فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای آخرین مسافر دنیا کجایی⁉️
🌼اللهـمعجـللولیڪالفـرج🌼
کپی با ذکر صلوات
🌺🌺 یوسف زهرا (عج)🌺🌺
@yayousefezahra
💕❣💕❣💕❣💕❣💕
#دلنوشته مهدوی💞
❤️آقا جان ، مولای من آن قدر نداشتنت درد دارد ، که جای همه شادمانی های عالم را در قلبمان تنگ میکند. نمیدانم تا کی به استمرار شکستن دلت عادت خواهیم کرد. نمیدانم تا کی؛ بدون تو هنوز نفس هایمان ، بالا می آیند ...
💔نمی دانم چقدر طول می کشد ؛ تا ما بفهمیم بدون تو ؛ زندگیمان، فقط یک بازی کودکانه است.
❤️آقا جان: روز به روز ولحظه به لحظه دلتنگ آمدنت هستیم. گـویی بی قراری دل هـای ما از شوق #دیدار شمـاست. آقا ، بگو كه آمدنت نزدیك است
❤️آقا جـان دیگر از انتظار نگو از وصال بگـو. از پایان جمعه هـای بی تـو بگو! آقا جان بگو كـه به زودی هـدهد صبا خبر از آمدنتان را نـوید می دهد. بگو كـه می آیی و مرهم دل های شكسته و خسته ی ما می شوی. بگو كه دیگر غریب نیستیم.
🌼اللهـمعجـللولیڪالفـرج🌼
کپی با ذکر صلوات
🌺🌺 یوسف زهرا (عج)🌺🌺
@yayousefezahra
🌸سهشنبههایجمکرانی
وقتی که درون سینهام آهی نیست
وقتی که به جز عشقِ تو آگاهی نیست...
آنگاه که چون کبوتری دلتنگم ....💔
از سینه من به جمکران راهی نیست...💔
🌷اللهمعجللولیکالفرج وفرجنا به،به حق عمه جان زینب(س)🌷
بر قآمت دلربای مهدی صلوات.🌹
🌼اللهـمعجـللولیڪالفـرج🌼
کپی با ذکر صلوات
🌺🌺 یوسف زهرا (عج)🌺🌺
@yayousefezahra
29.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶شیعه باید اول تکلیفش را با خودش روشن کنه
🔸قسمت دهم
🌼اللهـمعجـللولیڪالفـرج🌼
کپی با ذکر صلوات
🌺🌺 یوسف زهرا (عج)🌺🌺
@yayousefezahra
🔸 قسمت ۲۷ وظایف منتظران
🔶 اندوهگین بودن در فراق امام
✨#ابراهیم_افشاری
🌼اللهـمعجـللولیڪالفـرج🌼
کپی با ذکر صلوات
🌺🌺 یوسف زهرا (عج)🌺🌺
@yayousefezahra
💖🌿💖🌿💖🌿💖🌿💖
🌸تشرفات خدمت امام زمان🌸
🌷حکایت طی الارض زائر خانه خدا
امیراسحاق استرآبادی ازمردان شریف و صالحی که چهل بار با پای پیاده به حج مشرف شده و در میان مردم مشهور بود که طیّالارض داشته است یک سال به اصفهان رفت.
امیراسحاق استرآبادی یک سال با کاروانی به طرف مکه رفت، حدود هفت یا نُه منزل بیشتر به مکه نمانده بود که برای انجام کاری تعلل کرد و از قافله عقب افتاد. وقتی به خود آمدم دیدم کاروان حرکت کرده و هیچ اثری از آن دیده نمیشود، راه را گم کردم، حیران و سرگردان مانده بودم، از طرفی تشنگی آن چنان بر او غالب شد که از زندگی ناامید شده بود و آماده مرگ شد.
ناگهان به یاد منجی بشریت امام زمان (عج) افتاد و فریاد زد: یا صالح، یا ابا صالح، راه را به من نشاه بده،خدا تو را رحمت کند.
در همین حال از دور شبحی به نظرش رسید به او خیره شد و با کمال ناباوری دید که آن مسیر طولانی را در یک چشم به هم زدن پیمود و در کنارش ایستاد.
جوانی گندمگون و زیبا با لباسی پاکیزه بود که به نظر میآمد از اشراف باشد و بر شتری سوار بود و مشک آبی با خود داشت.
امیراسحاق استرآبادی سلام کرد او نیز پاسخش را به نیکی ادا کرد.
فرمود: تشنهای؟
گفت: آری، اگر امکان دارد کمی آب از آن مشک مرحمت بفرمایید.
او مشک آب را به او داد، آنگاه فرمود: میخواهی به قافله برسی؟
گفت: آری.
او نیز امیراسحاق استرآبادی بر ترک شتر خود سوار کرد و به طرف مکه به راه افتاد.
امیراسحاق استرآبادی عادت داشت که هر روز دعای «حرز یمانی» را قرائت کند، مشغول قرائت دعا شد در حین دعا آن جوان گاهی به طرف او برمی گشت و میفرمود: این طور بخوان.
چیزی نگذشت که به امیراسحاق استرآبادی فرمود: اینجا را میی شناسی؟
نگاه کرد، دید در حومه شهر مکه است. گفت: آری میشناسم.
فرمود: پس پیاده شو!
امیراسحاق استرآبادی پیاده شد، برگشت او را ببیند، ناگاه از نظرش ناپدید شد. تازه متوجه شد که او قائم آلمحمد (عج) است از گذشته خود پشیمان شد و از این که او را نشناخت و از او جدا شده بود، بسیار متأسف و ناراحت بود.
پس از هفت روز کاروان ما به مکه رسید وقتی او را دیدند، تعجب کردند؛ زیرا یقین داشتند که او جان سالم به در نخواهد برد. به همین خاطر بین مردم مشهور شد که طی الارض دارد.
📚داستانهایی از امام زمان (ع)
🌼اللهـمعجـللولیڪالفـرج🌼
کپی با ذکر صلوات
🌺🌺 یوسف زهرا (عج)🌺🌺
@yayousefezahra