eitaa logo
یاوران مهدی ((عج))
49 دنبال‌کننده
794 عکس
270 ویدیو
5 فایل
❤️بسمـ الله الرحمنـــ الرحیمـــ❤️ آقا تا جوانمـــــ رخ نشانمــــ بدهـ جهت ارتباط با مدیربه لینک زیر مراجعه کنید @maratun6566
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 سيره علما 🌺 🔸احمد از تو آب مي خواهد نه طلا🔸 ✳️ در حالات مقدس اردبیلی (رحمة الله علیه) نقل کرده اند که : مقدس اردبیلی یک شب براي تهجد سحر از خواب برخواست ، رفت سر چاه آب دلو را داخل چاه انداخت و بالا کشيد و ديد دلو پر از طلا است.🌷🌷 ⚛️ (خداوند می خواست او را امتحان بکند).مقدس طلاها را داخل چاه برگرداند و رو به آسمان كرد با اشك چشم و سوز دل عرضه داشت : خدایا احمد از تو آب می خواهد نه طلا. من آب می خواهم که وضو بگیرم و با تو راز و نیاز کنم ، من طلا نمي خواهم ، طلا را داخل چاه آب برگرداند.🌹🌹 دوباره سطل را بالا کشيد، ديد طلاست. تا چهار مرتبه اين قضيه تكرار شد. بار چهارم آب در می آید وضو می گیرد و برای مناجات می رود. برای او طلا ارزش نداشت ، او آب مي خواست براي مناجات.🌺🌸🌺 @bazme_ziyafat
🌺سيره علما🌺 🔸استقبال عارف فرزانه از رهبر عظيم الشان انقلاب🔸 ❇️ حجت الاسلام والمسلمین دکتر مرتضی آقاتهرانی : چند سال پیش که حضرت آیت الله خامنه‌ای یک هفته‌ای تشریف آوردند قم، جمعیت زیادی برای استقبال آمده بودند در خیابان‌ها. آیت الله العظمی بهجت(ره) هم آمدند جزء جمعیت استقبال کنندگان. (مرجعی در سن حدود نود سال‌!!!) ایشان هم آمدند در جمع استقبال کنندگان. شخصی به ایشان گفت که حاج آقا شما با این سن و سال آمدید وسط این جمعیت استقبال کنندگان ؟! آیت الله العظمی بهجت (رحمة الله عليه) فرمودند‌: " اگر مردم می‌دانستند که استقبال این سید چقدر ثواب دارد هیچ کس در خانه نمی‌نشست‌". @bazme_ziyafat
🌺 سيره علما 🌺 🔸مقدم داشتن ديگري بر خود🔸 ✳️ مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهاني در اوایل تحصیل، سخت در مضیقه مالی بود به حدی که پس از اتمام هر کتابی ناچار می‌شد آن را بفروشد و از پول آن، کتاب بعدی را تهیه کند ولی این فقر مانع از ادامه تحصیل او نشد و تعجب اینجاست که گرچه خودش به سختی زندگی می‌کرد اما دیگران را بر خود، ترجیح می‌داد.🌷 ⚛️ یکی از اساتید عالی‌قدر قم نقل کرد که آقا سید ابوالحسن اصفهانی روزی به خاطر مشکلات مالی لحاف خود را برای فروش به لحاف‌دوز سپرده بود، از طرفی هم مردی که مستحق بود، به او مراجعه کرده و وضع زندگی خود را تشریح کرد، ایشان فرمود: نزد لحاف‌دوز برو و پول لحاف را بگیر که تو محتاج‌تری! و پولی که خودش به شدت به آن احتیاج داشت و به خاطر آن لحاف منزلش را برای فروش گذاشته بود به مستحق داد.🌷 🌱تیره روزان جهان رابه چراغی دریاب تا پس از مرگ ترا شمع مزاری باشند🌱 @bazme_ziyafat
🌺 سيره علما 🌺 🔸هرگز فقيران را محروم باز نمي گردانيد🔸 ✳️ از قول حاج ملا محمد صالح برغاني نقل شده است كه مي فرمود: پدرم گفت: در خواب ديدم پيغمبر اكرم (صلی الله علیه و آله )نشسته است و علماء در خدمت پيامبر (صلی الله علیه و آله) نشسته اند و مقدّم بر همه ابن فهد حلي (رحمه الله) جاي دارد. 🌸 تعجب كردم كه اين همه علماء با آن مقامات و شهرت، چگونه است كه همه در مقامي پايين تر از ابن فهد، جاي دارند با اين كه ابن فهد را در ميان علماء چندان شهرتي نيست!؟ از اين رو، راز موضوع را از پيامبر خدا (صلی الله علیه و آله) پرسيدم. 🌹 ⚛️ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: علت اين است كه ديگر علما، هنگاميكه فقير به آنان مراجعه مي كرد اگر از مال فقرا نزد ايشان بود به او مي دادند وگرنه جواب مي كردند. اما ابن فهد، هرگز فقيران و نيازمندان را، از نزد خود محروم باز نمي گردانيد و اگر از مال فقرا نزد او نبود، از مال خود مي داد، اين جايگاه و مرتبه را به خاطر اين كارش به دست آورده است.🌷🌷 @bazme_ziyafat
🌺 سيره علما 🌺 🔸 سوزاندن انگشتان دست 🔸 ✳️ شب، طلبه جوانی به نام محمد باقر در اتاق خود در حوزه علمیه مشغول مطالعه بود. به ناگاه دختری وارد اتاق او شد. در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که ساکت باشد. دخترگفت: «شام چه داری؟؟ طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر در گوشه ‏ای از اتاق خوابید و محمد به مطالعه خود ادامه داد. ⚛️ از طرفی چون این دختر شاهزاده بود و به خاطر اختلاف با زنان دیگر از حرمسرا خارج شده بود، لذا شاه دستور داده بود تا افرادش شهر را بگردند. صبح که دختر از خواب بیدار شد و از اتاق خارج شد، ماموران، شاهزاده خانم را همراه محمد باقر به نزد شاه بردند. شاه عصبانی پرسید: «چرا شب به ما اطلاع ندادی و ….» ❇️ محمد باقر گفت: «شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد. شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطائی کرده یا نه؟ و بعد از تحقیق از محمد باقر پرسید: چطور توانستی در برابر نفست مقاومت نمایی؟ محمد باقر ۱۰ انگشت خود را نشان داد و شاه دید که تمام انگشتانش سوخته و … لذا علت را پرسید طلبه گفت: «چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه می نمود. هر بار که نفسم وسوسه می کرد یکی از انگشتان را بر روی شعله سوزان شمع می گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سر شب تا صبح بدین وسیله با نفسم مبارزه کردم و به فضل خدا، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند.»🌺🌸🌺 @bazme_ziyafat
🌺 سيره علما 🌺 🔸صدقه كم ولي خالص 🔸 ✳️ حضرت آیت‌الله بهجت (رحمه الله): يکي از علماي نجف، روزي در مسير راهش به فقيري يک درهم صدقه داد (البته بيشتر از آن نداشت). شب در خواب ديد، او را به باغي مُجلل و داراي قصري بسيار عالي و زيبا دعوت کرده‌اند که نظير آن را کسي نديده بود. پرسيد اين باغ و قصر از آن کيست؟ گفتند: از آن شماست. تعجب کرد که من در برابر اين همه تشريفات، عملي انجام نداده‌ام. به او گفتند: تعجب کردي؟ گفت: آري! گفتند: تعجب نکن. اين پاداش آن يک درهم شماست که خالصانه و با حسنِ عمل انجام گرفته است.🌸🍀🌺 @bazme_ziyafat