اسرار_فدک شماره 13
ارائه ی سند فدک توسط حضرت زهرا سلام الله علیها
از اولین برخورد غاصبین درباره ی فدک مشخص شد که نقشه های شومی در سر دارند.
به همین جهت، عمر به حضرت زهرا علیها السلام گفت: آن نوشته ای که می گفتی پدرت پیامبر درباره ی فدک برایت نوشند بیاور.
پس از غصب فدک، این اولین اقدامی بود که حضرت زهرا علیها السلام انجام داد و سند فدک را آورد و به ابوبکر نشان داد و فرمود: این نوشته می پیامبر صلی الله عليه و آله برای من و فرزندانم است.
این سند هنگام بخشیدن آن از سوی پیامبر صلی الله عليه و آله به فاطمه علیها السلام به امر آنحضرت و به دستخط امیر المؤمنين عليه السلام و به شهادت آن حضرت و ام ایمن تنظیم شده بود و متن آن به عنوان «اعطائی پیامبر صلی الله عليه و آله به دخترش فاطمه عليها السلام» بود.
📚بحار الانوار، ج21، ص23
.
#زبانحال_مولا_علی
رزق معراج علی، معراج رفتی بی علی
دیدی آخر من شدم محتاج! رفتی بی علی
کوچه ها از ازدحام دشمنان خلوت شده
یک مدینه از شکایت های تو راحت شده
خوش به حالت من که دیگر نیمه جانم فاطمه
فی امان الله... بی تو بی امانم فاطمه
فی امان الله... دیدار تو فی یوم الورود
فی امان الله... رفتی فاطمه رسمش نبود
من غرورم خرد شد در پیش چشمان همه
عاقبت بر گردنم افتاد غسلت فاطمه
تازه فهمیدم چرا خندید آن نامرد پست
تازه فهمیدم چطور آئینه ات را زد شکست
اینقدر اسما نگو؛ لرزیده ای حیدر چرا؟!
اینهمه خونابه می آید از این پیکر چرا؟!
فکر میکردم کسی بر صورتت سیلی نزد
آخرش دیدم که جسمت خورده بدجوری لگد
دلخوشی روزگار ما دو تا دائم نبود
بیقرارم، ضلعی از اضلاع تو سالم نبود
اشک پنهان از علی، صد جا در آوردی ببین
نیمهء شب آه... دادم را در آوردی ببین
نیستی حال بد من را ببینی فاطمه
سر پناه هر دوعالم، کلّمینی فاطمه
بچه ها خود را به روی پیکرت انداختند
دست خود را دور جسم لاغرت انداختند
پاره شد با رفتن تو رشتهء صبر علی
شهر، با این وسعتش شد خانهء قبر علی
قبر تو مخفی، ولی سوی نجف باشی بس است
تو دعاگوی علی از آنطرف باشی بس است
جانمازت پهن مانده بر زمین، بستر که نیست
چندتکه گوشواره، پیش من بهتر که نیست
چادر خاکی تو چادر نماز زینب است
ذکر یازهرا فقط راز و نیاز زینب است
آتش داغ تو را روی جگر دارد حسین
از وصیت های تو دیدم خبردارد حسین
آن زمانیکه سرش افتاده در دست همه
حتماً از گودال خونینش گذر کن فاطمه
شمر و خولی بر حسین تو اشاره میکنند
نیزه داران حنجرش را پاره پاره میکنند
کعب نی دارند و باهم خواهرش را می زنند
لشکری با مُشت و سیلی دخترش را می زنند
روضه را از خاطرات عمه اش آموخته
موی زهرای سه ساله بین آتش سوخته
#فاطمیه
#رضا_دین_پرور ✍
مداحی
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
«بسم ربّ المهدی عج»
#سلام_امام_زمانم
#صبحت_بخیر_آقاجان
#جمعه_های_انتظار
افتــاده هــوایت به ســـرم ، یوسف زهرا
از دوریِ تو خـــونْ جــگرم ، یوسف زهرا
هر جمعــه نشــستم به امیــدی که بیایی
خون می چکد از اشک ترم ، یوسف زهرا
#رقیه_سعیدی_کیمیا
۱۴۰۱/۱۰/۲
Admin.:
سبک وشعر
مداحی
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
﷽
#مدح_حضرت_زهرا_س
السّلامُ علیکِ یا سیّدة الجلیلة الجمیلة
در سِلک ما،معراج رفتن، پر نمی خواهد
مومن پری بهتر ز چشم تر نمی خواهد
با اشک وقتی حاجت ما را روا کردند
گریه کنات مشکلگُشا دیگر نمی خواهد
خاک حسینیه برای شاعران کافی است
از تو نوشتن جوهر و دفتر نمی خواهد
جاروی دستم را نگیر از دست من خانم
این روضه خانه ها مگر نوکر نمی خواهد!؟
ذات تو را تمثال "أَعْطَیْنا" بیان کردند
تفسیر دیگر،سوره ی کوثر نمی خواهد
با دیدن روی تو با خود روبه رو می شد
آئینه ای بعد از تو پیغمبر نمی خواهد
تو مستقیماً حامل وحی خداوندی
دیگر خدا جبریلِ نامهبر نمی خواهد
نور وجودت را "علی" از قبل خِلقَت دید
این مُدَّعا شاهد از این بهتر نمی خواهد
وقتی دعای تو نگهدار علی باشد
دیگر سپر را فاتح خیبر نمی خواهد
نان تو خادمپرورِ بیتِ یدالله است
نانی به جز این سفره را قنبر نمی خواهد
ذرات روی چادرت حُکم طلا دارد
تا گرد و خاکش هست،فضّه،زر نمی خواهد
چادر نمازت سایه سارِ مُلک سلمان است
جز سایه ی امن تو این کشور نمی خواهد
این نسل سِوُّم،خوب در پیکار ثابت کرد
حرف دفاع از دین که باشد،سر نمی خواهد
تمّار اگر باشی به روی دار خواهی گفت:
حرف ولایت را زدن منبر نمی خواهد
این انقلاب فاطمی چل سال ثابت کرد
جز نسل زهرا و علی ،سرور نمی خواهد
چل سال جنگیدیم پای پرچم زهرا
فرزند جز خونخواهیِ مادر نمی خواهد
نجّار کاش از ابتدا بی میخ،در می ساخت
هرگز کسی اینگونه دردسر،نمی خواهد
▪️
مادر تقلا می کند قدری رها گردد
دیوار پیله کرده،میخ در نمی خواهد...
#بردیا_محمدی
#رضاابوالحسنی:
#رضاابوالحسنی:
#رضاابوالحسنی:
❣:
❣:
❣:
مداحی
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
#اسرار_فدک شماره 14
حکومت زور و بی قانونی در مورد فدک
از آنجا که سند و مدرک را در تمام جهان برای روز اختلاف می نویسند، جا داشت ارائه ی این سند مسئله را فیصله دهد و معلوم کند که اصلا مسئله ی ارث در کار نیست تا نوبت به حدیث جعلی «النبي لا يورث» برسد.
این بخشوده ی پدری به دخترش در زمان حیات اوست و چندین سال تصرفات مالکانه بر آن انجام گرفتند است. ولی چون بنابر زور بود کوچکترین اعتنایی به سند تنظیم شده به امر پیامبر صلی الله عليه و آله نکردند.
ابوبکر و عمر که بعنوان قدرت حاکم عمل می کردند نه تنها اعتنایی به سند نکردند و سخن باطل خود مبنی بر ارث بودن فدک به ضمیمه ی «النبي لا يورث» را بار دیگر مطرح کردند، بلکه اهانتی عظیم به ساحت قدس پیامبر صلی الله عليه و آله روا داشتند.
عمر نوشته ی پیامبر صلی الله عليه و آله را از حضرت زهرا علیها السلام گرفت و پیش چشم عموم مردم آب دهان بر آن انداخت و آنرا پاره پاره کرد، علنا مخالفت خود را با امر پیامبر صلی الله عليه و آله اعلام نمود.
اکنون که معلوم شد بنابر پذیرفتن سخن حق نیست و آنچه انجام شده و می شود پشتوانه ای جز قهر و غلبه و زورگوئی ندارد، نوبت آن بود که حضرت زهرا علیها السلام مراحل احتجاج خود را طی کند تا قدرت حاکم کار خود را حق جلوه ندهد، چرا که اگر چنین می شد باید می گفتیم:
«فاطمه علیها السلام فدک را بنا حق در تصرف داشت»
و این را دشمن غاصب خوب می فهمید، لذا مبارزه ی اصلی بر سر عصمت و پاکی ساحت مقدس فاطمه علیها السلام و اثبات لکه ی غصب بر پیشانی به چنگ آورندگان فدک آغاز شد و نتایج پر ثمر خود را داد.
#اسرار_فدک شماره 15
احتجاج مفصل حضرت زهرا در مجلس ابوبکر و عمر
مراحل احتجاج درباره ی فدک که با هدف اثبات اصل حق انجام شد - اگر چه فدک را باز نگرداند - بصورت بسیار حساب شده ای صورت گرفت که دشمن نتواند بی خبر از معرکه بگریزد و نقاط ابهام باقی گذارد.
حضرت زهرا علیها السلام به امر امیر المؤمنين عليه السلام به مجلسی که ابوبکر و عمر به همراه عده ای بطور خصوصی در آن بودند آمد و رسما اعتراض خود را آغاز کرد، و در سخنان مفصلی که صورت مخاصمه و محاکمه داشت دلائل خود را برای اثبات حقانیت خود در تصرف فدک و غاصب بودن خصم بیان فرمود، که در شماره های بعد صورت آن مجلس عينا ذکر می شود.
#اسرار_فدک شماره 16
فدک ارث نیست
حضرت خطاب به ابوبکر فرمود:
چرا نماینده ی مرا از فدک اخراج نمودی در حالیکه پیامبر صلی الله عليه و آله به امر خداوند آنرا برای من قرار داد. آیا می خواهی زمینی را از من بگیری که پیامبر صلی الله عليه و آله از بین غنائمی که مسلمانان در راه آن جنگ نکرده اند به من بخشید؟
آیا پیامبر صلی الله عليه و آله فرموده است: «فرزندان هر کس باید بعد رحلت او مورد توجه باشند»؟
تو خوب می دانی که تنها یادگار پیامبر صلی الله عليه و آله برای فرزندانش همین است؟
شهادت ناحق عایشه
ابوبکر گفت: عایشه و عمر شهادت می دهند که پیامبر صلی الله عليه و آله فرموده است: «النبي لا يورث» یعنی «پیامبر ارث نمی گذارد».
حضرت زهرا علیها السلام فرمود: این اولین شهادت ناحقی است که به آن شهادت می دهند. من درباره می فدک در اسلام شاهدانی دارم.
فدک را پیامبر صلی الله علیه و آله به من بخشیده است و من شاهد می آورم. أبوبكر گفت: دلیل خود را بیاور.
:
همسایه ها بخوابید :
همسایه ها بخوابید راحتر از همیشه آخه صدای زهرا،دیگه بلند نمیشه
اونی که صبح و شب ناله، می زد از درد سینه
اگه بار گران بوده،دیگه رفت از مدینه
یافاطمه ، یافاطمه ، یافاطمه ، یازهرا
علی غسّلنی فی اصیل
علی کفنّی فی الیل
تا نامردا نبینند
علی دفنّی فی الیل
علی قبر مرا مخفی، زچشم دشمنان کن
وداعی در دل شب با، نیلوفر جوان کن
یافاطمه ، یازهرا، یافاطمه ، یازهرا، یافاطمه ، یازهرا
عزیز مهربونم،جوون قد کمونم
مگه خودت نگفتی
علی پیشت می مونم
مرو ای همسر خسته،ببین قلبم شکسته
کنار در رو سجاده، ببین زینب نشسته
منم و یک مدینه، یه دنیا حرف تو سینه
یادم نیار خدایا، پهلو و میخ و سینه
بلند شد مادر زینب،حالا چه وقت خوابه
کفن پوش سفید من، دلم برات کبابه
یافاطمه ، یافاطمه ، یافاطمه ، یازهراAdmin.:
سبک وشعر
مداحی
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
تو زمین گیری و من بی کس و یارم زهرا
خوب بنگر گره افتاده به کارم زهرا
چقدر پیر شدی خانم هجده ساله
حق بده تاب ندارد دل زارم زهرا
خانه ام مقتل تو بوده و من شاهد قتل
با چه رو پای در این خانه گذارم زهرا ؟
همدم چاهمو هم صحبت نخلستانم
بسکه آزرده از این شهر و دیارم زهرا
مرد خیبر جلوی بسترت افتاده زمین
بعد تو کاش منم جان بسپارم زهرا
من صف اول هر غزوه به میدان رفتم
ولی اندازه ی تو زخم ندارم زهرا
یک دل سیر بگو هر چه دلت میخواهد
یک دل سیر برای تو ببارم زهرا
تو قدت خم شده یا چشم علی دید خطا؟
خجل از قد تو با دیده ی تارم زهرا
کفنت را جلوی چشم علی باز نکن
که در آورده عزای تو دمارم زهرا
شب به شب مجلس ختمیست،خصوصی اما
نه سر قبر تو … بالای مزارم زهرا
🔸شاعر:
#علیرضا_وفایی
____
❣:
سبک وشعر
مداحی
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#مربع_ترکیب
🔹ما أدراکَ ما زهرا🔹
زنی از خاک، از خورشید، از دریا، قدیمیتر
زنی از هاجر و آسیه و حوا قدیمیتر
زنی از خویشتن حتی، از أعطینا، قدیمیتر
زنی از نیّت پیدایِش دنیا، قدیمیتر
که قبل از قصۀ «قالوا بلی» این زن بلی گفتهست
نخستین زن که با پروردگارش یا علی گفتهست
ملائک در طواف چادرش، پروانه پروانه
به سوی جانمازش میرود سلانه سلانه
شبی در عرش از تسبیح او افتاد یک دانه
از آن دانه بهشت آغاز شد، ریحانه ریحانه
نشاند آن دانه را در آسمان با گریه آبش داد
زمین خاکستری بود، اشک او رنگ و لعابش داد
زنی آنسان که خورشید است سرگرم مصابیحش
که باران نام او را میستاید در تواشیحش
جهان آرایه دارد از شگفتیهای تلمیحش
جهان این شاهمقصودی که روشن شد ز تسبیحش
ازل مبهوت فردایش، ازل حیران دیروزش
ندانمهای عالم ثبت شد در لوح محفوظش
چه بنویسم از آن بیابتدا، بیانتها، زهرا
ازل زهرا، ابد زهرا، قدر زهرا، قضا زهرا
شگفتا فاطمه! یا للعجب! واحیرتا! زهرا
چه میفهمم من از زهرا و ما أدراک ما زهرا!
مرا در سایۀ خود بُرد و جوهر ریخت در شعرم
رفوی چادرش مضمون دیگر ریخت در شعرم
مدام او وصله میزد، وصلۀ دیگر بر آن چادر
که جبرائیل میبندد دخیل پر بر آن چادر
ستون آسمانها میگذارد سر بر آن چادر
تیمّم میکند هر روز پیغمبر بر آن چادر
همان چادر که مأوای علی در کوچهها بودهست
کمی از گرد و خاکش رستخیز کربلا بودهست
غمی در جان زهرا میشود تکرار در تکرار
صدای گریه میآید به گوشش از در و دیوار
تمام آسمانها میشود روی سرش آوار
که دارد در وجودش روضه میخواند کسی انگار
برایش روضه میخواند صدایی در دل باران
که یا أماه! أنا المظلوم، أنا المقتول، أنا العطشان
خدا را ناگهان در جلوهای دیگر نشان دادند
که خوبِ آفرینش را به زهرا ارمغان دادند
صدای کودکش آمد، تمام عرش جان دادند
ملائک یک به یک گهوارۀ او را تکان دادند
صدای گریه آمد، مادرم میسوخت در باران
برای کودک خود پیرُهن میدوخت در باران
وصیت کرد مادر، آسمان بیوقفه میبارید
حسینم هر کجا خُفته، قدم آرام بردارید!
تن او را به دست ابری از آغوش بسپارید
جهان تشنهست، بالای سر او آب بگذارید
زمان رفتنش فرمود: میبخشید مادر را
کفنهایم یکی کم بود، میبخشید مادر را
بمیرم بسته میشد آن نگاه آهسته آهسته
به چشم ما جهان میشد سیاه آهسته آهسته
صدای روضه میافتد به راه آهسته آهسته
زنی آمد به سوی قتلگاه آهسته آهسته
بُنَّیَ تشنهای مادر برایت آب آورده...Admin.:
سبک وشعر
مداحی
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135