eitaa logo
تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
1.2هزار دنبال‌کننده
15.5هزار عکس
6.5هزار ویدیو
429 فایل
هُوَالرَّزّاق 🌸🍃گـروه فرهنگـی_اجتماعی تمـدن سـازان نسـل ظـهـور🍃🌸 سخنی وحرفی درخدمتیم👇 @yazahra4565 📱پیجمون در اینستاگرام yazainab314 📢شرایط کپے ،تب و کارهای صورت گرفته شده @dokhtaran_Nassle_Zohor 🛍 کانال فروشگاه نسل ظهور @nassle_zohorr
مشاهده در ایتا
دانلود
😉°° ‍ امتحانات📝 بعد از داير شدن مجتمع هاي آموزشي رزمندگان در جبهه، اوقات فراغت از جنگ را به تحصيل مي پرداختيم. يكي از روزهاي تابستان براي گرفتن امتحان ما را زير سايه درختي جمع كردند. بعد از توزيع ورقه هاي امتحاني مشغول نوشتن شديم. خمپاره اندازهاي دشمن همزمان شروع كرده بودند. يك خمپاره در چند متريمان به زمين خورد، همه بدون توجه، سرگرم جواب دادن به سئوالات بودند. يك تركش افتاد روي ورقه دوست بغل دستيم و چون گرم بود قسمتي از آن را سوزاند. ورقه را گرفت بالا و به ممتحن گفت: [برگه من زخمي شده بايد تا فردا به او مرخصي بدهي😅] همه خنديدند و شيطنت دشمن را به چيزي نگرفتند.. 😂 .. 😍🌿♥️🍃  @yazainab314
😉°° . دامـادصـدام⛓🌵.• . ❅ شب عملیاٺ والفجر 9 بود. یکے از رزمنده ها خیلے جدۍ مےگفت: بچه ها هیچ مےدونستین ڪھ من دامـاد صـدامم! جـواب دادیـم: نـه! گـفت: جشـن امشب به خاطـر همین پیـوند ترتیـب داده شده! . ❅ نقـل و و نبـات زیادۍ امشب قراره سر من و شمـا ڪھ دوستـام هستین بریـزند. رفتیـم جلـو، اتـفاقاً آتـش خیلے سنگیـن بود. . ❅ به او گـفتیم: عـجب پـدر زن دسـت و دل بازۍ دارۍ. گـفت: ماییـم، می تـونیم، دارندگے و برازندگے.😎😂 . . 😍🌿♥️🍃  @yazainab314
😉°° درمیان‌کشته‌های عَملیات‌کربلای٥ جنازه‌افسرعراقی بود، سفیدرو، یک‌روز دوست بسیجی‌ام را دیدم که‌مشغول گل درست‌کردن‌است. گفتم: گل‌آب گرفته‌ای، خیر‌است.. گفت: میخواهم روی‌رفیقمان را بپوشانیم، آفتـٰاب‌داغ است میترسم صورتش‌بسوزد، حیف‌است. بعداشاره‌کرد به‌جنازه گفت: حالا کاری‌است شده، لااقل بدتر نشود. اگر فـردا درجھنم بھم برخوردیم، شرمنده‌اش نشویم.. 🌺 @yazainab314🌺
😉°°   رسـم بود وقتے دو نفر به هم مےرسیدند اولین سؤالے ڪه میڪردند این بود ڪه تا ڪے منطقه هستے، چـه وقٺ پایانے یا تسویه مےگیرۍ؟     و اگـر شخـص بنـا نداشت جواب بدهد و مےخواست طرف را سر گـردان ڪند یا واقعـاً مےخواست بےحد و عدد در جبهه بماند مے گفت: تا انقلاب مهدی (عج) و شنونده اگـر عـاقل و بالـغ بود و از جنس خود برادران، تبصره می زد: البته اگر تا عید ظهور کند؟ و جواب می شنید: مسلماً! 😂 @yazainab314
🇮🇷•|عازم‌جبھه ‌بودم؛یکی‌از دوستانم‌ برای‌‌اولین ‌باربود که‌ به‌جبھه‌ می‌آمد. مادرش ‌برای‌بدرقه ‌اوآمده ‌بود. خیلی‌ قربان‌صدقه‌اش ‌می‌رفت ‌و‌دائم ‌به‌دشمن‌ ناله‌ونفرین‌ میکرد . به‌او گفتم: مادرشما دیگه ‌برگردید فقط‌دعا کنید ما شھیدبشیم . دعای‌مادرا زودمستجاب‌ میشه.. او درجواب‌گفت:خدانکنه‌مادر، الھی‌صد‌سال ‌زیرسایه ‌پدرومادرت زنده بمونی!!! الھی‌صدام‌ شھیدبشه ‌که‌اینجوری‌ بچه‌های، مردم ‌رابه ‌کشتن‌میده!!!😅 @yazainab314
. حسينه‌ی گردان خصوصاً در زمستان و با سرد شدن هوا، حكم صحرای عرفات را داشت. خلوتی برای بيتوته كردن. در تمامی ساعت‌های شبانه‌روز هر وقت به آن‌جا می‌رفتی در گوشه و كنار آن اوركت يا پتويي به سر كشيده در حال‌راز و نياز با خدای خود بود. همواره دو نفر از دوستان (البته از سرما) به حسينيه پناه ‌برديم. خلوت بود. جز يك نفر كه در گوشه‌ای چمباتمه زده و پشت به در ورودی مشغول ذكر و فكر بود. . احدی نبود. سلامی داديم و نشستيم. تازه‌چشممان داشت گرم می‌شد كه يک مرتبه آن اخوی عابد و زاهد از جا جست و با صدای بلند و بی‌خبر از حضور ما گفت: آخ جان گيلاس! اين يكي ديگر سيب نبود.😍🍒 بله، كاشف به عمل آمد كه رفيق ما از شر وسواس خناس به حسينيه‌ گريخته و سرگرم كارشناسی كمپوت‌های اهدايی بوده است.😂 . ♥️🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿♥️ 😍🌿♥️🍃  @yazainab314