _خیلی زوده به کارامون نمیرسیم..!😳 _کارخاصی نداریم همه رو یه هفته ای میشه انجام داد. _ولی من جهیزیه ام نصفه س..! ☹️ ✨✨💚💚💚✨✨ ادامه دارد... ✍نام نویسنده؛ بانو خادمـ کوےیار 💞 💚✨💚✨✨✨💚✨💚💚 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام علیکم کانالی برای احیاء فرهنگ عفاف و حجاب و جهت جلوگیری از ناهنجاری های جامعه به خصوص کشف حجاب های رخ داده در سطح شهرستان نجف آباد که موجب نگرانی مومنین و متدینین شده است از تاریخ۱۴۰۱/۱۰/۳ فعالیت خود را جهت رفع این آفت بزرگ جامعه، با روش های قانونی و شیوه های اقناع اندیشه نسبت به حسن وجود عفاف و حجاب در بین مردم شریف شهرمان فعالیت خود را آغاز کرده است. لطف کنید به آیدی زیر تمام گزارشات خود را جهت رفع ناهنجاری های شهرمان نجف آباد ارسال نمایید. @Atayekhoda نکات قابل توجه این کانال زیر نظر مراجع قضایی مشغول به فعالیت می باشد لذا لازم است جهت پیگیری و رفع مسائل حاد و خاص موارد زیر در رصد ها حتماً رعایت شود: آدرس دقیق مغازه/عکس از کشف حجاب ها / ان شاءالله با اتحاد مردمی و پیگیری های خود، فضای جامعه را برای ایجاد آرامش فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی بهتر می کنیم. توجه توجه دوستان و عزیزان حتماً گزارش خودرو های کشف حجاب شده را با پلاک و رنگ خودرو و نوع خودرو و ساعت و مکان رخداد واقعه ارسال کنید. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 لینک کانال را به دوستان و مومنین معرفی کنید تا با هم به این بی حجابی ها و بی قانونی ها پایان دهیم.👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2540437778C479e7e3544
کار زیبای فروشنده قمی آفرین مسلمان👏👏 @madare0120
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥| چشمها سخن میگویند... 🖼 نقاشی شنی پرتره‌ به مناسبت ۱۹ دی سالروز شهادت فرمانده کل نیرو زمینی سپاه پاسداران، شهید احمد کاظمی 💠 https://eitaa.com/roshana_esfahan
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─ @masume8  ‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌ ‎‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌ ─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
♨️ صدو سی امین جلسه گفتگوی زنده تصویری گروه بصیرتی اهل البصر: 🌏سخنران : استاد گرامی جناب دکتر احمد نظارتی زاده استاد و پژوهشگر دانشگاه موضوع : بررسی فرهنگ و تمدن اسلامی از دیدگاه مستشرقین (دیروز و امروز) زمان: سه شنبه ۲۱ دی ساعت ۲۰:۳۰ 🎥پخش لایو جلسه در کانال اهل البصر روبیکا: https://rubika.ir/ahlolbasar |
قصه ی شب 🌃
سلام: 💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎 💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے 💎 💞قسمـــٺ _ولی من جهیزیه ام نصفه س..!؟ _خب... پس به مامان میگم با مادر(طاهره خانم) هماهنگ کنه. جلسه ای که گذاشتیم اونجا میشینیم باهم حرف میزنیم. خوبه؟! 😊 ریحانه_ چشم☺️🙈 نیمه دوم تیرماه شد.. جلسه گذاشته شد. یوسف و پدر و مادرش به خانه عمومحمد رفته بودند.این بار غیر از پدر و مادر عروس و داماد، کسی در مجلس حضور نداشت. یوسف گل و شیرینی گرفت. با یک شاخه گل رز آبی.. گل را به طاهره خانم داد. 💐شیرینی را به عمو محمد🍰 و تک شاخه گل را به دلبرش..🌹 از لحظه اول تا آخر جلسه ریحانه گل رز را گرفته بود. می بویید.. و از مردش میکرد.☺️🌹 همه حرفها را گفتند... تاریخ عقد و عروسی هم مشخص کردند. 💞سوم شعبان عقد و چهارم شعبان ازدواج..💞 به درخواست ریحانه، بقیه کارها را به عروس و داماد سپرده شد.. اما از بزرگترها، و بگیرند. همه موافق بودند. از صبح روز بعد، کارها را شروع کردند.. 💞تالار.. تالاری بود که در عین سادگی بسیار زیبا بود. قسمت زنانه و مردانه تالار از هم جدا بود. حتی درب ورودی هم داشت. اما تالار این بود که درب ورود و خروج خدمه گوشه ای بود بالای تالار...ریحانه نقشه ها داشت... 💞فیلمیردار... ریحانه به ، فاطمه، گفته بود که مجلسشان شود. 💞خنچه عقد... درست کرده بود...١٢ قوی سفید خرید. که ٨ قو بزرگ و ۴قو کوچک بود. همه را تزیین کرد. رنگ کرد و با عشق تک تک چیزها را در پشت هر قو جا میداد. 🌸قوی اول را پشتش رحلی گذاشت با نگینهای نقره ای و طلایی تزیین کرد. مخصوص قرآن کریم. 🌸قوی دوم مهر تربت. درخت نخلی مصنوعی و کوچک، ۵سانتی درست کرد.پای درخت خاک ریخت. دو مهر تربت کربلا زیر درخت گذاشت. 🌸یک قو شاخه نبات. ١٨شاخه نبات را (به تعداد طول عمر حضرت مادر) بصورت آبشار چسباند. 🌸یک قو نقل و سکه. ١۴ نقل و ١۴سکه را (به تعداد ١۴معصوم) بصورت قلب درآورد و بر پشت قو، سوار کرد. 🌸یک قو فندق و گردو. ٣٣ گردو و ٣٠فندق (جمعا ۶٣ به تعداد مدت عمر پیامبر رحمت.ص.) رنگ طلایی زد.ماهرانه چید و بر پشت قو چسباند. 🌸یک قو بادام. ١٢بادام (به تعداد ١٢ امام) را تک تک رنگ نقره ای زد. با اکلیل تزیین کرد. و پشت قو سوار کرد 🌸یک قو آب مصنوعی با گلهای محمدی. گلهای محمدی را با نام یوسف و ریحانه، روی نخی چسباند و آرام روی آب گذاشت. 🌸یک قو سبزی. سبزی ها (تره، ریحان، شاهی،نعناع، تربچه، پیازچه از هرکدام ٢عدد) به شکل خانه درآورده بود. ۴قوی کوچک را به طرزی ماهرانه رنگ یاسی زد با مروارید تزیین کرد. ❤️دوقو را قرینه هم درست کرد برای جاشمعی. ❤️یک قو سیب. یک عد سیب قرمز به نیت وحدانیت خدا. ❤️یک قو عسل و ماست. زیرش را تزئین کرد. کاسه بلوری کوچکی گذاشت. که عسل و ماست را درآن بریزد. جزئیات سفره عقدشان... تمام شده بود..😍👏حالا وقت چیدن سفره بود. با دوستش فاطمه، و خواهرش مرضیه، سفره را با سلیقه چیدند.خیلی خوب شده بود.مدام مادرش او را تحسین میکرد..😊 اما نمیخواست به یوسف بگوید که چه کرده..😌☝️ گرچه حدس برای او سخت نبود اما دوست داشت لحظه ای که پای سفره مینشینند، عشقش راببیند.😌😍 💞وقت محضر... را یوسف گرفت و مکانش را ریحانه انتخاب کرد.👌 ✨✨💚💚💚✨✨ ادامه دارد... ✍نام نویسنده؛ بانو خادمـ کوےیار 💞 💚✨💚✨✨✨💚✨💚💚 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••