eitaa logo
اشعار - روضه
132 دنبال‌کننده
4 عکس
0 ویدیو
21 فایل
از عناوین جهان مرثیه خوان ما را بس...
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم عاشق آن است که در بند نگارش باشد روز و شب خاطر معشوق کنارش باشد سر به کف گیرد و آمادهء دارش باشد ادعایی نکند خاک و غبارش باشد دارم از پر زدن از عشق سخن می گویم عاشقان شکر خدا باز حسن می گویم این حسن کیست؟ بخوان قبلهء اهل کَرَمش این حسن کیست که زنده است مسیحا به دَمَش انبیاء سر بگذارند به خاک قَدَمش اولیاء سینه زنانند به زیر عَلَمش سخن این است که ما تا به بدن جان داریم روی لبها همگی ذکر حسن جان داریم کار اسلام بدون تو تمام است حسن که قعود تو همان اوج قیام است حسن مصطفی گفت به هر نحو امام است حسن بی تو نان خوردن ما نیز حرام است حسن نان اگر هست فقط نان کرم خانهء توست عاقل آن است که شوریده و دیوانهء توست خادمت مُلک و مَلک،مست نگاهت ملکوت ای حسین بن علی محضر تو غرق سکوت آرزو داشت دعایش بکنی وقت قنوت تویی آن روضهء سر بستهء بین تابوت اشک چشمان تو سرخ است چنان یاقوت است چهارده قرن شده غربت تو مسکوت است اشک تو دُرّ و گُهر،آب دهانت تسنیم محضر تو همهء مُلک الهی تسلیم هر چه را هست خدا کرده به دستت تقدیم کار را داده خدا دست کریم بن کریم هر چه را داشتی آقا همه را دادی رفت دست شامیّ و جذامیّ و گدا دادی رفت درد ما نیز به دست تو دوا خواهد شد گره کار به چشمان تو وا خواهد شد حاجت دیدن صحن تو روا خواهد شد در بقیع گنبد و گلدسته بنا خواهد شد به امیدی که بیایم حرم ان شاءالله به زمینِ تو بیفتد سرم ان شاءالله در وطن هستی و افسوس کسی یارت نیست هیچ کس نیست که در نیّت آزارت نیست این همه ظلم به واللهِ سزاوارت نیست غم عالم به دلت مانده و غمخوارت نیست خانه رفتی که نمایی نفسی را تازه هست در خانه ات اما غمِ بی اندازه حق تو نیست که دارد جگرت می سوزد آنچنان زهر اثر کرده سرت می سوزد اشک آتش شده و چشم ترت می سوزد خانهء کودکی ات در نظرت می سوزد آتش زهر کجا آتش در بیشتر است زن اگر در دل آتش برود درد سر است همه عمر شما با غم مادر سر شد علت گریهء بی خاتمه ات یک در شد مادری رفت،دری سوخت،گلی پرپر شد پشت آن در به خدا مادرتان مضطر شد با حسن گفت حسین مادرمان در خطر است زن اگر در دل آتش برود درد سر است ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🎤کانال سبک و شعر 📲تخصصی ترین اشعار و سبک ها💥 👇عضویت👇 ♨️ eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f
ای گنج معرفت به دل سامرا سلام ابن الجواد حضرت ابن الرضا سلام ای چون پدر مطهر و معصوم و متقی ای آسمان علم خدا ایهاالنقی خورشید از تشعشع نورت منوّر است ماه فلک به یُمن حضورت منوّر است در قول و حکم و فعل تو انصاف جاری است باغ کرامت تو همیشه بهاری است گنجینه های علم الهی است در دلت حظِّ حضور می برم امشب ز محفلت نطقت اگر نبود هدایت نداشتیم راهی به آسمان امامت نداشتیم با نور تو درست شده اعتقادمان دادی طریق عرضهء حاجات یادمان فهمانده ای به ما ادب و احترام را طرز چگونه حرف زدن با امام را فهمانده ای که شآن رفیع امام چیست ظرفیت پذیرش فیض مدام چیست لطفت اگر نبود مقرب نمی شدیم در محضر ائمه مودّب نمی شدیم توحید حق به نام شما آب خورده است خضر از وجود جام شما آب خورده است رکن خداشناسی و درهای رحمتید فرزندهای نور و پسرهای رحمتید جز اهل بیت بحر کرم، اصل خیر کیست؟ در این جهان بگو که چهار فصل خیر کیست؟ هر کس که باطنا" به خدا وصل می شود با رحمت نگاه شما وصل می شود کفر است اگر به غیر شما رو زند کسی عشق است اگر کنار تو زانو زند کسی ای سرو سربلند سحرهای سامرا باز است بر گدای تو درهای سامرا ما سائلیم و جای دگر سر نمی زنیم جز خانه شما در دیگر نمی زنیم ما آب و نان به دست شما صرف کرده ایم شاهان شما، تمامی ما نیز بَرده ایم امشب میان عشق شما سیر می کنم از چشم پاکتان طلب خیر می کنم ما را از آن دو چشم شریفت نگاه کن یا هادی الائمه مرا سر به راه کن آقا تلاش کردم و این دل ادب نشد آماده رسیدن ماه رجب نشد باقیِّ عمر را نگرانم چه می شود آماده نیستم رمضانم چه می شود آقا به قلب غمزده فیضی افاضه کن فکری برای برکت این سال تازه کن آغاز سال من نظری کن به حال من بی ارزشم ولی نشوی بی خیال من خیر مرا ندیده کسی، خیره سر شدم در آخر خَطَم به تو محتاج تر شدم امشب ولی به عشق هوایت رسیده ام امشب به قصد گریه برایت رسیده ام آقا شنیده ام که غمت بی شمار بود دور از مدینه بودی و دل بی قرار بود آقا چه ها که از متوکل کشیده ای پای پیاده در دل صحرا دویده ای خسته شدی عرق به جبینت نشسته بود پایت برهنه، ناخن آن هم شکسته بود گاهی تو را به بزم حرامی کشانده اند گاهی تو را میان خرابه نشانده اند جا داده اند بین فقیران چرا تورا؟ بردند بین حلقه شیران چرا تو را؟ شیران که در برابرتان سر گذاشتند بی اذن تو سر از کف پا بر نداشتند آنان که بر امام ارادت نداشتند قاتل برای کشتن تو می گماشتند هر چند زهر غم جگرت را کباب کرد قلب مقدس پسرت را کباب کرد سر را به روی پای حسن می گذاشتی بهر خودت حنوط و کفن می گذاشتی می سوخت پیکر تو ولی خانه ات نسوخت در بین شعله دامن دُردانه ات نسوخت در کربلای جدّ شما غم چکار کرد طفلی نفس بریده از آتش فرار کرد آن خیمه ای که گیسوی حورش طناب بود می سوخت بین آتش و در التهاب بود امشب دلم شکسته و فریاد می زنم با محتشم نشسته و فریاد می زنم ای کشته فتاده به هامون حسین من ای صد دست و پا زده در خون حسین من ای شاه کم سپاه که با خیل اشک و آه افتاده ای به زیر سنان بین قتلگاه جایت کم است پیکر خود را تکان نده مادر رسیده، تشنه لب اینگونه جان نده @shia_poem2
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ عمرم بدون تو به هدر می رود حسین تیر فراق تو به جگر می رود حسین آقا بگو چه چاره کنم این فراق را بی تابِ تو شدم چه کنم اشتیاق را خواهم که زائرت شوم اما نمی شود این راهِ بسته سمتِ حرم وا نمی شود @hosenih ما را به روی بالِ نسیمت نمی بری؟ ما را پیاده سمتِ حریمت نمی بری؟ ای جان پناهِ عالم و خون خدا حسین دست مرا بگیر و ببر کربلا حسین ما بی کَسیم و جز تو نداریم آشنا نِعم َالاَمیرِ من نظری کن به زیر پا شاهِ جهانِ من به رعیت نگاه کن حالم بد است حال مرا روبه راه کن شاها نگاه کن دل ما تنگِ کربلاست در قلب ما زمینه و آهنگِ کربلاست ای دور از وطن، وطنِ ماست کربلا بعد از وفات هم سخن ماست کربلا ما کربلا نرفته زِ دنیا نمی رویم ما بی حسین جنّتِ اعلا نمی رویم ما تا به حال اگر که نمُردیم معجزه است دل را به دوری از تو سپُردیم معجزه است از ذرّه کمتریم و تو ما را حساب کن مورِ همین دَریم و تو ما را حساب کن ای کشته ی تمامی سرنیزه ها حسین ای پیکری که گشته به صحرا رها حسین جانم فدای غربتت اربابِ بی کفن ای تشنه لب تر از همه بی آبِ بی کفن ای جان پناهِ زینب و سلطان کربلا قرآنِ پاره پاره به دامانِ کربلا دُورت شلوغ نه! به خدا ازدحام شد بر پیکرِ شریفِ تو ظلم مدام شد دورت شلوغ شد همگی بی حیا شدند در قتلگاهِ تو همه حاجت روا شدند @hosenih دور از نگاهِ پاکِ حبیب و زهیر و حُر از قتلگاهِ تو همه رفتند دستِ پُر دور از نگاهِ حضرت عباس و اکبرت آتش گرفت گوشه ی دامان دخترت دارم برای پیکر تو گریه می کنم بر گریه های دختر تو گریه می کنم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دلتنگ دلتنگ کربلای توأم  اى حسین جان مشتاق یک عطای توأم  ای حسین جان @hosenih با دست خالی ام به تو رو می زنم فقط محتاجم و گدای توأم  ای حسین جان دردم زیاد هست و شفایم زیارت است من طالب شفای توأم  ای حسین جان با اینکه پر گناه شدم از هوای نفس پیوسته در هوای توأم  ای حسین جان ای آفتاب، ذرّه ی بیچاره را ببین در زیر دست و پای توأم  ای حسین جان تا آخرین نفس همه وقف توییم و بس تا آخرش برای توأم  ای حسین جان ای لنگر زمین و زمان روضه های تو دلتنگ روضه های توأم  ای حسین جان عالم فدای خواهر دلخسته ات که گفت: دلبسته ی صدای توأم  ای حسین جان @hosenih قربانِ کودکانِ به صحرا دویده ات گریان ماجرای توأم  ای حسین جان شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
روضه می خوانم از زبان کسی که خودش داغ کربلا دیده در حوالیِ قتلگاه حسین خولی و شمر بی حیا دیده @hosenih باقرالعلم اینچنین فرمود جدّ ما را به پنج حربه زدند لشگری با تمام بی رحمی به غریبی هزار ضربه زدند یک نفر با هجوم شمشیرش عده ای با هزار سر نیزه بر تنش زخم بی شماره نشست تیر بر تیر نیزه در نیزه یوسف افتاد بین صدها گرگ پنجه هایی پلید چنگش زد آنکه بی تیر بود و بی نیزه از همان راه دور سنگش زد یوسف افتاد بی رمق در خاک پیش چشم اله و محبوبش بی حیایی رسید و با کینه زد به زخم حسین با چوبش @hosenih دادِ زینب بلند شد اینجا: پسر مادر مرا نزنید تن صد چاک و بی دفاعش را دیگر اینگونه با عصا نزنید شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای روشنای خانه‌ی حیدر پس از زهرا کامل‌ترین و بهترین همسر پس از زهرا ایثار از رفتار و الطاف تو می‌جوشد مهر و محبت از دل صاف تو می‌جوشد هر چند در عالَم علی را کفو و همتا نیست هر چند همتایی برایش غیر زهرا نیست اما علی گمگشته‌اش را در تو پیدا کرد آری خدا پای تو را در خانه‌اش وا کرد در تو حیا و عفت و بذل و شجاعت دید در قلب تو یک آسمان عزم و شهامت دید پرواز کرده این دلم تا تربتت امشب دست توسل می‌زنم بر ساحتت امشب دست تو لبریز از کرم، سرشار از بذل است هر کس گدایت هست کارش با ابالفضل است بانو تو را در عالَم خلقت شبیهی نیست هم رتبه‌ی عِلمت در این دنیا فقیهی نیست بانو خدا خیرت دهد خیرآفرین بودی عمری تسلای امیرالمؤمنین بودی روزی که سوی خانه‌ی مولا سفر کردی آن روز که رخت عروسی را به بر کردی برداشتی آرام سوی خانه گامت را کوچه به کوچه می‌گرفتند احترامت را قبل از ورودت لحظه‌ای در پشت در ماندی با یاد زهرا گریه کردی فاتحه خواندی بُردی به سمت آسمان دست دعایت را گفتی خدایا من کجا و خانه‌ی زهرا؟ گفتی خدا لبریز از عشق و امیدم کن جان علی در پیش زهرا روسپیدم کن اول، کلامی با حسین و با حسن گفتی زانو زدی در محضر زینب سخن گفتی گفتی که اینجا آمدم قصدم عزیزی نیست باور بفرما نیتم غیر از کنیزی نیست من آمدم اینجا برایت خادمه باشم عمری کنیز بچه‌های فاطمه باشم بانو همه دیدند بر عهدت وفا کردی الحق که در بیت علی حق را ادا کردی در تو خدا ظرفیت بسیار را می‌دید فانی شدن در حیدر کرار را می‌دید آخر خدا هدیه به تو ماهی منور داد چون لیله‌ی قدر از هزاران ماه بهتر داد مولا که دید از شوق داری در بغل عباس فرمود با گریه: و ما ادراک ماالعباس بانو عَلَم در مُشت عباس تو می‌چرخد عالم سرِ انگشت عباس تو می‌چرخد بانو گره خورده به کار ما، گشایش کن امشب بیا ما را به عباست سفارش کن... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e