كم ما و كرم و سفره احسان ابا عبدالله
زحمتم بوده هميشه به گريبان ابا عبدالله
تا دلم سوخت به لب نام حسين آوردم
ناگهان داد ندا جان ابا عبدالله
مادرم آب كه ميخورد مداوم ميگفت
به فداي لب عطشان ابا عبدالله
كاش ميشد چو شهيدان حريم زينب
لحظه ي مرگ سرم بود به دامان ابا عبدالله
روز محشر بخرد فاطمه اعمالش را
هركه در مجلس روضه شده گريان ابا عبدالله
جرم من عشق حسين است مرا حبس كنيد
تا ابد گوشه زندان ابا عبدالله
من همان فارس زبانم كه به تاييد شما
ميشود حضرت سلمان ابا عبدالله
افتخارم شده خاك وطنم وقف شماست
سرزمينم شده ايران ابا عبدالله
ايل ما نوكر زهرا و علي و حسنند
چون كه خوردند همه نان ابا عبدالله
من بميرم كه دو شب مانده ميان صحرا
پيكر زخمي و عريان ابا عبدالله
بي حيا چوب كشيد و جلوي چشم رباب
ضربه ميزد به لب و صورت و دندان ابا عبدالله
ساربان نيمه ي شب وارد گودال شد و
برد انگشتر و انگشت ز دستان ابا عبدالله
شاعر : محسن اوجا
هدایت شده از یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها
❁❁
#السلام_علیک_یاسیدالشهدا♥️
هر زَمانے ڪہ روزه مےگیرم
بیشتر مےڪنم هواے #حسین
این #لب_تشنہ متصل ڪرده
روزه ام را بہ روضہ هاے حسین
#ما_روزه_دارها🥀
#ماه_رمضان🌙
#همہ_یاد_توییم_حسین♥️
🔜 @fateme_madarm
🔜 @fateme_madarm
هدایت شده از اشعار - سینه زنی
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_سوم
#غزل
گوشوارم را بگیر انگشترش را پس بده
آه، تنها دلخوشی دخترش را پس بده
موی بابا را رها کن، گیسوی من را بکش
هر چه می خواهی بزن اما سرش را پس بده
چشمهایش پر ز خاکستر شده، نشناختم
لطف کن مژگان چشمان ترش را پس بده
معجرم آتش گرفت و گیسوانم سوخته
جای آن، کهنه لباس مادرش را پس بده
لااقل قبل از رسیدن تا سر بازار شام
تکه ای از روسری خواهرش را پس بده
عاقبت جان می دهد از این پریشانی رباب
جای این طعنه زدن ها اصغرش را پس بده
کودکی از بام سنگی را به سویم پرت کرد
داد زد خلخال پای لاغرش را پس "نده"
روضه خوان مبهوت مانده در ردیف روضه ها
گوشوارش را نگیر، انگشترش را پس بده...
#احمد_ایرانی_نسب
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
هدایت شده از اشعار - سینه زنی
از خودم بیحسین سیرم من
ته گودال سربه زیرم من
حق بده گوشهای بمیرم من
خنجرش را نشد بگیرم من
دیر کردم سرِ تو را بردند
تا که انگشتر تورا بردند
هدایت شده از شیخ غلامعلي بدرلو
"السّلام علیکَ یا سُلطان"
ساکت و بی صدا زمین خوردن
زپر پا یک عبا، زمین خوردن
بی تعادل شدن شکسته شدن
وسط کوچه ها زمین خوردن
إرثی از مادر است که حالا
می رسد به شما زمین خوردن
ناله های تو را در آوردند
آتش زهر با زمین خوردن
صورتت را چقدر خاکی کرد
یا امام رضا زمین خوردن
سوزش زهر سینه کافی بود
حال دیگر چرا زمین خوردن؟
پشت درهای حجره می گفتی
ای جوادم بیا زمین خوردن...
...بال من را شکست و زخمی کرد
خسته کرده مرا زمین خوردن
آخرین لحظه بود در نظرت
داغ کرب و بلا زمین خوردن
یا امام رضا چه می بینی
سر بردن و یا زمین خوردن؟
دست بسته به صورت افتادن
یا که از نیزه ها زمین خوردن
روی پیراهنی نشانده ببین
چقدر ردّ پا زمین خوردن
"مسعود اصلانی"
#شعر
#روضه
#امام_رضا
@Arshiv_Gholam
این مرد که در گوشه ی بستر نگران است
والله که مظلوم ترین مرد جهان است
.
از زندگى پر غم خود سیر شد امشب
خیبرشکن از غصه زمین گیر شد امشب
.
خورشید دلش خون شده و ماه زمین خورد
سخت است بگویم اسدالله زمین خورد
.
در بستر مظلومیت ؛ آقاى حُنین است
این مرد جگر سوخته باباى حسین است
.
طفلان همه با اشک سرازیر رسیدند
واى از دل زینب همه با شیر رسیدند
.
واى از دل زینب چه کند زخم سرش را
این پارچه ی خونى و چشمان ترش را
.
با زحمت علی امر به خیرالعملش کرد
هر طور که شد زینب خود را بغلش کرد
.
بعض وسط حنجره ها زنده شد امشب
با گریه همه خاطره ها زنده شد امشب
.
دور و بر بستر همگى مرثیه خواندند
با روضه ی مادر همگى مرثیه خواندند
.
از آن در و دیوار علی خاطره دارد
از تیزی مسمار علی خاطره دارد
.
زردى رخش یاد همان روى کبود است
روى لب او روضه ی بازوى کبود است
.
سى سال غمش را اسدالله نگفته
می گفت از آن درد که با چاه نگفته
.
سخت است که زن با لگد مرد بیفتد
در پیش نگاه همه با درد بیفتد
.
سخت است به ناموس کسى راه ببندند
سخت است که بر گریه ی مظلوم بخندند
.
من مانده به یادم زد و آیینه و ترک خورد
زهرا سر من بود که در کوچه کتک خورد
.
می خواست که در روضه احساس بماند
رفتند همه ، گفت که عباس بماند
.
هم آینه هم آب سپردم به تو عباس
من زینب بی تاب سپردم به تو عباس
.
مِن بعد نگاه تو و چشمان عقیله
ساقى حرم جان تو و جان عقیله
.
در کوفه مبادا بى علمدار بیاید
بى تو نکند بر سر بازار بیاید
.
سوگند به این خون سر و روى خضابم
دلواپس ناموسم و آن بزم شرابم
باز هم خانه و یک بستر خون آلوده
زنده شد خاطره مادر خون آلوده
شیر مرد اُحد افتاده کجایی زهرا
تا ببندی سر این حیدر خون آلوده
این سروصورت خونین شده هم ارثی شد
بعد از آن کوچه و نیلوفر خون آلوده
ریشۀ هرچه بلا آن در و دیوار شده
سینۀ مادر و میخ در خون آلوده
مثل پهلو سر پاشیده زهم خوب نشد
چه کند زینب و این پیکر خون آلوده
دور زینب همه هستند همه مَحرم ها
وای از کرببلا و پر خون آلوده
با لبانی که ترک خورده به گودال آمد
بوسه زد با قد خم حنجر خون آلوده
درسرازیری تل روبروی شمر رسید
چشمش افتاد به موی سرخون آلوده
خوب شد خورد به تاریکی شب غارت ها
جمع شد قافله ای دختر خون آلوده
می فروشند در این کوفه سر بازارش
گوشوار و سپر و معجر خون آلوده
+ فرق مرا تو طاقت ديدن نداشتي
هجده سربريده ببيني چه مي کني
اين جا همه به گريه توگريه مي کنند
خنده به اشک ديده ببيني چه مي کني
خون ريزد از شکاف سرم خون جگر شدي
جسمي به خون تپيده ببيني چه مي کني
تو يکسره به چشم پدر بوسه مي زني
تيري درون ديده ببيني چه مي کني
وقتي که مي رسد زشريعه ، حسين را
با قامتي خميده ببيني چه مي کني
من پيکرم به غير سرم لطمه اي نديد
جسمي گلو بريده ببيني چه مي کن
هدایت شده از اشعار کربلایی سیدرضانریمانی
📋 #چقدرزودرسيدهعلیاكبرشدنت
#سبک_روضه
#روضه_حضرت_علی_اصغر (ع)
مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چقدر زود رسيده علیاكبر شدنت
تا به ميدان رَوى و غنچه پرپر شدنت
اشك خشك تو شده خونِ دلِ قلبِ رباب
خبرت هست تو و قاتل مادر شدنت؟
مركبت كه شده گهواره و اشكت شمشير
شيوهی رزم جديدى است دلاور شدنت
ذوالفقارى كه ندارى چقدر بُرّنده است
شهره شهر شده وارث حيدر شدنت
كه ببينيد على ايل و تبارش على است
شده ضرب المثل اين فاتح خيبر شدنت
در قنوت پدرت ذكر مناجات شدى
تا ببينند همه هديه به داور شدنت
حرمله تاب نياورد كه بالا باشى
داده پايان به تو و قصه سرور شدنت
بعد از اين ذكر لب كون و مكان؛ واى رباب
روضه مرد و زن و پير و جوان؛ واى رباب
@seyedrezanarimani
تير تا آمده افتاده به جان سر تو
ساخته كار سرت، رفته سراغ پر تو
تير همقدّ تو بوده كه شدى هم بازيش؟
ثمرش اينكه پُر از خون شده برگ و بر تو
همه ممنون حسينيم كه نگذاشت سرت
بر زمين افتد و خاكى بشود حنجر تو
رفته تا عرش خدا خون گلويت اما
دو سه تا قطره از آن ريخته دور و بر تو
ردّ پاى پدرت در هم و بر هم شده است
كار دست پدرت داده تن بى سر تو
آرزو داشت كه داماد شوى اما حيف
نقش بر آب شده آرزوى مادر تو
بعد از اين ذكر لب كون و مكان؛ واى حسين
روضه مرد و زن و پير و جوان؛ واى حسين
@narimani_matn
روضهخوان حرم آل عبا گهواره
گريهكن زينب و بانى عزا گهواره
و نبوت به دو تا معجزه آوردن نيست
شده همرتبه موسى و عصا گهواره
عصر روز دهم آمد به حرم حرمله و
و بماند كه سپس ديده چهها گهواره....
*شاعر: #على_اكبر_لطيفيان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
خونی شده بال و پرت ای همسر زهرا
فرق تو شکسته ست شبیه پر زهرا
تشبیه عجیبی ست مراعات قریبی ست
سجاده ی خونی تو و بستر زهرا
امروز سرت تیغ نمیخورد،اگر که
دیروز نمیخورد به آن در سر زهرا
داغ جگرت روضه ی مکشوف مدینه ست
از آتش و از شعله و از معجر زهرا
یک زخم تو را از نفس انداخت سه روزه
ای وای نود روز چه شد پیکر زهرا
اما نمک روضه حسین است یقینا
چشم تر تو شاهد و چشم تر زهرا
ای شمر تو بیرون برو از مقتل آقا
بیرون برو ای فتنه ز دور و بر زهرا
بالای همان تل بنشین یا برو خیمه
گودال شلوغ است نیا دختر زهرا
سلام ما به علی و نماز آخر او
به حال راز و نیاز و به دیدۀ تر او
سلام ما به علی و به عدل و ایمانش
سلام ما به رخ غرق خون و منبر او
سلام ما به سجودش که رنگ خون دارد
سلام ما به رخ غرق خون اطهر او
سلام ما به پریشانی حسین و حسن
سلام ما به دل پُر ز آه دختر او
سلام ما به نفس های نفس پیغمبر
سلام ما به فروغ نگاه آخر او
سلام ما به غمی کز مدینه دارد او
سلام ما به ملاقات او و همسر او
چو خاک اوست سزای ابوذر و مقداد
فتاده است «وفائی» به خاک قنبر او
star_borderbookmark_border
دانلود مداحی محمود کریمی - فاطمیه - بزرگ مدینه بزرگ همه + متن
photo_size_select_actual ۱ عکس
audiotrack ۱ صوت
cloud_download ۱ دانلود
شنبه، ۲۱ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۳۴:۱۰
مداحی محمود کریمی - شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها- بزرگ مدینه بزرگ همه - سال ۹۸

افزودن به PlayList
بزرگ مدینه بزرگ همه
دعای قنوت شب فاطمه
بیا خانه را آب و جارو زدم
به عشقت خودم پشت درآمدم
خودم آمدم تا سلامت کنم
به جای همه احترامت کنم
بیا احترامت فقط با من است
جواب سلامت فقط با من است
تو خورشید زهرای این خانه ای
عزیزم تو آقای این خانه ای
مهیای تو خانه را ساختم
علی جان بیا سفره انداختم
بیا سیر امشب نگاهت کنم
تماشای رخسار ماهت کنم
نگاه تو را از خدا خواستم
من از دار دنیا تو را خواستم
تمنای دستان سرد منی
تو دل گرمی من تو مرد منی
بیا چاره ی حال پروانه کن
بیا گیسوان مرا شانه کن
اگر گیسوانم به هم ریخته
کمی کار خانه سرم ریخته
سرم اگر پیش تو بستم
اگر گریه کردم کمی خسته ام
خیال تو راحت رویم زرد نیست
اگر گریه هم کردم از درد نیست
که این گونه دلگیر کرده تو را
چه کس این چنین پیر کرده تو را
به امر پیمبر عمل می کنی
بمیرم که زانو بغل می کنی
ببینم تو را رو به راهی علی
بمیرم برایت الهی علی
غمت را روی شانه ام برده ام
نگو از غریبی مگر مُرده ام
مدینه اگر نیست گریان تو
من و بچه هایم به قربان تو
به دنیا پرستی عمل می کنند
شنیدم تو را کم محلی می کنند
اگر بی قراری به مسجد نرو
اگر غصه داری به مسجد نرو
کنار من و بچه هایت بمان
همین جا نماز جماعت بخوان
تو مولای والا مقام منی
بدان تا قیامت امام منی
اگرچه در خانه ات هم شکست
علی خانه ی تو بهشت من است
یل خیبر انقدر گریه نکن
جلوی در این قدر گریه نکن
من از اشک مردانه دق می کنم
همین گوشه ی خانه دق می کنم
مگر مُرده باشم تو گریه کنی
زمین خورده باشم تو گریه کنی
تو به حدِّ کافی پریشان شده ای
همان کوچه بس بود گریان شدی
زمین خوردن من فدای سرت
کتک خوردم اصلاً فدای سرت
بر آن خون دیوار خیره نشو
به تیزی مسمار خیره مشو
به جان علی پهلویم بهتر است
عزیزدلم بازویم بهتر است
تو حرف از مدینه شنیدی علی
سر من خجالت کشیدی علی
حلالم کن از غم شکستی علی
تو آیا زمن راضی هستی علی
ببین رفتنیم به زحمت نیفت
جواب کسی را نده هر چه گفت
نمی مانم انقدرها همسرم
به زودی از این کوچه ها می پرم
همین صبح تابوتم آماده شد
لباس حسینت هم آماده شد
ببین می توانی بمانی بمان
اگر راه دارد بمانی بمان
ببین می شود می توانی بمان
چه کم دارد این زندگانی بمان
عزیزم تو خیلی جوانی بمان
بمان ......