فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 قسم به اشک مظلوم بیا...
✨امشب دل امام پر از غمه غم مظلومیت مردم غزه
لطفا دورکعت نماز بخونید
وصدقه دربیارید
دعای امام زمان پشتیبان ملت مظلوم
#طوفان_الاقصی
🇵🇸 #فلسطین 🕌✌️
#غزه 💔
#امام_زمان
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
@yayousefezahra
حسبناالله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر❤️
یا صاحب الزمان،
رعایای خودت رو در برابر رعایای شیطان و جنود ظلمت یاری کن
مولاجان،
ما چشم امیدمون برای دریافت فیض الهی، بعد از دستان گناهکار خودمون به امام زنده و حی و حاضره،
مارو در نظر داشته باش آقاجان❤️
#غزه
#فلسطین
#امام_زمان
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
@yayousefezahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▶️مگه از این تعریف بهتر برای حجاب داریم⁉️
#حجاب
#امام_زمان
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
@yayousefezahra
13.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 عفاف و حیاء
🎙 حجتالاسلام عالی
اثر : ناصر تقیپور
#حجاب
#امام_زمان
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
@yayousefezahra
همیشه وضو داشت. یه روز گفتم رضا چرا وقتی که پای سفره می شینی. وقتی می خوابی وقتی از خونه بیرون می ری اول وضو می گیری؟
گفت:وقتی کنار سفره میشینم مهمان امیرالمومنینم شرم می کنم بدون وضو باشم...وقتی می خوابم یا بیرون میرم ممکنه از خواب بیدار نشم یا بر نگردم. هرکسی هم با وضو از این دنیا بره اجر شهید را داره می خوام از اجر شهید محروم نشم...
#شهید_رضا_پورخسروانی🌷
یاد شهدا با ذکر صلوات🌸
#امام_زمان
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
@yayousefezahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما یافتیم آنچه را که دیگران نیافتند..
🎙#شهید_آوینی🌷
یاد شهدا با ذکر صلوات🌸
#امام_زمان
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
@yayousefezahra
14.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حاجتی که آرمان از سجاد گرفت
🔷️ این فیلم کوتاه به مناسبت سالگرد شهید آرمان علیوردی است که با ماجرای حاجت گرفتن شهید آرمان علی وردی از شهید سجاد زبرجدی پرداخته است..
#شهید_آرمان_علی_وردی🌷
یاد شهدا با ذکر صلوات🌸
#امام_زمان
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
@yayousefezahra
🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
#قصه_دلبری
#قسمت_بیست_و_سوم
چشمانم را بستم .
با نوای صلوات خاصه امام رضا خودم را پای ضریح می دیدم .
در بین همهمه زائران ، حرفم را دخیل بستم به ضریح :
«ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا / حلوا به کسی ده که محبت نچشیده!»
همه را سپردم به امام (ع) ❤
هندزفری را گذاشتم داخل گوشم .
راه می رفتم و روضه گوش می دادم .
رفتم به اتاقم با هدیه هایش ور رفتم : کفن شهید گمنام ، پلاک شهید ...
صدای. اذان بلند شد ، مادرم سر کشید داخل اتاق و گفت :« نخوابیدی؟!
برو یه سوره قرآن بخون!»
ساعت شش_شش و نیم صبح ، خاله ام با مادرم وسایل سفره عقد را جمع
می کردند.
نشسته بودم و بر و بر نگاهشان میکردم!
به خودم می گفتم :« یعنی همه اینا داره جدی می شه؟» 😕
خاله ام غرولندی کرد که :«کمک نمی کنی حداقل پاشو لباست رو بپوش!»
همه عجله داشتند که باید عقد زودتر خوانده شود تا به شلوغی امامزاده نخوریم .
وقتی با کت و شلوار دیدمش ، پقی زدم زیر خنده 😂
هیچ کس باور نمی کرد این آدم ، تن به کت و شلوار بدهد ..
از بس ذوق مرگ بود ، خنده ام گرفت 🤩
به شوخی بهش گفتم :« شما کت و شلوار پوشیدی یا کت و شلوار شما رو پوشیده ؟»😉😁
در همه عمرش فقط دوبار با کت و شلوار دیدمش : یک بار برای مراسم عقد ، یک بار هم برای عروسی
درو همسایه و دوست و آشنا باتعجب می پرسیدند :« حالا چرا امامزاده؟!» نداشتیم بین فک و فامیل کسی این قدر ساده دخترش را بفرستند خانه بخت☺️
#رمان_شهید_محمد_خانی 🌷
#امام_زمان
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
@yayousefezahra
🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
#قصه_دلبری
#قسمت_بیست_و_چهارم
حالا در این هیر و ویر پیله کرده بود که برای شهادتش دعا کنم 😑
می گفت :«اینجا جاییه که دعا مستجاب می شه!»
هرچه می خواستم بهش بفهمانم که ول کن این قدر روی این مطلب پافشاری نکن ، راه نمی داد .
هی می گفت :« تو سبب شهادت منی ، من این رو با ارباب عهد بستم ،
مطمئنم که شهید می شم !» 🙃
فامیل که در ابتدای امر ، کلا گیج شده بودند .
آن را ریخت و قیافه داماد این هم از مکان خطبه عقد 😕😅
آن هم آدمی با این همه ریش ، جزء در لباس روحانیت ندیده بودند .
بعضی ها که فکر می کردند طلبه است .
با تو جه به اوضاع مالی پدرم ، خواستگار های پولداری داشتم که همه را دست به سر کرده بودم .
حالا برای همه سؤال شده بود که مرجان به چه چیزاین آدم دل خوش کرده که بله گفته است 😐
عدهای هم با مکان ازدواجمان کنار می آمدند ، ولی می گفتند :«مهریه ش رو کجای دلمون بزاریم ، چهارده تا سکه شد مهریه!!!!!!!!!»
همیشه در فضای مراسم عقد ، کف زدن و کل کشیدن و این ها دیده بودم .
رفقای محمد حسین زیارت عاشورا خواندند ، و مراسم وصل به هیئت و روضه شد ...
البته خدا دروتخته را جور می کند☺️
آن ها هم بعد از روضه ، مسخره بازی شان سرجایش بود
شروع کردند به خواندن شعر «رفتند یاران ، چابک سواران .....»🤣
چشمش برق زد . گفت :«تو همونی که دلم می خواست. کاش منم همونی شم که تو دلت می خواد!»
#رمان_شهید_محمد_خانی 🌷
#امام_زمان
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
@yayousefezahra