هدایت شده از شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
فردا فروش اجناس ۱۵ تومنیداریم😱
❤️ اگه میخای #قسطی خرید کنی بیا اینجا👇
فروش ویژه،برای زیرانداز و ساعت هوشمند داریم😍👇
💛👇کلیک کنید 💛👇کلیک کنید 💛👇
https://eitaa.com/joinchat/2892234946Cf0b68c5d8c
https://eitaa.com/joinchat/2892234946Cf0b68c5d8c
هر هفته ساعت و ایرپاد قرعه کشی داریم😍👆
🌷 #هر_روز_با_شهدا_🌷
#دوستترین_دشمن!
🌷شب جمعه بود. با بچههای لشگر دور هم جمع شده بودیم و دعای کمیل میخواندیم. بین پیرانشهر و مهاباد یک سوله بزرگ مرغداری قرار داشت که تبدیل به محل اسکان موقت نیروهای لشگر ۱۷ علی ابن ابیطالب شده بود. مأموریت داشتیم در منطقه سردشت عملیاتی انجام بدهیم. در حال و هوای مراسم دعا بودیم که یکی وارد سوله شد و با ترس و هیجان داد زد. - دارن به طرفمون تیراندازی میکنن. همهمهای بین بچهها افتاد. مراسم دعا بهم ریخت.
🌷آقای صادقی، رئیس ستاد لشگر، بلند شد و بیرون دوید. من و بقیه فرماندهان، نیروهایمان را جمع کردیم و با سلاحهایی مثل دوشکا و کاتیوشا جلو رفتیم. طرف مقابل همچنان داشت تیراندازی میکرد. روی شانه خاکی جاده سنگر گرفتیم و جواب تیرهایشان را دادیم. آتش شدیدی بینمان در گرفت. با هر شلیک ما، بچهها تکبیر میگفتند. جای تعجب بود که وقتی آنها هم به سمت ما شلیک میکردند، صدای تکبیرشان بلند میشد. در همان بحبوحه، یک نفر داد زد. - اونجا رو نگاه کنید، اونام لباس فرم پوشیدن.
🌷خیلی به هم نزدیک شده بودیم، زیر نور منورها دیدیمشان. لباس فرم ایرانی تنشان بود. پرچم ایران را بالا بردیم و داد زدیم. - نزنید، نزنید برادرا، ما هم خودی هستیم. تیراندازیها قطع شد. لب جاده که رسیدیم، همدیگر را شناختیم. آنها از بچههای تیپ ویژه شهدا و نیروهای «محمود کاوه» بودند. فکر کرده بودند ما ضدانقلابیم که وارد منطقه شدهایم. یکدیگر را بغل کردیم و بوسیدیم. برایمان جالب بود که با آن حجم آتش، هیچ تلفات جانی نداشتیم.
#راوی: رزمنده دلاور احمد فتحی
منبع: پایگاه خبری _ تحلیلی مشرق نیوز
🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷
┏ • • - • - • - • - • - ┓
@Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃›
┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
هدایت شده از تبلیغات گسترده ریحون
شمسی خانوم با داستانهای خطریش در ایتا😍😂
-پر از چیزای خفن 😱
-گیف های بودار 🙊😂
-پست های باحال😹
بزن رو لینک بیا پیش شمسی خانوم 😂😂😂😂👇👇👇🤣🤣🤣🤣🤣
https://eitaa.com/joinchat/3424977001C10c611a6f9
😂😂😂😂😂🙈🙈🙈💋
هدایت شده از شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
خسته شدی از کــلـیـپـــهـای تکراری؟
یه کانال پیدا کردم پُر از کلیپِ شاد و دیدنی
💥حتما بیاید میترکید از خنده 🤣🤣👇
✘🤣
https://eitaa.com/joinchat/3424977001C10c611a6f9
✘🤣
https://eitaa.com/joinchat/3424977001C10c611a6f9
کانالی که همه عاشقش شدن 😂😂
💥اینجا هیچ وقت پیر نمیشی😍👆🏿
🫂 یواشکی های زندگی💍🔞
#داستان_زندگی 🌸🍃 مامان: چی بگم والا دخترم، انقد معصومه خانم گریه کرد پشت تلفن، بنده های خدا تو را
#داستان_زندگی 🌸🍃
مائده سادات رو به زور وادار کردم یه مقدار استراحت کنه ، بعدش شروع به درس خوندن بکنه، بنده خدا 2 خط درس میخوند با 2 قطره گریه😭😭😭. دلم براش میسوخت.
معصومه خانم به مائده سادات زنگ زد گفت که سید امیر بهوش اومده☺️☺️☺️☺️.
خدا رو شکر با دادن این خبر خوش حال مائده یکم بهتر شد و تونست برای امتحاناش آماده بشه😊
اما بازم باید چشمم سید امیر عمل میشد، چون ضربه خیلی بدی خورده بود.
امتحانامون تموم شد، روز آخر امتحانات دیگه نتونستیم مائده رو نگه داریم. رفت اراک😶.
نمراتم همش اومد.
رفتم پیش مامان
_مامااااان ، مامااااان جونی😔
مامان: جانم مادر.
_نمره های دانشگاهم اومدش.😔
مامان: خب به سلامتی. زود باش بگو ببینم معدلت چند شده؟☺️☺️☺️
_خوب نشده😭😭😭 یکی هم افتادم😭
مامان:😳😳😳چی؟؟؟
_ببخشید خب خیلی سخت بود😢
مامان: من که باور نمیکنم، باز چه ریگی تو کفشته؟
_شد مامان من یه بار کامل سر کارت بزارم؟ پلیس خانم😁😁😁.
مامان: ههههه😂😂😂😂
_الحمد الله همرو قبول شدم. معدللم شد 18/63. شاگرد اول😜😜😜
مامان: وای ،ماشاء الله لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم.
قربون دخترم بشم، پاشم اسپند دود کنم. صدقه هم کنار بزارم.
_وای مامان ممنون، میشه بهم شربت آناناس هم بدی؟ میدونم که سرده، اما میخوام☺️
مامان: از دست تو. باشه، فقط چون خوشحالم کردی بهت میدم.
دست مامانمو بوسیدم و ازش تشکر کردم. بوسیدن دست مادر یه عالمی داره😍😍.
زنگ زدم به مائده سادات و احوالشو پرسیدم،
_سلام گل دختر. چطوری؟ حاج آقا و حاج خانوم خوبن؟ داداشت چطوره؟
مائده: سلام. خدا روشکر خوبیم. سلام دارن خدمتتون، داداشم😭😭😭
_وااای مائده چی شده؟😳😳
مائده: دیگه نمیتونه ببینه!!! آخ داداش😭
_ای وای. هر دو تاش؟
مائده: نه یکیش کامل دیدش رفت، سمت چپ صورتش هم که چقد بخیه خورده😭😭😭
_عزیزم ناراحت نباش، حالا الحمدالله یکیشو داره، بعضیا دو تاشم ندارن.
مائده: وای آخه چشمای داداشم خیلی قشنگ بود، حالا یکیش😭😭. ولی بازم خدا رو شکر الحمدالله.
_آفرین دختر. حالا کی میایین تهران؟
مائده : ان شاء الله آخر هفته
ادامه دارد...
🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷
┏ • • - • - • - • - • - ┓
@Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃›
┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
هدایت شده از شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❎ماساژور پا ،گردن جهت رفع خستگی و درد های عضلانی ❎
📩جهت مشاوره عدد 1 را به سامانه 50009696 پیامک کنید 📩
هدیه ویژه برای 100 نفر اولی که عدد 1 را به سامانه 50009696 ارسال کنند 🎁😱
هدایت شده از شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
5.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💊داروی رویش مجدد مو را کشف کردند☄️
📍بامصرف تنها یک دوره از این محصول مشکل ریزش موی خودتون رو حل کنید✨
📌قطع ریزش مو تقویت ریشه مو،رویش مجدد مو،مژه ،ابرو و ریش به صورت دائمی
✅💯%گياهی و تضمينی
✅دارای گواهی ثبت اختراع
✅مورد تایید پژوهشکده گیاهان دارویی👨🏻⚕️🏢
✉️سفارش عدد 3 را به 50009192 ارسال فرمایید
هدیه ویژه برای 100 نفر اولی که عدد 3 را به سامانه 50009192 ارسال کنند 😱🎁
🔆در بستر بيمارى
يكى از مسلمانان در بستر بيمارى افتاده بود. پيغمبر خدا با گروهى از اصحاب خود بر بالين او حاضر شدند. وى در حال بى هوشى بود.
رسول خدا فرمود:
اى فرشته مرگ اين شخص را آزاد بگذار تا از او سؤ ال كنم .
ناگاه مرد به هوش آمد .
پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم فرمود:
چه مى بينى ؟
مرد گفت :
سفيدى بسيار و سياهى بسيار مى بينم .
- كدام يك از آن دو، به تو نزديكتر هستند؟
- سياه به من نزديكتر است .
حضرت فرمود؛ بگو:
الهم اغفر لى الكثير من معاصيك و اقبل منى اليسير من طاعتك
خدايا گناهان بسيارم را ببخش و طاعت اندكم را بپذير!
مرد اين دعا را خواند و بى هوش شد.
پيغمبر دوباره به فرشته فرمود:
ساعتى بر او آسان بگير! تا از او پرسش كنم .
در اين وقت مرد به هوش آمد.
پيغمبر صلى الله عليه و آله وسلم فرمود:
چه مى بينى ؟
مرد: سياه بسيار و سفيد بسيار مى بينم .
- كدام يك از آنها به تو نزديكتر است ؟
- سفيد نزديكتر است .
پيامبر صلى الله عليه و آله به حاضران فرمود:
خداوند اين رفيق شما را بخشيد.
امام صادق عليه السلام پس از نقل اين داستان مى فرمايد:
وقتى به بالين فردى كه در حال جان دادن است رفتيد، اين دعا (دعاى ذكر شده ) را به او بگوييد و تلقين كنيد.
📚- بحار: ج 6، ص 197.
🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷
┏ • • - • - • - • - • - ┓
@Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃›
┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
هدایت شده از شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
😒جاریم هر سری یه رنگ لباس میپوشه با حقوق کارگری شوهرش😒
فهمیدن یه پارچه فروشی مفت گیر اورده که به زور لو داد😁
.
.
از مانتو و کت های میلیونی سوزن دوزی نگم که براش ۲۵۰ تومن درمیاد🤕🤒🛍️
.
برا مادر شوهرم
و خواهرشوهرام هم کلی شومیز دوخته هدیه داده😐😟
پیج جاریم لو رفت🤭😂👇🔥
https://eitaa.com/joinchat/1253769804C1261c0e6f4
🍃🍃🍃💕🍃🍃🍃
🎀 #سیاست_های_مردانه
آقای عزیز، اگه دلت میخواد همسرت به خونه و خونه داری دلگرم باشه،💞
حتما سعی کن تو علائقش کمک حال رشد 📈و پیشرفتش📊 باشی.
مشوقش باش و بهش قوت قلب بده.
☑️ میل به پیشرفت از امیال اصیل هر انسانی است.
☑️ مانع این میل نباشید و الا همسرتون به مرور دچار روزمرگی و افسردگی خواهد شد.
✾࿐༅✨✧❤️✧ ✨༅࿐✾
#بانو
🗣 دلیلی نداره شما بعد از دعوا زنگ بزنید یا برید پیش خانوادتون کل ماجرا رو تعریف کنید:
👈 اولاً که اونا خیلی یک طرفه قضاوت میکنن.
👈 دوماً همسرتونو پیش خانوادتون خراب می کنید.
🤦🏻♀ شما بعد یه مدت کوتاه آشتی می کنید و همه چی رو فراموش می کنید.
اما خانوادتون یادشون نمیره و دیدشون نسبت به زندگی شما عوض میشه و از این به بعد منتظر باشید تو زندگی دونفرتون دخالت کنند
چون شما خوتون این اجازه رو بهشون دادید.
🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷
┏ • • - • - • - • - • - ┓
@Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃›
┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
هدایت شده از اطلاع رسانی گسترده حرفهای
خـونه رو از کـارخانه فـرش کُن✔
با تخفیف ۵۰ درصدی در انبارگردانی 👏
فقط به مدت ۱۰ روز کاری✨
✖️مستقیم از کارخانه
✖️ارسال رایگان و پرداخت زمان تحویل
🔴 اطلاعات بیشتر در کانال زیر👇
https://eitaa.com/joinchat/718995543C705b0bc30f
هدایت شده از شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
⭕️داستان واقعی ویژه دختر دارها⭕️
📌همسایه بالاییمون یه زن و شوهرِ جوونن که #بچه_دار نمیشن!
چندوقتی بود فاطمه خانم میومد دخترمو به #بهونه ای میبرد خونش و منم #ممانعت نمیکردم
کل زمانی که دخترم میرفت خونشون صدای #خنده هاش پایین میومد تا زمانیکه #علی آقا شوهرش میومد ، یهو #صدا قطع میشد ،،،
#روم_نمیشد بلافاصله برم دخترمو بیارم
تااینکه یروز فاطمه اومد و با #گریه گفت دیگه دخترتو😳 ......
https://eitaa.com/joinchat/2113601843C0c9cfcd636