eitaa logo
اشعار - روضه
132 دنبال‌کننده
4 عکس
0 ویدیو
21 فایل
از عناوین جهان مرثیه خوان ما را بس...
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
🎼 طفل را از وسطِ خاک .. |⇦•روضه و توسل جانسوز به باب الحوائج حضرت علی اصغر سلام الله علیه به جهت دفع بلا از همۀ بلاد ، خصوصاً کشور عزیزمان ایران با نوایِ حاج علی آیینه چی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ گرچه از دور از آن فاصله ها زد ، بد زد آتش انگار که بر کربُبَلا زد بد زد اصلا اینبار کماندار چه با زور کشید به سه شعبه همۀ حَنجره را زد بد زد دست و پا داشت که می زد پدر انداخت عبا نفسِ آخر خود زیرِ عبا زد بد زد .. اولین بار که چشمش به ربابش اُفتاد اندکی حرف نزد بعد صدا زد بد زد بُرد در بینِ عبا تا که نبیند چه شده مادرش گفت بگو تیر کجا زد بد زد؟ گرچه بر چشمِ ابالفضل همین تیر نشست بدتر از چشمِ عمو بود که تا زد بد زد پشتِ خیمه به سرِ قبر ، حرامی آمد نیزه برداشت و مانندِ عصا زد بد زد طفل را از وسطِ خاک کشیدند به نِی بچه را باز نوکِ نیزه که جا زد بد زد نیزه دارَش زِ سر نیزه سرش را انداخت سَر که اُفتاد زمین ضربه یِ پا زد بد زد رهگذرهای دَمِ کوچه به هم می گفتند حرمله تیر به این بچه چرا زد بد زد سالها بود همین جمله فقط کارِ رباب نانجیب آنهمه لبخند به ما زد .... بد زد ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه____________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
هدایت شده از اشعار - روضه
حس پدرانه کمتر از مادر نیست null حس پدرانه کمتر از مادر نیست جسم پسرم هست ولیکن سر نیست با تیر زدی قبول! اما نامرد این تیر سه شعبه مال این حنجر نیست Narvansoft.ir
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
|⇦• روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایام شهادت حضرت امام رضا علیه السلام و گریز به روضه حضرت رقیه سلام الله علیها به نفسِ حاج امیرکرمانشاهی اجرا شده در ماهِ صفر سال 1398 •✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• سایه ای افتاد رویِ پیکرش، یَا ابْنَ شَبِیب! رویِ تَل می زد به صورت خواهرش، یَا ابْنَ شَبِیب! جایِ زینب،شمر آمد بر سرش، یَا ابْنَ شَبِیب! یَا ابْنَ شَبِیب! تاب و تبم روضه های اوست یَا ابْنَ شَبِیب! خوابِ شبم روضه های اوست یَا ابْنَ شَبِیب! با لبِ تشنه شهید شد یَا ابْنَ شَبِیب! مویِ رقیه سفید شد یَا ابْنَ شَبِیب! مشک،گرفتارِ تیر شد یَا ابْنَ شَبِیب! عمه ی ما هم اسیر شد چشمِ رباب بود وتقاضایِ آب آب یَا ابْنَ شَبِیب! وایِ من از مجلسِ شراب یَا ابْنَ شَبِیب! جُرمِ یتیمِ سه ساله چیست؟ یَا ابْنَ شَبِیب! دخترِ ترسیده دیده ای؟ در زیرِ خار، طفلکِ خوابیده دیده ای؟ *هر کار کرد دید نیزه از خاک در نمیآد،اومد پیشِ زین العابدین،آقا! نیزه ای که حاملِ سَرِ پدرتون ابی عبدالله است، تو خاک فرو رفته،از خاک بیرون نمیآد،چه کنیم؟ فرمود:حتماً یکی از بچه ها جامونده....کجا بریم دنبالش؟ فرمود: ببینید سَرِ رویِ نیزه کدوم طرف رو نگاه میکنه...همه کوفته و خسته بودن،به زجر گفتن: تو برو دنبالش،همه به اون گفتن... هزار تا پسر از آدم گم بشه،اما یه دخترگم نشه...زَجرِ نانجیب از جاش بلند شد،مشت گره کرد،گفت: مگه من این دختر بچه رو پیداش نکنم....دلِ شب...بیابون...تاریکی...راه روگرفت،زیرِ یک بوته ی خار رسید،دید یه دختر بچه زیرِ یه بوته ی خار خوابش برده...بابا وقتی یکی خوابه،اونم دختر بچه که همه وجودش نازِ...دستِ نوازش به سرش میکشی، آروم صداش میکنی...اونم دختری که تازه یتیم شده،بابا از دست داده....نازش کرد؟...نه...آروم صداش زد؟...نه...میگن:مثل اون دومی پاشُ بالا آوُرد...* هی گفتم بهش،میام میام میام موهامُ نکِش، میام میام میام ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
بی هوا درب خانه ات وا شد عده ای نانجیب آمده اند بین سجده، بدون عمامه پیِ تو ای غریب آمده اند می کِشد با دو دستِ بسته تو را دل به تقدیر داده بودی تو دشمنانت سوار بر مرکب پشت مرکب پیاده بودی تو جان فدایت که روضه خوان بودی یادِ نور دو عین افتادی عقب قافله زمین خوردی یادِ بنتُ الحسین افتادی تا رسیدی به کاخ آن ملعون پر و بالت تمام خاکی شد ذره ای از بها نمی افتد گیرم اصلا امام خاکی شد متوکل شراب آورد و...‌ بعد از آن هم کمی به تو خندید طعنه زد لااقل بخوان شعری شعر خواندی...وجودِ او لرزید دل زهراییت شکست آن جا یادت افتاده بود بزم شراب یاد دندان و خیزران بودی یادت افتاده بود اشک رباب یادت آمد شراب را می ریخت به روی زخم دیده ی جدت چشم عباس خیره شد ناگه سوی رأس بریده ی جدت می چکید اشکش از نوک نیزه همه ی های و هویم این جا بود دختری زیر لب فقط می گفت: کاش الآن عمویم این جا بود @shia_poem2
یا زهرا بیا      امشب سامرا       داره کوچه هاش        بوی کربلا چی بگم از این درد بی حساب        ای وای ای وای آقامون و بردن بزم شراب         ای وای ای وای چه غمی تو نگاشه        ناله ای تو صداشه امون از دل زینب رو لباشه وای غریب آقا...   آه از غصه هاش     در پیش نگاش      کندن قبرشو      تو زندون براش دل آقامون و آتیش زدن     ای وای ای وای بی اجازه تو خونش اومد     ای وای ای وای امون از زهر کینه      آرزوش فقط اینه بمیره دم آخر تو مدینه وای غریب آقا...   روز خوش ندید    طعنه هی شنید     پشت مرکب       دشمن میدوید شبیه رقیه پریشونه    ای وای ای وای آقامونو بردن تو ویرونه    ای وای ای وای میزنه دیگه ناله    رو لبش یه سواله که چه کرد سر بابا با سه ساله وای غریب آقا...
تنها، غریب، بی کس و بی آشیان شدی تبعیدی مجاور یک پادگان شدی طوفان غم شکوه بهار تو را گرفت بیهوده نیست این همه رنگ خزان شدی آقا ... مدینه ، سامره فرقی نمیکند وقتی شبیه مادر خود قد کمان شدی مانند کوه مانده ای و ایستاده ای هرچند بارها هدف دشمنان شدی دیروز گنبد حرمت ریخت بر زمین امروز نیز هجمه ی زخم زبان شدی سیلی محکمی زده نامت به دشمنان تو خار چشم طرح زنا زادگان شدی آقا غرور سینه زنانت شکسته شد حرمت شکسته ی ستم این و آن شدی اینک بگو که شیر درآید ز پرده باز وقتی دوباره سخره ی نا بِخردان شدی گاهی بلاکش ستم ناروا شدی گاهی پیاده در پی مرکب روان شدی گاهی به یاد کرب و بلا گریه کردی و گاهی کنار قبر خودت روضه خوان شدی گاهی تو را به مجلس مِی بُرد دشمنت پر غصه از تعارف نامحرمان شدی گیرم تو را به بزم شرابی کشیده اند کی میهِمان طشت زر و خیزران شدی بزم شراب رفتی و یاور نداشتی با یاد عمه جان خودت خون فشان شدی
 يا امام هادي يا علي النقي (ع) تنها امام سامره تنها چه ميكني؟ در كاروان سراي گداها چه ميكني؟   دارم براي رنگِ تنت گريه ميكنم پايِ نفس نفس زدنت گريه ميكنم   باور كنيم حرمت تو مستدام بود؟ يا بردن تو بردنِ با احترام بود؟   باور كنيم شأن تورا رَد نكرده است؟ اين بد دهانِ شهر به تو بد نكرده است؟   گرد و غبار، روي تو اي يار ريختند روي سر ِتو از در و ديوار ريختند   مردِ خدا كجا و اينهمه تحقير وايِ من بزم شراب و آيه ي تطهير وايِ من   هرچند بين ره بدنت را كشيد و بُرد دستِ كسي به رويِ زن و بچه ات نخورد   باران نيزه، نيزه نصيب تنت نشد دست كسي مزاحم پيراهنت نشد   اين سينه ات مكان نشست كسي نشد ديگر سر تو دست به دست كسي نشد (علي اكبر لطيفيان)
گناه، پشتِ گناه و گناه، پشت گناه چه توبه ای؟! که فقط هست آه، پشت گناه   جوانی است زمان رسیدن به خدا جوانی ام همه اش شد تباه، پشت گناه رجب رسید... یکی هم به داد من برسد چرا که نیست دلم رو به راه، پشت گناه رسید سوی من آقا و رفت از دستم دوباره روزی دیدار ماه، پشت گناه حکایتی است پر از دردِ خنده عاشقی ام دو چشم خیسِ نشسته به راه... پشت گناه!!! دلیل دارد اگر سر به زیر و غمگینم به پیش یار شدم رو سیاه، پشت گناه گناه هیچ کسی نیست، با خودم قهرم همیشه رفته سر من کلاه، پشت گناه چقدر گفتمت ای دل برو به کرب و بلا حرم نرفته شدی بی پناه پشت گناه
امام هادی مسموم کین شده،بهر عزایش دل ها حزین شد فاطمه گرید در عزای او،سامرا گشته کربلای او آه و واویلا آه و واویلا... شبیه جدّش غرق مِحَن شد،او هم شهید دور از وطن شد غربت عترت کینه ی اعدا،ناله ی مولا گریه ی زهرا آه و واویلا آه و واویلا...   گرچه غریب است فرزند زهرا،با احترام است تدفینش امّا دل بسوزد بر لاله ی پرپر،روضه ی گودال پیکر بی سر آه و واویلا آه و واویلا...
بی هوا درب خانه ات وا شد عده ای نانجیب آمده اند بین سجده، بدون عمامه پیِ تو ای غریب آمده اند می کِشد با دو دستِ بسته تو را دل به تقدیر داده بودی تو دشمنانت سوار بر مرکب پشت مرکب پیاده بودی تو جان فدایت که روضه خوان بودی یادِ نور دو عین افتادی عقب قافله زمین خوردی یادِ بنتُ الحسین افتادی تا رسیدی به کاخ آن ملعون پر و بالت تمام خاکی شد ذره ای از بها نمی افتد گیرم اصلا امام خاکی شد متوکل شراب آورد و...‌ بعد از آن هم کمی به تو خندید طعنه زد لااقل بخوان شعری شعر خواندی...وجودِ او لرزید دل زهراییت شکست آن جا یادت افتاده بود بزم شراب یاد دندان و خیزران بودی یادت افتاده بود اشک رباب یادت آمد شراب را می ریخت به روی زخم دیده ی جدت چشم عباس خیره شد ناگه سوی رأس بریده ی جدت می چکید اشکش از نوک نیزه همه ی های و هویم این جا بود دختری زیر لب فقط می گفت: کاش الآن عمویم این جا بود @shia_poem2
ای گنج معرفت به دل سامرا سلام ابن الجواد حضرت ابن الرضا سلام ای چون پدر مطهر و معصوم و متقی ای آسمان علم خدا ایهاالنقی خورشید از تشعشع نورت منوّر است ماه فلک به یُمن حضورت منوّر است در قول و حکم و فعل تو انصاف جاری است باغ کرامت تو همیشه بهاری است گنجینه های علم الهی است در دلت حظِّ حضور می برم امشب ز محفلت نطقت اگر نبود هدایت نداشتیم راهی به آسمان امامت نداشتیم با نور تو درست شده اعتقادمان دادی طریق عرضهء حاجات یادمان فهمانده ای به ما ادب و احترام را طرز چگونه حرف زدن با امام را فهمانده ای که شآن رفیع امام چیست ظرفیت پذیرش فیض مدام چیست لطفت اگر نبود مقرب نمی شدیم در محضر ائمه مودّب نمی شدیم توحید حق به نام شما آب خورده است خضر از وجود جام شما آب خورده است رکن خداشناسی و درهای رحمتید فرزندهای نور و پسرهای رحمتید جز اهل بیت بحر کرم، اصل خیر کیست؟ در این جهان بگو که چهار فصل خیر کیست؟ هر کس که باطنا" به خدا وصل می شود با رحمت نگاه شما وصل می شود کفر است اگر به غیر شما رو زند کسی عشق است اگر کنار تو زانو زند کسی ای سرو سربلند سحرهای سامرا باز است بر گدای تو درهای سامرا ما سائلیم و جای دگر سر نمی زنیم جز خانه شما در دیگر نمی زنیم ما آب و نان به دست شما صرف کرده ایم شاهان شما، تمامی ما نیز بَرده ایم امشب میان عشق شما سیر می کنم از چشم پاکتان طلب خیر می کنم ما را از آن دو چشم شریفت نگاه کن یا هادی الائمه مرا سر به راه کن آقا تلاش کردم و این دل ادب نشد آماده رسیدن ماه رجب نشد باقیِّ عمر را نگرانم چه می شود آماده نیستم رمضانم چه می شود آقا به قلب غمزده فیضی افاضه کن فکری برای برکت این سال تازه کن آغاز سال من نظری کن به حال من بی ارزشم ولی نشوی بی خیال من خیر مرا ندیده کسی، خیره سر شدم در آخر خَطَم به تو محتاج تر شدم امشب ولی به عشق هوایت رسیده ام امشب به قصد گریه برایت رسیده ام آقا شنیده ام که غمت بی شمار بود دور از مدینه بودی و دل بی قرار بود آقا چه ها که از متوکل کشیده ای پای پیاده در دل صحرا دویده ای خسته شدی عرق به جبینت نشسته بود پایت برهنه، ناخن آن هم شکسته بود گاهی تو را به بزم حرامی کشانده اند گاهی تو را میان خرابه نشانده اند جا داده اند بین فقیران چرا تورا؟ بردند بین حلقه شیران چرا تو را؟ شیران که در برابرتان سر گذاشتند بی اذن تو سر از کف پا بر نداشتند آنان که بر امام ارادت نداشتند قاتل برای کشتن تو می گماشتند هر چند زهر غم جگرت را کباب کرد قلب مقدس پسرت را کباب کرد سر را به روی پای حسن می گذاشتی بهر خودت حنوط و کفن می گذاشتی می سوخت پیکر تو ولی خانه ات نسوخت در بین شعله دامن دُردانه ات نسوخت در کربلای جدّ شما غم چکار کرد طفلی نفس بریده از آتش فرار کرد آن خیمه ای که گیسوی حورش طناب بود می سوخت بین آتش و در التهاب بود امشب دلم شکسته و فریاد می زنم با محتشم نشسته و فریاد می زنم ای کشته فتاده به هامون حسین من ای صد دست و پا زده در خون حسین من ای شاه کم سپاه که با خیل اشک و آه افتاده ای به زیر سنان بین قتلگاه جایت کم است پیکر خود را تکان نده مادر رسیده، تشنه لب اینگونه جان نده @shia_poem2
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
🎼 روضه دار شبانه روز حسین .. |⇦•زمزمه و ذکر توسل به ساحت مقدس عقیلۀ بنی هاشم حضرت زینب کبری سلام الله علیها ویژۀ ایام شهادت آن حضرت به نفس حاج امیر کرمانشاهی•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ مادر گریه مادر غم ها جانِ از غصه آمده بر لب روضه دار شبانه روز حسین! السلام علیکِ یا زینب! چشم های تو از نجابت و نور چشم های تو جنس باران است گریه هایِ زیاد آبت کرد بس که زخم دلت فراوان است بینِ بستر که روضه میخوانی وسط گریه میروی از حال وسط روضۀ در و دیوار وسط روضۀ سر و گودال رو به کربُبَلا بکن بانو لحظه های وداع سنگین است درد دل کن تو با برادر خود روضه بی شک دلیلِ تسکین است خاطرم مانده ای برادر من زلف هایت به چنگ گرگ افتاد گره در بین زلف تو می خورد روی سینه نشست یک صیاد حرمتت را حرامیان بردند غارت پیکر تو یادم هست دست و پا می زدی مقابل من شمر بالا سر تو یادم هست نیزه ای میخ را به یاد انداخت نالۀ مادر تو درآمد آن قدر سعی کرد خواهر تا نیزه از پیکر تو در آمد ازتو سر ولی زِخواهرتو پیش چشمت غرور میبردند دل من را که خوب سوزاندند سر تو تا تنور می بردند ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net