eitaa logo
متن و سبک مداحی
4.7هزار دنبال‌کننده
128 عکس
212 ویدیو
29 فایل
مداح #رضاابوالحسنی جهت هماهنگی 09198167899 @Reza_abolhasani_1368
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مولودی خوانی و جشن امیرالمومنین در جمع دانش آموزان ابتدایی
17.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
علی مولا مولودی خوانی و جشن امیرالمومنین در جمع دانش آموزان ابتدایی
. السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف یابن الحسن شدی همه دم خون جگر چرا؟ در بین کوه و دشت، شدی دربه در چرا؟ با غصه های روز و شب خود چه می کنی؟ ماییم بی خبر ز غمت ای پدر چرا؟ کم گریه کن که سوی دو چشم تو کم شده کلّ دقایقت شده با روضه سر چرا؟ تا کی همیشه صبح و مساء گریه می کنی؟ اشکت بدل به خون شده شام و سحر چرا؟ مجلس به نام عمّه ی مظلومه زینب است حاضر شدی به مجلس او بی خبر چرا؟ در زیر آفتاب شده پهن بسترش بین حیاط خانه شده محتضر چرا؟ مویش سپید و صورت او زرد،از چه روست؟ از تازیانه مانده به جسمش اثر چرا؟ یکسال و نیم بر سر زینب چه آمده؟ شد آتش دلش همه دم شعله ور چرا؟ از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام با شمر و حرمله شده او همسفر چرا؟ او داغدیده بوده ولی جای تسلیت رفته میان هلهله بین گذر چرا؟ ناموس اهل بیت کجا؛ بزم می کجا؟ دیده سر حسین در آن طشت زر چرا؟ ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. در ظلمت ِشب، دلم ندارد یک ماه بی راهه زیاد است و نمانده یک راه درمانده شدم دگر به حقّ زینب عجّل لولیّک الفرج یا الله در هر دم و بازدم کشیدم صد آه شاید که نَفَس؛ بند بیاید ناگاه نزدیک شده مرگ، به حقّ زینب عجّل لولیّک الفرج یا الله شد عمر ِشکوفه ها همیشه کوتاه هرگز نرسیده آن بهار دلخواه همواره خزانیم، به حقّ زینب عجّل لولیّک الفرج یا الله یارب تو ز فتنه ی جهانی آگاه آن بنده ی عاشق تو هم شد گمراه تا شیعه بمانیم، به حقّ زینب عجّل لولیّک الفرج یا الله محنت به دلم آمده گاه و بی گاه بگذشته دقایقم همیشه جانکاه بس نیست غم و درد، به حقّ زینب عجّل لولیّک الفرج یا الله همواره یزیدیان به دنبال جاه این گونه شده دور ز حقّ خود شاه مهدی شده مظلوم، به حقّ زینب عجّل لولیّک الفرج یا الله ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
1-1-____.mp3
9.66M
🖤 سبک وشعر مداحی https://eitaa.com/yazahramadadi135 ❗️ من زینبم،طلایه دار غمم
🔸من زینبم طلایه دار غمم 🔸صد کربلا روایت ماتمم 🔸حق از ازل به گوش من خواند حسین 🔸به دل فقط ماند حسین 🔹اسیر عشقم 🔰خاکسترم ز آتش عشق او 🔰نمانده از من جز او 🔹اسیر عشقم 🔸کربلا،گرفته هستیم را 🔸در گودال، سرش ز تن جدا شد 🔸یادم هست که زیر سم اسبان 🔸جسم او، چگونه نخ نما شد 🌱یارم را، به خون نشسته دیدن 🌱صدها تیر، به جسمش آرمیدن 🌱چشمانش به سمت خیمه ها بود 🌱خنجر را به حنجرش کشیدن 😭😭😭😭😭 🔸در آن غروب، غروب سرخ زمان 🔸اشک خدا تا به آسمان شد عیان 🔸دیدم تورا نمانده بودت به تن 🔸نه پیرهن نه کفن 🔹امان از این غم ♻️انگشترت به دست آن ساربان ♻️کشیدم از دل فغان 🔹امان از این غم ❇️رفتی و شدم چه بی سامان ❇️بنیادم گسسته شد از هم ❇️میسوزم از این مصیبت که ❇️جسمت شد به درهمی،درهم 😭😭😭😭😭 👌رفتی و دربه درم کردی 👌هجرانت نرفته از یادم 👌آن دم که به مقتل افتادم 👌چون مادر،به صورت افتادم 😭😭😭😭😭سبک وشعر مداحی https://eitaa.com/yazahramadadi135
Rozeh.Shab 12.Beytozahra97.mp3
10.12M
#⃣ زینب(س) #⃣.... سبک وشعر مداحی https://eitaa.com/yazahramadadi135 #⃣ الاسلام میرزا محمدی
🏴السلام علیک یا اباعبدالله ▪️زینب آمد سنگ ها را زد کنار ▪️باغ گل را کرد پیدا زیر خار ▪️باغ گل نه،صفحه ای زآیات نور ▪️نقطه نقطه گشته از سُم ستور ▪️دید زینب ،آن صحیفه دیدنیست ▪️یک به یک آیات آن بوسیدنیست ▪️خواست بوسد جای بوسیدن نداشت ▪️لعل لب بر حنجرِ خونین گذاشت بدن رو زیر تلی ازسنگ،تیر ،شمشیر ،نیزه شکسته ها دفن کرده بودند امروز ازصبح تا غروب کار زینب همین بود کوس رهیل رو که امروز صبح زدند گفتن اسرا سوار بشند از کربلا بریم، اما همه ی ارباب مقاتل نوشتند ، غروب بود از کربلا رفتند یعنی ازصبح تا غروب زینب داره این بدن رو زیارت میکنه یه نگاه کرد دید اصلا این بدن قابل بغل کردن نیست دست میبره زیر بدن هرنقطه ای رو که بالا میبره یه نقطه ی دیگه زمین میفته یعنی بدن کاملا متلاشی شده فَوَجَدَتهُم مَکبُوبََا عَلَی وَجهِه ... دید یه بدنی به رو روی سینه ، روی خاک گرم کربلا افتاده وَ هُوَ جُثَّتُه بِلا رَأس...سر نداره یــــاصاحب الزمان عمه جان شما اینجا کاری کرد که نوشتند حتی اسب های لشگر دشمن هم برای زینب گریه کردند حسیـــــــن.... حَتَّی تَسیر دُموعَ الخُیُول عَلَی هَوافِرِها.... اشک هاشون میریخت روی سُمّشون اما ی عده ایستاده بودند و میخندیدند شروع کرد با این بدن حرف زدن، آخرین زیارت زینب با ابی عبدالله همین امروزه اربعین هم برگشت تربت رو زیارت کرد لذا امروز آخرین زیارت حسینه چون یک سال ونیم بعد هم دیگه کربلا نیومد از داغ حسینش دق کرد و جان داد لذا میخواد حقش رو ادا کنه گفت داداش ▪️ای زِ دور خردسالی یاورم ▪️یاد داری در کنار مادرم ▪️ماه رخسارت زِ من دل می ربود ▪️تا برد خوابم نگاهم بر تو بود ▪️یاد داری شامگاهی باحسن ▪️راه پیمودید دوشادوش من ▪️غافل از خواهر نگردیدی دمی ▪️تا نباشد گرد من نامحرمی حسیـــــــن..‌‌ داداش یادته من و تو و بابام علی و داداشم حسن، وقتی میخواستید من رو ببرید حرم پیغمبر چجوری میبردید بابام علی جلو میرفت شما دوطرف من حلقه میزدید به قنبر میگفت قنبر برو چراغ های حرم پیغمبر رو هم کم کن شبانه من رو میبردید یه روز داداشم حسن پرسید بابا چرا ما زیارت میریم روز میریم ، خواهرم شب میره با این تشریفات میره فرمود حسن جان همه این کارها برا اینه مبادا نامحرمی قدو قامت زینب رو ببینه یــــــاصاحب الزمــــــــان... حالا امروز همین زینب میخواد از کربلا بره گفت داداش ▪️غافل از،خواهر نَگردیدی دَمی ، ▪️تا مباشد گرد من نامحرمی ▪️حال بین نامحرمان گرد مَنَند ▪️خنده بر زخم درونم میزنند حسیـــــن ..... ▪️نیست عباس وعلی اکبرت ▪️مانده تنها بین دشمن خواهرت... حالا میخواد سوار بشه ان شاءالله گریه هامون با گریه ی شامگاهی مهدی زهرا س عجین بشه سنان ابن اَنس میگه عمر سعد من رو مأمور کرد سربازات رو بردار دور این زن وبچه حلقه بزن حالا خانم میخواد اهل بیت رو سوار کنه یه نگاه به من کرد یه نگاه ب عمر سعد فرمود اَما تَستَحیُونَ مِن الله وَرَسُوله .. شما حیا نمیکنید نَحنُ بَناتُ الرَّسول... ما بچه های پبغمبریم ، نگاه کردن نداره با این تشر زینبی ، من سربازام رو جدا کردم رفتم عقب تر ایستادم اما خودم داشتم میدیدم واقعه رو‌‌... دونه دونه همه رو سوار کرد نوبت رسید به زین العابدین زیر بغل امام زمانش رو گرفت حضرت فرمود عمه جان من وظیفمه عمه تو رو سوار کنم امام سجاد زانو زد یاصاحب الزمان سنان‌میگه من داشتم میدیدم تا زینب پاشو گذاشت رو زانوی زین العابدین ،امام سجاد نتونست تحمل کنه پاهاش لرزید سبک وشعر مداحی https://eitaa.com/yazahramadadi135 چنان با صورت به زمین خورد...