📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 ای شیخ آیا مسیح را ملاقات کردی
یکی از زوار حضرت رضا علیه السلام بنام شیخ محمد حسین که طلبه بوده از عراق به قصد تشرف به مشهد و زیارت قبر مقدس امام هشتم مسافرت می کند، پس از ورود به مشهد مقدس دانه ای در انگشت دستش آشکار می شود و سخت او را ناراحت می کند، چند نفر از اهل علم او را به بیمارستان می برند.
دکتر جراح نصرانی می گوید باید فورا انگشتش بریده و گر نه به بالا سرایت می کند. جناب شیخ قبول نمی کند و حاضر نمی شود انگشتش را ببرند، طبیب می گوید اگر فردا آمدی باید مچ دست بریده شود، شیخ بر می گردد و درد شدت می کند، شب تا صبح ناله می کند فردا به بریدن انگشت راضی می شود.
چون او را به بیمارستان می برند جراح دست را می بیند می گوید باید از مچ بریده شود، شیخ قبول نمی کند و می گوید من حاضرم فقط انگشتم بریده شود جراح می گوید فایده ندارد و اگر الان از بند دست بریده نشود به بالاتر سرایت کرده و فردا باید از کتف بریده شود.
شیخ بر می گردد و درد شدت می کند به طوری که صبح به بریدن دست راضی می شود چون او را نزد جراح می آورند دستش را می بیند، می گوید: به بالا سرایت کرده و باید از کتف شانه بریده شود و از مچ دست فایده ندارد و اگر امروز از کتف بریده نشود فردا به سرعت به سایر اعضاء سرایت می کند و بالاخره به قلب می رسد و هلاک می شود.
شیخ به بریدن دست از کتف راضی نمی شود و بر می گردد و درد شدیدتر شده تا صبح ناله می کند و حاضر می شود که از کتف بریده شود و دوستایش او را برای بیمارستان حرکت می دهند تا دستش را از کتف ببرند، در وسط راه شیخ گفت ای دوستان ممکن است در بیمارستان بمیرم، اول مرا به حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام ببرید،
او را به حرم مطهر بردند و در گوشه ای از حرم جای دادند، شیخ گریه و زاری زیادی کرده و به حضرت شکایت می کند و می گوید آیا سزاوار است زائر شما بلائی مبتلا شود و شما به فریادش نرسید وانت الامام الرئوف و شما امام روف و مهربان هستی خصوصا درباره زوار،
پس حال غشوه ای عارضش می شود در آن حال حضرت رضا علیه السلام را ملاقات می کند، آن حضرت دست مبارک بر کتف او تا انگشتانش کشیده و می فرماید شفا یافتی، شیخ به خود می آید می بیند دستش هیچ دردی ندارد، دوستان می آیند او را به بیمارستان ببرند، جریان شفای خود را به دست آن حضرت به آنها نمی گوید.
چون او نزد جراح نصرانی می برند، جراح دستش را معاینه می کند اثری از آن دانه نمی بیند به احتمال اینکه شاید دست دیگرش باشد آن دست را هم نظر می کند، می بیند سالم است. جراح می گوید: ای شیخ آیا مسیح علیه السلام را ملاقات کردی؟ شیخ می فرماید: کسی را که از مسیح علیه السلام بالاتر است دیدم و مرا شفا داد پس جریان را برای او بیان می کند.
📗 #داستان_های_شگفت، ص28
✍ شهید آیت الله دستغیب
گل نرگس:
گل نرگس:
محمد:
یــا ضــامــن آهــو
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
#مرغابیها_در_حرم_امام_رضا
حاج آقا شکوهی ، پیر نقاره خونه ی آقا امام رضا (ع) تعریف میکرد:
وقتی جوان بودم ، یک روز که می خواستم به سمت نقاره خونه برم یه سری مرغابی رو در صحن انقلاب دیدم.
اون وقتها ، صحن خلوت بود، دیدم مرغابی ها همه دارن به صف می ایستند، مونده بودم که اینا چرا اینجور مرتب ایستادن ؟
من رفتم دفتر و برگشتم دیدم مرغابیا، همه رفتن کنار پنجره فولاد و دارن به شدت سروصدا می کنن و جیغ می زنن.!
صبر کردم ببینم آخرش چی کار میکنن.!
دیدم ، یه مدتی کنار پنجره فولاد بودن، بعد دو دور ، دور گنبد پرواز کردن و از سمت میدون شهدا رفتن !
قربونت برم آقا جون که همه کائنات واسه بزرگیت احترام قائلن ! و همه نوکر در خونه تن !
گل نرگس:
گل نرگس:
محمد:
یــا ضــامــن آهــو
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
🌙🌔🌓🌛🌙🌔🌓🌛
🔴 طولانیترین ماهگرفتگی قرن روز جمعه رخ میدهد | رویت خسوف در سراسر ایران امکانپذیر است
🔹طولانی ترین خسوف جهان در قرن 21 جمعه (5 مرداد ماه) رخ خواهد داد و در ایران با چشم غیر مسلح میتوان این پدیده را رصد کرد
🔹این ماه گرفتگی در ساعت 21:44 روز جمعه ( 5 مرداد ماه) آغاز و تا ساعت 03:57 بامداد روز شنبه ( 6 مرداد ماه) ادامه خواهد داشت.
🔹تمام مراحل این ماه گرفتگی که جمعه آغاز و در سحرگاه شنبه به پایان میرسد، به مدت 6 ساعت و 13 دقیقه و 48 ثانیه به طول خواهد انجامید.
✨💫✨💫✨💫✨💫
کـــــانـــال یـــا ضــــامـــن آهـــو
*در سروش*؛
http://sapp.ir/yazamen_aho_raza
آیت الله حسن علی تهرانی (رحمه الله علیه) از شاگردان میرزای شیرازی بزرگ بود.
پس از اقامت ۵۰ ساله در نجف، مشهدالرضا را برای اقامت بر می گزیند.
برادری به نام حسین علی شال فروش داشت که از تجار مشهور بازار تهران به شمار می رفت، او که وضع بهتری نسبت به برادرش داشت ماهانه مبلغ ۵۰ تومان به برادر اهل علم خود کمک می کرد.
این روند ادامه داشت تا اینکه برادر تاجر فوت می کند و جنازه او را به قم حمل می کنند و در آنجا دفن مینمایند.
خبر فوت برادر با تلگراف به مشهد می رسد، حاج شیخ به حرم رضوی مشرف شده و سپس به حضرت رضا عرض می کند:
آقاجان! این برادر به من خدمت زیاد نمود و من نتوانستم حتی یک بار جبران کنم؛ الان آمده ام خدمت شما تا از شما خواهش کنم که به خواهرتان حضرت معصومه سلام الله علیها سفارش وی را بفرمایید و در حق برادرم کمککار باشد.
همان شب یکی از تجار که از قضیه اطلاع نداشت خواب می بیند به حرم حضرت معصومه سلام الله علیها مشرّف شده و آنجا می گویند:
که حضرت رضا علیه السلام هم به قم تشریف آوردند تا دو کار انجام دهند:
یکی جهت زیارت خواهرشان و یکی جهت سفارش برادر حاج شیخ حسن علی تهرانی به حضرت معصومه علیهاالسلام.
او معنای خواب را نمی فهمید و آن را با حاج شیخ در میان می گذارد و می گوید:
همان شب که شما خواب دیدی من (در رابطه با برادرم) به حضرت رضا علیه السلام متوسل شدم و این خواب شما درست است.
زیارت و جایگاه حضرت معصومه (سلام الله علیها) از نگاه علما و بزرگان
📚داستانڪ📚
هر روز با بهترین #داستانهای_ڪوتاه و #مطالب_خواندنی همراه ما باشید↙
گل نرگس:
محمد:
یــا ضــامــن آهــو
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
💎داستان کوتاه واقعی🍃🌸🍃🌼🍃🌺🍃
✍️یکی از کرامات #امام_رضا_علیه_السلام که اخیرا اتفاق افتاده
❤️💚💖سلام و درود خدا بر شما ای #امام_رضا ی مهربون و سلام و درود خدا بر پدران و فرزندان شما💖💚❤️
نقل کننده این #کرامت : ساجدی
یک #عروس_و_داماد که تازه عروسی کرده بودن تصمیم میگیرن بنا به اسرار آقا داماد بیان #مشهد ولی عروس خانم با این شرط حاضر میشه بیاد مشهد که فقط برن تفریح و طرقبه و شاندیز و اصلا حرم نرن و زیارت نکنن!
اونا چند روزی رو هم که مشهد بودن با تفریح و بازار و خرید گذروودن تا اینکه روز آخر شد و چمدون هاشونو داخل ماشین شون گذاشتن و از هتل خارج شدن.
وقتی به میدان پانزده خرداد یا به قول مشهدیها میدان ضد رسیدن آقای داماد وقتی گنبد و گلدسته آقا رو دید، ماشین رو نگه داشت و سلامی به آقا داد و مشغول دعا بود که عروس خانم هم دستشو از ماشین بیرون آورد به تمسخر گفت:
امام رضا بای بای! خیلی مشهد خوش گذشت، بای بای!
داماد، ماشین رو روشن کرد و از مشهد خارج شدن، توی راه برگشت بودن که عروس خانم خوابش برد، تقریبا چند کیلومتری مونده بود برسن به نیشابور که ناگهان عروس گریه کنان از خواب پرید و در حالی که گولّه گولّه اشک میریخت از شوهرش پرسید که الان به کجا رسیدن؟
شوهرش هم جواب داد نزدیک نیشابور هستیم؛
عروس هم در حالی که گریه میکرد گفت برگردیم مشهد. داماد هرچی اصرار کرد که چرا؟
ما صبح مشهد بودیم واسه چی برگردیم عزیزم؟ عروس گفت: فقط برگردیم مشهد هیچی نپرس!
اونا برگشتن به مشهد و وقتی رسیدن به نزدیک حرم؛ عروس اصرار کرد که برن حرم، داماد با ادب هم اطاعت کرد ولی با اصرار ِ زیاد دلیل گریه و اصرار به برگشتن و حرم رفتن رو از خانمش جویا شد که عروس خانم اینطور جواب داد:
👈وقتی توی ماشین خواب بودم، خواب دیدم که داخل حرم، امام رضا خودش ایستاده و یکی از خادمها هم داره اسامی زائرین ایشون رو براشون میخونه و امام رضا هم تایید میکنه و برای زوارش مهر تایید میزنن و دعا میکنن تا اینکه امام رضا (ع) گفتن که پس چرا اسم این عروس خانم را نخواندی؟
خادم هم جواب داد که آقاجان ایشان این چند روزی که مشهد آمده بودند به زیارت شما نیامده و اعتنایی به حرم و زیارت شما نداشتند.
امام رضا علیه السلام جواب داد که اسم ایشان رو هم داخل لیست زائرین ما بنویسید؛
این خانم وقت رفتن و خروج از مشهد از
من خداحافظی کردند و تشکر کردند پس ایشان هم زایر ما بودند.😍☺️😘
میلاد امام رضای مهربون مبارک و سلام و درود خدا بر او و اجداد و فرزندانش باد
❤️🍃🌸🍃🌺🍃🌼🍃🌺🍃🌸🍃❤️گل نرگس:
گل نرگس:
محمد:
یــا ضــامــن آهــو
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
در روز قیامت مؤمنین و بهشتیان از روی چهرههایشان قابلتشخیص هستند؛ همچنان که میفرماید: یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسیماهُمْ (1): مجرمان از قیافههایشان شناخته میشوند؛ و نیز میفرماید: وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلاًّ بِسیماهُمْ (2): بر اعراف مردانى قرار دارند که هر یک از جهنمیان و دوزخیان را در جایگاه خود میبینند و از سیمایشان آنها را میشناسند. (3)
اما علامت مؤمنان و بهشتیان این است که قیافههایی گشادهرو، خندان و مسرور دارند: وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ (4)؛ و نشانه کافران، مجرمان و جهنمیان این است که چهرههایی غبارآلود و کدر خواهند داشت: وَ وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ عَلَیْها غَبَرَةٌ تَرْهَقُها قَتَرَةٌ أُولئِکَ هُمُ الْکَفَرَةُ الْفَجَرَةُ. (5)
پینوشت:
1) الرحمن، آیه 41
2) الأعراف، آیه 46
3) تفسیر نمونه، جلد 6، صفحه 185
4) عبس، آیه 38 و 39
5) عبس، آیه 40 تا 42
#حیات_طیبه
🍃🌸 گل نرگس:
گل نرگس:
محمد:
یــا ضــامــن آهــو
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
گل نرگس:
صبحی که شروعش با توست...خورشید دیگر اضافیست... !🌞السلام علیک یا فاطمه الزهرا
السلام علیک یا صاحب الزمان...
✿ اَلَّلهُمَّ عَجِّل لِوَلیِڪــَ الفَرَج ✿
🌹🌹🌹🌹🌹
به رسم هر روز صبح سلام
بر ارباب بی کفن روز مون رو شروع کنیم
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْك
َ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ الله
ُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْن
ِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
🌹🌹🌹🌹🌹
یارَبَّ الحُسَینِ، بِحَقِّ الحُسَینِ،اشفِ صَدرَ الحُسَینِ، بظُهورِالحُجَّة
🌹🍃اَللّهُمَّ عَرِّفْني نَفْسَکَ،فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني نَفْسَکَ،لَمْ اَعْرِفْ رَسُولَکَ، اَللّهُمَّ عَرِّفْني رَسُولَکَ، فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني رَسُولَکَ،لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَکَ، اَللّهُمَّ عَرِّفْني حُجَّتَکَ، فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني حُجَّتَکَ، ضَلَلْتُ عَنْ ديني🌹🍃
یـــــامهــــــــــدی..
🌺 اَلَّلـــــهُمَّ عَجِّـــــل لِوَلیـــــِڪَ الفـــــَرَج
بسم الله الرحمن الرحيم
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَع
َ الرَّجاءُ ؛وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ ؛واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْك
َ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى
مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْناطاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْت
َنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم ؛فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَو
ْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان
ِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْث
َ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَة
َ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد
وَآلِه الطّاهِرينَ
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 بسم الله الرحمن الرحیم
اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه في
هذِهِ السَّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلا
ً وَعَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا .
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
اللَّهمَّ صَلِّ عَلَى مُحمَّــــــــدٍ وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فرجهم الّلهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّک الْفَــــــــرَج بِحَقِ اَلْزِینَبْ سَلٰامُ اَللّهْ عَلَیْها
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
دعای برکت روز:
امام صادق(ع):وقتى صبح دمید بگو:
(الحَمدُللّه فالِقِ الإِصباحِ،سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباحِ،اللّهُمَّ صَبِّح آل
َ مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ وعافِیَةٍ، وسُرورٍ وقُرَّةِ عَینٍ. اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیل
ِ وَالنَّهارِ ما تَشاءُ، فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلى أهلِ بَیتی مِن بَرَکَة
ِ السَّماواتِ وَالأَرضِ رِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیع
ِ خَلقِک)َ.بحار الأنوارج87/ص356
🌷طرح دوستی با امام زمان عج🌷
🌼هر چه زمان مي گذرد، مردمان زمين افسرده تر مي شوند!!!
اين خاصيت دلبستگي به زمـــــان است…
خوشا بحـــال آنان که؛ به جاي زمـــان، به صاحــــب الزمــــان دل بسته اند ...🌼
🌸اَللّٰهُمَ عَجِّلْ لِوَليِّکَ الْفَرَج🌸
"دعای غریق"
«یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قلبی عَلی دِینِکَ»
ای خدای بخشنده! ای مهربان! ای دگرگون کننده دل ها! دلِ ما را بر دینت پایدار ساز.
محمد:
یــا ضــامــن آهــو
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
💠❓📚 ✍💠 #پــرســمــان
❓سئوال: چرا به #امام_رضا ضامن آهو می گویند؟
❓آیا آنچه مردم می گویند که امام ضامن مادر آهویی شد تا برود و فرزندش را شیر دهد و به نزد شکارچی باز گردد واقعیت دارد؟
✅ پاسخ: آنچه در بین مردم در مورد این نامگذاری رواج دارد آن است که می گویند صیادی قصد شکار آهویی را داشت، آهو خود را به امام رضا(ع) رسانده و می گوید من دو بچه شیری دارم که گرسنه اند، شما ضمانت مرا نزد شکارچی بکنید تا بروم و بچه هایم را شیر دهم و باز گردم، امام هم ضمانت آهو را نزد شکارچی کرد، آهو رفت و باز گشت، شکارچی از این جریان منقلب شد و وقتی متوجه امام رضا(ع) شد آهو را آزاد و عذرخواهی کرد و امام نیز مبلغ قابل توجهی به شکارچی داد.
📚 این جریان در مورد امام رضا (علیه السلام) در منابع حدیثی ما نیامده است، بلکه شبیه آن در باب معجزات پیامبر گرامی(ص) و امام سجاد(ع) نقل شده است.
⚜ نقل است که روزی پیامبر گرامی(ص) در صحرایی راه می رفت، ناگاه شنیدند که منادی ندا می دهد یا رسول الله، پیامبر(ص) نظر کرد و آهویی را دید که بسته اند، آهو گفت: این اعرابی من را شکار کرده است و من دو طفل در این کوه دارم، مرا رها کن که بروم و آن ها را شیر دهم و برگردم .پیامبر او را رها کرد و رفت و فرزندان خود را شیر داد و بازگشت، چون اعرابی این صحنه را مشاهده کرد، آهو را آزاد کرد و مسلمان شد».
📚 الخرائج، ج ١، ص ٣٧.
📚 قصص الانبیاء، ص ٣٢.
⚜ ابن شهر آشوب روایت می کند:
«آن آهو را یهودی شکار کرده بود، آهو چون به نزد فرزندان خود رفت و قصه خود را برایشان گفت، آنها گفتند رسول خدا ضامن تو شده است و منتظر است، ما شیر نمی خوریم تا به خدمت آن حضرت برویم، آنها به نزد پیامبر آمدند و دو بچه آهو صورت های خود را به پای پیامبر می مالیدند، پس یهودی گریست و مسلمان شد و گفت آهو را رها کردم...».
📚 مناقب ابن شهر آشوب، ج ١، ص ١٣٢.
⚜ شبیه این جریان در مورد امام سجاد علیه السلام نیز نقل شده است.
📚 کشف الغمه، ج ٢، ص ٣٢١.
📚 بحارالانوار، ج ۴۶، ص ٣٠.
👌اما آنچه در مورد امام رضا (علیه السلام) در منابع حدیثی ما نقل شده است داستان زیر است:
⚜ شیخ صدوق نقل می کند که حاکم رازی می گوید:
🔅«مرا ابوجعفر عتبی به عنوان پیک پیش ابو منصور بن عبد الرزاق فرستاد، روز پنجشنبه برای زیارت امام رضا(ع) از او اجازه خواستم. او در پاسخ به من گفت آنچه دربارۀ این مشهد یعنی مرقد امام رضا برای من اتفاق افتاده برای شما نقل می کنم:
🗡 در روزگار جوانی، نظر خوشی به طرفداران این مشهد نداشتم و در راه به غارت زائران می پرداختم، لباسها، خرجی، نامهها و حوالههایشان را به زور از آنان میستاندم. روزی به شکار بیرون رفتم و یوزپلنگی را به دنبال آهویی روانه کردم.
🐆 یوزپلنگ همچنان به دنبال آهو میدوید تا به ناچار، آهو به کنار دیوار حرم پناه برد و ایستاد. یوز هم در مقابل او ایستاد، ولی به او نزدیک نمیشد!!
👈 هر چه کوشش کردم که یوزپلنگ به آهو نزدیک شود، به سمت آهو نمی رفت و از جای خود تکان نمیخورد، ولی هر وقت که آهو از جای خود یعنی کنار دیوار حرم دور میشد، یوز هم او را دنبال میکرد. اما همین که به دیوار پناه میبرد، یوزپلنگ باز می گشت تا آن که آهو به سوراخ لانه مانندی، در دیوار آن مزار داخل شد. من وارد رباط شدم، پرسیدم آهویی که هم اکنون وارد رباط شد، کجا است؟
👥👤 گفتند: آهویی ندیدیم!!
👤 آن وقت، به همان جایی که آهو داخلش شده بود آمدم، و رد پای او را دیدم، ولی خود آهو را ندیدم. پس با خدای تعالی پیمان بستم که از آن پس زائران را نیازارم و جز از راه خوبی و خوشی با آنان رفتار نکنم...».
📚 عیون الاخبار، صدوق ، ج ٢، ص ٢٨۵.
📚 بحارالأنوار، ج ۴٩، ص ٣٣۴.
گل نرگس:
گل نرگس:
محمد:
یــا ضــامــن آهــو
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
منتظرالمهدی(عج)⚘اللهم عجل لولیک الفرج ⚘:
✨﷽✨
💠مردے ڪه بر قبر شیخ می گریست💠
◆✍یڪی از فرزندان مرحوم ( شیخ مرتضی انصارے ) به واسطه نقل می ڪند ڪه:
مردے روے قبر شیخ افتاده بود و با شدت گریه می ڪرد. وقتی علت گریه اش را پرسیدند گفت: جماعتی مرا وادار ڪردند به اینڪه شیخ را به قتل برسانم من شمشیرم را برداشته نیمه شب به منزل شیخ رفتم.
وقتی وارد اتاق شیخ شدم دیدم روے سجاده در حال نماز است.
◆✍چون نشست من دستم را با شمشیر بلند ڪردم ڪه بزنم در همان حال دستم بی حرڪت ماند وخودم هم قادر به حرڪت نبودم به همان حال ماندم تا او از نماز فارغ شد.بدون آنڪه بطرف من برگردد گفت: خداوند چه ڪرده ام که فلان ڪس را فرستاده اند ڪه مرا بکشد(اسم مرا برد). خدایا من آنها را بخشیدم تو هم آنها را ببخش.
◆✍آن وقت من التماس ڪردم، عرض ڪردم: آقا مرا ببخشید، فرمود: آهسته حرف بزن کسی نفهمد برو خانه ات صبح نزد من بیا. من رفتم تا صبح شد همه اش در فڪر بودم که بروم یا نروم واگر نروم چه خواهد شد.بالاخره بخودم جراءت داده رفتم . دیدم مردم در مسجد دور او را گرفته اند، رفتم جلو و سلام ڪردم. مخفیانه کیسه پولی به من داد و فرمود:
◆✍ برو با این پول ڪاسبی ڪن.
من آن پول را آورده سرمایه خود قرار دادم و ڪاسبی ڪردم ڪه از برڪت آن پول امروز یڪی از تجار بازار شدم و هر چه دارم از برکت صاحب این قبر دارم.
◆✍ امام جواد عليه السلام فرمودند: العلماء غرباء لکثرة الجهال؛ عالمان، به سبب زيادے جاهلان، غريب اند ✨
📚 زندگانی شیخ مرتضی انصارے
↶【به ما بپیوندید 】↷
_______________
🌍گل نرگس:
محمد:
یــا ضــامــن آهــو
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
#حقانیت_علی
#شبهات_وهابیت
💢اعتراف #خلیفه_دوم در مورد جایگاه علی(ع)
#از_منابع_اهل_سنت
✅ابو سعید خُدرى میگوید: همراه عمر بن خطّاب به #حج رفتیم. وقتى شروع به طواف کرد، رو به حجر الأسود کرد و گفت: من میدانم که #سنگى هستى که سود و زیانى نمیرسانى و اگر نمیدیدم که پیامبر خدا تو را بوسیده، نمیبوسیدمت، و آنگاه، آنرا بوسید.
على بن ابى طالب(ع) فرمود: «چرا، او سود و زیان میرسانَد». آنگاه افزود: «طبق کتاب خداوند تبارک و تعالى»!
عمر گفت: این [مطلب] در کجاى کتاب خداست؟
فرمود: «خداوند عزّ و جلّ میفرماید: "و هنگامى که #پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذرّیه آنان را بر گرفت و ایشان را بر خودشان گواه ساخت که آیا پروردگار شما نیستم؟ گفتند: بله"خداوند، آدم را آفرید و پشتش را مسح کرد و از ذرّیهاش اقرار گرفت که او پروردگار است، و آنان، بنده او هستند و از آنان عهد و پیمان گرفت و آنرا بر پوستى نوشت و این سنگ، دو چشم و یک زبان داشت. به وى گفت: "دهانت را بگشا". دهانش را گشود و خداوند، آن پوست را در دهانش گذاشت و فرمود: "در روز قیامت، بر حجّ آنان که #حج میگزارند، گواهى ده".
و من #گواهى میدهم که از پیامبر خدا شنیدم: "روز واپسین، حجر الأسود را با زبانى گویا میآورند و براى هر کس که او را بر اساس توحید، لمس کرده، گواهى میدهد". بنابراین، او (حجر الأسود)، سود و زیان میرسانَد»
عمر گفت: به خدا #پناه میبرم از اینکه در بین مردمى #زندگى کنم که تو اى ابو الحسن در بین آنان #نباشى
المستدرک علی الصحیحین، ج 1، ص 628، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1411ق.
#مباهله_قرن_21
گل نرگس:
گل نرگس:
محمد:
یــا ضــامــن آهــو
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza