🔥می گویند وقت انتقام نیست!
🔻گویا بعضی آقایان متوجه نیستند که عدم واکنش سخت به ترور مهمان رسمی خارجی در وسط پایتخت یعنی: نه شهروند داخلی امنیت خواهد داشت نه مهمانان روابط دیپلماتیک خارجی؛
یعنی نه جناح الف امنیت خواهد داشت نه جناح ب.
🔻نباید امنیت و آرامش ایران عزیز در میانه آتش نمرودها و گرگ های مست صهیونیستی و تکفیری که حاصل عرق و خون حافظان ولایتمدار امنیت است بعضی را به اشتباه بیاندازد که امنیت حاصل خوشخیالی و بازی های زبانی و توییت میان لحاف است.
🔸پ.ن: به نظرم برخی سیاسیون باید قسمت آخر مختارنامه را هر شب قبل خواب تماشا کنند.
تاریخ هماز #تکرار شدن بعضی صفحاتش خسته شده است.
✍حمیدرضا ابراهیمی
#یازهرا(سلام الله علیها):
🆔 @yasyazahra213
🔴 ماجرای عجیب یک مهمانی با پذیرایی مردار انسان...!
⏱زمان مطالعه ۱ دقیقه⏱
🍃یک روز با بعضی بزرگان فامیل به یک مهمانی در لواسان دعوت شده بودیم. بعد از صرف #ناهار دور هم روی مبل نشستیم. یک میز بزرگ وسط بود که خوراکیهای مختلف روی آن چیده بودند از شیرینی میوه آجیل گرفته تا شربت چای و.... همه گرم صحبت بودند. هر کسی چیزی میگفت و بقیه مشغول #خوردن بودند.
🍃کم کم احساس کردم از کسانی صحبت میشود که در جمع ما نیستند. کاملاً مشخص بود #غیبت میکنیم. با زبان طنز و شوخی به یکی از بزرگترها گفتم: فلانی بیا از قد و هیکل و قیافه من بگو، خوب نیست پشت سر کسی حرف بزنیم. او هم با پررویی گفت: جلوی روش هم میگم. دوباره حرفم را #تکرار کردم و گفتم: بابا بیایید از خودمان حرف بزنیم خوب نیست غیبت کنیم. اما کسی به حرف من توجهی نکرد. با خودم گفتم من باید بروم بیرون، اینجا مجلس غیبت شده است. آنجا #حیاط بزرگی داشت و من رفتم داخل حیاط.
🍃در بررسی اعمال آن روز را با تمام جزئیات دیدم. اما چیزهایی را دیدم که #باطن کار آن روز ما بود. میز بزرگ وسط که پر از خوراکی بود تبدیل شده بود به یک گوشت مردار و حاضران تکه تکه از آن میخوردند و چهره هایشان تغییر میکرد، صورتشان مثل #مردار وحشتناک میشد و اصلاً قابل تحمل نبود. از طرفی میدیدم که پرونده اعمالم با حضور در آن جلسه سنگین تر میشد؛ اما زمانی که امر به معروف کردم و از جلسه بیرون آمدم #پرونده اعمالم سبک شد و خیر و برکات زیادی در روزهای بعدی زندگیام دیدم. برخی گرفتاری های زندگیام به همین دلیل برطرف شد.
📙کتاب تقاص
#یازهرا(سلام الله علیها):
🆔 @yasyazahra213