﷽
#مدح_حضرت_زهرا_س
السّلامُ علیکِ یا سیّدة الجلیلة الجمیلة
در سِلک ما،معراج رفتن، پر نمی خواهد
مومن پری بهتر ز چشم تر نمی خواهد
با اشک وقتی حاجت ما را روا کردند
گریه کنات مشکلگُشا دیگر نمی خواهد
خاک حسینیه برای شاعران کافی است
از تو نوشتن جوهر و دفتر نمی خواهد
جاروی دستم را نگیر از دست من خانم
این روضه خانه ها مگر نوکر نمی خواهد!؟
ذات تو را تمثال "أَعْطَیْنا" بیان کردند
تفسیر دیگر،سوره ی کوثر نمی خواهد
با دیدن روی تو با خود روبه رو می شد
آئینه ای بعد از تو پیغمبر نمی خواهد
تو مستقیماً حامل وحی خداوندی
دیگر خدا جبریلِ نامهبر نمی خواهد
نور وجودت را "علی" از قبل خِلقَت دید
این مُدَّعا شاهد از این بهتر نمی خواهد
وقتی دعای تو نگهدار علی باشد
دیگر سپر را فاتح خیبر نمی خواهد
نان تو خادمپرورِ بیتِ یدالله است
نانی به جز این سفره را قنبر نمی خواهد
ذرات روی چادرت حُکم طلا دارد
تا گرد و خاکش هست،فضّه،زر نمی خواهد
چادر نمازت سایه سارِ مُلک سلمان است
جز سایه ی امن تو این کشور نمی خواهد
این نسل سِوُّم،خوب در پیکار ثابت کرد
حرف دفاع از دین که باشد،سر نمی خواهد
تمّار اگر باشی به روی دار خواهی گفت:
حرف ولایت را زدن منبر نمی خواهد
این انقلاب فاطمی چل سال ثابت کرد
جز نسل زهرا و علی ،سرور نمی خواهد
چل سال جنگیدیم پای پرچم زهرا
فرزند جز خونخواهیِ مادر نمی خواهد
نجّار کاش از ابتدا بی میخ،در می ساخت
هرگز کسی اینگونه دردسر،نمی خواهد
▪️
مادر تقلا می کند قدری رها گردد
دیوار پیله کرده،میخ در نمی خواهد...
#بردیا_محمدی
#رضاابوالحسنی:
#رضاابوالحسنی:
#رضاابوالحسنی:
❣:
❣:
❣:
مداحی
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
#امام_زمان_عج_مناجات
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
اَللّـهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ، وَالْغُرَّةَ الْحَميدَةَ
شبیه برف که درگیرِ آفتاب شده
دلم ز شدّتِ هُرمِ فراق، آب شده
«میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست»...
گناهکاریِ من، بین ما حجاب شده
چقدر پیش نگاه تو معصیت کردم
چقدر پیش تو این عاشقات خراب شده
به سیلی پدرانه همیشه محتاجم
که سربهراه شد آن طفل که عتاب شده
چقدر «آه» نوشتم..، به دست تو نرسید...
فراقنامهی من این چُنین کتاب شده
به غیر پشت در خانه ات کجا برود؟!
همان گدایِ سرافکندهیِ جوابشده
وصال یار..، به جز سوختن مُیَسَّر نیست...
بگو به شمع که پروانهات مُجاب شده
درختِ «آب» نخورده ثمر نخواهد داد
دعا به لطف همین «گریه» مستجاب شده
برای بَرده خریدن به من اشاره بکن
به این سیاه بگو نوکرت حساب شده
تو را به خونِ علیاصغرِ حسین..، بیا...
بیا که شیعهی تو غرق در عذاب شده
▪️
سه شعبه خورد به مشکی و آبرویی ریخت...
رشید اهل حرم از خجالت آب شده
عمو کجاست ببیند به جای جرعهی آب
طناب حرملهها قسمت رباب شده
✍ #بردیا_محمدی
کانال سبک وشعر
مداحی
ویژه مادحین
خواهران برادران
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_زینب_س_در_مسیر_کوفه_و_شام
ماه را در مَسلَکِ شب میکند مَعنا حسین
در دلِ تاریکیِ دنیا، چراغِ ما، حسین
وقت اوج بی کسی، پشت مرا خالی نکرد
وقتِ تنهایی به دادم میرسد تنها، حسین
یک به یک ما را حسین آورد و با هم دوست کرد
تک تکِ ما قطرهایم و حضرتِ دریا، حسین
زحمتش را او کشید و رحمتش بر ما رسید
خون خود را خرج کرده پای خیلیها، حسین
کُلُّهُم نورٌ عَلیٰ نورَند معصومینِ ما
بین این اربابها، ارباب بی همتا، حسین
کودک ششماههی این قوم، پیرِ عالَم است
رُشد اگر میکرد او میشُد خودش یکپا حسین
سنگ و چوبِ خانهی ما عطر سیبش را گرفت
آنقَدَر زیرِ لبش میگفت بابا: یا حسین!
روضهی رضوان بدونِ روضه مثلِ دوزخ است
اصلِ جنت مجلسِ گریه است..، آن هم با حسین
هرکه بالا خواه بَزمِ هیئتش درآمده
پرچمش را روز محشر میبرد بالا حسین
قدردانی کردن از هر سینهزن با فاطمهست
ایستاده پیش در با مادرش زهرا، حسین
آی نوکر ! اربعین را از حسن درخواست کن
رد نخواهد کرد حرف این برادر را حسین
هر زمانی گیر کردم زود گفتم: یا حسن
تا گره را وا کند از کار من درجا حسین
**
کوچه و بازار، ناموس علی را زجر داد
خواهری فریاد میزد: آه و واویلا حسین
هر کُجا افتاد از نیزه، رباب از هوش رفت...
پیش پای حرمله میشد سرش پیدا، حسین...
✍ #بردیا_محمدی
کانال سبک وشعر
مداحی
ویژه مادحین
خواهران برادران
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#جمهوری_اسلامی_ایران
در سِلک ما، معراج رفتن، پَر نمیخواهد
مؤمن پَری بهتر ز چشم تَر نمیخواهد
با اشک، وقتی حاجت ما را روا کردند
گریه کُنات مشکلگُشا دیگر نمیخواهد
خاک حسینیه برای شاعران کافیست
از تو نوشتن جوهر و دفتر نمیخواهد
جاروی دستم را نگیر از دست من «خانم»
این روضهخانهها مگر نوکر نمیخواهد!؟
ذات تو را تمثال "أَعْطَیْنا" بیان کردند
تفسیرِ دیگر، سورهی کوثر نمیخواهد
با دیدن روی تو با خود روبهرو میشد
آئینهای بعد از تو پیغمبر نمیخواهد
تو مستقیماً حامل وحی خداوندی
دیگر خدا جبریلِ نامهبر نمیخواهد
نور وجودت را «علی» از قبل خِلقَت دید
این مُدَّعا شاهد از این بهتر نمیخواهد
وقتی دعای تو نگهدار علی باشد
دیگر «سپر» را فاتح خیبر نمیخواهد
نان تو خادمپرورِ بیتِ یدالله است
نانی بهجز این سفره را قنبر نمیخواهد
ذرات روی چادرت حُکم طلا دارد
تا گرد و خاکش هست، فضّه، زر نمیخواهد
چادرنمازت سایهسارِ مُلک سَلمان است
جز سایهی امنِ تو این کشور نمیخواهد
این نسل سِوُّم، خوب در پیکار ثابت کرد
حرف دفاع از دین که باشد، سر نمیخواهد
تمّار اگر باشی به روی دار خواهیگفت:
حرف ولایت را زدن، منبر نمیخواهد
این انقلاب فاطمی چل سال ثابت کرد
جز نسلِ زهرا و علی، سرور نمیخواهد
چل سال جنگیدیم پای پرچم زهرا
فرزندْ جز خونخواهیِ مادر نمیخواهد
* *
نجّار کاش از ابتدا بی میخ، در میساخت
هرگز کسی اینگونه دردسر، نمیخواهد
مادر تقلا میکند قدری رها گردد
دیوار پیله کرده، میخ در نمیخواهد...
✍ #بردیا_محمدی
کانال سبک وشعر
مداحی
ویژه مادحین
خواهران برادران
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
خدا نانِ تو را هرگز نگیرد از گدا زهرا
پناهِ بی پناهیِ منِ بی دست و پا زهرا
چراغ عرش، فانوس حیاط خانهات بوده
تو آن نوری که جریان داشتی از ابتدا زهرا
کمالِ ظرف تو، بیش از حدِ اُمِّ اَبیهاییست
به این ترتیب باید گفت: اُمُّ الاَنبیا؛ زهرا
عبا را اعتباری نیست بی حظِّ حضور تو
به زیر سایهی تو جمع شد اهل کسا زهرا
نخِ چادر نماز وصلهدارت آبروی ماست
گرفته بیرق ما رنگ از این تارها..، زهرا
اگر درد است درد عشق تو..، دردت به جان من
ز عُشاقت نمیآید به جز قالو بَلیٰ، زهرا
جواز اتصال ما به تو دستِ حسنجان است
همین فرزندِ ارشد شیعه را بُرده است تا زهرا
علی نام تو را ورد لب فرزندهایت کرد
صد و ده مرتبه با مرتضی گفتیم: یا زهرا
خطای طفل سهلانگار را مادر نمیبیند
همیشه چشمپوشی میکنی از خبط ما زهرا
غلاف قنفذ نامرد هم، عهد تو را نشکست
چه محکم دستِ بیعت دادهای با مرتضی، زهرا
* *
چنان مسمار با شدت به پهلویت اصابت کرد
که چندین استخوان در سینهات شد جابهجا زهرا
چه دید آنجا زمان بردنش حیدر..، که زد فریاد:
بیا فضه..، بیا فضه..، بیا فضه..، بیاااا..، زهرا...
✍ #بردیا_محمدی
❣:
سبک وشعر
مداحی
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
#حضرت_زهرا_س_کوچه_بنی_هاشم
چه روضهایست که هرکس روایتش میکرد
بنای گریه به وضع مصیبتش میکرد
چه میشد از دل آن کوچه برنمیگشتند
قضا به لطف قَدَر خرق عادتش میکرد
برای جملهی کوتاه هم مجال نداد
وگرنه فاطمه او را نصیحتش میکرد
"زکیّه" هیچ زمان حرف تُند نشنیده
و کاش راهزن این را رعایتش میکرد
حرام لقمه به مادر دو دست سیلی زد...*
گلی که لمسِ نسیمی اذیتش میکرد
آهای گریهکنان! فاطمه زمین افتاد
هجوم چکمه جسارت به ساحتش میکرد
یکی ز تکّهی آن گوشوارهها گم شد
حسن وگرنه همان شب مرمتش میکرد
عذاب روحی فرزند،داغ ناموس است
مغیره هم چه جفایی به غیرتش میکرد
* *
دعای مادرم این روزها فقط مرگ است
اجل ز طعنهی همسایه راحتش میکرد
✍ #بردیا_محمدی
*«فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَی خَدَّیهَا مِنْ ظَاهِرِ الْخِمَارِ فَانْقَطَعَ قُرْطُهَا وَ تَنَاثَرَتْ إِلَی الْأَرْضِ»
ترجمه: از روی مقنعه طوری بر دو گونهاش زدم که گوشوارهاش پاره شد و به زمین ریخت.
📚بحارالانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۴
سبک وشعر
مداحی
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
❣:
سبک وشعر
مداحی
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#ولادت
#اعیاد_شعبانیه
#مربع_ترکیب
طنین عشق به مافوق کهکشان می رفت
صدای شورِ بشر تا به لامکان می رفت
نفس نفس پر و بال فرشتگان می رفت
خبر به دست ملائک به آسمان می رفت
تمام عرش ز شوق شنیدش پا شد
خبر رسید به بالا..،حسین بابا شد
به رودخانه تمنای وصل دریا داد
به جبرئیل کمی فرصت تماشا داد
به دست مریم اربابمان،مسیحا داد
خدا ودیعه ی خود را به ام لیلا داد
عروس فاطمه با یک گُلَش بهار آورد
برای دلبر کُون و مکان نگار آورد
گلاب های جهان مست عطر شببویند
هزار شانهبهسر لابهلای گیسویند
تمام بیشه به دنبال ناز آهویند
به شیرزاده به غیر از علی چه می گویند؟!
حسین در بغل خویش لایلایش کرد
برای بار نخستین علی صدایش کرد
ستاره تا که نگاهی به قرص ماه انداخت
نماز بندگی عرش را به راه انداخت
هزار یوسف دلداده را به چاه انداخت
تمام آینه ها را به اشتباه انداخت
دو تیغ ابروی اکبر به مرتضی رفته
چِقَدر خُلقاً و خَلقاً به مصطفی رفته
خبر دهید به خُم ها شراب ناب آمد
به چشمهسار بگوئید روح آب آمد
به گوش شب برسانید آفتاب آمد
کریم زاده ای از نسل بوتراب آمد
نبی که نیست ولیکن نبوتش علنی است
اصول تربیت او حسینی و حسنی است
از آن زمان که گِلم را به عشق اَفشُردند
مرا به دست کسی غیر یار نسپردند
تمام شهر ز خوانش طعام می بُردند
هزار جُون سر سفره اش نمک خوردند
فقیرهای درش گرم سروری هستند
غلام های حسین از دم اکبری هستند
به آفتاب بگو خلوتی اجاره کند
به ذره گر نظر لطف،ماهپاره کند
اگر به خاک سر کوی خود اشاره کند
به آسمان رود و عرش را نظاره کند
هنوز برکه ی ما عکس ماه را دارد
گدای پشت درش حکم شاه را دارد
شکوه کوه حرا شانه های شهزاده
عبای سبز محمد عبای شهزاده
قیامتی است نماز عشای شهزاده
بلال ها همه مات صدای شهزاده
علی به کنگره ی شهر تا اذان می گفت
حسینِ فاطمه در هر فراز..،جان می گفت
نسیم با سر زلفش همیشه درگیر است
غلاف آهنی اش جایگاه شمشیر است
لب تشهدی اش پرتگاه تکبیر است
درست مثل اباالفضل این پسر،شیر است
همیشه شانه به شانه کنار عباس است
به نام حضرت زهرا چقدر حساس است
عقاب از نفس کرکسی نمی ترسد
و باغ یاس ز خار و خَسی نمی ترسد
رقیه در بغلش از کسی نمی ترسد
ز درد و غصه و دلواپسی نمی ترسد
رشید اهل حرم،رهبر سپاه حسین
پناه فاطمیات است جانپناه حسین
بنا بر این شده مثل عمو علم بزند
تمام لشکر کفار را بهم بزند
و قبل از آنکه دمِ رفتن از حرم بزند
کمی برای پدر جانِ خود قدم بزند
چِقَدر با قد و بالاش عشق می کرده
حسین وقت تماشاش عشق می کرده
مخدّرات برایش نقاب آوردند
برای نور جبینش حجاب آوردند
حنای سرخ به قصد خضاب آوردند
برای باز شکاری عقاب آوردند
تمام خیمه در این لحظه اضطراب گرفت
پدر برای علیاکبرش رکاب گرفت
دلاورانه به کشتار خصم تیغ گشود
به ضربه ای سر و دست از عدوی پست ربود
به کوری همه ی آن حرامیان حسود
حسین با رجز او به وجد آمده بود
شبیه صاعقه بر فرق کفر می بارد
علی علیِ علیاکبر آفرین دارد
چه می شود که کسی ناگهان کمین بخورد
چه می شود که پری تیرِ سهمگین بخورد
چه می شود اگر ابروی ماه چین بخورد
خدا نیاورد این مصطفی زمین بخورد...
قد بزرگ عشیره دم حرم تا شد
خبر رسید که شهزاده ارباًاربا شد
لهوفِ ماه گرفتار پنجه ی شب شد
ورق ورق همه ی دشت از او لبالب شد
رشید خیمه لگدمال سم مرکب شد
چگونه پیکر او در عبا مرتب شد؟!
نپرس اینکه چه آمد به روز اکبر او
هنوز مثل معماست شکل پیکر او
#بردیا_محمدی
🌹کانال سبک وشعر
مداحی
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
.
#مناجات_با_خدا
#حضرت_زهرا
مانده ام بی کَس و بی یار، مرا یاری کن
باز هم از منِ درمانده طرفداری کن
بار من روی زمین مانده..، خدایا چه کُنم
بار من مانده خدایا..، تو خریداری کن
معصیت در دل مُردابْ فرو بُرد مرا
تا که آب از سر من رد نشده..، کاری کن
بندهی نفْس شدم، بندگیام یادم رفت
بنده را راحت از این بندِ گرفتاری کن
اختیاراً ز درِ خانهی تو دور شدم
پس گداییِ مرا لطف کن، اجباری کن
وای بر حال کسی که رمضان گریه نکرد
سفره تا جمع نشد..، اشک مرا جاری کن
در سحر اهل مناجات تو سیراب شوند
منِ غفلتزده را تشنهی بیداری کن
روی قلبم بنویسید: گرفتارِ رضا...
سنگ را در حرمش لایقِ حَجّاری کن
بی پناهیم، پناهِ همه ی ما..، زهراست
زیر بال و پرش از شیعه نگهداری کن
بَردهام..، بردهی بی قیمتِ بازار نجف
حلقه در گوش همین بَردهی بازاری کن
دوست دارم که غلامِ درِ حیدر باشم
پس مرا تا به ابد نوکرِ درباری کن
جان آقای غریبی که ندارد حرمی
دل ویران مرا یک شبه مِعماری کن
گریه بر داغِ حسن ارثیهی اجدادیست
ایل و اولاد مرا اهل عزاداری کن
روزه با روضه اگر باز شود..، میچسبد
گریهکُن! با نمِ اشک خودت افطاری کن
▪️
پیش چشمان پسر، مادر او سیلی خورد
آی ناموسپرست! از غم او، زاری کن
جگرش سوخت ولی قاتل او زهر نبود...
قدر یک لحظه فقط فکر به مسماری کن!
میخِ در با همه هستیِ حسن بد تا کرد
پای خود را به حریم پَرِ زهرا وا کرد
✍ #بردیا_محمدی
🌹کانال سبک وشعر
مداحی
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
#مناجات
#ماه_مبارک_رمضان
#شب_قدر
#غزل
باز کن آغوش خود را سائلات سر می رسد
آن گدا که بخششات را کرده باور،می رسد
آنقَدَر فریاد خواهم زد که من را هم ببین
ناله های هر شبم از پشت این در می رسد
تا نَفَس باقی است..،نَفس سرکشم را رام کن
رفتهرفته عمر من دارد به آخر می رسد
در شب قَدرَت،به قَدرِ گریه ام رونق بده...
هر که به جایی رسید ، از دیدهی تر می رسد
گرچه بد کردم..،بیا با این بدت تندی مکن
ای که لطفِ بی حدت حتی به کافر می رسد
از دل هر معصیت زهرا مرا بیرون کشید
کار من هرگاه گیر افتاد..،مادر می رسد
زیر قرآن زیر و رویم کن..،الهی بِالْعَلی...
دلشکسته گیر می افتد ، به دلبر می رسد
نخل حیدر خرج افطاری ما را می دهد
از نجف ظرف رطب هر شب به نوکر می رسد
دفن نوکر احتیاطاً گردن ارباب هاست
بعد مُردن کفن و دفن ما به حیدر می رسد
در سراشیبی قبرم ، بعد تلقین خواندنم...
حتم دارم مرتضی آنجاست که سر می رسد
هرچه ماتم بود حیدر در وجودش جمع کرد
بعدها ارث پدر یکجا به دختر می رسد
▪️
▪️
سر به چوب مهمل خود زد..،در آن ساعت که دید
نیزهداری مست با راس برادر می رسد
در کنار خانه ی باباش سنگش می زنند
زخم مهلک بر پر و بال کبوتر می رسد
کاش زینب خاطرش در کوچه ها آسوده بود...
کاش بر هر دختری می دید معجر می رسد
https://eitaa.com/yazahramadadi135
کانال متن وسبک مداحی
#رضاااابوالحسنی
#بردیا_محمدی
.
🏴 #فاطمیه ۱۴۰۳
#زمینه_احساسی
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#شهادت_حضرت_زهرا
#عبدالله_باقری ✍
✳️ اشعار تضمین از #بردیا_محمدی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
قربون مهرِ مادریت - که مایهی سعادته
قربون خاک چادرت - که درس استقامته
(هزینه داره از علی خوندن / میدونم
هزینه داره پای حق موندن / میدونم) ۲
ولی بازم میخونم
«در راه دوست هرچه هزینه دَهی کم است
اصلاً به پای یار نباید قصور کرد
تمرین سوختن به تماشا نمیشود
باید میان شعله همین را مرور کرد» ۲ ✳️
مادر زخمی // مادر غیرت ۲
مادر جبههی مقاومت ...
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
شکر خدا که ما شدیم - مست نجف، مست علی
مادر خودش دستمونو - گذاشته توو دست علی
(شاه نجف حصنِ حصین ماست / میدونم
پشت و پناه سرزمین ماست / میدونم) ۲
با اعتقاد میخونم
«از برکت ارادت سلمان به مادر است
این خاک پاک اگر شده ایران فاطمه
طبق حدیث قدسی لولاک، در ازل
ما را خدا نوشته مسلمان فاطمه» ۲ ✳️
مادر شیعه // مادر ایران ۲
مادر آزادگان جهان ...
.
👇https://eitaa.com/yazahramadadi135
#کانال_متن_وسبک_مداحی
#رضااا_ابوالحسنی
.
#مناجات_با_خدا
بِعَلیٍّ الهی العَفو
نیمهشب شد ، وقت دیدارت رسید
این بدهکارت به بازارت رسید
باز کن در را ، گنهکارت رسید
عبد خاطیِ گرفتارت رسید
سر به راهش کن اگر سرگشته است
بندهی بی چشم و رو برگشته است
حاصل عُمری تباه آورده ام
کوله باری از گناه آورده ام
نَفس سرکش را به راه آورده ام
من به مادرجان پناه آورده ام!
فاطمه امشب برایم جا گرفت
دست من را باز هم زهرا گرفت
اشک من شمع جهان افروز نیست
بندهات شاگرد عشق آموز نیست
هیچکس جز مرتضی ، دلسوز نیست
بی علی نوروز من نوروز نیست
یا الهی گفتن ما یا علیست
بانی تحویل سال ما علیست
عاشق شاه بنی هاشم شدم
پشت این در نوکری دائم شدم
بین رویا دیده ام عازم شدم
این شبِ قدری نجفلازم شدم
سجده کردم رو به ایوان علی
من مسلمانم ، مسلمان علی
ساغر تقدیر را سر می کشم
خویش را تا کوی دلبر می کشم
جبرئیلم تا نجف پر می کشم
سر به روی خاک حیدر می کشم
روح ، شوق پر زدن از تن گرفت
کفن و دفنم را علی گردن گرفت
نوبت مَولی الموالی می شود
بین کوفه خشکسالی می شود
گریه های ما سوالی می شود
طفل ، بی بابا چه حالی می شود؟!
دین ترک برداشت ، ایمانش شکست
کاسهی شیر یتیمانش شکست
رحل قرآنش کنار بستر است
تازه آغاز عزای دختر است
این گریز از روضه های حیدر است
تیغ کوفه بهتر از میخ در است
جان دلبر در غم دلدار سوخت
فاطمه بین در و دیوار سوخت
شعله ها بر پَهنه ی گلزار خورد
یاس ، محکم بر در و دیوار خورد
بی هوا ، یک سیلی از اغیار خورد
مادر ما زخم از مسمار خورد
سنگ با آئینه ای برخورد کرد
بازوی او را قلافی خُرد کرد
بعدها این غم تجسم می شود
پیکری تشییع با سُم می شود
معجری پاسوز هیزم می شود
دختری شیرین زبان گُم می شود!
سیلی از زجر حرامی خورده است
ارث از مادربزرگش بُرده است
دور او را لشکر ظلمت گرفت
شمر مویش را چه بی حُرمت ، گرفت
من بمیرم! طفل را وحشت گرفت
آنقَدَر ترسید تا لکنت گرفت
دست و پای ناتوانش کُند شد
بِ بِ بِ بـابـا!..، زبانش کُند شد
#بردیا_محمدی ✍
#شب_قدر
#شب_بیست_و_سوم_رمضان
.#
##کانال_سبک_وشعرمداحی
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135