🌻🌿🌻🌿🌻
🌿🌻🌿🌻
🌻🌿🌻
🌿🌻
🌻
༻﷽༺
#فصل_دوم
#قسمت_بیست_دوم
#از_روزی_که_رفتی
حرفش را برید:
_پرسیدم تو آیه، خود تو چی میخوای؟
اگه من و تو زن و شوهریم بهخاطرخواست زینبه، اما بودن و نبودن من توی این خونه فقط به خواست تو انجام میشه؛ من به پدر شدن برای زینبت هم
راضیام!
تو بخواه که باشم، هستم، تو نخوای فقط پدر زینب میمونم!
آیه باقی وسایل سفره را درون سینی گذاشت و تا خواست بلندش کند،ارمیا آن را برداشت و به آشپزخانه برد:
_سلیقهی خوبی داری، خونه عجیب آرامشبخش چیده شده!
آیه آرام گفت:
_براتون تو اتاق زینب رختخواب میاندازم!
ارمیا سینی را روی اپن گذاشت و به آیه با لبخند نگاه کرد:
_یه پتو و بالشم بدید کافیه!
آیه رختخواب را پهن کرد و حوله و لباس راحتی روی آن گذاشت. ارمیا وارد اتاق شد که آیه گفت:
_شرمنده لباس نداشتم، اینا مال سید مهدیه، اگه دوس نداشتید نپوشید؛ آدمادوست ندارن لباس مرده هارا بپوشن.
دیر وقته و رها اینا هم خوابن وگرنه ازآقا صدرا میگرفتم! حالا تا فردا که وسایلتون رو میارید یه جور سر کنید.
وسیله هم گذاشتم اگه خواستید بریدحموم، آمادست.
_تو ساکم لباس دارم اما خب چهل روزه که شسته نشده!
_بذارید من میاندازم تو ماشین
لباسشویی، اگه با همونا راحتید، همونارو بپوشید؛
ملافهها تمیزن و بعد از استفادهی شماهم دوباره شسته میشن،وسواس نیستم
اما ممکنه مهمونا وسواس باشن،بهخاطرهمین سعی میکنم همیشه تمیز باشن!
چرا برای ارمیا توضیح میداد؟ شایدچون باید کم کم با اخلاق و رفتار هم آشنا میشدند!
ارمیا حوله و لباسها را برداشت و گفت..
در ادامه با ما همراه باشید ☂
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦
🌻
🌿🌻
🌻🌿🌻
🌿🌻🌿🌻
🌻🌿🌻🌿🌻
🌻🌿🌻🌿🌻
🌿🌻🌿🌻
🌻🌿🌻
🌿🌻
🌻
༻﷽༺
#فصل_دوم
#قسمت_بیست_سوم
#از_روزی_که_رفتی
_با اجازه من یه دوش بگیرم!
آیه به اتاقش رفت و زینب را در آغوش کشید. خواب به چشمانشَ نمی امدمردی مهمان خانهاش شده بود که غریبه ی آشنایی بود با نامی که درشناسنامهی
آیه داشت.
نماز صبح را که خواند، صبحانه را آماده کرد. نوری که از اتاق زینب میآمد، نشان میداد ارمیا هم بیدار است؛ شاید او هم
شب را خواب نداشته است.
زینب چشمانش را میمالید که از اتاق بیرون آمد:
_مامان! مامان!
آیه به سمتش آمد:
_هیس... بابا خوابه عزیزم!
چشمان زینب برق زد:
_پس کو؟
آیه به دخترکش لبخند زد:
_تو اتاق تو خوابیده.
نتوانست زینب را بگیرد. به سمت اتاق
دوید و داد زد:
_بابایی!
ارمیا تازه داشت روی رختخواب درازمیکشید که زینب خود را به آغوشش انداخت.
"جان پدر! من فدای بابایی گفتنهایت دردانهی سید مهدی!"
آیه لباسهایش را مرتب کرد. بلوز، دامن وروسری بزرگی روی سرش تمام موهایش را پوشانده بود. ارمیا با زینب حرف میزدکه صدای آیه آمد:
_پدر و دختر نمیان سر سفره؟
شاید سخت بود برایش صدا کردن ارمیا!
برای شروع که بد نبود؟ بود؟
ارمیا زینب به بغل از اتاق خارج شد و بالبخند سر سفره نشست:
_همیشه اینموقع صبحونه میخورید؟
آیه همانطور که استکان چای زیرفون رامقابل ارمیا میگذاشت گفت:
در ادامه با ما همراه باشید ☂
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦
🌻
🌿🌻
🌻🌿🌻
🌿🌻🌿🌻
🌻🌿🌻🌿🌻
🌻🌿🌻🌿🌻
🌿🌻🌿🌻
🌻🌿🌻
🌿🌻
🌻
༻﷽༺
#فصل_دوم
#قسمت_بیست_چهارم
#از_روزی_که_رفتی
_دوازده ساله که بعد از نماز صبح
صبحانه میخوریم؛ یه جوراییخانوادهی یه ارتشی هم ارتشی میشن، غذا خوردن،خواب، بیداری، لباس پوشیدن،همه چیز
تو زندگی یه نظم ارتشی پیدا میکنه!
ارمیا لبخند زد:
_زینب هم هر روز بیدار میشه؟
آیه دستی روی موهای دخترش کشید:
_آره! عادت کرده با هم صبحانه بخوریم و کارامونو انجام بدیم. من ساعت هفت و نیم میرم سر کار و زینب ومهدی میرن پایین پیش محبوبه خانم.
لقمهای به دست زینب داد که لقمهای مقابلش گرفته شد. نگاهش را به ارمیادوخت که صدای آرامش را شنید:
_حالا که میخوای به حضورم عادت کنی!
خوب عادت کن؛ حالا هم برای تمرین اینرو از دست من بگیر!
آیه لقمه را از دست ارمیا گرفت. ارمیانفس عمیقی کشید و گفت:
_نمی دونستم توی این خونه پذیرفته شدم، بهخاطر همین یه ماموریت یه ماهه گرفتم، دو روز دیگه هم باید برم.
زینب مشغول خوردن بود که با شنیدن رفتن ارمیا چشمان اشکآلودش را به ارمیا دوخت:
_نرو!
بعد از جایش بلند شد و خود را در آغوش ارمیا انداخت. ارمیانوازشش کرد:
_برای من سختتره، اما وقتی بیام میریم سفر، بهش چی میگن؟ ماه عسل، قبوله؟
نگاهش با آیه بود. آیه نگاهش را به قاب عکس بزرگ سید مهدی دوخت... قلبش درد گرفته بود؛ نه..ماه عسلنمیخواست!
آیه: لازم نیست، شما تا برید و بیاییدپاییز شده دیگه، سفر لازم نیست.
در ادامه با ما همراه باشید ☂
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦
🌻
🌿🌻
🌻🌿🌻
🌿🌻🌿🌻
🌻🌿🌻🌿🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از آمریکا برق گدایی کنیم؟😐وقتے آقا میگفتن انرژی هسته ای لازمه و کسے گوش نمیکرد و سرگرم مذاکره بودن......😏😒
#بهروزباآقا😎
@yazainab314
دحوالارض از روزای پربرکتی هست که ی بچه تشکیلاتی زرنگ سعی میکنه از این فرصت ها برای رشد و خودسازی خودش و رفقاش استفاده کنه😎✌️
#دحوالارض
#روز_پربرکت
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 💎 .↓
@yazainab314
#ڪلام_شهدا
بهشگفتم:
سنتوهنوزواسہشهادتزودهجوونے!
گفت:
لذتےروکہعلےاکبر
موقعشهادتچشید...
حبیبابنمظاهرنچشید!(:♥️🍃
#شهید_عباس_دانشگر☘
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦
• ✤ •
یڪۍازذڪرهایۍڪهمُدامزیرلب
زمزمہمۍڪرداینبود:
[اَللّهُمَّولاتَکِلنیإلینَفسیطَرفَةَعَینٍأبداً]
خدایآحتےبہاندازهۍچشمبرهم
زدنےمرابہ حآلخودموامگذار!
#شھیدمھدیزینالدین🌱
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦
♦️ #ساعت_هشت_عاشقی
🔸️️ساعت هشت هر شب و یک قرار
🔹️دو قطره اشک به چشم و دعای اذن دخول
🔹️اجازه میدهی ای هشتمین نگار رسول؟
🔸️ألسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی ابنِِ موسی الرّضٰآ المُرتَضٰی(علیه السلام)
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦
•°💛🌵’’
[• #حرفای_درگوشی •]
.
«این اصل را یاد بگیرید»
به دیگران تکیه نکنید
و برای دلگرمی، تایید، ارزش و اعتبار، سراغِ خدا بروید..💛
.
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦
YEKNET.IR - zamine - shabe 2 moharram1399 - mehdi rasouli.mp3
4.68M
°🌻|••
⟮ #دل_صدا 🎙
گریه بر تو اوج بندگیمه
گریه بر تو رزق زندگیمه💚
.
.
.
#حاج_مهدی_رسولی
#بسیار_زیبا👌👌
#روز_دحوالارض
بیایدمتفاوتگوشکنیم🙃👇
[•🎧•]シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦
♥️⃟🌸
🍃✨گاهے فڪر میڪنیم :
خدا فراموشمون ڪرده
صدامون رو نمیشنوه
دیگه دوستمون نداره 😔💔
☝️🏼غافل از اینڪه :
همین نفسے ڪه الان میڪشیم 😌💕
بزرگترینُ محڪمترین سند دنیاست 😎💣
براے اثبات اینڪه خدا هنوزم دوستمون داره 😇❤️
🌼|↫#توڪلبرخدایتڪن
✨|↫#خدا🧡
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•📱• #استوری_کربلا
°[ٺــــــــمآم اݪٺــمــــــــآس مــــݩ—^°↓. 🍀🌼
شــــــــدهـ
^{حـــــرم🌻✨
حـــــــــــــــــــرم=]^°•
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃
✅ عاقبت بخیری اجباری
📌هر کس هر روز سوره #یس بخواند و ثواب آن را به حضرت زهرا (س) هدیه کند .
📌و همچنین #دعای_عهد و ثواب آن را به مادر امام زمان ارواحنا فداه هدیه کند
📌سوره #واقعه هم خوانده و ثوابش را به امیرالمؤمنین (؏) هدیه کند .
📍چه بخواهد و چه نخواهد عاقبت بخیر می شود نخواهد هم به زور می شود!
📚حضرت آیت الله بهجت(ره)
رفیق ؛ حالت کھ بد میشھ و گرفتھ میشـے
نیوفت بھ جون پروفایلت ؛پاشو برو با نماز
حال دلتو عوض کن . . !
" دَحوُالاَرض "
در آن روز اگر گروهے به ذڪر خدا بپردازند،
خداوند حاجتشان را پیش از آنڪه
متفرق شوند برآورده سازد...!:)🌱
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦
امام رضای خودم باش 2.mp3
11.27M
°°•♥'🎧'
#مداحے_تایم✨
•|دورم ازت بااینڪه تو نزدیڪ منے...!:))❤️
#اندراحوالات:)🕊
#پیشنهاددانلود👌
#مداحی_تایم
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦
#سلام_امام_زمانم ♥️
بیا که با تو بگویم غم ملالت دل💔
چرا که بی تو👤 ندارم
#مجال گفت و شنید
بهای #وصل تو💞
گر #جان بود خریدارم
که جنس خوب
#مُبصّر به هر چه دید خرید✅
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦
Mirdamad-Doa-Salamati.mp3
747.2K
#قرار_هر_صبح ☘
💠دعــای ســـلامتی امــام زمــــان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)💠
🔸بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم🔸
💟"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"💟
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَج 🤲🏻
シ︎ ❥︎ @yazainab314
107571_760.mp3
3.62M
#قرار_هر_صبح ☘
💠 دعـــــــــــای فـــــــــــرج 💠
🔸بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم🔸
💟اِلهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.💟
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَج 🤲🏻
シ︎ ❥︎ @yazainab314
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
دوست دارم کاسه باشم پای سقاخانهها
یا بریزید از لبم قدری ثواب دانهها
در حرم از چادر مادر کمی پر وا کنم
مثل کودک با کبوتربازی افسانهها
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦
💞✨💞✨💞✨💞✨💞✨💞✨💞
✳️ دعای پیش ازخواندن قرآن ✳️
اَللّهُمَّ بِالحَقِّ اَنزَلتَهُ و بِالحَقِّ نَزَلَ ، اَللّهُمَّ عَظِّم رَغبَتی فیهِ وَاجعَلهُ نُوراً لِبَصَری وَ شِفاءً لِصَدری وَ ذَهاباً لِهَمّی وَ غَمّی وَ حُزنی ، اَللّهُمَّ زَیِّن بِهِ لِسانی وَ جَمِّل بِهِ وَجهی وَ قَوِّ بِهِ جَسَدی وَ ثَقِّل بِهِ میزانی ، وَارزُقنی تِلاوَتَهُ عَلیٰ طاعَتِکَ ءاناءَ اللَّیلِ وَ اَطرافَ النَّهارِ ، وَاحشُرنی مَعَ النَّبِیِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الاَخیار..🌱
💞✨💞✨💞✨💞✨💞✨💞✨💞
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 💎 .↓
@yazainab314
#ختم_روزانه_قران 🌸✨
#صفحه_سیصد و سی و سه📜
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 💎 .↓
@yazainab314
333.mp3
717.9K
#ختم_روزانه_قران 🌸✨
#صفحه_سیصد و سی و سه📜
صوت🎶
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 💎 .↓
@yazainab314
🌱🌸🍂🌸🍃🍂🌸🍃🍂🌸
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
🍂🌸🍂
🌸
شهید🌹مرتضی زارع
#عاشقانه_ای_به_سبک_شهدا 💚
💍عروسی بدون گناه💍
❣زیباترین عروسی با دعوت اهل بیت و حضور ۲ شهید مدافع حرم در شب میلاد امام حسین (ع)❣
من و همسرم قصد داشتیم تا آغاز زندگیمان را در شب میلاد بهترین سرور کائنات حضرت سیدالشهداء علیه السلام آغاز کنیم.
✍دعوتنامه را خودمان نوشتیم. آقا مرتضی با اشتیاق تمام اصرار داشت تاریخ عروسی مان شب میلاد امام حسین (ع) باشد و روز پاسدار اشتیاقش را دوچندان می کرد😍
💌کارت های عروسی را که توزیع می کردیم، جای برخی میهمانان را خالی دیدیم، شروع به نوشتن دعوتنامه کردیم برای امام علی علیه السلام، امام حسین (ع)، حضرت ابوالفضل (ع)، امام جواد، امام موسی کاظم، امام هادی و امام حسن عسگری علیهم السلام و دعوتنامه ها را به عموی آقا مرتضی که راهی کربلا بودند دادیم تا در حرم این بزرگواران بیندازند و برای حضرت مهدی (عج) هم نامه ای مخصوص نوشتیم😇
از چهارده معصوم عاجزانه درخواست کردیم که در عروسی ما شرکت کنند و برای این که دعوت ما را قبول کنند دعای توسل خواندیم🥺🙏
چند شب قبل عروسی خواب دیدم که من با لباس عروس و آقا مرتضی با لباس دامادی در حرم امام حسین (ع) هستیم و برایمان جشن گرفته اند، یک دفعه به ما گفتند که شما همیشه همسایه ما بودید و یک عمر همسایه ما خواهید ماند🤩😇
خواب عجیبی بود برای آقا مرتضی که تعریف کردم بسیار خوشحال شد و گفت: خوشا به حال شما؛ من می دانم که شما شهید می شوید، من به او گفتم اما به نظرم شما شهید می شوی چون مدت کوتاهی در خوابم بودید😣💔
عروسیمان رنگ و بوی خاصی داشت، مسئول تالار به آقا مرتضی گفت: عروسی مذهبی در این تالار زیاد برگزار شده اما عروسی شما خیلی متفاوت بود💕
برگه هایی را که در آن احادیث و جملات بزرگان نوشته بودیم، بین مهمان ها توزیع کردیم و جالب آن که عده ای به ما گفتند آن جملات، راه زندگیمان را عوض کرد! 😍
برای ما خیلی جالب بود که تاثیر یک کلام معصوم در مکانی به نام تالار عروسی، شاید تاثیرگذارتر باشد تا روی منبر…✌️
عروسیمان متفاوت بود و شاید به خاطر حضور دو شهید بزرگوار شهیدسجادمرادی و شهیدمرتضی زارع در این جشن بود💖
آقا مرتضی همیشه می گفت:
ازدواجم را مدیون حضرت زهرا(س) هستم.
😅شاید خنده دار باشد اما احتمالا ما اولین عروس و دامادی بودیم که قبل از آن که مهمانان به تالار بیایند ما آن جا حضور داشتیم، دلمان نمی خواست مهمانان را معطل کنیم.
💐 با گل زدن به ماشین عروس، مخالف بودیم و آن را خرج اضافه می دانستیم البته یکی از همسایه ها به اصرار دوستان چند شاخه گل به ماشین عروسمان زد😊
💟در راه آرایشگاه به تالار، زندگیمان را با شنیدن کلام وحی آغاز کردیم. یادم می آید چون نزدیک اذان مغرب بود، آقا مرتضی آن قدر با سرعت رانندگی می کرد که فیلمبردار به او تذکر داد. در ماشین به من می گفت: نماز اول وقت مهم تر است تا فیلمبرداری! و وقتی وارد تالار شدیم آقا مرتضی به مهمانان گفت:
🥰برای تعجیل در فرج حضرت صلوات بفرستید🥰
🌧آن شب باران شدید می بارید عده ای گفتند ته دیگ خوردن های زیادی کار دستتان داد اما من مطمئن بودم که خداوند با بارش باران رحمتش به من یادآوری می کرد که همسرت سرسبد نعمت هایی است که من از روی رحمت به تو عطا کرده ام؛ چرا که صدای رحمت خدا مانند صدای پای پروانه روی گل ها بی صداست…😉
حدود دویست غذای اضافه، تاوان عروسی مذهبی گرفتنمان بود🙁😐
عده ای نیامدند و اظهار کردند چگونگی عروسی شما قابل پیش بینی است! صبح فردای عروسی آقا مرتضی غذاهای باقیمانده را بسته بندی کرد و به خیریه داد، همان شد خیر و برکت در زندگیمان...
همسر عزیزم💜 خوشا به حالت! من با تمام ظلماتم روی زمین ماندم و تو در بهشت، در جوار امام حسین (ع) با تمام برکاتش…
برای همسفر جامانده ات دعاکن🌸
راوی:همسر بزرگوار شهید
@yazainab314
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•°🌱
میروم مشهد...
سه روزی استراحت میکنم:)💔
#چهارشنبههایامامرضایی
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 💎 .↓
@yazainab314
این دنیا زودگذر است
و به زودی همگی ما برای پاسخ در میز محاکمه الهی حاضر می شویم
و آن موقع است که از شما سوال می شود ای زنان آیا پیرو حضرت فاطمه(س) بودید یا نه؟
چه جوابی دارید بدهید؟
شهید منصور رنجبران
😔😔🖤😔😔
#شهیدانه #وصیتنامه
#شهید_منصور_رنجبران
@yazainab314💖
سربازسیدعلی:
#اعتماد به نفس😜
✰خُودَم خـٰـاصْ
رِفٖیقـٰام خـٰاصْ😉
✰پِـدَرَم نُوکـَرِ عَلےو
مٰادَرَم کَنیـزِ زَهـْراس💚
✰بَـرٰادَرم زیــرِ پَـرچَـمِ
اَبوالفَضلِ العَبٰــاس❤️
✰دُنیـٰا مــٰـالِ مٰاسْــت😍
✰سَــرَم بٰالاس چُون
بـٰـالـٰا سَرَم خُـدٰاس😇
✰مـَحَلِ آرامِــشَم
فَقـَط گُلـذٰار شُہَداس🌷❤️
✰اِفتِخٰارَم بــِھ چٰادُرِ خٰاکیمِــہ
اَمٰانَتِ حَضرَتِ زَهراس😍💐
✰نـُقطہ ضَعفـَمْ روحَـرم
بیبی زِینب کُبریٰ س💛🧡❤️
✰پَرچـَـم مٰـادُخـتَر
چٓادُریٰـا هَمـیشـِھ بالاست🦋🦋🌷🦋🦋