با صدای مامان بیخیال ادامه ی صحبت شدیم و رفتیم تو جمع نشستیم.
تو مهمونی ها و جمع های شلوغ وقتی کسی نگاهش به ما نبود نگام میکرد و بهم لبخند میزد. اینطوری میفهمیدم که حواسش بهم هست
نگام کرد و اروم گفت :خوبی؟
اینبار ازچشمای سارا دور نموند و باعث شد لبخند بزنه و کنار گوشم بگه: ایشالله همیشه همینطوری بمونید*
ادامـہدارد...
نویسنده✍
#غیــن_میــــم🧡 #فـــاء_دآل💚
#کپی_بدون_ذکر_نام_نویسنده_حرام_است❌
°•○●﷽●○
#ناحلــه🌸
#قسمت_صد_و_نود_و_سه
با دستم زدم تو سرم و جلوی دهنش رو گرفتم و گفتم
_هیس زینبم هیس تو رو خدا آروم باش،چرا انقدر بهونه میگیری مامان؟
بزار بابایی یکم استراحت کنه خسته اس
مشغول تکون دادن بچه بودم که در اتاق باز شد و محمد اومد بیرون
_وای بیدار شدی؟ بمیرم الهی
به زینب نگاه کردم و ادامه دادم:
_از دست تو بچه ی حرف گوش نکن
محمد خندید و اومد بچه رو تو بغل من بوسید و رفت تو اشپزخونه تا به صورتش اب بزنه.
کارش که تموم شد به اتاق برگشت. دنبالش رفتم که لباسش رو از تو کمد برداشت .لباس رو از روی شاخه برداشت که تلفنش زنگ خورد،تلفنش رو برداشتم و دادم بهش. داداش علی زنگ زده بود
به تماس جواب داد وصدا رو روی بلندگو گذاشت. نگاهش میکردم که گوشی رو روی میزگذاشت و مشغول لباس پوشیدن شد.
با دقت گوش میکردم که گفت:
محمد:
_الو
علی:
+سلام
_سلام چطوری؟
+خوبی؟
_خوبی چه خبرا؟مخلصم
+ببخشید دیگه من میخواستم بیام ولی نشد دیگه ببخشید تو رو خدا...
_نه بابا کجا بیای؟ بابا من به بقیه هم گفتم نمیخواد بیاین حالا گیر دادن میایم.
+میخواستم ببینمت برا بار اخر اخه...
_نه دفعه بعد ایشالله،باشه
+ببین
فقط یه کاری باید کنی بدی دست فاطمه خانوم که برام بیارن
_چیو بدم؟
+میگم یه کاری باید کنی بدی دست فاطمه خانم اینا بیارن
_چه کاری؟
+بنویسی امضا کنی که این شخص...
این جانب فلانی !!!خب؟
_خب؟
+تعهد میکنم که اگر شهید شدم مثلا منو شفاعت کنی
_چیکار کنم؟
+بنویسی که تهعد میکنم،که اگر شهید شدم فقط منو شفاعت کنی
بعد تا کن بده به فاطمه خانوم بیاره دیگه
_باشه باشه.
+یادت نره عا؟فقط امضا کنیو...
_باشه باشه
+یادت نره مرتضی تو اون شلوغ پلوغی،الان یه جا هستی انجام بده...
_باشه باشه
+اره کاری نداری؟
_نه قربانت خداحافظ
+خداحافظ
تلفن رو قطع کرد دکمه های لباس سپاهش رو بست.زینب یکم اروم گرفته بود .
_الان جدی میخوای امضا کنی بدی من براش ببرم؟
+اره دیگه
_پس برای منم بنویس
+چی؟
_همین که میخوای واسه داداشت بنویسی.
+اینکه شفاعت میکنم؟
_اره دیگه
خندیدو گفت
+شهیدم کردین رفتا،چشم!
_چشمت بی بلا زندگی.فقط یه چیزی...
+چه چیزی؟
_اینکه شفاعت نامه ی منو تو حرم حضرت زینب بنویس که خانم شاهد باشه،زیرشم بنویس با حوریا ازدواج نمیکنی تا من بیام
نگاهم کرد و بلند بلند خندید .
+خدا نکنه. جز شما حوریِ دیگه ای به چشم نمیاد.
_قربان شما
+فاطمه جان ساعت چنده؟
_نزدیک هفت
+اوه اوه دیرم شد الان میان دنبالم.
_خیلی زود داری میری،سلام منو به خانوم برسون
+چشم.
شلوارش رو که پوشید از اتاق بیرون رفت.با یه دست ساکش و با یه دست بچه رو نگه داشتم.
ساکش رو براش بردم تو هال و گذاشتم رو مبل که دیدم دوباره دست به قلم شده.پایین کاغذ و امضا کرد و گفت بدم به علی اقا.
+دیگه سفارشت نکنم،برو خونه ی مامان اینا.ببخشید فرصت نیست وگرنه خودم وسایلاتو جمع میکردم میبردمت .
_نه نمیخواد
+خیلی مراقب خودت و این بچه باش
خب؟خیلی مراقب باشیا .برگردم ببینم ی تار مو از سرتون کم شده دعواتون میکنم
تو رو خدا مراقب باش.یه وقت سر به هوایی نکنی کار دست خودت بدی .
دوباره گریم گرفته بود .
زینب هم دوباره شروع کرد به گریه کردن.دلم میخواست محکم بغلش کنم و نزارم از کنارم تکون بخوره. دلم میخواست فرصت بیشتری رو کنارش شاگردی کنم،با وجود همه ی ماموریتا و دوری هایی که از هم داشتیم،ولی دوری این ماموریت سخت ترین و زجر اور ترینش بود .
من صدای خورد شدن قلب و روحم رو به وضوح میشنیدم .
استرس همه ی وجودم رو گرفته بود.
با وحشیگری هایی که از اون قوم پست و کثیف دیده وشنیده بودم حس میکردم رفتنش برگشتی نداره،ولی با یادآوری برگشت دوستای محمد که قبلا رفته بودن به خودم دلداری میدادم و سعی میکردم خودم رو آروم کنم .
قلبم خودشو به شدت به قفسه ی سینم میکوبید. انگار میخواست سینمو بشکافه و ازش بزنه بیرون. همه ی وجودم درد میکرد. حس ادمی رو داشتم که خودش زنده است ولی برای اینکه کسی که دوسش داره زنده بمونه میخواد قلبشو بهش اهدا کنه،میخواد وجودشو از خودش جدا کنه ،محمد تنها همسرم نبود. اون عضوی از وجودم بود.به خودم که اومدم متوجه شدم صورتم از گریه خیسه خیسه .
محمد بچه رو از بغلم گرفت و گفت
+نباید اینجوری ناراحت باشی .هم خودت اذیت میشی هم بچه رو اذیت میکنی .
بهم نزدیک شد و دستمو گرفت
+خودت میدونی که چقدر عاشقتم...
قدم تا شونه ی محمد میرسید. منو محکم به سینش فشرد و پیشونیم و بوسید.دلم واسش بیشتر از همیشه تنگ میشد.
واسه طرز نگاه کردنش،واسه عطرتنش
واسه مدل راه رفتنش،واسه طرز حرف زدنش،واسه خندیدنش
دوتا دستمو گذاشتم جلو صورتم تا قیافمو نبینه و بلند زدم زیر گریه. منو بیشتر به خودش فشرد ولی چیزی نگفت. نمیخواستم رفتن واسش سخت شه ولی واقعا دست خودم نبود
چشام از گریه تار شده بود.
دستامو دورش حلقه کردمو
روی سینش رو بوسیدم و ازش جدا شدم. *
ادامـہدارد...
نویسنده✍
#غیــن_میــــم🧡 #فـــاء_دآل💚
#کپی_بدون_ذکر_نام_نویسنده_حرام_است❌
تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
بِسمِ خُدایِ شَهرُ الرَمَضان🌿
و اما از اول بسم الله.....☝️
از پست هامون استفاده کنین😉
#سلام_امام_زمانم ♥️
🔹صوت زیبای #تو آرامشِ جانَست بیا
🔸وَجه پُرنور تو💫از دیده نهانَست بیا
🔹دل عُشاق بِسوزد💔 زغمِ دوریِ تو
🔸قَدعالم ز #فراقِ_تو کمان است بیا😔
#اللهـم_عجل_لولیک_الفـرج 🌸🍃
シ︎ ❥︎ @yazainab314
يَا نُوراً لَيْسَ كَمِثْلِهِ نُورٌ (جوشن کبیر)
گلهای باغچه هم
با نام تـو قد می کشند...
#صباحالخیر
シ︎ ❥︎ @yazainab314
#دعا🤲🏻
#ماه_رمضان 🕊
#ماه_بندگی 🌙
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ 🙂
#تصویری🌃
#روز_بیست_و_ششم💫
دعای روز بیست و ششم ماه مبارک رمضان 🌱
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ اجْعَل سَعْیی فیهِ مَشْکوراً وذَنْبی فیهِ مَغْفوراً وعَملی فیهِ مَقْبولاً وعَیْبی فیهِ مَسْتوراً یا أسْمَعِ السّامعین.
ترجمه:خدایا قرار بده کوشش مرا در این ماه قدردانـى شده وگناه مرا در این ماه آمرزیده وکردارم را در آن مورد قبول وعیب مرا در آن پوشیده اى شنواترین شنوایان.
シ︎ ❥︎ @yazainab314
تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
#دعا🤲🏻 #ماه_رمضان 🕊 #ماه_بندگی 🌙 #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ 🙂 #تصویری🌃 #روز_بیست_و_ششم💫 دعای رو
دعای+روز+بیست+و+ششم+رمضان.mp3
504.4K
#دعا🤲🏻
#ماه_رمضان 🕊
#ماه_بندگی 🌙
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ 🙂
#صوتی🎶
#روز_بیست_و_ششم💫
دعای روز بیست و ششم ماه مبارک رمضان 🌱
シ︎ ❥︎ @yazainab314
هدایت شده از تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
به نام خدای ذوالفقار 🥀
📞 الو؟! به گوشید رفقآ؟!
یه سلام صمیمانه از طرف ما به شما ✨
نماز و روزه هاتون قبول حق باشه انشالله 🌿
در این شب های عزیز ما رو هم از دعای خیرتون بی نصیب نذارید🖤
خب خب ما اومدیم با یه مسابقه جذاب 🤩
حالا این مسابقه چی هست؟!🤔
شما عزیزان میتونید که دلنوشته ای درباره این روزها و شب های مبارک، عکس از سفره های افطاری و سحری سادتون و یا لحظه های مناجاتتون با خدا و نماز خوندناتون بخصوص در عید سعید فطر و قرآن به سر کردناتون و یا پادکست، فیلم با آیدی کانال ما درست کنید و برای ما بفرستید تا در کانال قرار بدیم.🦋
هر کدوم از این آثار که بیشترین بازدید رو داشته باشه برنده محسوب میشه و به ⁵ نفر اول هدیه ای ناقابل تعلق میگیره 🌸
🥇 برنده اول: صحیفه سجادیه و یا پول آن
🥈 برنده دوم: 20 هزار تومان پول نقد
🥉 برنده سوم: 10 هزار تومان شارژ
🏅 برنده چهارم: 5 هزار تومان شارژ
🎖 برنده پنجم: 2 هزار تومان شارژ
⏳مهلت ارسال آثار: تا پایان ماه مبارک رمضان الکریم و عید فطر ☘
⭕️ نکته مهم: هیچ یک از این آثار از اینترنت و کانال های دیگه نباشه چون ما متوجه میشیم☺️این آثار فقط و فقط از خودتون باشه😉
شما میتونید به دو روش این آثار رو با ما به اشتراک بذارید:👇🏻
¹" ارسال به آیدی خادم کانال:
@yazahra4599 🌻
²" ارسال به گروه شنوآی حرف های شما به آدرس:
https://eitaa.com/joinchat/2434531435Cc0eab57d38 🦋
پیشاپیش از همکاری شما کمال تشکر و سپاس رو داریم ☂
اجرتون با امیر المؤمنین "علیه السلام"
یا علی 🖐🏼
التماس دعای فرج و سلامتی یوسف زهرا "عجل الله"
کانال «تــمـــدن ســـازان 🕊 نــســـلـــ ظــهــور🌕»
@yazainab314
تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
به نام خدای ذوالفقار 🥀 📞 الو؟! به گوشید رفقآ؟! یه سلام صمیمانه از طرف ما به شما ✨ نماز و روزه هاتون
شرکت کننده شماره 3⃣1⃣
#مسابقه_رمضانی 🌙
✅ساخت کلیپ به مناسبت روز جهانی قدس
محمدطاها متولد 6 مرداد 1390 و فاطمه زهرا قنبری متولد 13 شهریور 1395 از جهرم استان فارس
✅ قرآن به سر گرفتن در شب قدر
✅ سفره افطار شهدایی
✅ اقامه نماز جماعت خانگی
✅ کلیپ به مناسبت لیالی قدر تهیه شده توسط مرضیه اکبری باصری از جهرم فارس
✅ کمک کردن بچهها در چیدن سفره افطار
シ︎ ❥︎ @yazainab314
تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
به نام خدای ذوالفقار 🥀 📞 الو؟! به گوشید رفقآ؟! یه سلام صمیمانه از طرف ما به شما ✨ نماز و روزه هاتون
شرکت کننده شماره 4⃣1⃣
#مسابقه_رمضانی 🌙
یگانه 🌿
シ︎ ❥︎ @yazainab314
تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
به نام خدای ذوالفقار 🥀 📞 الو؟! به گوشید رفقآ؟! یه سلام صمیمانه از طرف ما به شما ✨ نماز و روزه هاتون
شرکت کننده شماره 5⃣1⃣
#مسابقه_رمضانی 🌙
طهورا 🌿
シ︎ ❥︎ @yazainab314
تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
به نام خدای ذوالفقار 🥀 📞 الو؟! به گوشید رفقآ؟! یه سلام صمیمانه از طرف ما به شما ✨ نماز و روزه هاتون
شرکت کننده شماره 6⃣1⃣
#مسابقه_رمضانی 🌙
سیده 🌿
اشکها، قطره قطره، سیل میشود
و دیدهها، ترنم شبنمهاۍ بهجامانده
از فراغ را به جان میخرند!✨
با هر ربنا دلها سوۍ ضریحۍ پَر میکشد
و دستها حلـقه در مشبکهایۍ میشود
که هزاران دست در آنھا دخیل بستهاند🕊:)
シ︎ ❥︎ @yazainab314
تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
به نام خدای ذوالفقار 🥀 📞 الو؟! به گوشید رفقآ؟! یه سلام صمیمانه از طرف ما به شما ✨ نماز و روزه هاتون
شرکت کننده شماره 7⃣1⃣
#مسابقه_رمضانی 🌙
فائقه خسروی 🌿
シ︎ ❥︎ @yazainab314
تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
به نام خدای ذوالفقار 🥀 📞 الو؟! به گوشید رفقآ؟! یه سلام صمیمانه از طرف ما به شما ✨ نماز و روزه هاتون
شرکت کننده شماره 8⃣1⃣
#مسابقه_رمضانی 🌙
صلوات 🌿
シ︎ ❥︎ @yazainab314
تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
به نام خدای ذوالفقار 🥀 📞 الو؟! به گوشید رفقآ؟! یه سلام صمیمانه از طرف ما به شما ✨ نماز و روزه هاتون
شرکت کننده شماره 9⃣1⃣
#مسابقه_رمضانی 🌙
فهیمه 🌿
シ︎ ❥︎ @yazainab314
تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
به نام خدای ذوالفقار 🥀 📞 الو؟! به گوشید رفقآ؟! یه سلام صمیمانه از طرف ما به شما ✨ نماز و روزه هاتون
شرکت کننده شماره 1⃣1⃣
#مسابقه_رمضانی 🌙
زهرا سهرابی 🌿
ادامه .......
سفره افطاری ساده
#مسابقه_دلنوشته
🌸تا حالا قبض موبایلتونو قبل از بیستم ماه پرداخت کردید تا از یک روز مکالمه رایگان درون شبکه بهرمند بشید؟! دیدید وقتی یک روز مکالمه تموم میشه چه پیامی میاد رو گوشی؟
🍃"مشترک محترم مهلت استفاده هدیه یک روز مکالمه رایگان شما به پایان رسید از این پس مکالمات با نرخ عادی محاسبه خواهد شد.
🌸داستان ما و شماست.. مهلت استفاده ما از یک ماه هدیه آسمانی مضاعف و ثوابهای چندین برابر در ضیافت الهی درون شبکه و برون شبکه تا چند وقت دیگه به پایان میرسه و عبادات با نرخ واقعی محاسبه خواهد شد.
🍃ثواب خوندن یک آیه برابر همان آیه نه یک ختم قرآن، خواب یعنی خواب نه عبادت، نفس یعنی نفس نه تسبیح...
🌸مشترکین عزیز تا رسیدن پیام پایانی فقط چند روز دیگر فرصت دارید چون "کم کم غروب ماه خدا داره دیده میشود".
بسم الله..
زهرا سهرابی پایه هفتم ۱۳ ساله
از استان تهران شهرستان اسلامشهر
シ︎ ❥︎ @yazainab314
تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
#سلام_امام_زمانم ♥️ 🔹صوت زیبای #تو آرامشِ جانَست بیا 🔸وَجه پُرنور تو💫از دیده نهانَست بیا 🔹دل عُشاق
#قرار_هر_صبح ☘
💠 دعـــــــــــای فـــــــــــرج 💠
🔸بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم🔸
💚اِلهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.💚
💠دعــای ســـلامتی امــام زمــــان(عج)💠
💠"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"💠
اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 💎 .↓
@yazainab314
تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
#قرار_هر_صبح ☘ 💠 دعـــــــــــای فـــــــــــرج 💠 🔸بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم🔸
107571_760.mp3
3.62M
دعای الهی عظم البلا 🧡
#قرار_هر_صبح ☘
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 💎 .↓
@yazainab314