#پرسش_پاسخ
✍.اين كه مىگويند:«خدا سبب سوز و سبب ساز است»به
چه معناست؟
پاسخ: اختيار همه امور به دست خداوند است.اوست كه به همه اسباب سببيت داده و هم او مىتواند آنها را بىاثر كند.
خداوند مىتواند سبب ساز باشد؛يعنى از درخت خشك، خرماى تازه ١؛از پيرمردى چون زكريا و زنى نازا،فرزند بياورد ٢؛از عصاى خشك،موجودى جاندار ٣؛از سنگ خشك،دوازده چشمه آب زلال جارى كند ٤و از مريم باكره بدون همسر،فرزندى چون عيسى ٥به وجود آورد،اما سبب سوز است يعنى:خداوند مىتواند أثر را از سبب بگيرد؛مانند اينكه:سوزاندن را از آتش ٦،بريدن را از چاقوى ابراهيم، استحكام خانه كعبه را براى ورود مادر حضرت على بگيرد.
📚پرسش ها و پاسخ های قرآنی - 2، صفحه 17
🆔 لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd
7.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پرسش_پاسخ
💫 آیا وقتی خداوند در #قرآن برخی را با حیوانات مقایسه میکند دارد به آنها فحش میدهد؟!
📚 آیت الله جوادی عآملی
🆔 لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd
#پرسش_پاسخ
⁉️ فرق احد و واحد در رابطه با خداوند متعال چیست؟
🔰 واژه «احد» از همان ماده «وحدت» است، و لذا بعضى «احد» و «واحد» را به يك معنى تفسير كردهاند و معتقدند: هر دو اشاره به آن ذاتى است كه از هر نظر بینظير و منفرد میباشد، در علم يگانه است، در قدرت بیمثال است، در رحمانيت و رحيميت يكتا است، و خلاصه از هر نظر بى نظير است.
✳️ ولى بعضى عقيده دارند كه ميان احد و واحد فرق است؛ «احد» به ذاتى گفته میشود كه قبول كثرت نمیكند، نه در خارج و نه در ذهن، و لذا قابل شمارش نيست و هرگز داخل در عدد نمیشود، به خلاف «واحد» كه براى او دوم و سوم تصور میشود، يا در خارج، يا در ذهن، و لذا گاه میگوییم احدى از آن جمعيت نيامد، يعنى هيچكس نيامد، ولى هنگامى كه میگوییم، واحدى نيامد ممكن است دو يا چند نفر آمده باشند.
🔺 ولى اين تفاوتی که بیان شده با موارد استعمال آن در قرآن مجيد و روایات چندان سازگار نيست؛ زیرا در قرآن هم احد و هم واحد در مورد خداوند متعال استفاده شده است.
🔶 از بعضی از روایات نیز استفاده میشود که «احد» اشاره به بساطت ذات خداوند در مقابل اجزای تركيبيه خارجيه يا عقليه (جنس و فصل، و ماهيت و وجود) دارد، در حالى كه واحد اشاره به يگانگى ذات او در برابر كثرات خارجيه میباشد؛ یعنی «احد» است، پس ترکیب ندارد؛ «واحد» است، پس دومی ندارد.
🌐 در نتیجه: میتوان بین این اقوال جمع کرد و گفت: خداوند «احد» است؛ یعنی اولا: مرکب نیست و بسیط من جمیع الجهات است، ثانیا: او موجودی است که انسانها از ادراك ذات او عاجزند و از احاطه به كيفيتش ناتوان، او در الهيت فرد است و از صفات مخلوقات برتر.
✅ لذا معنای ««قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» این است: بگو او خدایی است که جامع جمیع کمالات است و هیچ نقص، کمبود و نیازی ندارد، همچنین او خدایی غیر مرکب و بسیط و موجودی است که مخلوقات از درک او عاجزند و در صفات و ویژگیها منحصر به فرد است.
📎 #اعتقادات
📎 #خداشناسی
🆔 لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd
محتوای قرآنی کانال
👇👇👇👇👇👇
#یک_آیه_یک_تدبر
#تلنگرهای_قرآنی
#کلیپ
#دقایقی_باقرآن
#پرسش_پاسخ
#معارف_قرآنی
#سبک_زندگی_قرآنی
#داستان_پیامبران
#ضرب_المثلهای_قرآنی
#تفسیرروزانه
#نکات_قرآنی
#درمحضرقرآن
#آیات_مهدوی
#تمثیلات_قرآنی
#معماهای_قرآنی
#آموزش_روخوانی_قرآن_کریم
#داستان_پیامبران
#منبرهای_قرآنی
#اخلاق_قرآنی
#دانستنی_های_قرآن
#نکته_های_قرآنی
#رادیو_قرآن
#دوره_جستجوی_آرامش_درقرآن
#نکات_عاشورایی
#دوره_تدبردرقرآن
#دوره_آموزش_روخوانی_قرآن
#دوره_تجویدقرآن
#منبرک_قرآنی
#داستان_تدبری
#قرآنی_شو
کافیه فقط روی مطالب آبی بزنید.
عدد ۱ از ۲ میبینید و با فلشی که روی صفحه هست برید روی عدد ۲🤓
🆔 لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd
#پرسش_پاسخ
⁉️ آیا فرشتگان هم مرگ و میر دارند؟
🔰 پاسخ :
اینکه مرگ براى فرشتگان چگونه است؟ باید گفت؛ آنچه ما آنرا مرگ میدانیم (خروج روح از جسم و عالم ماده) دربارهی ملائکه معنا ندارند؛ چون آنان جسم ندارند، تا خروج روح از آن مفهوم داشته باشد؛
👈 لذا دربارهی ماهیت مرگ آنان احتمالاتی وجود دارد:اینکه مراد از مرگ دربارهی آنها گسستن پیوند روح از قالب مثالى آنها باشد.
💢 مقصود، از کار افتادن فعالیت مستمر ارواح و ملائک و از دست دادن توان ادراکیشان باشد.
✅ بنابراین، فرشتگان دارای عمر بسیار طولانی هستند؛ اما آنان نیز روزی خواهند مرد.
📚 ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 19، ص 541
🆔 لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd
✍#پرسش_پاسخ
#جبر_و_اختیار
⁉️ شخصی که می خواهد از بین دو یا چند راه یکی را انتخاب کند چه عاملی باعث می شود که در این انتخاب به سراغ غیر حق یا حق برود؟ مثلا نقش وراثت و محیط و اقتصاد و... زیاد هست یا نقش اختیار؟؟
🔰 بحث عوامل مؤثر در تصمیم گیری، اراده و تربیت انسان از مباحث بسیار مهم در کلام و فلسفه است؛ عواملی مثل محیط، وراثت، فرهنگ، حکومت، مذهب، اقتصاد و غیره که عواملی بدیهی و قطعی و انکارناپذیر هستند. از طرفی اختیار هم امری بدیهی است.
🔹 ما قائل به اختیار مطلق برای انسان نیستیم و قائلیم که انسان در بسیاری از اعمالش مثل مرد یا زن بودن، مکان و زمان تولد،اصل وجود، انسان بودن و حتی در همین مختار بودن هم مجبور است.
🔸 انسان در برخی افعالش برخی عوامل تصمیم گیرنده در اختیار انسان است. به بیان دیگر، «جزء اخیر علة تامه» اراده خود انسان است.
برای این که معلولی به وجود بیاید ممکن است هزاران جزء دست به دست هم بدهند. این اجزاء که شامل محیط، وراثت، فرهنگ، آموزش و عوامل دیگر است را نمی توان انکار کرد اما در فعل اختیاری اراده انسان هم جزء همین عوامل و آخرین عاملی است که باعث به وجود آمدن یا نیامدن آن معلول می شود. تمامی این عوامل (وراثت، محیط، اقتصاد، حکومت و غیره) هر کدام به تنهایی علت ناقصه هستند -نه علت تامه- مجموع تمام این ها روی هم باز علت ناقصه هستند که نیاز به یک جزء دیگر هم دارد که همانا اراده انسان است.
✳️ در مورد مثال ها هم باید گفت آیا واقعا یزید مجبور بوده و هیچ نقشی در این تصمیم نداشته است؟!
اگر این گونه است پس چرا پدرش به او وصیت کرد که با امام حسین علیه السلام نجنگد؟ اگر یزید مجبور بود که این وصیت معنا نداشته است.
♻️بنابراین؛
اختیار امری بدیهی و وجدانی است ولی نه به صورت نامحدود بلکه به صورت محدود.
بهترین راه حل فهم آن هم در عمل است. یعنی اگر کسی اختیار را انکار کرد باید در عمل به او اختیار را فهماند مانند همان داستان معروف مولوی.
💢 عوامل متعدد دیگری هم وجود دارند که قطعاً در تصمیم سازی، اراده و اختیار انسان نقش دارند. هر کدام از این عوامل بخشی از اختیار انسان را محدود می کنند تا جایی که ممکن است هیچ اختیاری برای انسان باقی نماند که در این صورت هم هیچ مجازاتی متوجه انسان نخواهد بود
💯 مانند کسی که او را مجبور می کنند تا شراب بخورد.
💠 اگر انسان اختیار نداشته باشد مسئولیتی متوجه او نخواهد بود فلذا فرستادن پیامبران و کتب آسمانی و تعلیم و تربیت و جزا و پاداش و غیره تماماً بی اساس خواهد بود.
معنا ندارد به کسی که مجبور است به او بگویند فلان کار را انجام بده چون او مجبور است و یک راه بیشتر پیش رو ندارد. اگر سنگی به شیشه بخورد و شیشه را بشکند کسی این سنگ را مؤاخذه نمی کند چون فاعل مختار نیست علی رغم این که فاعل مباشر هست ولی آن دستی که این سنگ را پرتاب کرده است مؤاخذه می کنند چون فاعل مختار است.
🔸 میزان پاداش و کیفر هم به میزان اختیار بستگی دارد. هر چه اختیار انسان بیشتر باشد پاداش و کیفر او بیشتر خواهد بود. فلذا اگر کسی در یک محیط بسیار بدی بوده یک کار نیک و پسندیده و یک عبادت معمولی او از جانب خداوند متعال پذیرفته خواهد شد در حالیکه همین عبادت از شخصی که در یک محیط سالم و خوب رشد کرده است پذیرفته نخواهد شد.
🔰 خداوند متعال برخی پیامبران را به واسطه ترک اولی هایی به شدت مجازات کرده است که اگر یک انسان معمولی صد بار مرتکب آن اعمال می شد یک بار هم مجازات نمی شد؛ چون شرایطی که در اختیار پیامبران بوده در اختیار دیگران نبوده و از این جهت مسئولیت آنها را بسیار سنگین کرده است.
🔹 همین طور نسبت به عالم و جاهل، که در روایت آمده است: «حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ: يَا حَفْصُ يُغْفَرُ لِلْجَاهِلِ سَبْعُونَ ذَنْباً قَبْلَ أَنْ يُغْفَرَ لِلْعَالِمِ ذَنْبٌ وَاحِدٌ.» (کافی/ج1، ص 47) یعنی ممکن است خداوند گناهان بسیاری را از شخص جاهل ببخشد ولی یک گناه را هم از شخص عالِم نبخشد چرا که آن امکانات و عواملی که در اختیار عالم بوده در اختیار او نبوده است.
✳️ پس خداوند متعال همه انسان ها را با یک چوب نمی راند بلکه تمام عوامل محدود کننده اختیار شخص و میزانی که خود او در این فعل مؤثر بوده را در کیفر و پاداش افراد لحاظ می کند.
🔵 مثال دیگر آیه شریفه سوره احزاب است که می فرماید: «يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ»(سوره مبارکه احزاب/32) یعنی زنان پیامبر از این جهت که در خانه پیامبر هستند مثل بقیه نیستند و با اینان مانند بقیه رفتار نمی شود بلکه اگر گناه کنند مجازاتشان مضاعف است و اگر هم تقوا داشته باشند پاداششان مضاعف است.
✅ پاسخ: #حجت_الاسلام_محمدی
🆔 لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd
پرسش و پاسخ(٣).mp3
زمان:
حجم:
4.34M
🌿#پرسش_پاسخ
سؤال: آیا می توان ثوابِ نمازهای خود را به ائمه معصومین یا کس دیگری هدیه کنیم❓
🎤حجة الاسلام امیرحسین دریایی
🆔 لینک کانال 👇
http://eitaa.com/joinchat/332070913C6cfce71bab
4.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پرسش_پاسخ
⁉️پسر 8 ساله دارم می گویم نماز بخوان، می گوید زود است ، چه کنم؟
🆔 لینک کانال 👇
http://eitaa.com/joinchat/332070913C6cfce71bab
#پرسش_پاسخ
⁉️بهترين و محكمترين پيوندها كدام است؟
پاسخ: در ميان پيوندهاى سببى و نسبى و قبيلهاى و حزبى و اقتصادى و نژادى و حكومتى،محكمترين آنها،پيوند مكتبى است؛زيرا:
پيوند مكتبى،گستردهترين پيوندهاست،چنانكه ما در هر نماز مىگوييم:«السلام علينا و على عباد الله الصالحين»هر روز چند بار به همفكران خود سلام مىكنيم(زنده باشند يا مرده،از هر قوم و قبيلهاى كه باشند)و قرآن مىفرمايد: «إِنَّ أَوْلَى النّاسِ بِإِبْراهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ» ٥سزاوارترين مردم به حضرت ابراهيم، همفكران و پيروان او هستند.
پيوند مكتبى،سلمان فارسى را به اهل بيت پيامبر ملحق مىكند.«سلمان منا اهل البيت» ١و پسر نوح را از پدر جدا مىكند. «إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ» ٢
قرآن صحنههايى را از سرانجام روابط و دوستىهاى ناسالم در قيامت بيان مىكند:
گاهى مىگويد: «يا وَيْلَتى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلاً» ٣واى بر من! اى كاش! فلانى را دوست خود برنمىگزيدم:
گاهى مىگويد: «لا يَسْئَلُ حَمِيمٌ حَمِيماً» ٤دوستان تنگاتنگ احوال يكديگر را نمىپرسند.
گاهى مىگويد: «اَلْأَخِلاّءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ» ٥دوستان امروز،دشمنان فردا هستند.
گاهى مىگويد: «يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ. وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ» ٦از همديگر فرار مىكنند.
«لَوْ لا أَنْتُمْ لَكُنّا مُؤْمِنِينَ» ٧گاهى گناهان خود را به گردن يگديگر مىاندازند.
«يا لَيْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ» ١گاهى از يكديگر برائت مىجويند.
كوتاه سخن آنكه؛پايدارترين و جامعترين و عميقترين پيوندها،پيوند مكتبى است.
پيوند مكتبى،مىتواند انسانها را در پاداش يكديگر شريك كند؛در يكى از جنگها كه مسلمانان پيروز شدند،شخصى به حضرت على عليه السلام گفت:اى كاش! برادرم با ما بود و اين پيروزى را مىديد.حضرت على عليه السلام فرمودند:اگر قلب او با ما باشد،در پيروزى ما شريك است.
پرسش ها و پاسخ های قرآنی - 2، صفحه 12
🆔 لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd
#پرسش_پاسخ
⁉️نشانهى حكمت چيست؟
✍پاسخ: بهترين نشانهى حكمت آن است كه ببينيم هستى خود را با چه كسى و در چه راهى معامله كنيم!
ما سرمايهاى به نام مال و جان و عمر و...داريم،بخواهيم يا نخواهيم اينها در راهى مصرف مىشود:يا در راه كسب مقام و شهرت و...يا در راه قرب به حضرت حق تعالى.عقل و حكمت آن است كه انسان با خدا معامله كند.
خدايى كه:الف)به بهشت مىخرد: «إِنَّ اللّهَ اشْتَرى» ١
ب)جنس كم را هم مىخرد: «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ» ٢
ج)جنس معيوب را هم مىخرد.(اعمال معيوب ما را)
د)بدىها را تبديل به خوبى مىكند؛همان گونه كه آب فاضلاب در مزرعه،تبديل به ميوه مىشود: «يُبَدِّلُ اللّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ» ٣
ه)هم سرمايه از اوست و هم بهترين مشترى است؛ولى اگر به جاى خدا با مردم معامله كنيم،بايد بدانيم كه اولاً؛ارزان مىخرند.ثانياً؛جنس كم را نمىخرند.ثالثاً؛بديها را به رخ مىكشند.رابعاً؛دير يا زود ما را رها مىكنند.
حكمت آن است كه بدانيم چه راهى را انتخاب و خودمان را به چه كسى وابسته كنيم.
در حديث مىخوانيم:«العقل ما عبد به الرحمن»عقل آن است كه انسان را بنده خدا كند.
و در دعاى ماه رجب مىخوانيم::«خاب الوافدون على غيراك و خسر المتعرضون الا بك»،باختند كسانى كه به غير تو مراجعه كردند و زيان ديدند آنهايى كه خود را به غير تو عرضه كردند.
📚پرسش ها و پاسخ های قرآنی - 2، صفحه 39
🆔 لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd
✍#پرسش_پاسخ
#جبر_و_اختیار
⁉️ شخصی که می خواهد از بین دو یا چند راه یکی را انتخاب کند چه عاملی باعث می شود که در این انتخاب به سراغ غیر حق یا حق برود؟ مثلا نقش وراثت و محیط و اقتصاد و... زیاد هست یا نقش اختیار؟؟
🔰 بحث عوامل مؤثر در تصمیم گیری، اراده و تربیت انسان از مباحث بسیار مهم در کلام و فلسفه است؛ عواملی مثل محیط، وراثت، فرهنگ، حکومت، مذهب، اقتصاد و غیره که عواملی بدیهی و قطعی و انکارناپذیر هستند. از طرفی اختیار هم امری بدیهی است.
🔹 ما قائل به اختیار مطلق برای انسان نیستیم و قائلیم که انسان در بسیاری از اعمالش مثل مرد یا زن بودن، مکان و زمان تولد،اصل وجود، انسان بودن و حتی در همین مختار بودن هم مجبور است.
🔸 انسان در برخی افعالش برخی عوامل تصمیم گیرنده در اختیار انسان است. به بیان دیگر، «جزء اخیر علة تامه» اراده خود انسان است.
برای این که معلولی به وجود بیاید ممکن است هزاران جزء دست به دست هم بدهند. این اجزاء که شامل محیط، وراثت، فرهنگ، آموزش و عوامل دیگر است را نمی توان انکار کرد اما در فعل اختیاری اراده انسان هم جزء همین عوامل و آخرین عاملی است که باعث به وجود آمدن یا نیامدن آن معلول می شود. تمامی این عوامل (وراثت، محیط، اقتصاد، حکومت و غیره) هر کدام به تنهایی علت ناقصه هستند -نه علت تامه- مجموع تمام این ها روی هم باز علت ناقصه هستند که نیاز به یک جزء دیگر هم دارد که همانا اراده انسان است.
✳️ در مورد مثال ها هم باید گفت آیا واقعا یزید مجبور بوده و هیچ نقشی در این تصمیم نداشته است؟!
اگر این گونه است پس چرا پدرش به او وصیت کرد که با امام حسین علیه السلام نجنگد؟ اگر یزید مجبور بود که این وصیت معنا نداشته است.
♻️بنابراین؛
اختیار امری بدیهی و وجدانی است ولی نه به صورت نامحدود بلکه به صورت محدود.
بهترین راه حل فهم آن هم در عمل است. یعنی اگر کسی اختیار را انکار کرد باید در عمل به او اختیار را فهماند مانند همان داستان معروف مولوی.
💢 عوامل متعدد دیگری هم وجود دارند که قطعاً در تصمیم سازی، اراده و اختیار انسان نقش دارند. هر کدام از این عوامل بخشی از اختیار انسان را محدود می کنند تا جایی که ممکن است هیچ اختیاری برای انسان باقی نماند که در این صورت هم هیچ مجازاتی متوجه انسان نخواهد بود
💯 مانند کسی که او را مجبور می کنند تا شراب بخورد.
💠 اگر انسان اختیار نداشته باشد مسئولیتی متوجه او نخواهد بود فلذا فرستادن پیامبران و کتب آسمانی و تعلیم و تربیت و جزا و پاداش و غیره تماماً بی اساس خواهد بود.
معنا ندارد به کسی که مجبور است به او بگویند فلان کار را انجام بده چون او مجبور است و یک راه بیشتر پیش رو ندارد. اگر سنگی به شیشه بخورد و شیشه را بشکند کسی این سنگ را مؤاخذه نمی کند چون فاعل مختار نیست علی رغم این که فاعل مباشر هست ولی آن دستی که این سنگ را پرتاب کرده است مؤاخذه می کنند چون فاعل مختار است.
🔸 میزان پاداش و کیفر هم به میزان اختیار بستگی دارد. هر چه اختیار انسان بیشتر باشد پاداش و کیفر او بیشتر خواهد بود. فلذا اگر کسی در یک محیط بسیار بدی بوده یک کار نیک و پسندیده و یک عبادت معمولی او از جانب خداوند متعال پذیرفته خواهد شد در حالیکه همین عبادت از شخصی که در یک محیط سالم و خوب رشد کرده است پذیرفته نخواهد شد.
🔰 خداوند متعال برخی پیامبران را به واسطه ترک اولی هایی به شدت مجازات کرده است که اگر یک انسان معمولی صد بار مرتکب آن اعمال می شد یک بار هم مجازات نمی شد؛ چون شرایطی که در اختیار پیامبران بوده در اختیار دیگران نبوده و از این جهت مسئولیت آنها را بسیار سنگین کرده است.
🔹 همین طور نسبت به عالم و جاهل، که در روایت آمده است: «حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ: يَا حَفْصُ يُغْفَرُ لِلْجَاهِلِ سَبْعُونَ ذَنْباً قَبْلَ أَنْ يُغْفَرَ لِلْعَالِمِ ذَنْبٌ وَاحِدٌ.» (کافی/ج1، ص 47) یعنی ممکن است خداوند گناهان بسیاری را از شخص جاهل ببخشد ولی یک گناه را هم از شخص عالِم نبخشد چرا که آن امکانات و عواملی که در اختیار عالم بوده در اختیار او نبوده است.
✳️ پس خداوند متعال همه انسان ها را با یک چوب نمی راند بلکه تمام عوامل محدود کننده اختیار شخص و میزانی که خود او در این فعل مؤثر بوده را در کیفر و پاداش افراد لحاظ می کند.
🔵 مثال دیگر آیه شریفه سوره احزاب است که می فرماید: «يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ»(سوره مبارکه احزاب/32) یعنی زنان پیامبر از این جهت که در خانه پیامبر هستند مثل بقیه نیستند و با اینان مانند بقیه رفتار نمی شود بلکه اگر گناه کنند مجازاتشان مضاعف است و اگر هم تقوا داشته باشند پاداششان مضاعف است.
✅ پاسخ: #حجت_الاسلام_محمدی
🆔 لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd
#پرسش_پاسخ
⁉️ آیا فرشتگان هم مرگ و میر دارند؟
🔰 پاسخ :
اینکه مرگ براى فرشتگان چگونه است؟ باید گفت؛ آنچه ما آنرا مرگ میدانیم (خروج روح از جسم و عالم ماده) دربارهی ملائکه معنا ندارند؛ چون آنان جسم ندارند، تا خروج روح از آن مفهوم داشته باشد؛
👈 لذا دربارهی ماهیت مرگ آنان احتمالاتی وجود دارد:اینکه مراد از مرگ دربارهی آنها گسستن پیوند روح از قالب مثالى آنها باشد.
💢 مقصود، از کار افتادن فعالیت مستمر ارواح و ملائک و از دست دادن توان ادراکیشان باشد.
✅ بنابراین، فرشتگان دارای عمر بسیار طولانی هستند؛ اما آنان نیز روزی خواهند مرد.
📚 ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 19، ص 541
🆔 لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd