eitaa logo
نکات ناب قرآن و اهلبیت
6هزار دنبال‌کننده
22.4هزار عکس
9.1هزار ویدیو
342 فایل
دارالاحسان حضرت فاطمه (ثبت۱۲۷) صدقات_قربانی 6037997599431443 🌟زائرسرامشهد 5894637000163383 کانال حرفام @mahdi_ghazizadeh باقیات وصالحات eitaa.com/joinchat/1591935613Ca5a49c0d76 تعبیرخواب eitaa.com/joinchat/78250187Cf36eb3bb66 مدیر کانال @ghazizadeh1
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹مرحوم دولابی🌹 . 🔸با خدا بزن. گرچه امیدوارم با و با لب حرف نزنی و با عملت حرف بزنی. . 🔹دست بر سر بکش و با این کارت به خدا و خوبان بگو من هم یتیمم، شما هم دست محبتی بر سر من بکشید. . 🔸به چیزی بده و با این عملت به خدا و خوبان بگو من هم فقیرم، شما هم به من بدهید. . 🔹 اشخاص را بپوشان و کن و با این کارت به خدا و خوبان بگو من هم عیوبی دارم، شما هم عیوب مرا بپوشانید و ستر کنید. . 📔 مصباح الهدی 238 https://eitaa.com/hazratkhadijekobra
🔶 جایگاه در (علیه السلام) فرمود: هر گاه روز شود، خدا تبارك و تعالى فرمايد تا يك منادی برابر او ندا دهد: فقيرها كجايند؟ گروه بسيارى از مردم بپا می‌خيزند، پس خدا مى فرمايد: اى بندگانم! گويند: لبيك اى پروردگارِ ما، پس خدا مى‌فرمايد: براى آنكه شما نزد من خوار بودید من شما را نكردم ، بلکه شما را براى چنين روزى برگزيدم ، به چهره مردم خوب نگاه كنيد و روى همه را بازرسى كنيد، هر كه به شما احسانى كرده كه آن را جز براى رضاى من نكرده است، به او از طرف من را بدهيد.  📚الكافي (ط - الإسلامية) ___________________________ 🔸دنیات ندادم نه از خواری توست 🔸 کونین فدای یک نفس زاریتوست @yazahramadad135
☘️ سلام بر ابراهیم ☘️ 💥قسمت هفتم : شرطبندی ✔️راوی : مهدی فریدوند ، سعید صالح تاش 🔸تقريباً سال 1354 بود. صبح يک روز جمعه مشغول بازي بوديم. سه نفرغريبه جلو آمدند و گفتند: ما از بچه هاي غرب تهرانيم، ابراهيم کيه!؟ بعد گفتند: بيا بازي سر 200 تومان. دقايقي بعد بازي شروع شد. تک و آنها سه نفر بودند، ولي به ابراهيم باختند. 🔸همان روز به يكي از محله هاي جنوب شهر رفتيم. سر 700 تومان شرط بستيم. بازي خوبي بود و خيلي سريع برديم. موقع پرداخت پول، ابراهيم فهميد آنها مشغول گرفتن هستند تا پول ما را جور كنند. 🔸يكدفعه ابراهيم گفت :آقا يكي بياد تكي با من بازي كنه. اگه شد ما پول نميگيريم. يكي از آنها جلو آمد و شروع به بازي كرد. ابراهيم خيلي ضعيف بازي كرد. آنقدر ضعيف كه حريفش برنده شد! 🔸همه آنها خوشحال از آنجا رفتند. من هم كه خيلي عصباني بودم به گفتم:آقا ابرام، چرا اينجوري بازي كردي؟! باتعجب نگاهم كرد وگفت: ميخواستم ضايع نشن! همه اينها روي هم صد تومن تو جيبشون نبود! 🔸هفته بعد دوباره همان بچه هاي غرب تهران با دو نفر ديگر از دوستانشان آمدند. آنها پنج نفره با سر 500 تومان بازي کردند. ابراهيم پاچه هاي شلوارش را بالا زد و با پاي برهنه بازي ميکرد. آنچنان به توپ ضربه ميزد که هيچکس نميتوانست آن را جمع کند! 🔸آن روز هم ابراهيم با اختلاف زياد برنده شد. شب با ابراهيم رفته بوديم مسجد. بعد از ، حاج آقا احکام ميگفت. تا اينكه از شرط بندي و پول صحبت کرد و گفت: پيامبر ميفرمايد: «هر کس پولي را از راه نامشروع به دست آورد، در راه باطل و حوادث سخت از دست ميدهد .» و نيز فرمود ه اند: «کسي که لقمه اي از حرام بخورد نماز چهل شب و دعاي چهل روز او پذيرفته نميشود .» 🔸ابراهيم با تعجب به صحبتها گوش ميكرد. بعد با هم رفتيم پيش حاج آقا وگفت: من امروز سر واليبال 500 تومان تو شرط بندي برنده شدم. بعد هم ماجرا را تعريف کرد و گفت: البته اين پول را به يك خانواده بخشيدم! حاج آقا هم گفت: از اين به بعد مواظب باش ، بکن اما شرط بندي نکن. 🔸هفته بعد دوباره همان افراد آمدند. اين دفعه با چند يار قويتر، بعدگفتند: اين دفعه بازي سر هزارتومان! ابراهيم گفت: من بازي ميکنم اما شرط بندي نميکنم. آنها هم شروع کردند به مسخره کردن و تحريک کردن و گفتند: ترسيده، ميدونه ميبازه. يکي ديگه گفت: پول نداره و... 🔸ابراهيم برگشت وگفت: شرط بندي حرومه، من هم اگه ميدونستم هفته هاي قبل با شما بازي نميکردم، پول شما رو هم دادم به ، اگر دوست داريد، بدون شرط بندي بازي ميکنيم. که البته بعد از کلي حرف و سخن و مسخره کردن بازي انجام نشد. ٭٭٭ 🔸دوستش می گفت: با اينكه بعد از آن ابراهيم به ما بسيار توصيه كرد كه شر طبندي نكنيد. اما يكبار با بچه هاي محله نازي آباد بازي كرديم و مبلغ سنگيني را باختيم! آخرای بازي بود كه آمد. به خاطر شرط بندي خيلي از دست ما عصباني شد. 🔸از طرفي ما چنين مبلغي نداشتيم كه پرداخت كنيم. وقتي بازي تمام شد ابراهيم جلو آمد وتوپ را گرفت. بعدگفت: كسي هست بياد تك به تك بزنيم؟از بچه هاي نازي آباد كسي بود به نام ح.ق كه عضو تيم ملي وكاپيتان تيم برق بود. با خاصي جلو آمد وگفت: سَرچي!؟ ابراهيم گفت: اگه باختي از اين بچه ها پول نگيري. او هم قبول كرد. 🔸ابراهيم به قدري خوب بازي كرد كه همه ما تعجب كرديم. او با اختلاف زياد حريفش را شكست داد. اما بعد ازآن حسابي با ما دعوا كرد! ابراهيم به جز واليبال در بسياري از رشته هاي ورزشي داشت. در کوهنوردي يک کامل بود. تقريباً از سه سال قبل از پيروزي انقلاب تا ايام انقلاب هر هفته صبحهاي جمعه با چندنفر از بچه هاي زورخانه ميرفتند تجريش. نماز صبح را در صالح ميخواندند، بعد هم به حالت دويدن از کوه بالا ميرفتند. آنجا صبحانه ميخوردند و برميگشتند. 🔸فراموش نميكنم. ابراهيم مشغول تمرينات كشتي بود و ميخواست پاهايش را قوي كند. از ميدان دربند يكي از بچه ها را روي كول خود گذاشت و تا نزديك آبشار دوقلو بالا برد! اين کوهنوردي در منطقه دربند و کولکچال تا ايام پيروزي انقلاب هر هفته ادامه داشت. ابراهيم را هم خيلي خوب بازي ميكرد. در پينگ پنگ هم استاد بود و با دو دست و دو تا راكت بازي ميكرد وكسي حريفش نبود. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم @yazahramadad135
✨الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَاء وَاللّهُ يَعِدُكُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلاً وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ شیطان شما را از بینوایی می ترساند و به کارهای زشت وامی دارد، در حالی که خدا شما را به آمرزش خویش و افزونی وعده می دهد خدا گشایش دهنده و داناست. 📝نکته تفسیری: به هنگام انفاق، شيطان به سراغ انسان مى‌آيد و القاء مى‌كند كه اگر امروز انفاق كنى فردا خودت #فقير خواهى شد، بهتر است اموالت را ذخيره كنى تا به هنگام پيرى و بيمارى و ...خرج نمايى! اينها القائات و وعده‌هاى شيطانى است. نياز ما در فرداى قيامت به #مغفرت الهى، به مراتب بيشتر از نياز ما در فرداى دنياست. مبادا مغفرت الهى را با خيال رفاه در زندگى مبادله كنيم. زيرا: اوّلًا: شايد پير نشدم و نيازمند نشدم، ولى در قيامت نياز من قطعى است. ثانياً: شايد مالى كه امروز براى فردا نگه مى‌دارم، باقى نماند، ولى انفاقِ امروز حتماً براى فرداى قيامت باقى است. ثالثاً: شايد از مال اندوخته‌ى امروز در فرداى پيرى نتوانم بهره‌مند شوم، ولى از انفاق امروز بهره‌مندى در قيامت قطعى است. 🔹بقره، ۲۶۸. تفسیر نور @yazahramadad135
‼️استفاده بدون اجازه از اینترنت دیگران 🔷س 1992: با استفاده از تلفن همراه، ديگران را مي کردم و از اینترنت آنها بدون اجازه استفاده مینمودم، اکنون چه وظيفهاي دارم؟ متاسفانه برخی از آنها را نمی شناسم. ✅ج: باید توبه کنید و به تعدادی از که می شناسید و دسترسی دارید، مصرفی را برسانید یا رضایت ایشان را کسب کنید و مقداری که صاحبانشان را نمی شناسید یا دسترسی ندارید، از طرف صاحبانش به بدهید.
💠درس در کوهستان، در در بین نیازمندان یکی از شاگردان می‌گوید: ▫️ با معرفی جناب شیخ، مدت‌ها خدمت می‌رفتم تا اینکه یک روز صبح که عازم رفتن به نزد ایشان بودم، جناب شیخ را دیدم. ایشان فرمود: «کجا می‌روی؟ » عرض کردم: نزد آیت الله کوهستانی. شیخ رجب علی فرمود: «شیوه ایشان است. بیا برویم تا من روش خدا را یادت دهم! » سپس دست مرا گرفت و با خود برد. در کوچه ای، درِ خانه ای را زد، دخمه ای نمایان شد که تعدادی بچه و بزرگ، و آنجا زندگی می‌کردند. جناب شیخ به آنها اشاره کرد و فرمود: «رسیدگی به این بیچاره‌ها انسان را عاشق خدا می‌کند! درس تو اینست. تاحالا نزد آیت الله کوهستانی درس زاهدی آموختی و حالا این درس عاشقی است. » 👈از آن پس حدود ده سال با جناب شیخ سراغ افرادی بیرون شهر می‌رفتیم، شیخ وضعیت آنها را به من نشان می‌داد و من آذوقه تهیه می‌کردم و به آنها می‌رساندم.. -----+++++----- 📚کیمیای محبت، صص ۱۸۵ و ۱۸۶.  [سیره اخلاقی علما - مسکین نوازی - صفحه ۱۳۳]  @yazahramadad135
📄 🕌وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا كَرِيماً به پدر و مادر نيكى كنيد. اگر يكى از آن دو يا هر دو نزد تو به پيرى رسيدند، به آنان «اف» مگو و آنان را از خود مران و با آنان و بزرگوارانه سخن بگو. 📝نکات تفسیری: ۱- خدمتگزارى و احسان به پدر و مادر، از اوصاف موحّد واقعى است. «أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» ۲- فرمانِ نيكى‌به والدين مانند فرمانِ توحيد، قطعى و نشدنى است. «قَضى‌» ۳- احسان به والدين در كنار توحيد و اطاعت از خداوند آمده است تا نشان دهد اين كار، هم و وظيفه‌ى انسانى است، هم واجب شرعى. «قَضى‌ رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» ۴- در احسان به والدين، بودن آنها شرط نيست. «بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» ۵- در احسان به پدر و مادر، فرقى ميان آن دو نيست. «بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» ۶- نيكى به پدر ومادر را بى‌واسطه و به دست خود انجام دهيم. «بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» ۷- احسان، بالاتر از انفاق است و شامل محبّت، ادب، آموزش، مشورت، اطاعت، تشكّر، و امثال اينها مى‌شود. «بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» ۸- احسان به والدين، حدّ و مرز ندارد. «بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» (نه مثل ، كه تا سير شود، وجهاد كه تا رفع فتنه باشد و روزه كه تا افطار باشد.) ۹- سفارش قرآن به احسان، متوجّه فرزندان است، نه والدين. «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» زيرا والدين نيازى به‌سفارش ندارند و به طور طبيعى به خود احسان مى‌كنند. ۱۰- هرچه نياز جسمى و روحىِ والدين بيشتر باشد، به آنان ضرورى‌تر است. «يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ» ۱۱- پدر و مادر را به آسايشگاه نبريم، بلكه نزد خود نگهداريم. «عِنْدَكَ» ۱۲- وقتى قرآن از رنجاندنِ بيگانه‌اى نهى مى‌كند، «أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ» تكليف پدر و مادر روشن است. «وَ لا تَنْهَرْهُما» ۱۳- هم احسان لازم است، هم سخن زيبا و خوب. إِحْساناً ... قُلْ لَهُما قَوْلًا كَرِيماً (بعد از احسان، گفتار كريمانه مهم‌ترين شيوه‌ى برخورد با والدين است.) ۱۴- در احسان به والدين و قول كريمانه، شرط مقابله نيامده است. يعنى اگر آنان هم با تو كريمانه برخورد نكردند، تو سخن بگو. «وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا كَرِيماً» 🔹سوره اسراء، ۲۳. تفسیر نور @yazahramadad135