بـا همـه رأفـت و مهربانـی ☺️
صدمهها دیدی از یار جانی 😢
یـار نامهـربانت تو را کشت 💔
عـاقبت در بهــار جــوانی 🥀
♡ سیّدی یا جوادالائمه♡
تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
آفتـاب 🌝 جمـال خـدایی میوۀ 😋 نخل قلب رضـایی جان خوبان عالم فدایت 😌 تو جوادی و مشکلگشایی 🤩
اینم آغاز یه مولودی برا آقای نهممون😇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
|•یاجوادالائمه•|
ای جُـود و کـرامت
نَمی از لطفِ نگـاهت
دریـاب گـدایـی که
نشسـتــه سَـرِ راهت
ولادت امام جواد مبــــــــــارک😍
#کپیممنوع🚫
و حالا بریم برای یه مولودی برای کوچولوی شش ماهه ابا عبدالله 💛😍
کنار یه گهواره كنج خونه 🌸
مثل یه فرشته بیدار می مونه 😇
داره لالایی 🎶 می خونه 😍
تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
آیینه ی سوم حیدر 😍 داداش کوچیک تر اکبر 💚
پایان مولودی برای باب الحوائج شش ماهه🌱😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 سردارِ ۶ ماهه
🌙 اگر ماه را در آسمان نمیدیدند، میگفتند که ماه در آغوش رباب است. اما نه! صورت و سیرت تو کجا و ماه کجا؟ اصلا ماه به خاطر وجود توست که زمین را طواف میکند و تو چه زیبا در عمر کوتاه اما پُر برکتت، خورشیدِ امامت را طواف کردی و چه زیباتر امام زمانت را یاری کردی.
🌹 به راستی رباب چه لالاییای در گوشَت زمزمه کرد که رجز عشق را در کربلا خواندی؟ چه دعایی برایت کرد که نشان *بابالحوائج* را بر بازوی کوچکت زدند؟چه دعایی بالاتر از یاری امام زمان؟ چه عاقبتی خیرتر از فدایی راه امام زمان شدن؟
🌹 *۶ ماه* بیشتر نداشتی اما کار هزار سردار را کردی. یک نفر بودی اما حریفِ لشکرلشکر یزیدی شدی. تشنه بودی اما روح تشنۀ ما را سیراب کردی. دستانت کوچک بود اما گرههای بزرگی را باز کردی.
🌹 حجت را بر ما تمام کردی که همه میتوانیم یارِ امامزمان باشیم. تفاوتی ندارد چند سال داریم. تفاوتی ندارد از وادی طلب هستیم یا از وادی عشق... فقط کافی است بخواهیم. بخواهیم که یار امام زمان باشیم...
#کپیممنوع🚫
💐 فرا رسیدن سالروز ولادت فرخندهی ابنالرّضا، حضرت جوادالائمه صلواتاللهعلیهما و همچنین ولادت غنچهی خونین سیدالشهداء، حضرت علیاصغر علیهماالسلام را به محضر مبارک قطب عالم امکان، حضرت صاحبالزّمان عجّلاللهفرجهالشریف
وهمهی شیعیان و منتظران تبریک و تهنیت عرض مینمائیم.
🤲الهی بحقّ الرّضیع الصّغیر
عجّل لمولانا الغریب الفرج.
#تمدنسازاننسلظهور 🌱
#ولادت🌸
ممنون از شمایی که تا آخر هیئت باهامون همراه بودین 😍
اجرتون با باب الحوائج شش ماهه و آقا امام جواد/ع/ 🧡
منتظر نظراتتون هستم و با جان دل گوش میدم ☺️
@yazahra4599
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🌸
امشب به شبستان ولایت قمر آمد
خورشید جمالات خدا جلوهگر آمد
طوبـای تمنـای رضـا را ثمـر آمد
در بیت رضا بـاز رضای دگـر آمد
میـلاد جـوادبـن جـوادبـن جـواد است
این باب مراد است مراد است مراد است
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 🐾.↓
@yazainab314
12_2_Mahdi_Rasuli(Milade_Emam_Javad)_(www.rasekhoon.net).mp3
4.85M
🔊 #صوتی
📌سبک#سرود
📝شب شادی سلطانه
🎤#حاج_مهدی_رسولی
🔶#ميلاد_امام_جواد (ع)
🔶 #میلاد_حضرت_علی_اصغر (ع)
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 🐾.↓
@yazainab314
HajmahdiRasuli-MiladImamjavad94-madh.mp3
1.25M
🔊 #صوتی
📌سبک#مدح
📝اومد از راه ولی الله
🎤#حاج_مهدی_رسولی
🔶#ميلاد_امام_جواد (ع)
🔶 #میلاد_حضرت_علی_اصغر (ع)
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 🐾.↓
@yazainab314
🌷امامسجاد(؏)فرمود :
هرکسسهصلواتبرایمادرمحضرتفاطمه(س) بفرستد
🌷تمامیگناههانشبخشیدهمیشود
بهاشتراکبزارینتاسیلصلواتنثارآنحضرتشود
انشاءاللهشماهمدرثواباینکارشریکباشید🤲🏻🌸
🌿خودم شروع ميکنم :
اللّهُمَّصَلِّعَلیفاطِمَةَوَاَبیهاوَبَعْلِهاوَبنیها
وَالسِّرِّالْمُسْتَوْدَعِفیهابِعَدَدِمااَحاطَبِهعِلْمُكَ
✨اَلّلهُــمَّـ عجــِّللِوَلیِّــڪَ الفــَرَج✨
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 🐾.↓
@yazainab314
*زیارت امام جواد علیه السلام*
🌹السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ الْبَرَّ التَّقِیَّ الْإِمَامَ الْوَفِیَّ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا نَجِیَّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا سَفِیرَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا سِرَّ اللَّهِ [سِتْرَ اللَّهِ] السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ضِیَاءَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا سَنَاءَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا کَلِمَةَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا رَحْمَةَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا النُّورُ السَّاطِعُ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْبَدْرُ الطَّالِعُ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الطَّیِّبُ مِنَ الطَّیِّبِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الطَّاهِرُ مِنَ الْمُطَهَّرِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْآیَةُ الْعُظْمَى السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْحُجَّةُ الْکُبْرَى السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمُطَهَّرُ مِنَ الزَّلاتِ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمُنَزَّهُ عَنِ الْمُعْضِلاتِ [الْمُعْظِلاتِ] السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَلِیُّ عَنْ نَقْصِ الْأَوْصَافِ، السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الرَّضِیُّ عِنْدَ الْأَشْرَافِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَمُودَ الدِّینِ أَشْهَدُ أَنَّکَ وَلِیُّ اللَّهِ وَ حُجَّتُهُ فِی أَرْضِهِ وَ أَنَّکَ جَنْبُ اللَّهِ وَ خِیَرَةُ اللَّهِ وَ مُسْتَوْدَعُ عِلْمِ اللَّهِ وَ عِلْمِ الْأَنْبِیَاءِ وَ رُکْنُ الْإِیمَانِ وَ تَرْجُمَانُ الْقُرْآنِ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مَنِ اتَّبَعَکَ عَلَى الْحَقِّ وَ الْهُدَى وَ أَنَّ مَنْ أَنْکَرَکَ وَ نَصَبَ لَکَ الْعَدَاوَةَ عَلَى الضَّلالَةِ وَ الرَّدَى أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیْکَ مِنْهُمْ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ السَّلامُ عَلَیْکَ مَا بَقِیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ
🌹سلام بر تو اى ابا جعفر محمّد بن على نیکوکار پرهیزگار،پیشواى وفادار،سلام بر تو اى خشنود از خدا و پاکیزه،سلام بر تو اى ولىّ خدا،سلام بر تو اى محرم راز خدا،سلام بر تو اى سفیر خدا،سلام بر تو اى راز خدا،سلام بر تو اى روشنایى خدا،سلام بر تو اى تابش خدا،سلام بر تو اى کلمه خدا،سلام بر تو اى رحمت خدا،سلام بر تو اى نور درخشان،سلام بر تو اى ماه برآمده،سلام بر تو اى پاکزاد از پاکزادان سلام بر تو اى پاک از پاکان،سلام بر تو اى نشانه بزرگتر،سلام بر بر تو اى حجّت اکبر،سلام بر تو اى پاک و پاکیزه از لغزشها،سلام بر تو اى منزّه از دشواریها،سلام بر تو اى برتر از نقص اوصاف،سلام بر تو اى پسندیده نزد مردم شرافتمند،سلام بر تو اى ستون دین،گواهى مىدهم که تو ولىّ خدا و حجّت او در زمینش هستى،و تو مقرّب خدا و منتخب حق،و سپردگاه علم خدا،و پیامبران،و پایه ایمان،و ترجمان قرآنى،گواهى مىدهم هرکه از تو پیروى کرد بر حق و هدایت است و هرکه تو را انکار کرد و با تو از در دشمنى درآمد بر گمراهى و هلاکت است،به خدا و به تو،در دنیا و آخرت از آنان بیزارى میجویم،سلام بر تو تا هستم و تا شب و روز هست.
#میلاد_امام_جواد(ع)🌹🌹
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 🐾.↓
@yazainab314
بَھبــــــَـــھھھ... *-*
چھمبارکروزۍِامروز...🍃
همولادتِ
بابالحوائـجِششمـاهه...
و همولادتِ
روحِرضـا،ڪریمـابنڪریمـ...
آقاجوادالائمه‹‹علیهالسلام››
••|عیدتون حسااااابۍ
مبااااااارک باشه...|••🎈💚
...بهتـریݩهاروبـراتوݩدعامیڪنیمـ...
🍁 🍂 🍃 🍀 🌿 🌷
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 🐾.↓
@yazainab314
🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️
☔️🍄🌈🦋☔️
🍄🌈🦋
☀️هوالحبیب 🌈
🦋 #رمان_روژان 🍄
📝به قلم #زهرا_فاطمی☔️
📂 #فصل_دوم
🖇 #قسمت_صد_شصت_ششم
با کمک خاله به اتاق زهرا رفتم.
زهرا با دیدن حال و روزم با تعجب گفت
-ای وای!چیشده
_مثل اینکه تو حیاط بوده ،سرماخورده ،روژان جادر بیا رو تخت دراز بکش.
_چشم خاله،شما بفرمایید
_من میرم برات یه لیوان شیرداغ بیارم
خاله از اتاق خارج شد و من روی تخت زهرا درازکشیدم
_چه بلایی سر خودت آوردی دیوونه،
دوباره اشک به چشمم دوید دلم میخواست با کسی دردودل کنم.
_خوابش رو دیدم زهرا ،از وقتی تو خواب لبخندش رو دیدم ،دلتنگی پدرمو درآورده! از اون بدتر حرفاش که یادم میاد،نفسم بند میاد
اشک هایم سرعت بیشتری گرفت.
زهرا دستمال کاغذی را به دستم داد و کنارم روی تخت نشست و دستم را گرفت.
_ان شاءالله خیره عزیزم. میخوای بگی چه خوابی دیدی؟
همه خواب را بدون کم و کاست برایش تعریف کردم.
زهرا اشکهایش را پاک کرد و با امید گفت
_روژان باورت میشه واقعا دوهفته دیگه میلاد حضرت زینب س هست.
بارقعه امید به دلم تابید
_واقعا راست میگی؟
_به جون خودم راست میگم.
از روی تخت بلند شدم.
هزیانگونه نجوا کردم،گفت دوهفته دیگه حرم باشم من الان باسد برم ثبت نام کنم .من باید برم .کیان حتما میاد ،خودش گفت بیا
زهرا که از جنون آنی من ترسیده بودمرا که صدبار دور اتاق چرخیده بودم را گرفت
_روژان جان الان حالت بد میشه ،بیا بشین عزیزم
_ولم کن من باید برم ثبتنام کنم
به سمت در رفتم و دوباره برگشتم
_تو جایی رو نمیشناسی که برم ثبت نام کنم؟اصلا ولش کن خودم میرم پیدا میکنم.
دوباره به سمت در برگشتم که سرم گیج رفت .زهرا سریع خودش را به رساند و بازویم گرفت
_تو رو خدا روژان آروم باش ،داری تو تب میسوزی عزیزم
_من باید برم ممکنه دیر بشه.
با کمک زهرا روی تخت دراز کشیدم
_عزیزم تو بخواب من میگم کمیل و آقا روهام برن دنبال ثبت نامت باشه ؟
باشه آرامی گفتم و در دنیای بی خبری فرورفتم.
&ادامه دارد...
☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋
☔️🍄🌈🦋☔️🍄
🍄🌈🦋
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 🐾.↓
@yazainab314
🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️
☔️🍄🌈🦋☔️
🍄🌈🦋
☀️هوالحبیب 🌈
🦋 #رمان_روژان 🍄
📝به قلم #زهرا_فاطمی☔️
📂 #فصل_دوم
🖇 #قسمت_صد_شصت_هفتم
با صدای آدمهای اطرافم به هوش آمدم ولی دلم نمیخواست بقیه متوجه شوند و ترحم را درچشمانشان ببینم.
_خانم دکتر ،به نظرتون چیکار کنیم؟
با شنیدن صدای روهام و سوال، کنجکاو شدم بدانم دکتر چه میگوید
_همونطور که گفتم تبش عصبی بوده و همینطور که این خانم میگه شاید بردنش به کربلا حال روحیش رو بهتر بکنه،بالاخره این همه روز از همسرش خبری نبوده و روژان با ریختن این فشارهای روحی الان به این وضع رسیده
صدای محزون روهام ،قلبم را به درد آورد.
_حق با شماست،خواهرم این مدت خیلی تحت فشار بوده .حالا که به نظرتون این سفر کمکش میکنه ،حتما امروز میرم دنبال کارهاش.
ممنونم لطف کردید
_خواهش میکنم وظیفه بود ،با اجازه
_من تا دم در همراهیتون میکنم.زهرا خانم لطفاحواستون به روژان باشه زود برمیگردم
راحت باشید
صدای پای دکتر و بعد روهام به گوشم رسید.
آنها که از اتاق خارج شدند چشمانم را باز کردم
زهرا با دیدن چشمان بازم،با لبخند به سمتم آمد.
_الهی فدات بشم ،خوبی؟
با صدایی که به زور شنیده میشد جوابش را دادم
_دور از جون، خوبم.میشه بگی روهام بیاد،کارش دارم
_اره عزیزم حتما .همین الان رفت بیرون
زهرا از اتاق خارج شد و کمی بعد به همراه روهام وارد اتاقم شد
_جانم خواهری؟
در حالی که سعی میکردم اشکم نریزد، گفتم:
-لطفا برو اسمم رو بنویس برای کربلا ،من باید تا ده روز دیگه کربلا باشم
_چشم عزیزم ،خودم میبرمت کربلا تو فقط زود خوب شو.منو دق دادی با این حال و روزت.۰وقتی زهرا خانم زنگ زد و گفت بی هوش شدی،خدا میدونع با چه سرعتی خودم رو رسوندم بهت.
مردم و زنده شدم تا اینجا.تو خوب شو خودم غلامتم و هرکاری بگی انجام میدم.
قطره اشکی که از گوشه چشمش چکید را از روی صورتش پاک کردم و به زور لبخند زدم
_من خوبم نگرانم نباش.یکم دیگه استراحت کنم خوب میشم.
_میدونی امشب چه شبیه؟
گیج نگاهش کردم و به علامت منفی سر نکان دادم
_امشب شب یلداست ،خانم جون زنگ زد بریم پیشش ولی چون تو حالت خوب نبود قبول نکردم،خانم جون هم گفت من خودم میام اونجا حالا هم اگه اجازه بدی من برم دنبالش ،تو هم کمی استراحت کن و بعد پر انرژی پاشو کاراتو کن ،ان شاءالله همه چیز درست میشه
_باشه.چشم ،شما بفرما.
روهام پیشانی ام را بوسید و از اتاق خارج شد .
&ادامه دارد...
☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️
☔️🍄🌈🦋☔️🍄
🍄🌈🦋
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 🐾.↓
@yazainab314
🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️
☔️🍄🌈🦋☔️
🍄🌈🦋
☀️هوالحبیب 🌈
🦋 #رمان_روژان 🍄
📝به قلم #زهرا_فاطمی☔️
📂 #فصل_دوم
🖇 #قسمت_صد_شصت_هشتم
زهرا کنارم نشست و سرش را تخت گذاشت
-زود خوب شو روژان،این روزها من خیلی تنهام
دلم برای زهرا می سوخت او در همه این روزها حواسش به همه بود،به همه دلداری میداد ولی هیچ کس حواسش به او نبود.
زهرا برای کیانم عزیز بود.
_میخوای بریم امامزاده؟شاید حال هردومون خوب بشه
_ولی تو حالت خوب نی..
_خوبم، بریم اونجا بهترم میشم،بریم؟
_آقا روهام اگه بفهمه شما رو با این حالتون بردم بیرون...
_روهام تا برگرده دوسه ساعت طول میکشه،پاش آماده شو بریم
زهرا خوشحال از اتاق بیرون رفت.
تازه به یادآوردم که وقتی بی هوش شدم تو اتاق زهرا بودم و الان تو اتاق خودم هستم، حتما کار روهام بوده.طفلک برادرم!
به عکس دونفره مان با کیان چشم دوختم و زمزمه کردم
_بی معرفت ،حالا که تو نمیای من میام پیشت ،خودت گفتی قرارمون روز میلاد تو خیابون بین الحرمین ،من میام میدونم تو هم زیر قولت نمیزنی و حتما میای.
با تصور دوباره دیدنت حبه حبه قند تو دلم آب میشه زندگیم.
قطره اشک سمجی که گوشه چشمم جای گرفته بود راه افتاد و روی صورتم جاری شد.
دستی روی گونه ام کاشتم و از روی تخت برخواستم.
بوسه ای روی عکس کیان زدم و آماده شدم
چادرم را به سرم کردم و از خانه خارج شدم.
حال مساعدی نداشتم ولی بخاطر زهرا به راه افتادم.
زهرا از ساختمانشان بیرون آمد و دستم را گرفت
_خوبی؟روژان نگرانتم،حالت بدتر نشه؟
_نه عزیزم خوبم ،خیالت راحت فقط زحمت رانندگی با تو
_ای به چشم
چشمم به گنبد امامزاده افتاد اشک هایم جاری شد.
همچون کبوتری که بالش شکسته و زیر باران سرد زمستانی خیس آب شده و دنبال سرپناه میگردد ،بودم.
وارد امامزاده شدیم.
صحن امامزاده بخاطر اینکه وسط هفته بود،خلوت بود و چندتا زائر بیشتر نبود.
رفتم و روی پله نشستم.
نگاهم را گره زدم به شبکه های ضریح!
_سلام آقا،خوبی،منو یادتونه؟من بهترین لحضظات زندگیم رو کنار شما تجربه کردم.حالا ولی حالم خوش نیست،مردی که بخاطر رسیدن به او بارها به درخانه ات آمدم،چندوقتیه که خبری ازش نیست
آقا وقتی فکر میکنم ممکنه دیگه هیچ وقت نبینمش نفسم می گیره ،این حس جدایی که تو وجودم افتاده نفسگیره آقا.
شما بگو چیکار کنم؟چیکارکنم این حس تلخ دست از سرم برداره.
آقا جان شما تعبیر خواب بلدید؟
خواب حرم رو دیدم،کیانم اومد با همون لبخند همیشگیش ،گفت بیا ،گفت قرارمون کربلا،آقا جان خوابم صادقه است مگه نه؟میخوام برم حتی اگر فقط یه خواب باشه حتی اگه همه بگن دیوونه ام .لطفا واسم دعا کن ،دعا کن با کیان برگردم.
من بدون خبر از کیان میمیرم،به خدا میمیرم
ازبس گریه و زاری کرده بودم دیگر نفسم بالا نمی آمد.
خداروشکر که حرم خلوت بود وگرنه حسابی جلب توجه میکردم.
لیوان آبی مقابلم قرارگرفت ،سرم را بالا آوردم و با زهرا روبه رو شدم.
&ادامه دارد...
☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 🐾.↓
@yazainab314
🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️
☔️🍄🌈🦋☔️
🍄🌈🦋
☀️هوالحبیب 🌈
🦋 #رمان_روژان 🍄
📝به قلم #زهرا_فاطمی☔️
📂 #فصل_دوم
🖇 #قسمت_صد_شصت_نهم
زهرا لیوان را به دستم داد کنارم نشست.
_کیان برمیگرده روژان،بخاطر توهم که شده برمیگرده
به ضریح زل زدم و در دلم گفتم
_کاش بخاطر من برگرده،کاش
یک ساعتی را در امامزاده ماندیم و سپس به سمت خانه به راه افتادیم.
ماشین را مقابل درپارک کردم و با زهرا وهرد عمارت شدیم.
روهام عصبانی به سمتمان آمد
_میشه بگید کجا تشریف داشتید؟روژان گوشیت کو ؟صدبار زنگ زدم چرا جواب نمی دادی؟
لبم راله دندان گرفتم و آهسته لب زدم
_ببخشید سایلنت بود.
روهام با شنیدن حرفم عصبانی شد و به زهرا توپید
_شما گوشیتون کجا بود؟نکنه گوشی شما هم سایلنت بوده و شاید چون من زنگ زدم قابل ندونستید جواب بدید !
زهرا با صدایی که از بغض میلرزید،گفت:
_گوشیم خونه جامونده بود
با اتمام حرفش در حالی که اشکش درآمده بود ببخشیدی گفت ورفت.
با دیدن اشک زهرا،ناراحت شدم و به روهام توپیدم
_همش تقصیر من احمق بود،چرا با زهرا اینجوری حرف میزنی،تو چطور عاشقی هستی که مواخذه اش میکنی، هان !
_بس کن روژان ،میدونی چه حالی شدم وقتی دیدم تو خونه نیستی و صدبارزنگ زدم و جواب ندادی.به زهرا هم زنگ زدم جواب نداد نگران شدم فکر کردم بلایی سرت اومده و زهرا حرفی نمیزنه.
_بخاطر من بی فکر ،زهرا رو آزاردادی ،آقای عاشق برو از دلش دربیار وگرنه نه من نه تو!
_منو تهدید نکن.برم درخونه اشون چی بگم آخه.اصلا چطوری بگم میخوام با زهرا صحبت کنم.
گوشی را از داخل کیفم بیرون آوردم و شماره زهرا را گرفتم.بعد از چندین بوق صدای ناراحتش به گوشم رسید
_جانم ؟
گوشی را به دست روهام دادم
_معذرت می خوام
نایستادم تا به بقیه حرفهایشان گوش بدهم ،پاتندکردم و به سمت خانه رفتم.
در را که باز کردم ،هوای گرم و مطبوع خانه گونه های یخ زده ام را نوازش کرد.
&ادامه دارد...
☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️
☔️🍄🌈🦋☔️🍄
🍄🌈🦋
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 🐾.↓
@yazainab314