eitaa logo
یاوران حضرت مهدی(عج)
96 دنبال‌کننده
860 عکس
109 ویدیو
1 فایل
🌹مطالب شیعی و امام زمانی 🌳🔥مرگ و آخرت 📗مطالب پند آموز 🕋مذهبی 🪖ارتباط با مدیر: @Aboali71
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🖤کرامات امام (ع) در ذیل برخی از کرامات امام صادق علیه السلام بیان می گردد. باطل کردن سحر ساحران محمد بن سنان می گوید: منصور دوانیقی هفتاد مرد از شهر کابل را فراخواند و به آن ها گفت: وای بر شما که ادعای ساحر بودن دارید و بین زن و شوهر او فاصله می اندازید ... . او با وعده های بسیار آن ها را تحریک کرد تا با انجام سحرهای خود ابا عبدالله را مبهوت و مقهور خود سازند. ساحران به مجلسی که منصور فراهم کرده بود رفتند و انواع صورت ها از جمله صورت های شیر را به تصویر کشیدند تا هر بیننده ای را سحر کنند. منصور بر تخت خود نشست و تاج خود را بر سرگذاشت و به دربان دستور داد که امام صادق علیه السلام را وارد سازند. وقتی امام ششم وارد شد، نگاهی به آن ها کرد و دست به دعا برداشت و دعایی خواند که برخی از الفاظ آن شنیده می شد و قسمتی را هم به طور آهسته خواند، سپس فرمود: وای بر شما به خدا قسم سحر شما را باطل خواهم نمود. سپس با صدای بلند فرمود: ای شیرها آن ها را ببلعید، پس هر شیری به ساحری که او را درست کرده بود حمله کرد و او را بلعید. منصور بهت زده از تخت خود بر زمین افتاد و با ترس می گفت: ای ابا عبدالله! مرا ببخش دیگر چنین کاری نخواهم کرد، حضرت هم به او مهلت داد. بعد منصور دوانیقی از امام علیه السلام درخواست کرد، شیرها ساحرانی را که خورده بودند برگردانند. امام صادق علیه السلام فرمود: اگر عصای موسی آنچه را بلعیده بود برمی گرداند، این شیرها نیز چنین می کردند. (8)
📚🖤زنده کردن یکی از یاران محمد بن راشد از جد خود که یکی از مسلمانان هم عصر امام علیه السلام است نقل می کند که روزی به قصد دیدار امام علیه السلام حرکت کردم تا از او سؤالی بپرسم، در میان راه مطلع شدم که آن حضرت به تشییع جنازه سید حمیری رفته است، پس به طرف قبرستان رفتم و بعد از ملاقات با امام علیه السلام سؤال خود را از ایشان پرسیدم و جواب آن را دریافت کردم. هنگامی که خواستم برگردم، مرا به نزد خود خواند و فرمود: شما مردم سرچشمه علم و دانش را رها کرده اید. عرض کردم: آیا شما امام و پیشوای امت در این زمان هستید؟ امام فرمود: آری. عرضه داشتم: دلیل و آیتی می خواهم تا یقین پیدا کنم. آن حضرت فرمود: هرچه می خواهی بپرس، من با اراده الهی جواب تو را خواهم گفت. عرض کردم: برادری داشتم که از دنیا رفته و او را در این قبرستان دفن کردیم، از شما می خواهم او را زنده کنید، امام فرمود: برادرت انسان خوبی بود و به خاطر او خواسته تو را برآورده می کنم، گرچه تو سزاوار چنین کاری نیستی، سپس نزدیک قبر او شد و او را صدا زد، در این هنگام قبر شکافته شد و برادرم از آن خارج شد. به خدا قسم که چنین شد و به من گفت: ای برادر از او (امام صادق علیه السلام) پیروی کن و او را رها مکن. آن گاه به قبر خویش بازگشت. امام علیه السلام از من عهد گرفت و مرا قسم داد تا کسی را از این موضوع مطلع نسازم. (9)
📚🖤آگاهی از غیب موارد متعددی در تاریخ نقل شده است که بیانگر آگاهی و اشراف کامل امام علیه السلام بر امور غیبی است و کلامی را که ایشان فرموده: «نحن ولاة الامر و خزنة علم الله (11) ; ما والیان امر و خازنان علم خداوند هستیم.» در عمل نشان داده و به اثبات رسانده است. در این نوشتار به ذکر یک نمونه اکتفا می کنیم: ابراهیم بن مهزم می گوید: از محضر امام صادق علیه السلام جدا شدم و به منزل رفتم، شب هنگام بین من و مادرم مشاجره ای رخ داد، بر سر او فریاد زدم و با تندی با او سخن گفتم، صبح شد، نماز را خواندم و بلافاصله نزد امام آمدم، همین که داخل شدم فرمود: ای پس مهزم! چرا بر سر مادر خود فریاد زدی؟ آیا نمی دانی که او تو را در شکم خود نگهداری کرد و در دامان خود پروراند و با شیر خود تو را تغذیه نمود؟ عرض کردم: آری. ایشان فرمودند: پس هیچ وقت با تندی با او سخن مگو. (12)
📚مکان امام زمان عج کجاست؟؟ روایاتی که در این باره وجود دارد، چند دسته است که آن ها را برمی شماریم: 1. برخی روایات، محل خاصی را برای اقامت امام مهدی (عج) تعیین نمی کنند و جایگاه ایشان را در بیابان ها و کوه ها، مکان های دوردست و محل هایی می دانند که هیچ کس از آن آگاهی ندارد. از جمله در روایتی که از آن حضرت نقل شده است، ایشان خطاب به علی بن مهزیار می فرمایند: «ای پسر مهزیار! پدرم، امام حسن عسکری (ع) به من دستور داد که برای اقامت، کوه های سخت و سرزمین های خشک و دور دست را برگزینم».(1) هم چنین آن حضرت در نامه ای که خطاب به شیخ مفید نوشته اند، در این زمینه می فرمایند: «ما بر اساس آن چه خدای تعالی برای ما و شیعیان مؤمن مان مصلحت دیده، تا زمانی که دولت دنیا از آنِ فاسقان است، در سرزمین های دوردستی که از جایگاه ستمگران دور است، سکنی گزیده ایم، ولی از آن چه بر شما می گذرد، آگاهیم و هیچ یک از اخبار شما بر ما پوشیده نمی ماند».(2) این گونه روایات نشان می دهد که امام مهدی (عج) بر اساس امر الهی، در مکان هایی ناشناخته، دور از دست رس دیگران، یعنی به دور از شهرها و آبادی ها زندگی می کند و از محل اقامت آن حضرت خبری نیست.
📚مکه یا مدینه؟؟  2. در برخی روایات، از مکان هایی خاص به عنوان اقامت گاه امام مهدی (ع) در دوران غیبت یاد شده است که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد: الف) مدینه در برخی روایات، از مدینه منوره به عنوان محل اقامت امام عصر (عج) یاد شده است. در روایتی که از امام محمد باقر(ع) نقل شده است، در این زمینه چنین می خوانیم: «صاحب این امر ناگزیر از کناره گیری است و او در [زمان] کناره گیری خود ناگزیر از [داشتن] نیرو و توانی است. او با وجود آن سی نفر [یاران خاص] هیچ هراسی ندارد. چه خوب جایگاهی است [مدینه] طیبه».(3) در کتاب شریف «بحارالانوار» در کنار این روایت چنین آمده است: «طیبه، یکی از نام های شهر مدینه است. این روایت دلالت می کند که آن حضرت غالباً در این شهر یا در حوالی آن است. هم چنین دلالت می کند که همواره با ایشان سی نفر از یاران خاصشان هستند و اگر یکی از آن ها بمیرد، کس دیگری جای گزین او می شود».(4) ب) کوه رَضوَی برخی روایات، «کوه رضوی» در نزدیکی مدینه را پناه گاه و اقامت گاه امام عصر (عج) معرفی کرده اند که روایت زیر از آن جمله است: عبدالاعلی می گوید: به همراه ابی عبدالله [امام صادق، از مدینه] خارج شدیم، زمانی که به منطقه روحا [در اطراف مدینه] رسیدیم، آن حضرت دقایقی نگاهش را به کوهی که در آن منطقه بود، دوخت و آن گاه فرمود: «این کوه را می بینی؟ این کوه «رضوی» نام دارد و از کوه های فارس است. چون ما را دوست داشت، خداوند آن را به سوی ما منتقل کرد. در آن، همه درخت های میوه دار وجود دارد و در دو مرحله پناه گاهی خوب برای خائف [امام زمان] است. آگاه باش که برای صاحب این امر دو غیبت است که یکی از آن ها کوتاه و دیگری بلند است». (5) در دعای ندبه نیز از این مکان نام برده و به نوعی احتمال حضور حضرت در آم محل داده شده است. به هر حال در احادیث فراوانی، از کوه «رضوی» یاد و از حرمت و ارزش آن بسیار گفته شده است. ج) ذی طوی مکان دیگری که در روایات از آن به عنوان محل اقامت امام عصر(ع) یاد شده، «ذی طُوَی» است. «ذی طوی»، نام کوهی در اطراف مکه است. در روایتی که از امام محمد باقر (ع) نقل شده، چنین آمده است: «صاحب این امر را در یکی از این دره ها غیبتی است. [در این حال، آن حضرت] با دست خود به ناحیه ذی طوی اشاره کرد». (6) گفتنی است در دعای ندبه به نام این مکان نیز اشاره شده و در برخی روایات، از این منطقه به عنوان محل تجمع یاران امام مهدی (عج) یاد شده است.
📚در کنار مردم 3. دسته سوم از روایات مانند دسته اول، از جایگاه و مکان خاصی نام نمی برند و از آن ها استفاده می شود که امام مهدی (عج) به صورت ناشناس در میان مردم زندگی می کند. در روایتی که از امام صادق (ع) نقل شده است، در این زمینه چنین می خوانیم: «... صاحب مظلوم شما همان که از حقش محروم شده و صاحب این امر [حکومت] است در میان مردم رفت و آمد می کند، در بازارهایشان راه می رود و بر فرش های آن ها قدم می نهد، ولی او را نمی شناسند، تا زمانی که خداوند به او اجازه دهد که خودش را معرفی کند. چنان که به یوسف اجازه داد، آن زمان که برادرانش از او پرسیدند: آیا تو یوسف هستی؟ پاسخ دهد که آری، من یوسف هستم».(7)
📚📚جمع بندی روایات حال این پرسش مطرح می شود که کدام یک از این سه دسته روایت قابل پذیرش هستند و آیا راهی برای جمع بندی میان آن ها وجود دارد یا خیر؟ به نظر می رسد میان این سه دسته روایت منافاتی وجود دارد و آن حضرت بسته به شرایط و موقعیت های مختلفی که پیش می آید، زندگی به صورت ناشناس در میان مردم و اقامت در مکان هایی چون مدینه منوره یا دوری گزیدن از مردم و اقامت در مناطق دور از دست رس را انتخاب می کند. به بیان دیگر، بر اساس دومین معنایی که برای غیبت قابل تصور است؛ یعنی ناشناس بودن امام مهدی (عج)، آن حضرت، الزامی برای اقامت در محلی خاص یا دور از دست رس ندارد و می تواند به صورت طبیعی در میان مردم زندگی کند. البته ممکن است رعایت مصالحی دیگر، آن حضرت را وادار کند که بر اساس سفارش پدر بزرگوارشان، کوه ها و بیابان ها را اقامت گاه خود برگزیند. بدیهی است اگر قرار باشد آن حضرت به صورت ناشناس در میان مردم زندگی کند، برای ایشان مکان هایی چون مدینه منوره در کنار قبر جد بزرگوارش، بهترین مکان خواهد بود. (8) منبع:حوزه دات نت
▫️مهدی جان! عالم از توست غریبانه چرا میگردی؟؟🥀😞 مولای عالَم! کاش مردمان گران‌فروشی بودیم! از همان‌هایی که آن‌قدر گران می‌فروشند که کسی سراغشان نمی‌رود. کاش گوهرِ ایمان به تو را این‌قدر ارزان نمی‌فروختیم. کاش نزد ما ارزان‌فروشانِ بی‌انصاف، کیمیای محبّت تو آن قدر گران بود که شیطان هیچ وقت وارد دکّان دین‌فروشی ما نمی‌شد! افسوس! تنها یوسفمان را چه راحت، سر بازار دنیا فروختیم!! کاش مردمان گران‌فروشی بودیم تا تو این‌گونه در جهان غریب و تنها نبودی...