#داستانکوتاه🎀📚🎀
آهنگساز باهوش!😉
#موسیمندلسون آهنگساز بزرگ و شهیر آلمانی،انسانی زشت و عجیب الخلقه بود؛قدی بسیار کوتاه و قوزی بدشکل بر پشت داشت.
موسی،روزی در شهر هامبورگ با تاجری آشنا شد که دختری بسیار دوست داشتنی به نام #فرومنژه داشت.موسی در کمال ناامیدی،عاشق آن دختر شد ولی فرومنژه از ظاهر و هیکل از شکل افتاده او منزجر بود.
زمانی که قرار شد موسی به شهر خود بازگردد آخرین شجاعتش را به کار گرفت تا به اتاق دختر برود و از آخرین فرصت برای گفتگو با او استفاده کند دختر حقیقتا از زیبایی به فرشته ها شباهت داشت، ولی ابدا به او نگاه نکرد و قلب موسی از اندوه به درد آمد.موسی پس از آنکه تلاش فراوان کرد تا صحبت کند با شرمساری پرسید:آیا می دانید که عقد ازدواج انسان ها در آسمان ها بسته می شود؟!🤔
دختر در حالی که هنوز به کف اتاق نگاه می کرد گفت : بله شما چه عقیده ای دارید؟
موسی گفت: من معتقدم که خداوند در لحظه ی تولد هر پسری مقرر می کند که او با کدام دختر ازدواج کند هنگامی که من به دنیا آمدم عروس آینده ام را به من نشان دادند ولی خداوند به من گفت "همسر من گوژپشت خواهد بود"😖
درست همان جا و همان موقع من از ته دل فریاد برآوردم و گفتم :اوه خداوندا! گوژپشت بودن برای یک زن فاجعه است. لطفاً آن قوز را به من بده و هر چه زیبایی است به او عطا کن..
فرومنژه سرش را بلند کرد و خیره به او نگریست و از تصور چنین واقعه ای بر خود لرزید...
او سال های سال همسر فداکار موسی مندلسون بود😌
#سرنوشتمقولهاینیستکهکسیبه #انتظارشبنشیندبلکهچیزیاستکهبایدآن
#رابهدستآورد..
بخشی از کتاب زیبای *تو تویی؟!💛
کانال محبان حضرت زهرا(س)⬇️
@yazahra213