🌹 مهرهای متبرک 📿
💥 در عملیات والفجر هشت پاهایم ترکش خورده بود.
🚑 ما را همراه یکی دیگر از برادرها که بعداً به شهادت رسید، توی آمبولانس گذاشته و به پشت جبهه آوردند. طرفهای صبح بود، هنوز #نماز صبح را نخوانده بودیم. در بین راه، همین برادری که با من مجروح شده بود و در کنار من بود، از من پرسید:
+ نماز خوانده ای یا نه؟
- گفتم: نه هنوز نخوانده ام.
🕐 مجروحیت او بیشتر از من بود. ترکش خورده بود تو شکمش و دل و روده هایش ریخته بود بیرون. او در همان حال نماز را فراموش نکرده بود.
🚑 به راننده آمبولانس گفتیم و او آمبولانس را متوقف کرد. چون ما نمی توانستیم حرکتی بکنیم. راننده برایمان تیمم گرفت، بعد مهر برداشت، به نوبت روی پیشانیمان گرفت و ما در همان حالت خوابیده و جراحت دیده، نماز صبحمان را خواندیم.
🏹 در آن لحظه من به یاد امام حسین (ع) و یارانش افتادم که در صحرای کربلا، در میدان جنگ به نماز ایستادند.
🏥 مرا در بیمارستانی در شیراز بستری کردند. در آنجا پرستاری که به مجروحین می رسید و کمکشان می کرد، مهر آنها را هم روی پیشانیشان می گرفت تا بتوانند نمازشان را بخوانند. معمولاً تمام رزمنده ها، با خودشان مهر و جانماز و یک قرآن کوچک که ادعیه دیگر هم در آن نوشته شده بود،
همراه داشتند.
🧕🏻این پرستار مهر بچه های رزمنده را از آنها می گرفت و مهر دیگری به آنها می داد!!
🛌 یکبار وقتی علتش را از او جویا شدم. گفت:
🧕🏻 این مهرها در جبهه متبرک شده اند. خاک این مهرها مقدس است. چون غبار جبهه روی آن نشسته است.
🕌 او این مهرها را به مسجد محله شان می برد تا مردم با آنها نماز بخوانند.
🤲🏻 همه اینها نشان از ایمان و اعتقاد والای بچه های جبهه دارد. بچه هایی که در دل شب از خواب ناز بر می خواستند، به راز و نیاز با خالق خود می پرداختند. گریه و زاری می کردند و از خدایشان بخشش می طلبیدند. و همین راز و نیازها و نماز شبها بود که در میدان رزم و پیکار با دشمنان اسلام از آنها کوهی استوار و خستگی ناپذیر می ساخت و به چهره هایشان آرامشی غیر قابل وصف می بخشید. (۱)
۱. راوی برادر مهدی عزیزیان.
📗 پیشانی سوخته، ستاد اقامه نماز
#روز_پرستار
#داستان_کوتاه
#سـیـره_شـہـداء
محمد:
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🖤 داستانهای ایام #فاطمیه 😭
📣 اذان و تجلّى خاطرات پدر
✍ پس از گذشت مدّتى از رحلت و شهادت جانگداز پيغمبر اسلام صلّلى اللّه عليه و آله ، دخترش فاطمه زهراء سلام اللّه عليها چنين اظهار داشت : دلم تنگ شده است و آرزو دارم ، كه آواى اذان بلال اذان گوى پدرم را بشنوم .
و چون بلال متوجّه آرزوى حضرت زهراء سلام اللّه عليها شد، مشغول گفتن اذان گرديد؛ و چون گفت : ((اللّه اكبر، اللّه اكبر)).
😔 حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه عليها به ياد خاطرات دوران پدرش افتاد؛ و نتوانست خود را كنترل نمايد و با صداى بلند شروع به گريستن نمود.
👈🏻تا آن كه اذان بلال رسيد به:
اءشهد اءنّ محمّدا رسول اللّه، كه در اين هنگام حضرت زهراء صيهه و فريادى كشيد و با حالت بيهوشى بر صورت ، روى زمين افتاد.
🥀مردم گفتند: اى بلال ! ساكت شو، چيزى نمانده است كه دختر رسول اللّه صلّلى اللّه عليه و آله دار فانى را وداع گويد.
پس بلال ساكت شد و باقى مانده اذان را ادامه نداد.
و چون حضرت به هوش آمد در خواست ادامه اذان را داشت .
بلال قبول نكرد و گفت : اى سرور زنان ! بر تو مى ترسم كه مشكلى براى شما پيش آيد،
به همين جهت حضرت از او گذشت كرد و ساكت ماند.
◾️همچنين در روايتى ديگر، از امام علىّ عليه السلام آمده است كه فرمود:
هر گاه فاطمه زهراء سلام اللّه عليها چشمش به لباس و پيراهن پدرش ، رسول خدا صلّلى اللّه عليه و آله مى افتاد و يا آن را مى ديد و مى بوئيد، گريان مى شد و حالت بيهوشى به آن بانوى مجلّله دست مى داد.
📖 اعيان الشّيعة، ج 1، ص 320.
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
محمد:
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🖤 #خیلی_قشنگ_حتما_بخونید
● مستقیم! 🚕
وقتی نشستم گفتم: ببخشید عزیز، میشه ضبطو خاموش کنی؟؟؟؟
○ گفت: حاجی اینا مجازه؛ چیز بدی هم نمیخونه.....😕
● میدونم .....ولی عزادارم!
○ "شرمنده" 😟
و ضبط رو خاموش کرد.
○تسلیت میگم اقوام نزدیکتون بوده؟؟؟؟
● بله #مادرم ....
○ واقعا تسلیت میگم. #داغ_مادر خیلی سخته....منم تو بیست و پنج سالگی مادرم مریض بود و زجر میکشید. بنده ی خدا راحت شد. 😔
● خدا رحمتش کنه
○ خدا مادر شمارم بیامرزه...
بعد پرسید
○ مادر شما هم مریض بودن؟
● نه.مجروح بود....
○ مجروح جنگی؟؟ شیمیایی بود؟؟😳
● نه ... یه عده اراذل و اوباش ریختن سرش و تا میخورد زدنش.
○ جدأ؟😳😳شمام هیچکاری نکردی؟
● ما نبودیم وگرنه میدونستم چیکار کنیم.....
○ خدا لعنتشون کنه... یعنی اینقد ضربات شدید بوده؟؟؟ 😳
● آره... مادرم #سه_ماه بستری شد و بعد از دنیا رفت.... 😭
○ حاجی ببخشیدا...عجب بیناموسایی بودن! من خودم هر غلطی میکنم؛ گاهیم عرق میخورم ولی پای #ناموس که وسط باشه نمیتونم آروم بشینم ....😡
بغضم گرفت ...تو دلم گفتم کاش چندتا جوون عرقخور مثل تو بودن اون روز.....
نمیذاشتن به #ناموس_علی جسارت بشه......😭
سکوتمو که دید گفت ظاهرأ ناراحتت کردم....😕
● نه خواهش میکنم ... واقعا داغ مادر بده! مخصوصا اگه #جوون باشه...
○ آخ آخ... جوون بودن؟؟
● آره #فقط_هجده_سالش_بود...💔
○ گرفتی ما رو حاجی؟؟؟؟؟
شما خودت بیشتر از هیجده سالته😒
حرفش رو قطع کردم و گفتم: مادر شما هم هست... این هجده ساله #مـــادر همهی ما شیعه ها #حضرت_زهراست.....🥀
یه مکثی کرد و با تعجب نگام کرد و بعد دوباره خیره شد به جاده....😶
○ آها ببخشید تازه متوجه شدم..... راست میگی... هیچوقت اینجوری به قضیه نگاه نکرده بودم...😔
● لحظاتی به سکوت گذشت
○ یه سیدی مداحی هم دارم؛ البته برا محرمه....
و بعد یه نگاه سوالی بهم انداخت؛
جواب ندادم...
خودش داشبورد رو باز کرد و یه سی دی گذاشت تو ضبط.
چند ثانیه بعد یه نوای آشنا بلند شد.
#یاحسین_غریب_مادر🎼
من بودم و راننده و صدای مداحی و نگاه خیسم به اطراف.... 😭
آجرک الله یا صاحب الزمان🥀
🖤 #فاطمیه #حاج_قاسم
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
محمد:
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
#چشم_انتظارشون_نزار_رفیق
💠چشم انتظاری والدین پس از مرگ❗️
🔰آیت الله سید عبدالله جعفری ، از شاگردان #علامه_طباطبایی ، با وجود کهولت سنی که داشتند برنامه شان این بود که هر هفته یک روز را کنار قبر مادرشان می روند و روز دیگر را در کنار قبر پدرشان حاضر می شدند.
❄️در یکی از روزهای سرد زمستانی به ایشان عرض کردم هوا خیلی سرد است و ممکن است بیماریتان تشدید شود، اگر صلاح می دانید امروز از رفتن به قبرستان منصرف شوید.
💟فرمودند « ... این را بدانید که انتظار #پدر و مادر از فرزندانشان پس از فوتشان بیشتر از حال حیاتشان می باشد که آن ها به زیارت و دیدارشان بروند».
📚 سلوک با همسر، صفحه ۵۷
💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖
محمد:
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای جالب لات تهران...!
#آیت_الله_مجتهدی_تهرانی
💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖
📖پند عارفانه
📝چطور در نماز حضور قلب داشته باشیم؟
🔹از مرحوم علامه طباطبايی(ره) سوال کردند که چه کار کنيم که در نماز حواسمان جمع باشد؟ ايشان فرمودند: قبل از نماز مراقب زبان خودتان باشيد.
🔸نماز با حضور قلب مزد است و به هر کسی نمیدهند و اين هديه را به کسی میدهند که قبلاََ زحمتی کشيده باشد.
🔹اگر ما آداب نماز را رعايت کنيم به راحتی میتوانيم در نماز حضور قلب داشته باشيم.
مثلاََ:
✅ هنگام وضو مستحب است که انسان رو به قبله باشد. امام خمينی(ره) در بعضی مواقع که شير آب رو به قبله نبود، يک مشت آب بر میداشت و شير را میبست و رو به قبله میايستاد و وضو میگرفت.
✅ مستحب است که انسان يک محلی برای نماز داشته باشد. حداقل يک جای خاص در اتاق سجاده بيندازد که وقتی وارد آن قسمت میشود بداند که میخواهد با خدا حرف بزند. و به خاطر همين است که میگويند: فرد محتضر را به محلی که در آنجا نماز میخوانده است ببريد.
✅خوب است که انسان موقع نماز خواندن معطر باشد و اذان و اقامه بگويد.
🔸کسی که به نماز اهميت نمیدهد نبايد توقع داشته باشد که نماز، او را بسازد و به بالا ببرد...
💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖