#تاریخ_مستند
🔴 خراب کردن منزل #حضرت_رباب سلام الله علیها
▪️سعید بن عاص ( لعنت الله علیه ) فرماندار مدینه بود، وقتی خبر شهادت حسین را شنید خانه علی بن ابیطالب و خانه عقیل و خانه رباب مادر سکینه را خراب کرد.
📚. لباب الانساب، بیهقی، ج 1، ص 351
#تاریخ_مستند
🔻 آنقدر عزاداری کرد تا از شدت غصه جان سپرد....
◾️نام خانم #حضرت_رباب سلام الله علیها تداعیگر دلدادگی و عشق به ولیّالله است.
📜 تواریخ ازجمله کامل ابن اثیر نقل کردهاند:
رباب پس از واقعه عاشورا و اسارت تا شام، وقتی به مدینه بازگشت، اشراف قریش از ایشان خواستگاری کردند. پاسخ داد: پس از رسول الله صلی الله علیه و آله، پدر شوهری برنمیگزینم. یک سال زنده ماند و در این مدت زیر سقف هیچ خانهای نرفت تا مریض شد و از غصه جان سپرد.
📚 الکامل فی التاريخ، ابن أثير، جلد۳، صفحه۴۴۰
#مقتل_مستند
#تاریخ_مستند
#مقتل_امام_کاظم سلام الله علیه
⚫️ اینقدر امام نحیف شده بود که فقط یک پیراهن از او دیده می شد
🔻به روایت دیگر از ثوبانى منقول است که جناب امام موسى علیهالسّلام در مدّت زیاده از ده سال بعد از آنکه آفتاب یک نیزه بلند مىشد به سجده مىرفت، مشغول دعا و تضرّع مىبود تا زوال شمس. در ایامى که در حبس هارون بود، او مکرّر بر بام خانه مىرفت نظر مىکرد در آن حجرهاى که حضرت را در آنجا محبوس کرده بود، جامهاى مىدید که بر زمین افتاده است و کسى را نمىدید.
روزى به ربیع گفت: این جامه چیست که من مىبینم در این خانه؟ ربیع گفت: این جامه نیست بلکه موسى بن جعفر است، هر روز بعد از طلوع آفتاب به سجده مىرود و تا وقت زوال در سجود مىباشد، هارون گفت: به درستى که او از رهبانان و عبّاد بنى هاشم است، ربیع گفت: هرگاه مىدانى که او چنین است چرا او را در این زندان تنگ جا دادهاى؟
او گفت: براى دولت من در کار است که او چنین باشد.
📚 عیون أخبار الرضا ج۱ ص۸۸
#تاریخ_مستند
#مصائب_امام_کاظم_سلام_الله_علیها
⚫️ آمدن #امام_رضا به بغداد برای تجهیز بدن #امام_کاظم " سلام الله علیهما "
◾️چون لحظهاى بر آمد نظر کردم جوان خوش روئى را دیدم که نور سیادت و ولایت از جبین وى ساطع و لامع، و سیماى امامت و نجابت از چهره وى ظاهر، و شبیهترین مردمان به حضرت امام موسى علیهالسّلام بود، در جنب آن حضرت نشسته، خواستم که از آن امام عالىشأن نام آن جوان را سؤال کنم، حضرت بانگ بر من زد که: نگفتم که با من سخن مگو، پس خاموش گردیدم، چون لحظهاى بر آمد آن امام مسموم غریب مظلوم معصوم فرزند دلبند خود را وداع کرد، و نفس مطمئنّهاش نداى ارْجِعِی إِلى رَبِّک را اجابت نموده الى الرفیق الأعلى گویان به عالم وصال ارتحال فرمود، حضرت امام رضا علیهالسّلام از نظر مردم غایب شد.
به خدا سوگند که از ایشان هیچگونه امرى نسبت به آن جناب واقع نمىشد، بلکه حضرت امام رضا علیهالسّلام متکفّل این امور بود، و ایشان حضرت را نمىدیدند.
چون آن جناب از تکفین پدر بزرگوار فارغ گردید، روى به من آورد فرمود که: اى مسیب باید که در امامت من شک نیاورى و دست از دامان متابعت من بازندارى، به درستى که من پیشوا و مقتداى توام، حجّت خدایم بر تو بعد از پدر بزرگوار خود. آنگاه آن امام مسموم مظلوم را در مقبره قریش که اکنون مرقد مطهّر آن حضرت است، مدفون ساختند.
📚عیون أخبار الرضا ج۱ ص۹۵
#امام_کاظم_سلام الله علیه
#مقتل_مستند
#تاریخ_مستند
آجرک الله یا صاحب الزمان
🩸آقای ما حضرت موسیبنجعفر علیهماالسلام را در یک «زیرانداز» پیچیدند و بدن مبارکش را لگدمال کردند ...
نقلهای متقدّم تاریخی، مصیبت دردناکی از مصائب حضرت موسیبنجعفر علیهماالسلام را برای ما نقل کردهاند، که کمتر گفته و شنیده شده است … نوشتهاند:
📋 ... دَعٰا بِالسّنْدِيّ و أمَرَهُ فِيه بِأمرِهِ فَلَفَّهُ عَلَى بَساطٍ، و قَعَدَ الفَرّاشونَ النَّصارىٰ عَلَى وَجهِهِ
▪️هارونالرشید ملعون،(بعد از آنکه خرمای مسموم به آن حضرت خوراند، تصمیم گرفت که هرچه سریعتر کار آن حضرت را یکسره کند … لذا) به سندی بن شاهک یهودی دستور داد تا موسیبنجعفر علیهماالسلام را درون یک زیرانداز بپیچند و او را لگدمال کنند؛ او هم آمد و آن حضرت را درون یک زیرانداز پیچید و دستور داد یک عدّه فرّاش مسیحیِ خدانشناس، بر روی صورت مبارک آن حضرت نشستند و او را لگدمال کردند.
📚مقاتل الطالبین، ص۴۱۷
📚عُمدة الطالب،إبن عِنَبه، ج۱ ص۱۹۶
#امام_کاظم_سلام الله علیه
#مقتل_مستند
#تاریخ_مستند
آجرک الله یا صاحب الزمان
🩸هرکه از راه میرسید، لگدی بر بدن مبارک حضرت موسیبنجعفر علیهماالسلام میزد ...
در نقلی آمده است:
وقتی که بدن مبارک حضرت موسیبنجعفر علیهماالسلام را از زندان بیرون آورده و بر روی پُل بغداد گذاشتند؛
📋 فَخَرَجَ المَنافقونَ مِنْ کُلّ جٰانبٍ و صَارتِ الضَّوضاءُ عَلَیه و هُوَ مُلقًی عَلَی جِسرِ بَغداد فی وَسَطِ الطَّریق
▪️عدهای از منافقین پَستفطرت از هر طرف به بدن مبارک هجوم آوردند؛ درگیری و هیاهو بر بالای جنازه مطهر، بالا گرفت در حالی که بدن مطهر بر روی لنگهٔ دری، در وسط راه، بر روی پل بغداد گذاشته شده بود.
📋 و الدّاخلُ و الخارجُ یَرفُسُهُ بِرِجلِه
▪️هر کس از آن منافقان، وارد و یا خارج از آن درگیری و هیاهو میشد، با پای نحسش لگدی هم به بدن مبارک موسیبنجعفر علیهماالسلام میزد.
📚لهیب الأحزان،بحرانی،ص۸۶
✍ این مادّه «رَفَسَ»، دل یک دلسوخته را به دو مصیبت دردناک دیگر هم میکشاند:
➖ ... قباله فدک را از دست فاطمه زهرا سلاماللهعلیها کشید و با سیلی او ، آن حضرت نقش بر زمین شد؛ در این هنگام صدیقه کبری سلاماللّهعلیها نالهای کشید و مردم دور آن حضرت جمع شدند؛ آن نانجیب که وضع را اینگونه دید، رنگش تغییر کرد و گفت: فاطمه (علیهاالسلام) میخواهد مرا با این کارش بترساند!
📋 فَتقَدّمَ إليها و رَفَسَها بِرِجْلِه...
▪️پس جلو آمد و با پای نحسش، لگدی به آن بانوی مظلومه زد که حضرت نقش بر زمین شد.
📚جامع النورَین،سبزواری،ص٢٠۶
➖ ... سیدالشهداء علیهالسلام بیرمق و بیحال در این گودال قتلگاه افتاده بود که شمر ملعون وارد قتلگاه شد،
📜 وَالحُسَينُ عليهالسلام بِآخِرِ رَمَقٍ يَلوكُ بِلِسانِهِ مِنَ العَطَشِ فَرَفَسَهُ شِمرٌ بِرِجلِهِ،
▪️آن حضرت رمقى نداشت و از تشنگى، زبانش را در دور دهانش مىچرخاند که شمر ملعون جلو آمد و با پای نحسش، لگدی بر آن حضرت زد و بدنش را چرخاند ...
📚مقتل الحسين عليهالسلام،خوارزمي، ج۲ ص۳۶ ؛ و بحارالأنوار، ج۴۵ ص۵۶
#امام_کاظم_سلام الله علیه
#مقتل_مستند
#تاریخ_مستند
آجرک الله یا صاحب الزمان
🩸مصائب دردناکی که با لفظ «رَضَضَ» از آن تعبیر کردهاند...
در نقل سه مصیبت دردناک ، از این ماده (رَضَضَ) به معنای «کوفتهشدن» و «خُردشدن» استفاده شده است:
🥀 معروف و مشهورِ استعمال این لفظ، در مصیبت حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام وارد شده است، که در صلوات بر آن حضرت عرضه میداریم:
📋 ... ذِی السّاقِ المَرضوضِ بِحِلَقِ القُیودِ
▪️خدایا! سلام و درود بفرست بر آن آقایی که ساقپایش به واسطه غل و زنجیرهای سنگین، خُرد شده بود.(۱)
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
🥀 این لفظ (رَضَضَ) در مصیبت حضرت زهرای مرضیه سلاماللهعلیها نیز ذکر شده است؛ مرحوم سیدصالح حلّی( از علمای قرن ۱۲) و همچنین مرحوم غروی اصفهانی با این لفظ از مصیبت در و دیوار یاد میکنند:
📋 وَ رَضََّ مِن فاطمةَ ضِلعَها
▪️«دوّمی»،(با آن ضرباتی که به آن حضرت وارد کرد) پهلوی فاطمه زهرا سلاماللهعلیها را ، خُرد کرد.(۲)
📋 إِذْ رَضُّ تِلكَ الأضلُعَ الزَّكِيَّةُ / رَزِيَّةً ما مِثْلُها رَزيَّه
▪️خُرد کردن آن پهلوی پاک و مطهر، مصیبتی است که دیگر مثل آن نیست.
📋 وَ مِن نُبوعِ الدَّمِ مِن جَنبَيها / يُعْرَفُ عُظمُ مَا جَرى عَلَيْها
▪️و از جاری شدن خون از پهلوی آن حضرت میتوان فهمید که چه بلای بزرگی بر سر او آوردهاند.(۳)
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
🥀 و امّا هیهات از آخرین مصیبت دردناکی که با این لفظ از آن تعبیر کردهاند:
... کار از کار، گذشته بود که عمر بن سعد ملعون فریاد زد: چه کسی حاضر است بر بدن حسین «علیهالسلام» اسب بتازد؟
در این هنگام ده نفر نانجیب پیش قدم شدند.
📋 فَداسُوا حُسَيناً بِخُيُولِهِم، حَتّى رَضُّوا صَدرَهُ و ظَهرَه.
▪️آنها با اسبانشان، بدن امام علیهالسلام را لگدمال کرده و پشت و رویش را کوبیده و خُرد کردند.
🔻همین نانجیبان پیش ابنزیاد ملعون رفته و آن نانجیب از آنها پرسید: شما در روز عاشورا چه کردید؟ آنان گفتند:
📋 نَحنُ رَضَضنَا الصَّدرَ بَعدَ الظَّهرِ بِکُلِّ یَعبوبٍ شَدیدِ الأَسرِ ... نَحنُ الَّذینَ وَطِئنا بِخُیولِنا ظَهرَ الحُسَینِ حَتّی طَحَنّا حَناجِرَ صَدرِهِ.
▪️ماییم آن ده نفر که اول پُشت حسین «علیهالسلام» و سپس سینهاش را به وسیله اسبهای پُر قدرت، دَرهم شکستیم و خُرد کردیم؛ آنقدر بر آن بدن تاختیم که استخوانهای سینهاش به زیر سُم اسبهایما، آسیاب شد.(۴)
✍ غروب روز دهم اسبها امامی را
برای گندم ری آسیاب میکردند ...
📚(۱)مصباح الزائر، ص ۵۸۹
📚(۲)ظلامات فاطمة الزهراء عليهاالسّلام، عقیلی،ص ٢٠٨؛ و موسوعة أدب المحنة، ص٤٢٣
📚(۳)الأنوار القدسیه،ص۲۶
📚(۴)لهوف،ص۲۱۴؛ و مثیرالاحزان ص۴۱؛ و مقتل الحسین علیهالسلام، خوارزمی،ص۱۷۳
13.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟦#تاریخ_مستند
◼️لحظات آخر عمر شریف ام المومنین حضرت #خدیجه سلام الله علیها و روضه ای حزین.....
◽️ عالم ربانی حجت الاسلام حاج شیخ عبدالحسین #بندانی_نیشابوری
"دامت برکاته"
Eitaa.com/yazahramadad135
#تاریخ_مستند
#مقتل_مستند
#ماه_صفر
◾️ سنگدلتر از يزید (لعنه الله علیه) ندیدم ...
سپس زنان امام حسين عليه السلام را نزد يزيد بن معاويه لعنهماالله بردند، و زنان آل يزيد و دختران معاويه و خاندانش شيون و واويلا كردند و ماتم برپا نمودند؛ سر مطهر امام را برابر يزيد لعنه الله گذاشتند؛ سكينه علیهاالسلام گوید: سختدلتر و كافرتر و مشركتر و جفاکارتر از يزيد نديدم، به آن سر مطهر نگاه كرد و مىگفت: كاش کشتهشدگانِ ما در جنگ بدر مىديدند این روزها را؛ سپس دستور داد سر حسين عليه السلام را بر در مسجد دمشق آويختند ...❗
📓أمالی، صدوق رحمه الله، مجلس سی و یکم، حدیث ٣
#تاریخ_مستند
#مقتل_مستند
#ماه_صفر
⚫️ شطرنج بازی و شرب خمرِ یزید لعنه الله، نزد سر مطهر #سیدالشهدا سلام الله علیه
«جلس يزيد عليه اللعنة يلعب بالشطرنج و يذكر الحسين و اباه و جده و يستهزئ بذكرهم....»
✍🏻 علامه مجلسی رحمه الله مینویسد:
شیخ صدوق رحمه الله (در عيون اخبار الرضا علیه السلام) به اسنادش از حضرت امام رضا علیه السّلام روایت کرده است:
وقتی سر مطهّر امام حسین علیه السّلام را به مجلس یزید پلید آوردند، مجلس شراب آراست و با ندیمان خود شراب زهر مار میکرد و با ایشان شطرنج بازی میکرد و شراب به یاران خود میداد و میگفت: بیاشامید که این شراب مبارکی است که سرِ دشمن ما نزد ما گذاشته است و دلشاد و خرّم گردیدهایم. سپس ناسزا به امام حسین و پدر و جدّ بزرگوار او صلوات اللَّه علیهم میگفت و هر مرتبه که در قمار بر حریف خود غالب میشد، سه پیاله شراب زهر مار میکرد و تهِ جرعه شومش را در پهلوی طشتی که سر آن سرور را در آن گذاشته بودند میریخت!!!!! پس هرکس که از شیعیان ماست، باید که از شراب خوردن و شطرنج اجتناب نماید که کار دشمنان ماست، و هرکس در وقت نظر کردن به شراب یا به شطرنج صلوات فرستد بر امام حسین و لعنت کند یزید و آل زیاد را، حق تعالی گناهان او را بیامرزد هرچند به عدد ستارگان آسمان باشد.
📓جلاء العیون، صفحه ۷۳۲
#مصائب_شام
#تاریخ_مستند
#مقتل_مستند
◼️ از ورودی شهر شام تا کاخ یزید ملعون...
آن روزی که اسراء را وارد شهر شام کردند، روز چهارشنبه ای بود....
و كان خارجُ البَلَدِ مِن كَثرَةِ الخَلائِقِ كعَرصَةِ المَحشَرِ يَموجُ بعضُها في بَعضٍ.
▪️بیرون از شهر، چنان مردم شام ازدحام کرده بوده که گویی صحنه محشر اتفاق افتاده بود به طوری که بعضی روی بعضی دیگر، موج میخوردند.
اول صبح، به وقت سپیده دم،سرهای مقدس واسرا را وارد شهر کردند اما از کثرت ازدحام، وقت ظهر بود که اسرا با خستگی شدید، به گونه ای که بدن و مفاصل هر انسانی از دیدن آن ها به لرزه در می آید،آنها به در کاخ یزید ملعون رسیدند.
📚نفس المهموم، ص ۴۳۲
📚معالي السّبطين،ج ۲ ص۱۴۱
📚مقتل الحسين عليه السّلام مقرم ص ۴۴٧
#مصائب_شام
#تاریخ_مستند
🩸سه روز أسرای آل الله را پشت دروازه معطل گذاشتند تا شهر را آذین ببندند … | پانصد هزار نفر به تماشا آمدند …
در نقلها آمده است:
📋 أَوقَفُوا أهلَ البيتِ عليهمالسّلام عَلَى بابِ الشّامِ ثَلاثة أيّامٍ حتّى یَزّيَّنوا البَلدَة ، فَزيّنوها بِكلٍّ حُليٍّ و زينَة و مِرآةٍ كانَتْ فيها
▪️و بر در شهر شام سه روز اسراء آل الله را نگه داشتند تا شهر را بيارايند و هر حُلّى و زيورى و زينتى كه در آن بود، به آيينها بستند.
📜 ثُمّ اسْتَقبَلَتْهم مِن أهلِ الشّامِ زِهاءَ خَمسَ مِائَة ألفٍ مِن الرّجالِ و النّساءِ
▪️قريب پانصد هزار مرد و زن از اهل شام، به جهت استقبال، بيرون آمدند.
📜 و كانَ فيهم أُلوفٌ مِن الرّجالِ و الشّبّان و النِّسوانِ يَرقُصونَ و يَضرِبونَ بِالدّفِّ و الصِّنجِ و الطّنبور،
▪️در بین این پانصد هزار نفر، چند هزار مرد و زن و جوان، رقصكنان با دف و صِنج و طبلزنان به استقبال آمدند.
📜 و قد تَزيّنَ جَميعُ أهلِ الشّام بألوانِ الثّيابِ و الكُحلِ و الخَضاب
▪️همه اهل شام دست و پاى خود را از خوشحالی خضاب كرده و سُرمه در چشم كشيده و لباسهای زیبا و رنگارنگ پوشيده بودند.
📚كامل بهايى، ج۲ ص۲۹۲
📚نفس المهموم، ص ۴۳۲