eitaa logo
اشعار - روضه
132 دنبال‌کننده
4 عکس
0 ویدیو
21 فایل
از عناوین جهان مرثیه خوان ما را بس...
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
🍁🍂*روضه و توسل جانسوز _شهادتِ شیخُ الائمه حضرتِ امام جعفر صادق علیه السلام _ حاج محمود کریمی*🍁🍂 •┈┈••✾••✾••┈┈• ↶توجه↷: جهت استفاده ، روضه ها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾••✾••┈┈• در شبِ غصه دلم رنگِ سحر می خواهد *ان شاالله یه همچین شبی همَمون بقیع ... فردا روزش کلنگ زنیِ ساختنِ حرم باشه ، بشینیم تا صبح برای امام صادق گریه کنیم، کلنگِ حرمُ بزنیم ...* در شبِ غصه دلم رنگِ سحر می خواهد وقتِ پرواز شده بالِ سفر می خواهد غربت شهرِ مدینه همه جا معروف است روضه اش خون دل و دیدۀ تر می خواهد حُرمتِ مویِ سپیدم که در این شهر شکست قِصه ای شد که سرانجام جگر می خواهد همۀ قوتِ من را اثر زَهر گرفت آهَم از بغضِ ترک خورده اثر می خواهد نیمه شب،دشمن و بی حُرمتیش یادم هست او چه از جانِ منه سوخته پر می خواهد ؟؟ آه ... از اینجا به بعد باید بسوزی و اشک بریزی* طرف کوچه کشیدند و عبایم افتاد بردنِ پیر مگر چند نفر می خواهد ؟ آتشُ هیزمُ کوچه همه اش تکراری است غم این صحنه فقط ضربۀ در می خواهد نه عمامه به سرم بو زمبن افتادم نه کسی دور بَرم بود زمین افتادم جامِ چشم منه بی تاب پُر از غم می شد داشت لبریز غم و گریه ی نم نم می شد هر قدم پشت سر مرکب دشمن آن شب از نفس هایِ منه سوخته دل کم می شد بند نعلین و کهنسالی و رنجِ کوچه به زمین خوردن من داشت مسلم می شد ماه شوال که حالِ دلِ من را می دید با زمین خوردن من داشت محرم می شد .... *منصور دوانقی ملعون سه بار شمشیر تا نیمه از غلاف بیرون کشید ، آخرین بار غلاف کرد ، غلط کار شد گفت : منو ببخش اشتباه کردم ؛ چی دیده مگه ، ازش پرسیدن گفت : هر موقع اومدم شمشیر بکشم دیدم رسول خدا پشت سر جعفر بن محمد ایستاده ، غصبناک ، بارِ سوم اومدم شمشیر بکشم فرمود : منصور یه مو از سر جعفرم کم بشه دودمانتُ به باد میدم ... ترسیدم ... زَعفر بزرگِ اَجنه ست ، شبِ عروسیش بود ، مهمانیِ اَجنه ست ، مهموناش دیراومدن ، گفت چرا دیر اومدید ؟ مهموناش گفتن گرفتار شدیم ، داشتیم میومدیم ، نیمۀ راه رسیدیم یه جایی ، وسطِ بیابان بینِ دو تا نهر آب ، بچۀ فاطمه (س) رو محاصره کرده بودن ... گفت عروسی تعطیله ... پاشیم بریم کمک کنیم ... با اَجنه اومدن ... صبح رسیدن به آقا سیدالشهدا علیه السلام ، به آقا عرض کرد آقا سلام علیکم ... من نمی دونستم شما رو محاصره کردن ... آقا اشاره کنی نابودشون کردیم شما دست به قبضۀ شمشیر نبر ، مبادا خودتو خسته کنی ... مبادا بچه هات ناراحتی به دل راه بِدن ... مبادا دلهره داشته باشه خانم ... اشاره کنی همه رو از دمِ تیغ می گذرانیم ... میگه دیدم ابی عبدالله فرمود زَعفر ممنونم اومدی ، خدا خیرت بده ... برو پشتِ سرِ من بایست ، نگاه کن ببین چه خبره ... دیدم همۀ انبیاء با سرِ برهنه و شمشیرِهایِ آخته ... امیرالمومنین ، امام مجتبی ، آسمان ها پر از مَلکِ عذاب ... فرمود زَعفر ببین ، من اشاره کنم اَحدی از اینا زنده نمی مونن ، ولی دشمن شما رو نمی بینه ، نامردیه .... نامردیه بهشون حمله کنن ... این کار نامردیه ، یکی نیست بهشون بگه بچه زدن نامردی نیست؟ ... خیمه آتیش زدن چی ؟ ... فرمود : منصور دو تا کار دارم ، گفت هرچی بگید چشم . یکیش اینکه نیمه شب دنبالِ من نفرست ، بچه هامُ خانواده ام دلواپس میشن ، یا امام صادق جدِ شما تو خیمه بود ، خواهراش دورِشُ گرفته بودن یه نانجیبی اومد گفت حسین ، رفتی تو زن ها قایم شدی ... دوماً اگه خواستی کسی بفرستی این ابن ربیع ملعونُ نفرست ، بی ادبِ ... جسارت می کنه فحش می ده ... 🔴بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه در ایران ┈┈••✾••✾••┈┈ @babolharam_ir ┈┈••✾••✾••┈┈ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com 🔴بابُ الحَرَم درسروش↶ http://sapp.ir/babolharam.ir 🔴بابُ الحَرَم درایتا↶ http://eitaa.com/babolharam_ir
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
⇦🕊*ذکر توسل و روضه جانسوز _ ویژۀ ایامِ شهادت امام باقر علیه السلام _حاج محمود کریمی*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفیکُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً، بِرَحْمَتِکَ یااَرْحَمَ الرَّاحِمینَ ای ولی اللهِ داور السلام ای سلامت از پیمبر السلام حجت خللاق اکبر السلام زاده زهرای اطهر السلام السلام ای باقر آل رسول چارمین فرزند زهرای بتول ای نبی برتو فرستاده سلام وی به زین العابدین ماه تمام هفتمین معصومی و پنجم امام مکتبت تا صبحِ محشر مستدام تیغ نطقت می شکافد علم را روح می بخشد مرامت حلم را ای سلام ای ذاتِ حیِ داورت بر تو نطقِ فضیلت پرورت علم آمد سجده بر خاک درت حلم گردیدست بر دور سرت نسل نوری هم زِ بابُ هم زِ مام خود امام و مادرت بنتُ الامام *مادر امام باقر علیه السلام دخترِ امام مجتبی علیه السلامِ ، بخاطر همینِ بعضی موقعها سلام میدی به امام زمان میگی یابالحسن و الحسین ....* کیستی ای آیتِ سِرُّ علم تو هم از نسلِ حسینی هم حسن تو امامت را روانی در بدن ای ولایت را چراغِ انجمن علمِ تو علمِ خداوندِ جلیل وحی باشد بر لبت بی جبرئیل *یابن الزهرا ....... اگه بدونی امشب پشت بقیع چه خبره ؟... یه مش بی حیا وایسادنیه نفر از دور هم سلام نده ... اینجا رو بقیع کنید* یابن الزهرا گر چه با بغض تمام حرمَتَت گردید پامالِ هشام برتنت آزار آمد صبح و شام تو امامی تو امام تو امام نور از هر سو که خیزد دیدنیست چهرۀ خورشید کی پوشیدنیست تو خزانِ باغِ زهرا دیده ای تو تنِ بی سر به صحرا دیده ای گردنِ مجروحِ بابا دیده ای برفرازِ نیزه سرها دیده ای کاش میدیدم چه آمد برسر یا چه کرده کعب نی با پیکرت تو چهل منزل اسارت دیده ای از ستم کاران جسارت دیده ای تو عزیزی و حقارت دیده ای تشنگی و قتل و غارت دیده ای چهارساله کوهِ ماتم برده ای مثلِ عمه تازیانه خورده ای *آقاجان ... مولاجان ... عزیزِ دلِ فاطمه ... بازماندۀ کربلا ... چهار ساله عاشورا ... هم نوا و همسفر عمه جانت زینب ... هم سن سال عمه جانت رقیه ... من که روضه بلد نیستم بخونم ، شما برا ما روضه بخون ... از قول امام باقر برات روضه بخونم ...تا هر چقدشو توان داشتی برات میگم ...* هجومِ موجِ بلا را به چشمِ خود دیدم غروبِ کرببلا را به چشم خود دیدم به سر زنان پِیِ عمه به روی تل رفتم ذبیحِ دشتِ منا را به چشم خود دیدم میان آن همه نیزه بدست ، در گودال سنان بی سر و پا را به چشمِ خود دیدم زِ قتلگاه همه دستِ پر که میرفتن به دوشِ خولی عبا را به چشمِ خود دیدم میان پنجه و هرنعل تازه و میخش لباسِ خونِ خدا را به چشمِ خود دیدم عمو که خورد زمین رویِ حرمله وا شد ... تمام واقعه ها را به چشم خود دیدم *منم مثلِ بابام حرفم یه کلامه : الشام ........* گذشته از همۀ اینا به شهر بد نامان زمانِ قحط حیا را به چشم خود دیدم *سادات ببخشن ...* میان مجلسِ نامحرمانُ بزمِ شراب ورودِ آل عبا را به چشم خود دیدم ته پیالۀ خود را کنار سر ... غمار رو طشت طلا را به چشمِ خود دیدم حسین ... *چوب میزد ... طعنه هم میزد ، محکم میزد ، گفت حسین چه لب و دندانِ قشنگی داری ... بشکنه دستش ... از سرِ بریده خونِ تازه جاری شد ، حسین .... حسین آرام جانم ، حسین روحُ روانم ...* مردم به چشمِ آب مرا بنگرندُ لیک من از سراب نزدِ تو بی آبروترم .... غبارِ ماتمِ تو آبرو به من بخشید به عالمی ندهم این غبارِ ماتم را ... اگر بناست دمی بی تو بگذرد عمرم هزار بار بمیرم نبینم آن دم را *یاد همۀ شهدا،شهدایِ مدافع حرم ، شهدایِ فاطمیون همۀ دوستانِ امیرالمومنین ... همه تا آماده میشی برا سینه زدن ، صدای نالت قطع نشه تا سینه برنی* ای حسین ...... شاعر: استاد سازگار JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
⇦🕊روضه و ذکر توسل جانسوز _ ویژۀ ایامِ شهادت امام باقر علیه السلام _حاج محمود کریمی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ هجوم موجِ بلا را به چشم خود دیدم غروبِ کربُبَلا را به چشم خود دیدم به سر زنان پیِ عمه به رویِ تل رفتم ذبیحِ دشتِ منا را به چشم خود دیدم میانِ آن همه نیزه به دست ،در گودال سنان ِبی سروپا را به چشم خود دیدم به زورِ نیزه زِرِه را ز تن در آوردند مُرَملٌ بدماء را به چشم خود دیدم زقتلگاه همه دستِ پُر که می رفتند به دوشِ خولی عبا را به چشم خود دیدم زمان حملۀ آن ده سوارِ تازه نفس غبارِ رویِ هوارا به چشم خود دیدم میانِ پنجه و هر نعل تازه و میخش لباسِ خونِ خدا را به چشم خود دیدم عمو که خورد زمین رویِ حرمله واشد تمام واقعه ها را به چشم خود دیدم به پشتِ خیمه به دنبال ِ قبر اصغر بود شکارِ رأسِ جدا را به چشم خود دیدم فرارِ دختری آتش گرفته در صحرا میانِ هلهله را به چشم خود دیدم گذشته از همه اینها به شهرِ بد نامان زمانِ قحطِ حیارا به چشم خود دیدم میانِ مجلسِ نامحرمان وبزمِ شراب ورودِ آل عبا را به چشم خوددیدم تَهِ پیالۀ خود را کنارِ سر می ریخت قمار و تشتِ طلا را به چشم خود دیدم ضریحِ صورتِ جدم دوباره ریخت به هم شتابِ چوبِ جفارا به چشم خود دیدم عزیز کردۀ زهرا کنیزِ مردم نیست اشارۀ دو سه تا را به چشمِ خود دیدم "شاعر: قاسم نعمتی" JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
| ۱۳۹۹ (علیه‌السلام) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای گل چه زود دست خزان کرد پرپرت رفتی و رفت خنده ز لب‌های خواهرت هرکس که دید رأس تو بر روی نیزه‌هاست آهی کشید و گفت که بیچاره مادرت شاعر: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال رفع‌الله‌رایةالعباس (علیه‌السلام) [ @MAHMOUDKARIMMI ] کانال متن‌اشعار حاج‌محمودکریمی [ @KARIMI_MATN ]
| ۱۳۹۹ (علیه‌السلام) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دلم گرفت مرا که قلم گرفت عمو گمان کنم که مرا دست کم گرفت عمو برای اینکه مرا لحظه ای رها نکند زمان رفتن از عمه قسم گرفت عمو فقط به خیمه منم شیر خواره هم رفته ولی مسیر مرا از حرم گرفت عمو دمِ وداع به من گفت: خیمه ها با تو به گریه بوسه ای از صورتم گرفت عمو شلوغ شد دم گودال ناگهان دیدم ز روی اسب زمین خورد و غم گرفت عمو صدا زدم که کمی نیزه را معطل کن به قتلگاه تو پایم قدم گرفت عمو که گفته است تو بی لشکری یتیم حسن میان معرکه دستش علم گرفت عمو در آن شلوغی مقتل همین که دیدم شمر به روی سینه نشسته دلم گرفت عمو کبوترانه رسیدم چقد بال زدم شتاب ضربه ی شان را پرم گرفت عمو قرار بود به چشم تو تیر را بزنند گلوی سرخ مرا از ستم گرفت عمو همین که دست من افتاد مادرت زهرا شکسته سینه در بغل گرفت عمو ضریح من حسنیه است لشکر کوفه چه سهمی از بدن کوچکم گرفت عمو بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم من عمو زمین افتاد... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال رفع‌الله‌رایةالعباس (علیه‌السلام) [ @MAHMOUDKARIMMI ] کانال متن‌اشعار حاج‌محمودکریمی [ @KARIMI_MATN ]
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
|⇦•تقصیر تو نبود که مادر.. و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام به نفس حاج محمود کریمی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ تقصیر تو نبود که مادر پرش شکست تقصیر تو نبود اگر زیورش شکست تقصیر تو نبود دل اطهرش شکست تقصیر تو نبود زدند و سرش شکست گیرم که دست تو سپر مادرت نشد تقصیر تو نبود ، قدت یاورت نشد بیرون بریز این جگر پاره پاره را بیرون بریز غصۀ آن گوشواره را زینب رسیده بگو راهِ چاره را خونآبه های لبِ پرشراره را با مقنعه دهانِ تو را پاک می کند این خاک گیسوان تو را پاک میکند شاعر: محمدجواد پرچمی ↫ ﴿ بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
|⇦•تو رو میون قتلگاه .. تقدیم به دلهایِ جامانده از کنگره عظیم پیاده روی اربعین به نفس حاج محمود کریمی•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ تو رو میون قتلگاه ، غریب گیر آوردنت رقیه ات و تو کوچه ها ، یتیم گیر آوردنش از جای تازیونه ها ، نشونه بود رو بدنش بچه ها هم میزدنش ، یتیم گیر آوردنش... چقد میگفتم با زجر ، بابا نداره نزنش رقیت و تو کوچه ها ، یتیم گیر آوردنش چه سخت بود، اون شبِ تو ، بیابونا گمشدنش طناب بود و گردنش ، یتیم گیر آوردنش تفریح بچه ها چی بود؟! ، خنده به گریه کردنش که خون اومد از دهنش ، یتیم گیر آوردنش رقیت و تو کوچه ها ، یتیم آوردنش... اگر این است تأثیر شنیدن شنیدن کی بُوَد مانند دیدن یه تیکه پارچه هم نبود، حتی برای کفنش وای از موهاش، کشیدنش، یتیم گیر آوردنش دست بسته میکشیدنش، یتیم گیر آوردنش پا بسته میکشوندش، یتیم گیر آوردنش... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدون ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net