فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج قاسم دلم خیلی تنگ شده برای اینکه در اوج قدرت انتهای معرفت بودی و هستی
برای عزتی که به ایران و صد البته محور مقاومت دادی
#حاج_قاسم دلم برای گمنامیت تنگ شده و چه زیبا گمنام بودی و دلم #گمنامی می خواهد
ان شاالله نمی گذاریم #مکتب_حاج_قاسم فراموش شود
و #انتقام_سخت از #استکبار جهانی و #تروریست_آمریکایی می گیریم #سپهبد_شهید_قاسم_سلیمانی
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#عاقبت_بخیری
#انتقام_سخت
#قوی_باشیم
#جامانده
#چهار_شنبه_های_زهرایی
#من_یک_سلیمانی_ام
@yazahraa_1397
کانال چهارشنبه های زهرایی
هدف ترویج حجاب و عفاف فاطمی
#اوج_بندگی
#سیره_شهدا
┄┅═══✼✼═══┅┄
قبل از اذان صبح برگشت.
پیکر #شهید هم روی دوشش بود.
خسته بود و خوشحال.
می گفت:
یک ماه قبل روی ارتفاعات بازی دراز عملیات داشتیم.
فقط همین شهید جا مانده بود.
┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄
پیرمردی جلو آمد.
#پدرشهید بود.
همان که ابراهیم پسرش را از بالای ارتفاع آورده بود.
سلام کردیم و جواب داد.
همه ساکت بودند.
انگار می خواهد چیزی بگوید اما!
لحظاتی بعد سکوتش را شکست:
آقا ابراهیم ممنون!
زحمت کشیدی!
اما پسرم...!
پیرمرد مکثی کرد و گفت:
پسرم از دست شما ناراحت است!
لبخند از چهره همیشه خندان ابراهیم رفت.😔
چشمانش گرد شده بود از تعجب!
بغض گلوی پیرمرد را گرفته بود.
چشمانش خیس از اشک بود.
صدایش هم لرزان و خسته:
دیشب پسرم را در خواب دیدم.
می گفت:
در مدتی که ما #گمنام و بی نشان بر خاک #جبهه افتاده بودیم،
هر شب مادر سادات #حضرت_زهرا سلام الله علیها به ما سر می زد.
اما حالا،
دیگر چنین خبری برای ما نیست...!😭
می گویند #شهدای_گمنام مهمانان ویژه حضرت زهرا سلام الله علیها هستند!
پیرمرد دیگر ادامه نداد.
┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄
سکوت جمع ما را گرفته بود.
به ابراهیم هادی نگاه کردم.
دانه های درشت اشک از گوشه چشمانش غلت میخورد و پایین می آمد.😭
می توانستم فکرش را بخوانم.
ابراهیم هادی گمشده اش را پیدا کرده بود!
#گمنامی...
#شهید_ابراهیم_هادی
#عِنْدَرَبِّهِمْيُرْزَقُون
https://eitaa.com/joinchat/1220804622C852f66096a