سلام مادر جان 4.mp3
17.6M
سرود #عهد_فاطمی
جهت همخوانی پویش #بال_پرواز
مادر جان، فدای تو جانم
مادر جان
🍃🍃🍃
توو سنگر تواییم، با تو بستیم عهدی
تا آخر بمونیم، پای انقلاب، فرزند تو مهدی
🍃🍃🍃
سلام مادرجان، سلامی از جنس لطافت باران
سلام مادرجان، ما اومدیم که بگیم، میمونیم
با تو سر پیمان، سلام مادرجان
🍃🍃
ببین، پای چادرم، تا هرجا میتونم، تا سر حد جونم، همیشه میمونم
خودمو به مهدی میرسونم
با همین چادر پوشیدن منم، مرد میدونم
🍃🍃
سلام مادرجان، سلامی از جنس لطافت باران
سلام مادرجان، ما اومدیم که بگیم، میمونیم، با تو سر پیمان
سلام مادرجان
🍃🍃🍃
توو سنگر این چادر، هر چی دارم و فدا امام میکنم
توو سنگر این چادر، مثه زینب میمونم کارو تمام میکنم
توو سنگر این چادر، با حجابم برای مهدیِ تو قیام میکنم
چادر که میپوشم، زیر سایهی تو ام رو لطف تو حساب میکنم
چادر که میپوشم، توی این شهر گناه آلوده من ثواب می کنم
چادر که میپوشم، همهی نقشههای دشمنارو خراب می کنم
🍃🍃🍃
سلام مادرجان، سلامی از جنس لطافت باران
سلام مادرجان، ما اومدیم که بگیم، میمونیم، با تو سر پیمان
سلام مادرجان
🍃🍃🍃
عهد میبندم، که بمونم پا رکاب، عهد میبندم، جون بدم برا حجاب
عهد میبندم، عهد فاطمی، که بمونیم ما دخترها، پای انقلاب
عهد میبندم، تو زندگیم، زینت شما بشم
این پرچم رو، تا آخر من به دوشم بکشم
🍃🍃🍃
به یاد همه اونایی که توی راه فاطمه جون دادن
ناهیدِ فاتحی و آرامش قوربون حجاب زهرا شدن
🍃🍃🍃
سلام مادرجان، سلامی از جنس لطافت باران
سلام مادرجان، ما اومدیم که بگیم، میمونیم، با تو سر پیمان
سلام مادرجان
متن سرود پویش #بال_پرواز
37.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌹🍃
📽کلیپ/مقایسه تحلیلی نتایج گفتمان غیر انقلابی و انقلابی در مدیریت اقتصادی کشور
💢در این کلیپ👇
🔻تحلیل متن منتسب به دکتر دژپسند وزیر تیم روحانی
🔻خزانه خالی و سرازیر شدن نقدینگی به جامعه
🔻 انتظار سقوط دولت رئیسی با وضعیت بحران اقتصادی در روزهای اولیه
🔻خلق فرصتهای اقتصادی جدید
کارشناس: دکتر سیدجلال حسینی
🍃🌹
6.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣📣📣
خبر داغِ داغ♨️
🍀اومدیم با یه پویش زیبا و جذاب با جوایز ارزنده 😍
🦋پویــش بـــال پــــرواز🦋
🎀دخترای گل سرزمینمون..... همه دعوتید💌
🌱با اجرای #سرود_عهد_فاطمی، بصورت گروهی، و ارسالش برای ما، در این پویش شرکت کنید.
🔹ویژه مدارس، پایگاهای بسیج، جمع های خانوادگی، کانونهای فرهنگی و...
🔸شرایط خاص پویش: 👇👇
🔻خواندن بخش یا کل سرود که حتما باید بصورت جمع خوانی بوده و تک خوانی نداشته باشد.
🔻پوشش اسلامی رعایت شده باشد.
🔻حجم کلیپ ارسالی کمتر از ۵۰ مگابایت باشد.
🔮جوایز
🎁یک جایزه یک میلیون تومانی
🎁یک جایزه هشتصد هزار تومانی
🎁و شش جایزه پانصدهزار تومانی
به گروههایی که بهترین ایده، اجرا و نظم را داشته باشند.
🔴مهلت ارسال آثار تا ۲۰ بهمن ماه ۱۴۰۱
🍀ارسال آثار به آیدی زیر در روبیکا و ایتا
@Biineshaan
برگزار کننده: ثامن استان اصفهان
سلام:
💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎
💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے
💎 #حـــــــــرمٺ_عشــق
💞قسمـــٺ #پنجاه_وپنج
_لااله الاالله... بعضی چیزا رو نمیشه گفت.
_نوموخوام... اینو میذارم شرط ضمن عقدم..که نتونی زیرش بزنی..🙁
_ولی برخلاف انسانیته،مردونگیه..!! نه... نمیتونم..
ریحانه_ اینکه از حال دل آقامون خبر داشته باشم کجاش برخلاف انسانیته..؟ اینکه دلم بخاد کمک حالش باشم بنظرت بده؟!
یوسف_ نه اصلا بد نیست!. فقط به مرور #توهین_بزرگی میشه به من.. همین میشه یه نقطه کدر تو زندگیمون!!
ریحانه_ یعنی حرف زدنت، #غرور و #اقتدارت رو زیر سوال میره؟!
یوسف، در دلش، به #درک_بالای_بانویش، آفرین گفت. نگاهی پرمهر، به خانمش کرد.سکوت کرد.اما پاسخ سوالش مثبت بود.
ریحانه_ خب.. وقتی سکوت میکنی.. تو خودت میریزی.. نگران میشم.. سکوتت منو بهم میریزه! فکر میکنم شدم برات دردسر😔
یوسف گرسنه بود...
پیشنهاد داد که به رستورانی بروند. ریحانه هم موافقت کرد.مسیرش را به سمت رستوران سنتی تغییر داد..
باید آنقدر حرف میزدند که هر دو قانع میشدند. ریحانه تماسی با مادرش گرفت که نگران نشوند. که شام را بیرون باهم صرف میکنند.
یوسف_ من #تاجایی_که_بتونم همه چیزو بهت میگم.. اما یه جاهایی رو نه.. نمیشه!
_شما که تسلیم بودی😅
ریحانه اش #لجباز بود...
حرف حرف خودش بود. اما یوسف این را قبول نداشت. زیر بار نمیرفت. مرد بود. به #غرورش برمیخورد که مدام چشم بگوید. باید به او میفهماند که حرفش لجبازی است. و یوسف بهیچوجه زیر بار نمیرود. 😠✋
جدی شد.
_لجبازی نکن. وقتی میگم نه.. یعنی نه.!
_باشه..قبول..پس، شرطم رو عوض میکنم..🙁
یوسف_ باشه. بگو..
✨✨💚💚💚✨✨
ادامه دارد...
✍نام نویسنده؛ بانو خادم کوی یار
💚✨💚✨✨✨💚✨💚💚
#فاطمیه
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
سلام:
💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎
💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے
💎 #حـــــــــرمٺ_عشــق
💞قسمـــٺ #پنجاه_وشش
یوسف_ باشه.. بگو
ریحانه...
مدام درفکر بود. دوست داشت #بارمالی از دوش همسرش بردارد.
_مراسم عقد و عروسیمون باتو..اما دوست دارم #نظرآخر رو من بدم.. از تالار تا خنچه عقد و آرایشگاه و... خلاصه همه چی..
_شرطهات یه جوریه.. دلیلت چیه.!
ریحانه ناراحت شد. دوست نداشت از لحاظ مالی مردش را به زحمت بیاندازد.
_خب.. خب.. دلیلم رو بذار بعدا بگم. 😒
_الان بگو.. باید بدونم
_میترسم بگم... 😔
یوسف نگاهی کرد...
که یعنی باید بگویی.. باید بدانم...
ریحانه میترسید..
نمیدانست چطور جمله بندی کند.. چطور به همسرش بفهماند.. که دوست ندارد به #زحمت بیافتد..❤️😔
_ما هرکاری کنیم برا زندگی خودمونه.. شیراز که رفتیم میخایم خونه کرایه کنیم. #شرایطمون عوض میشه... من دوست ندارم تو رو به زحمت بیاندازم😔
به رستوران رسیدند..
سفره خانه ای زیبا، جایی دنج 🌳و باصفا⛲️ و طبیعتی بکر🎍.نیمکتی کوچک دونفره...را درنظر گرفتند. نشستند...
ریحانه مشغول دیدن طبیعت بکر سفره خانه بود.
اما یوسف...
در فکر بود.. شک داشت.. از طرفی #غرور مردانه اش بود.. از طرفی حرف بانویش #منطقی بود.. اما.. دوست داشت برای همسرش سنگ تمام بگذارد.. که همیشه در #رفاه باشد.. او که #مهریه اش را میبخشید.. مراسم #نامزدیشان هم بدون هیچ جشنی بود.. زندگی را ساده دوست داشت.. اما نمیخاست چیزی برای بانویش کم بگذارد..😔
لحظاتی بود، ریحانه او را صدا میکرد..
اما یوسف غرق در فکر بود. باصدای ریحانه، سرش را بالا گرفت..
_یوسف... یوسف.. با توام.. کجایی.. چرا جواب نمیدی؟! 🙁
یوسف چهار زانو نشست.
_چی میخوری..؟! اینجا دیزی هاش معرکه ست.. بگیرم.!؟😊
_جدی..؟ باشه بگیر.پایه ام..!☺️
مرد گارسونی، میان تخت ها رد میشد. تا سفارش مشتریها را ببرد. یوسف صدایش کرد. سفارشش را گفت. به محض رفتن آن مرد، ریحانه گفت:
_چیشده... تو فکر چی هسی.؟!🙁
_باشه شرطت قبول.. ولی اگه جایی #اختلاف_نظر داشتیم چی!؟😐
_شما مطمئن باش.. هرجا مخالف نظرت بود. #حرف_حرف_شماست😊
_باشه.. 😊
_تو این فکر بودی که نکنه نظر من بالاتر از نظرت بشه..؟! وقتی روز اول گفتی #همسفر.. من میدونستم منظورت چیه..
چقدر ساده بود...
کلام بانویش.باذوق لبخند پهنی زد.با دندان لبش را گرفته بود، که ضایع نشود،که لبخندش حرف دلش را لو ندهد،اما موفق نمیشد..
جالب بود که حرف دلش را خوانده بود.. جالب بود چقدر #بامهارت حرفی را که دوست داشت به زبان بیاورد را او به زبان آورده بود. ذکر #الحمدلله روی زبانش جاری شد..🙏
بالبخند گفت:
_مراسم رو کی بگیریم؟! ٢٧ رجب بهتره یا چهارم شعبان.!؟
_خیلی زوده به کارامون نمیرسیم..!😳
_کارخاصی نداریم همه رو یه هفته ای میشه انجام داد.
_ولی من جهیزیه ام نصفه س..! ☹️
✨✨💚💚💚✨✨
ادامه دارد...
✍نام نویسنده؛ بانو خادمـ کوےیار
💞
💚✨💚✨✨✨💚✨💚💚
#فاطمیه
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾
سلام علیکم
کانالی برای احیاء فرهنگ عفاف و حجاب و جهت جلوگیری از ناهنجاری های جامعه به خصوص کشف حجاب های رخ داده در سطح شهرستان نجف آباد که موجب نگرانی مومنین و متدینین شده است از تاریخ۱۴۰۱/۱۰/۳ فعالیت خود را جهت رفع این آفت بزرگ جامعه، با روش های قانونی و شیوه های اقناع اندیشه نسبت به حسن وجود عفاف و حجاب در بین مردم شریف شهرمان فعالیت خود را آغاز کرده است.
لطف کنید به آیدی زیر تمام گزارشات خود را جهت رفع ناهنجاری های شهرمان نجف آباد ارسال نمایید.
@Atayekhoda
نکات قابل توجه
این کانال زیر نظر مراجع قضایی مشغول به فعالیت می باشد لذا لازم است جهت پیگیری و رفع مسائل حاد و خاص موارد زیر در رصد ها حتماً رعایت شود:
آدرس دقیق مغازه/عکس از کشف حجاب ها /
ان شاءالله با اتحاد مردمی و پیگیری های خود، فضای جامعه را برای ایجاد آرامش فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی بهتر می کنیم.
توجه توجه
دوستان و عزیزان حتماً گزارش خودرو های کشف حجاب شده را با پلاک و رنگ خودرو و نوع خودرو و ساعت و مکان رخداد واقعه ارسال کنید.
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
لینک کانال را به دوستان و مومنین معرفی کنید تا با هم به این بی حجابی ها و بی قانونی ها پایان دهیم.👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2540437778C479e7e3544