eitaa logo
اشعار - روضه
132 دنبال‌کننده
4 عکس
0 ویدیو
21 فایل
از عناوین جهان مرثیه خوان ما را بس...
مشاهده در ایتا
دانلود
بنویسید مرا بی سر و سامان حسین بنویسید مرا بی سر و سامان حسین جگری سوخته و پاره گریبان حسین پای شش گوشه گدا را بنشانید و سپس بنگارید مرا دست به دامان حسین روضه ای باز بخوانید و ، هلاکم بکنید روی قبرم بنویسید پریشان حسین پروراندند مرا پای همین هیئت ها از همان روز ازل خورده ام از نان حسین کاش در کرببلا جام شهادت نوشم بسرایند مرا جزء شهیدان حسین شبِ بی گریه در این عشق حرام است مرا این چنین است شبِ ریزه خور خوان حسین بنویسید روی مشک علمدار حرم جان عالم به فدای لب عطشان حسین به خدا این پسر حضرت زهرا باشد روی خاک است چرا پیکر عریان حسین رضا باقریان
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین ای سایه ات فتاده به روی سرم حسین معنای واقعی اصول الکرم حسین یک یاحسین گفتم و دیدم غمی نماند تسکین دردهای دل مضطرم حسین یادم نمیرود که همه عزتم تویی من پای سفره تو شدم محترم حسین لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین من سالهاست در به در روضه توام داغ تو را به جان و دلم میخرم حسین در کوچه های سینه زنی سالیان سال در حسرت هوای حرم می پرم حسین کابوس من شده غم دوری کربلا در خواب هم ذکر لب من حرم حسین تا گفتم اسم کرب و بلا را دلم گرفت مانند خواهری که صدا زد دلم حسین اینجا کجاست؟ خواهرت افتاد از نفس رحمی نما به سینه شعله ورم حسین اینجا عجیب بوی فراق تو میرسد یک دم نگاه کن تو به چشم ترم حسین زینب کجا و مجلس نامحرمان کجا یک ذره حق بده نشود باورم حسین مجموع حرفهای من اینجا خلاصه شد در یک کلام ای همه باورم حسین
📋 / *بخش اول* (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بر هم نزن نماز مرا، بی هوا نزن حالا که میزنی، جلوی آشنا نزن سجاده و عبای مرا میکِشی، بکش اما لگد به تربت کرببلا نزن آتش زدی به زندگی‌امژ بس کن و برو دیگر نمک به زخم دل من، بیا نزن در خانه بس نبود غرورم شکسته شد؟ حداقل مقابل همسایه‌ها نزن با تازیانه‌ات به سر و صورتم بزن حرفی فقط به حضرت خیرالنساء نزن @narimani_matn بالای مرکبی و خجالت نمی کشی پیچیده پای من... چه کنم؟! بی حیا نزن موی سپید دارم و شیخ الائمه‌ام هر طور میزنی بزنم، با عصا نزن وقت گریز من شده "نوحوا علی الحسین" زینب دوید و گفت: غریب مرا نزن ای شمر بس کن و به روی سینه‌اش نرو با چکمه‌ات قدم روی عرش خدا نزن با دست و پا زدن گره‌ای وا نمی شود تشنه لبم! عزیز دلم! دست و پا نزن *شاعر : ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 / *بخش دوم صوت دوم* (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به تو فکر میکنم وقتی میرفتی میدون 'دل نمیکندم آسون۲' فکر میکنم به یه گلوی تشنه 'تشنه به زیر دشنه۲' فکر میکنم چه جوری از حال رفتی 'تا ته گودال رفتی۲' فکر میکنم چه جوری دیدم دارن 'پا رو تنت میذارن۲' وای، همه میزدنت وای، به سر و بدنت وای، به کی روو نزدم وای، تا کجا اومدم بی هوا میزدنت یا مظلوم با عصا میزدنت یا مظلوم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
السلام علیک یا جعفر الصادق آسمان است و زمین دور سرش می گردد آفتاب است و قمر خاک درش می گردد این قد و قامت افتاده درخت طوبی است این محاسن به خدا آبروی دین خداست این حرم خانه ی زهراست مسوزانیدش این حسینیه ی دنیاست مسوزانیدش شعله پشتِ حرم فاطمه زاده نبرید پسر فاطمه را پای پیاده نبرید آی مردم بگذارید عبا بردارد پیرمرد است و خمیده است عصا بردارد ببریدش ، ببرید از وسط مردم نه هر چه خواهید بیارید ولی هیزم نه بگذارید لبش یاد پیمبر بکند وسط شعله کمی مادر مادر بکند از مسیری ببریدش که تماشا نشود چشمی از این در و همسایه به او وا نشود اصلاً این مرد مگر پای دویدن دارد؟ پیرمردی که خمیده است کشیدن دارد؟ شعله ی تازه به چشمان غمینش نزنید آسمان است و در این کوچه زمینش نزنید شاید این کوچه همان کوچه ی زهرا باشد شاید آن کوچه ی باریک همین جا باشد شاید این کوچه همان جاست که زهرا اُفتاد گر چه هم دست به دیوار شد اما اُفتاد این قبیله همگی بوی پیمبر دارند در حسینیه ی خود روضه ی مادر دارند
هدایت شده از ذاکرین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 وسط هلهله ها... از بد حــادثــه اینـجا وسط هلهله ها عشق مانده تک و تنها وسط هلهله ها ذره ذره بدنش روی زمیـن می ریـزد مـردی از عالـم بــالا وسط هلهله ها جگر و زهر دوباره تنشان خورده به هم چه بساطی شده برپـا وسط هلهله ها باز هم دست زمان پنبه به گوشش کرده داد غــربت نــزن آقــا! وسط هلهله ها این جهان کوری اش انگار که مادر زادیست که رهـا کـرده شمـا را وسط هلهله ها عمه ات را تـو صدا کن، ولی اینقدر نگو "جگـرم سوختـه بـابـا" وسط هلهله ها وارث آینــه هــا، آب شــدی، افـتــادی تشنه لب، "حضرت دریـا" وسط هلهله ها بیـــن حجــره چقَـدَر بــوی عطش پیچیده تــازه شد روضه ی سقـــا وسط هلهله ها مشک، یک تیر سه شعبه و کمی بعد از آن آمده حضرت زهرا وسط هلهله ها.... محمد جواد مهدوی الله علیه http://eitaa.com/joinchat/1425145856C34217a20aa 🌺 ذاکرین ☝️☝️ 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
نوای آب آب از نای مردی خسته می آید صدای العطش از حجره ی دربسته می آید بگو با ام فضل بی حیا یک لحظه ساکت باش ز جنت فاطمه با پهلوی بشکسته می آید
می شناسند تو‌ را اهلِ ولا اِبنِ ‌ رئوف می رسد از درِ این خانه عطا ابن رئوف بابِ حاجاتِ خلایق شدنت شهره شده پس دخیل اند همه شاه و گدا ابن رئوف تو«جوادی» و کرم از کرمت بُهت زده وَ تَصّدق..بده در راهِ خدا ابن رئوف قسم ات می دهم امشب به غریب الغربا نظری!نائبِ بر حقِّ رضا ابن رئوف نهمین آینه ای!پاک و زلالی چون رود پاک کن.. پُر شدم از جرم و خطا ابن رئوف کوهی از درد شدم منتظر ِ یک نگهم با نگاهی بده دارو و دوا ابن رئوف اسمِ زیبایِ تو مضمونِ غزلها شده است می نویسند تمامِ شعرا ابن رئوف صله ای آخرِ مدّاحیِ من لطف نما.. اهلِ این روضه رسان کرببلا ابن رئوف نعمتِ اشک بده تا بشوم پُر روزی بده بر حال دلم ..شور و نوا ابن رئوف
سر را ز خاکِ حجره اگر بر نداشتی تو رو به قبله بودی و خواهر نداشتی خواهر نداشتی که اگر بود میشکست وقتی که بال میزدی و پر نداشتی از طوس آمدم که بگِریَم در این غمت یاری به غیر چند کبوتر نداشتی وقتی که زهر بر جگرت چنگ میکشید جز یا حسین نالۀ دیگر نداشتی ختمی گرفته اند برایت کبوتران لبخند میزدند و تو باور نداشتی تو تشنه کام و آب زمین ریخت قاتلت چشمت به آب بود و از آن بر نداشتی *یه نفر دلش به رحم نیومد ، هی می گفت : جگرم ... نانجیب صدا زد گفت : کنیزا بیان ... گفت : یه جوری هلهله و کف بزنید ، میخوام صداش به گوشم نرسه ...* کف میزدند دور و برت تا که جان دهی کف میزدند و تاب به پیکر نداشتی کف میزدند ولیکن به روی دست دست ز تن جدای برادر نداشتی شکر خدا که پیرهنی بود بر تنت یا زیر نیزه ها تن بی سر نداشتی شکر خدا که لحظه ی از هوش رفتنت خواهر نداشتی، غم معجر نداشتی
دل من را اسير تو کرده جلوه هايي که دم به دم داري حضرت عشق! حضرت باران! در دل خسته ام حرم داري در هواي زيارت حرمت در به در مي شويم مثل نسيم السلام عليک يابن رئوف السلام عليک يابن کريم دل به آفاق جود مي بندد هر کسي آمد و اسيرت شد در جواني دل شکستة ما سرو قامت خميده پيرت شد از نگاهت مراد مي گيرم شده قلبم مريد چشمانت شاهد لحظه هاي دلتنگي! دل تنگم شهيد چشمانت جان من! بين خانة خود هم به خدا آنقدر غريبي که غربتت را کسي نمي فهمد تويي و قلب بي شکيبي که ... قفس غربت و دلي مجروح پر و بال پرنده مي ريزد گريه مي باري و کنارت باز ام فضل است خنده مي ريزد سر به ديوار بي کسي داري در غروب غريب فاصله ها گم شده ناله هاي بي رمقت در هياهوي شوم هلهله ها دگر آقا تو خوب مي داني نالة بي جواب يعني چه التماس نگاه لب تشنه ندبة آب آب يعني چه به فداي کبوتراني که دست در دست آسمان دادند بال در بال ، گريه در گريه به تني خسته سايه بان دادند حجره ات کربلا شده آقا گريه هاي من اختياري نيست جاي شکرش هنوز هم باقيست در کنار تو نيزه داري نيست غرق در خاک و خون رها مانده بين گودال پيکر خورشيد خواهري خسته بوسه مي گيرد از گلوي مطهر خورشيد سر قرآن که رفت بر نيزه آسمان غرق در تلاطم شد در هجوم سپاه سر نيزه آيه هاي مقطعه گم شد