eitaa logo
اشعار - روضه
132 دنبال‌کننده
4 عکس
0 ویدیو
21 فایل
از عناوین جهان مرثیه خوان ما را بس...
مشاهده در ایتا
دانلود
تو زیر پا رفتی ولی بیچاره زینب  از این به بعد و بعد از این آواره زینب  باید خودت یاری کنی ورنه محال است  بوسه بگیرد از گلوی پاره زینب  ---  خون گلویت را کسی تا آسمان برد  پیراهن و عمامه ات را این و آن برد  آیا نگفتم در بیاور خاتمت را  راضی شدی انگشترت را ساربان برد  ---  گفتند که پیراهنت را می کشیدند  تصویر غارت کردنت را می کشیدند  نه اینکه نیزه بر تنت می ریخت دشمن  بلکه به نیزه ها تنت را می کشیدند  ---  رفتی و دستم بر ضریح دامنی بود  رفتی ز دستم رفتنت چه رفتنی بود؟  تا آن زمانی که به یادم هست داداش  وقتی که می رفتی تنت پیراهنی بود  ---  رفتی که اشک خواهرت را در بیاری  بغض گلوی دخترت را در بیاری  آیا نمی شد ای سلیمان زمانه  قبل از سفر انگشترت را در بیاری؟ 
📋 / *بخش اول صوت* (س) مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو وقتی اومدی گفتم که تقصیر دل من بود تو که دیدی بابات خوابه چه وقت گریه کردن بود حالا که اومدی پیشم بازم آغوشتو وا کن بغل کن بغضمو بازم غریبی مو تماشا کن حالا که اومدی پیشم بزار خلوت کنم با تو بزار تعریف کنم ، بعدش ببین من پیر شدم یا تو ببخش حرفای تعریفیم دیگه حرفای خوبی نیست ببخش واسه پذیرایی خرابه جای خوبی نیست خرابه بسترش خاکه خرابه بالشش خشته تو خیلی خاکی‌ای اما برای دخترت زشته @seyedrzanarimani برای دخترت زشته که خونه‌ش این طوری باشه بزار چیزی نگم شاید تو حرفام دلخوری باشه کدوم خانوم با این حالش پیش مهمون معذب نیست ببخش از راه طولانی سر و وضعم مرتب نیست اگه مهمون داری باید براش با جون مهیا شی خجالت می کشی وقتی نتونی از زمین پاشی نگی من بی ادب بودم نگی این دختر عاشق نیست نمی تونم پاشم از جام پاهام پاهای سابق نیست حالا چشمای کم سومو به هر چی جز تو می بندم به زورم باشه پامیشم به زورم باشه می خندم @narimani_matn مگه تو صورتم امشب به‌غیر از خنده چی دیدی که از وقتی پیشم هستی یه بار حتی نخندیدی یکی دستش تو تاریکی به گونم خورده ٬ چیزی نیست یکی از من یه گوشواره امانت برده ٬ چیزی نیست فقط دلتنگ تو بودم که اعصابم به هم ریخته یه قدری خسته راهم یه کم خوابم به هم ریخته میخوام امشب سرت تا صبح به روی دامنم باشه میخوام امشب شب خوب از اینجا رفتنم باشه دیگه اخماتو واکردی منم با بغض میخندم بیا آغوشتو وا کن منم چشمامو میبندم *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ باباجون خسته‌ی راهم که اعصابم بهم ریخته چیزی نیست حال من خوبه یه‌کم خوابم بهم ریخته خوابم بهم ریخته ، اعصابم بهم ریخته پاهامم آبله دارن ، نمی‌تونم بخوابم پس حالم پریشونه ، آخه ویرونه ویرونه اشکمو هی درآوردن ، باهام بازی نکرد هیچ‌کس چشماتو نبند تا چشمامو نبندم تو گریه نکن قول میدم که بخندم «مَنِ الَّذیٖ اَیْتَمَنیٖ بابا بابا بابا بابا» @seyedrezanarimani حالا که اومدی پیشم بذا خلوت کنم با تو بذا تعریف کنم بعدش ببین من پیر شدم یا تو من پیر شدم یا تو ، بذا خلوت کنم با تو نگی من بی‌ادب بودم ، نگی این دختر عاشق نیست گریه شده کارم ، اگه من دست به دیوارم نمی‌تونم پاشم از جام ، پاهام پاهای سابق نیست موهای تو سوخته ، موهای منم سوخت تو آتیش خیمه ، کلّ بدنم سوخت @narimani_matn اون شب از روی اون ناقه توی راه بین اون صحرا بازی می‌کردم افتادم اینقد غصه نخور بابا غصه نخور بابا ، توی راه بین اون صحرا یکی دستش تو تاریکی به گونه‌م خورده چیزی نیست هیچ‌کس نمیدونه ، بپرس از عمه میدونه یکی از من یه گوشواره امانت برده چیزی نیست دندون تو افتاد ، تو تشت طلا- من... دندونای شیریم ، باز در میان حتما ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
حرف دل این روزهای خیلی هامون نمی فهمد کسی حال مرا این روزها آقا دلم تنگ است تنگ روضه های کربلا آقا شدم دور از بهشت روضه ات، تنها و سرگردان شبیه پیرمردی خسته حال و بی عصا آقا جهان بی روضه جای زندگانی نیست، یک لحظه جهان، بی اشک و روضه می شود زندان ما آقا قفس تنگ و نفس تنگم، چنان ماهی که افتاده به روی خاک های گرم، بی آب و هوا آقا همیشه اشک هایم شوق زنده ماندنم می داد مگیر از عمر من این شوق را محض خدا آقا اذان عشق می بارد هنوز از مأذن هیأت نمی خواهم نماز گریه ام گردد قضا آقا برایت روضه می خوانم الا ای کشته ی گریه فدای زخم زخم پیکرت ای سرجدا آقا سیاهی پا به روی سینه ات بگذاشت اما دید نمی افتاد از لب های خونینت دعا آقا مرا در بیت آخر می بری آنجا که زینب دید تنت افتاد زیر دست و پای نیزه ها آقا ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بگو چه چاره کنم این هزار ماتم را  هزار و نهصد و پنجاه زخم درهَم را یکی‌یکی همه ی خیمه‌ها در آتش سوخت  که من شروع کنم روضه‌ی محرم را کمانِ حرمله من را رُباب را خم کرد  چگونه صاف کنم بی تو قامتِ خم را امان دهند اگر ، خواهر تو میریزد  به رویِ معجر خود خاکهای عالم به زیر آتش خیمه تَنِ شهیدان ماند  نشد که جمع کنم پاره‌های مبهم را نشست خیمه‌ای از شعله بر سر طفلت  بگو چه چاره کنم “عمه سوختم” را صدای ضجه‌ی هشتاد و چند خانوم است  که گرد خویش ندیدند هیچ مَحرم را اگرچه سعی نمودم فقط مرا بزنند  خدا بخیر کند ضربه‌های محکم را  حسن لطفی
چه عالمی ست عالم باب الحوائجی با توست نورِ اعظم باب الحوائجی مهر تو است حلقه‌ی وصل خدا و خلق داری به دست خاتم باب الحوائجی در عرش و فرش واسطه‌ی فیض و رحمتی بر دوش توست پرچم باب الحوائجی در آستانه‌ی تو کسی نا امید نیست آقا برای ما همه باب الحوائجی بی شک شفیع ماست نگاه رئوف تو در رستخیز واهمه باب الحوائجی دیوانه‌ی سخای ابا الفضلی توام مانند ماه علقمه باب الحوائجی صحن و سرات غرق گل یاس می شود وقتی که میهمان تو عباس می شود در ساحل سخاوت دریای کاظمین مائیم و خاک پای مسیحای کاظمین با دست های خالی از اینجا نمی رویم ما سائلیم، سائل آقای کاظمین رشک بهشتیان شده حال کسی که هست گوشه نشین جنت الاعلای کاظمین نور الهی از همه جا موج می زند توحیدی است بسکه سراپای کاظمین داریم در جوار حرم، حق آب و گِل خاتون شهر ما شده زهرای کاظمین ما ریزه خوار صحن و سرای کریمه ایم این افتخار ماست، گدای کریمه ایم در سایه سار کوکب موسی بن جعفریم ما شیعیان مکتب موسی بن جعفریم فیضش به گوشه گوشه‌ی ایران رسیده است یعنی گدای هر شب موسی بن جعفریم هستی ماست نوکری اهل بیت او ما خانه زاد زینب موسی بن جعفریم قم آستان رحمت آل پیمبر است در این حرم، مُقرَّب موسی بن جعفریم با مهر و رأفتش دل ما را خریده است ما بنده‌ی مُکاتَب موسی بن جعفریم چشم امید اهل دو عالم به دست اوست مات مرام و مشرب موسی بن جعفریم حتی قفس براش مجال پرندگی ست مدیون ذکر و یارب موسی بن جعفریم دلسوخته ز ندبه‌ی چشمان خسته اش دلخون ز ناله و تبِ موسی بن جعفریم آتش زده به قلب پریشان، مصیبتش با دست بسته غرق سجود است حضرتش از طعنه های دشمن نادان چه می‌کشید بین کویر، حضرت باران چه می‌کشید در بند ظلم و کینه‌ی قوم ستمگری تنها پناه عالم امکان چه می‌کشید خورشید عشق و رحمت و نور و سخا و جود در بین این قبیله‌ی عصیان چه می‌کشید با پیکرش چه کرده تب تازیانه ها با حال خسته گوشه‌ی زندان چه می‌کشید شکر خدا که دختر مظلومه اش ندید بابای بی شکیب و پریشان چه می‌کشید اما دلم گرفته ز اندوه دیگری طفل سه ساله گوشه‌ی ویران چه می‌کشید با دیدن سر پدرش در میان طشت هنگام بوسه بر لب عطشان چه می‌کشید وقتی که دید چشم کبودش در آن میان خونین شده تلاوت قرآن چه می‌کشید می گفت با لب پر از آهی که جان نداشت: ای کاش هیچ سنگدلی خیزران نداشت یوسف رحیمی @marsiyeeh
گفتیم وقت شادی و وقت عزا، حسین تنها دلیل گریه و لبخند ما حسین... در وقت مرگ، چهرۀ ما دیدنی‌تر است از اشک‌هایِ شوق ملاقات با حسین هنگام غسل دادن ما، روضه‌خوان بگو: عالم فدای بی‌کفن کربلا حسین با گریه بر غریبی او خاکمان کنید بر ریگ‌های داغ تنش شد رها حسین وقتی به سمت قبر سرازیر می‌شویم مشکل‌گشای ماست در آن تنگنا حسین نوکر به اسم و رسم خودش بی‌علاقه است بر سنگ قبر ما بنویسید: «یا حسین» در گیر و دار محشر و هول و هراس آن فریاد استغاثۀ ما یک‌صدا: حسین...
از قتلگاه بدم میاد چکمه سیاه بدم میاد از اونی که آتیش زده به خیمه گاه بدم میاد از هرچی جنگ بدم میاد از چوب و سنگ بدم میاد خدا میدونه چقداز کوچه ی تنگ بدم میاد آخه کی از فحش و کتک خوشش میاد  از موی سوخته و لب   ترک ترک خوشش میاد  حالا تو از موی سرم خوشت میاد از اینکه دست دراز کنن به معجرم خوشت میاد از ساربون بدم میاد از رد خون بدم میاد چندروزه حتی از تنور از بوی نون بدم میاد از بوی دود بدم میاد  من از حسود بدم میاد از اونی که پیروهنتو دزدیده بود بدم میاد فکر نکنم خوب بشه این کبودیا چقد بدم میاد من از محله ی یهودیا حالا تو از زیر چشام خوشم میاد حالا که دندون ندارم از خنده هام خوشت میاد حالا تو از موی سپید خوشت میاد  از اینکه زانو بزنم پیش یزید خوشت میاد من از طناب بدم میاد ازاضطراب بدم میاد از خنده های حرمله جون رباب بدم میاد از شهر شام بدم میاد  از ازدحام بدم میاد به قسمت سکینه از بزم حرام بدم میاد به جون تو از خیزرون بدم میاد  از این که تو جمع عمه رو بدن نشون بدم میاد حالا تو از اشکم عزیز خوشت میاد  این که اینا به دخترات بگن کنیز خوشت میاد عمو کجاست یعنی عمو خوشش میاد از اینکه میخورم زمین جلو عدو خوشش میاد *بابابابا بابا خواستم تا که دهی پروازم دست بر گردن تو اندازم  دیدم اینکار به دست من نیست چون سرت هست ولی گردن نیست
-آروم آروم از طبق بیا کنارم  سر رو سرت بزارم حرفا برا تو دارم چند شبه بابا یه ذره نون نخوردم اسمت رو که میبردم  همش کتک میخوردم  آه دیگه از دست خودم کلافم زحمت و باید کم کنم اضافم دختر خوش قیافه بودم اما حالا هیچکی خوشش نمیاد از قیافم از شهر شام بدم میاد  از ازدحام بدم میاد  به عصمت سکینه از بزم حرام بدم میاد
تا لاله گون شود کفنم بیشتر زدند از قصد روی زخم تنم بیشتر زدند قبل از شروع ذکر رجز مشکلی نبود گفتم که زاده ی حسنم بیشتر زدند این ضربه ها تلافی بدر و حنین بود گفتم علی و بر دهنم بیشتر زدند از جنس شیشه بود مگر استخوان من دیدند خوب می شکنم بیشتر زدند می خواستند از نظر عمق زخم ها پهلو به فاطمه بزنم بیشتر زدند تا از گلم گلاب غلیظی در آوردند با نعل تازه بر بدنم بیشتر زدند  دیدند پا ز درد روی خاک می کشم در حال دست و پا زدنم بیشتر زدند https://nadim.kowsarblog.ir/
قربان وفات یا أباعبدالله جانم به فدات یا أباعبدالله لعنت به جماعتی که منعت کردند از آب فرات یا أباعبدالله
هدایت شده از شیخ غلامعلي بدرلو
"السّلامُ عَلیکَ یَا مَولای و ابنَ مَولای" گیسو به خاک می کشی ای مصطفای من پای تنت به لرزه فتاده ست پای من قرآن من ورق ورق افتاده ای به خاک ذبح عظیم من شده ای در مِنای من در خون جاری از تنِ خود دست و پا مزن ای وسعت ضریح تنت کربلای من از بس صدا زدم ولدی حنجرم گرفت شاید محل دهی تو به سوز صدای من هرگز مجال نیست سخن با دهان پُر خون لخته مانع است بخوانی برای من آئینه بودی آینه بندان شدی علی زهرا و حیدر و نبی، مجتبای من از بس که نیزه خورده، تنت وا شده ز هم ای پیکر سوا شده و جا به جای من خونِ محاسنم همه بر گردنت پسر از بس که بوسه ات زدم این شد حنای من "حسین قربانچه" @Arshiv_Gholam